(
امتیاز از
)
تلاشي گسترده براي فراموشي غدير
چکيده:
هجمه به شيعه از يک ناحيه نيست. مخالفان داخلي و خارجي ما متعددند: وهابيها، بهاييها، صوفيها، صهيونيستها، مسيحيها و بسياري ديگر که هر کدام به نوعي ضربه ميزنند ولي آنچه که مهم و شاخص است که جنگ تمام عيار با شيعه دارد وهابيها هستند که رسماً شيعه را مرتد، مشرک، کافر ميدانند و جهاد با آنان و کشتن ايشان را واجب ميشمرد. در مقابل ما وهابيها با بيش از پنجاه ماهواره بينالمللي، بيش از چهلهزار سايت اينترنتي و امکانات بيپايان نفت قرار دارند.
اشاره:
حجتالاسلام و المسلمين دکتر سيّد محمد قزويني از جمله محقّقان بنام و خطيبان پرکار شيعه در شهر مقدّس قم است. از ايشان آثار متعدّدي در حوزة رجال، کلام و نيز فقه متقارن و تطبيقي ميان فرق اسلامي منتشر شده است. وي رياست مؤسسة تحقيقاتي حضرت وليعصر(ع) را در کنار تدريس، تأليف و سخنرانيهاي متعدّد بر عهده دارد. اين مؤسسه، علاوه بر پشتيباني سايت خود مؤسسه، و سايتهاي «شيعه نيوز»، اقدام به چاپ کتابهايي وزين مانند «موسوعـ[ الامام هادي(ع)»، «موسوعـ[ الامام العسکري(ع)»، آثاري در حوزة رجال و کلام و توليد لوحهاي فشردة کتابخانهاي متعدّدي دربارة امام علي(ع)، امام حسن(ع)، امام رضا(ع)، امام زمان(ع) حضرت معصومه(س) و... نموده است. از اين ميان «لوح فشردة پاسخگو» به تنهايي حاوي بيش از شصتهزار شبهه به همراه پاسخ آنهاست. آثار ارزشمند و تحقيقات متعدّد ايشان، به خصوص در حوزة فرقهها و وهابيّت بهانهاي شد تا با ايشان گفتوگويي ترتيب دهيم. باشد که اسباب رضايت مولايمان را فراهم آورد. إنشاءالله.
* با تشکر از حضرتعالي که وقت خويش را در اختيار ما گذاشتيد، لطفاً در ابتدا بفرماييد حديث غدير چه جايگاهي نزد مسلمانان دارد؟
**حديث غدير اوج تثبيت ولايت اميرمؤمنان علي(ع) بوده به طوري که براي احدي عذر يا راه گريزي باقي نمانده باشد. همان تعبيري که حضرت صديقه کبري(س) فرمود:
«هل جعل ابي يوم غدير خم لأحدٍ عذراً؛ آيا پدرم در روز غدير براي احدي عذري باقي گذاشت؟»
در حقيقت، ولايت اميرالمؤمنين(ع) از همان اوّلين روزي که نبي اکرم(ص) براي اعلان رسالت و دعوت علني مأمور شدند، مطرح شد. پس از سه سال دعوت محدود و مخفيانه، رسول اکرم(ص) ضمن ماجراي دعوت عشيره در جمعي چهل نفره پس از بيان توحيد و نبوت خويش، ولايت و جانشيني اميرالمؤمنين(ع) را مطرح نمودند. در پايان رسالت هم که در مجمع بيش از صدهزار نفره غدير، باز همان پيام ابلاغ شد. حديث غدير در ميان شيعه از متواتراتي است که احدي ذرّهاي ترديد نسبت به آن ندارد. اهل سنّت نيز با سندهاي متعدّد و فوق متواتر آن را نقل کردهاند. علماي اهل سنّت بر اين باورند که اگر روايتي را هفت، يا هشت نفر نقل کنند، متواتر ميدانند. حديث متواتر هم به منزلة آية قرآن شمرده ميشود و انکار آن همان حکم انکار آية قرآن را دارد. بيش از يکصد تن از صحابه حديث غدير را نقل کردهاند. مثلاً از ابوطفيل صحابي، هفده سند حديث غدير نقل شده است.1 از عميره، هجده نفر نقل ميکنند.2 از زيد بن ارقم، شانزده نفر،3 از زياد بن ابي زياد، دوازده نفر نقل کردهاند. مرحوم علامه اميني(ره) از بعضي از بزرگان اهل سنت نقل ميکند که مثلاً از ابن جرير طبري، از هفتاد طريق اين روايت نقل شده و اين در حالي است که گفتيم تنها وجود هفت طريق آن را متواتر ميکند. از ابن عقده، صد و پنج طريق؛ از ابوسعيد سجستاني، صد و بيست طريق؛ از ابوبکر جعالي، صد و بيست و پنج طريق و از بعضي از بزرگانشان نيز تا صد و پنجاه طريق نقل ميکنند تا جايي که از «حافظ ابوعلاي همداني» با دويست و پنجاه طريق نقل شده است.4 صرف نظر از همة اينها عبارتي از «ذهبي» نقل شده که اگر فقط همين عبارت را داشتيم کافي بود. ذهبي شخصيتي است که تمام تلاش را براي زير سؤال بردن روايات فضايل اميرالمؤمنين(ع) به کار برده است. او مينويسد: کتابي از ابن جرير طبري دربارة حديث غدير ديدهام که از کثرت طرق آن دچار وحشت و شگفتي شدهام.5 يکي از شخصيتهاي برجسته وهابي، ناصر الدين الباني است که از او به بخاري عصر ياد ميشود و بن باز، او را «امام الحديث» ميخواند. او نيز حديث غدير را در زمرة احاديث متواتر ميداند و به ابن تيميه اشکال ميکند که چطور او اين حديث را تضعيف کرده است؛ آن هم در حالتي که هر دو بخش آن به تواتر ثابت شده است.6
* با توجه به اين تواتر و اين همه شاهد ماجراي غدير چرا تنها هفتاد و دو روز پس از واقعة غدير خم و اندکي پس از رحلت پيامبر(ص) که محبوبترين شخصيت نزد اصحاب بودند، دستور صريح حضرت کنار گذاشته شد و تاريخ به نحوي خلاف آن رقم خورد؟
** دربارة مخالفت صحابه با خلافت اميرالمؤمنين(ع) چند مسئله بايد مورد توجه قرار گيرد که بدون اين مسائل نميتوان مطلب را به خوبي فهميد. اوّل، اينکه در ميان قوم عرب تا پيش از بعثت، فرهنگ و حکومت قبيلهاي حاکم بوده است. رئيس قبيله هر نظري ميداد افراد تابع او بودند و از او تبعيت ميکردند. آنها رأيي غير از رأي شيخ قبيله نداشتند. نکتة دوم، اينکه اسلام به نحوي شايسته در قلوب مردم جاي نگرفته بود؛ لذا ما نميتوانيم توقع داشته باشيم که صحابه پس از بيست و چند سال مصاحبت پيامبر(ص) خود را مهذب کرده باشند و به جايي رسيده باشند که گفتار پيامبر(ص) را گفتار خداوند متعال بدانند و مخالفت با دستور ايشان را مخالفت با دستور خداوند. اين مطلب به طور جدي براي آنها جا نيفتاده بود. براي شما چند نمونه از همان سال آخر حيات پيامبر(ص) به نقل از صحيحترين کتابهاي اهل سنت ميآورم تا ببينيد آنان حتي در آن مقطع هم مطيع حضرتش نبودند و از ايشان سرپيچي ميکردند. در حالي که ايشان حيّ و حاضر بودند از دستوراتشان تخطي ميکردند چه رسد به اينکه ايشان در ميان مردم نباشند. زمان جاهليت رسم بر اين بود که هر کس محرم ميشد بعد از مناسک به عرفه، مشعر و منا ميآمد. پس از حجـ[الوداع پيامبر(ص) فرمودند، بايد اين رسم جاهليت برچيده شود. هر کس احرام بست، احرام اوّلي احرام عمره است و با «تقصير»7 همه چيزهايي که با احرام بر او حرام شده بود، حلال ميشود. آنهايي که با خود قرباني نياوردهاند از احرام بيرون بيايند و همه چيز بر آنها حلال است. مردم از اين دستور که در آخرين روزهاي حيات نبوي داده شده بود با بدترين عکسالعمل تمرّد کردند. اين اعتراض با الفاظ چنان رکيکي بود که با صميميترين دوستان يا حتّي غلام و بندة تحت فرمان خود چنين صحبت نميشود و از نقل آن واقعاً معذوريم. عزيزان براي اطّلاع ميتوانند به منابعي که اين مطلب را نقل کردهاند مراجعه نمايند.8 اين در حالي است که قرآن کريم ميفرمايد: «ما آتاکم الرسول فخذوه و مانهاکم عنه فانتهوا؛ آنچه را رسول خدا براي شما آورده، بگيريد (و اجرا کنيد) و از آنچه نهي کرده، خودداري نماييد»9 و «من يعص الله و رسوله فقد ضلّ ضلالاً مبيناً؛ هر کس نافرماني خدا و رسولش را کند، به گمراهي آشکاري گرفتار شده است».10 اين آيات کجا رفت؟ اين روايت نه در منابع دست دوم که در «صحيح مسلم» و «صحيح بخاري» آمده است؛ همان کتابي که آنها آن را تالي تلو قرآن ميدانند. در همان جا آمده که پيامبر اکرم(ص) از اين جريان بسيار ناراحت و غضبناک شدند؛ زيرا سخن ايشان را مضحکه قرار داده بودند. عايشه که راوي قضيه است مسبّبان را نفرين ميکند.
در روايت ديگري آمده که آن حضرت فرمودند: «مالي لا أغضب و أنا آمر بالأمر فلا اتّبع؛11 چرا غضبناک نشوم در حالي که دستور ميدهم و از من تبعيت نميشود». اينها در حالتي است که آن حضرت حضور داشتند. آن وقت ما توقع داريم پس از رحلت ايشان، اين صحابه صحبتهاي حضرت را دربارة موضوع خلافت و امامت که بالاتر از مسائل شرعي است و با قبول آن ملزم به تبعيت محض ميشوند بپذيرند. اگر عرب مسائل شرعي را تا حدي قبول ميکرد ليکن بحث امامت و حکومت را اصلاً به اين سادگي نميپذيرفت. ماجراي مشهوري که به هنگام بستري بودن پيامبر(ص) رخ داد و در برابر درخواست قلم و کاغذ براي مکتوب کردن خلافت پس از خويش، صحابه موضع گرفتند و ايستادند. اين مطلب در همه منابع معتبر آمده که آنان در اين جلسه وقيحترين عبارت را از ابتداي خلقت انسان تا کنون، دربارة پيامبر خويش به کار بردند که اساساً در هيچ امت ديگري سابقه نداشت و آنان حتّي جسارتهايشان مؤدبانه بود که مثلاً: «تو و خدايت برويد و بجنگيد ما همينجا مينشينيم». قرآن، پيامبر(ص) را داراي خلق عظيم بيان ميکند و آنان چنان ايشان را عصباني ميکنند که حضرت در اين جلسه آنان را از منزل خويش بيرون ميکنند و معلوم است به قدري دلشان سوخته و قلبشان شکسته است که نميتوانند حضور آنان را در منزل خويش تحمل کنند. حضرت با اين حرکت ميخواستند وقاحت گفتار و کردار آنان را ثابت کنند تا مبادا رهبري جامعه اسلامي را بر عهده بگيرند. نکتة سوم، اينکه از ابوحامد غزالي صاحب «احياءالعلوم» پرسيدند چطور در حالي که صحابه در غدير با علي بن ابيطالب(ع) بيعت کردند پس از آن در سقيفه بساط مخالفت با او را پهن کردند؟ غزالي ميگويد حالت اوّل رضايت و تسليم بود و پس از آن هواي نفس براي رياستطلبي بر آنان غلبه کرد تا جايي که سخنان پيامبر(ص) را نشنيده گرفتند و آن را به قيمت ناچيز چند صباح حکومت و خلافت فروختند. نکتة چهارم از حضرت امير(ع) دربارة مخالفت صحابه، با ايشان در مقام خلافت پرسيدند، حضرت فرمودند: «... آنان مستبدانه اين مقام را از ما گرفتند در حالي که ما برترين نسبها را داشتيم و نزديکترين افراد به پيغمبر اکرم(ص) بوديم و در حقيقت اين نوعي ظلم و حسادت بود که در حقّ ما روا داشتند و عدّهاي در امر خلافت انحصارطلبي کردند و عدّهاي هم سخاوتمندانه از کنار آن گذاشتند».12 چه تعبير گويا و زيبايي است.
* هر کدام از مهاجران و انصار چه نقشي در اين ماجرا داشتند؟
** ما بايد در اينجا نقش مهاجران و انصار را جدا کنيم. مهاجران که نقش روشني دارند. آنان خيلي با حضرت يکدل و يکرنگ نبودند و در جنگهاي زمان حيات حضرت مانند بدر، احد و... کاملاً مشهود است. تا جايي که وقتي در جنگ احد حضرت فرمودند: «عمويم حمزه هيچ گريهکنندهاي ندارد». هيچ يک از مهاجران عکسالعملي نشان ندادند و در مقابل، انصار زنان خود را جمع کردند که بر شهداي خود ديگر گريه نکنيد و همگي با هم براي عموي پيامبر(ص) بگرييد. حتي اگر حمايت انصار نبود معلوم نبود سرنوشت اسلام و حتي پيامبر(ص) چه ميشد. عمدة علل گسترش و حفظ اسلام حمايت انصار بود ولي متأسفانه ميبينيم که انصار پس از رحلت پيامبر(ص) از اوّلين افرادي هستند که براي امر خلافت به سقيفه ميآيند. اين يک معماي جدي است. پس از بحث و مطالعه بسيار به اين نتيجه رسيدهايم که انصار در طول ايام، برخورد قريش را با پيامبر(ص) ديده بودند. که در حديبيه و احرام مکه و بسياري مواضع ديگر شاهد مخالفتهاي قريش با پيامبر(ص) بودند؛ لذا مطمئن بودند که قريش هرگز نميگذارد که خلافت به اميرالمؤمنين(ع) برسد و در مقابل از خلافت قريش ميترسيدند زيرا سران قريش به دست انصار کشته شده بودند. در تمام جنگهاي بدر، احد و خندق ضربه را آنها زده بودند. اين مطلبي است که يکي از انصار در همان روز سقيفه آن را تصريح کرده است که ما ميترسيم چنانچه يکي از ديگران به قدرت برسد به انتقام کشتگانشان همة ما را از دم تيغ بگذرانند. از همين رو انصار پيشدستي کردند تا قدرت را از دست قريش بگيرند. سعد بن عباده در جواب پرسش فرزندش در همين باره گفته بود:
ما ميدانستيم قريش نخواهد گذاشت خلافت به علي(ع) برسد نظرمان بر اين بود که ابتدا حکومت را به دست بياوريم و پس از استقرار، آن را به علي(ع) بسپاريم و مانع تسلط قريش شويم. سعد تنها کسي بود که تا آخر عمر با هيچ يک از خلفا بيعت نکرد. بسياري از انصار هم تصريح کرده بودند که تنها علي(ع) وليّ امر مؤمنان است. در مقابل، تعدادي از مهاجران که مخالف اين امر بودند زمينه را فراهم کرده بودند بلافاصله پس از رحلت پيامبر(ص) خليفة دوم تعداد بسياري از قبيله اسلم را که سابقة طولاني در دشمني با انصار داشتند، مأمور کرد که به زور از همه براي خليفة اوّل بيعت بگيرند و در مقابل، بنياسلم هر چقدر پول بخواهند بدهند. به طوري که در منابع تاريخي آمده کوچههاي مدينه مملو از حضور آنان بود و کشش چنين جمعيتي را نداشت و همة آنها ـ به تصريح شيخ مفيد(ره) ـ چماق به دست بودند. تمام منابع اهل سنت اين جمله را از خليفة دوم نقل کردهاند که: «وقتي بني اسلم را ديدم، به نصرت يقين يافتم». به همين جهت بود که هر چقدر حضرت امير(ع) و حضرت زهرا(س) خطبه خواندند و به در خانة انصار رفتند جواب شنيدند که ما ديگر بيعت کردهايم و نميتوانيم بيعت را بشکنيم. اين همان تعبير حضرت امير(ع) است که عدّهاي خلافت را تصاحب کردند و عدّهاي هم از کنار آن سخاوتمندانه گذشتند.
* شکل دشمنيها با شيعه در شرايط کنوني که ما شاهد حضور قابل توجه شيعيان در ايران، لبنان، عراق، و... هستيم چه تحولي يافته است؟
** مبارزه با فرهنگ شيعه در دستور کار برخي ـ خصوصاً وهابيها ـ بوده است. در همان جلسة سال سوم بعثت، بزرگان حاضر در جمع به تمسخر اين جانشيني پرداختند و دشمني با حضرت امير(ع) از همانجا شروع شد و هرگز متوقف نشد. در جنگ يمن به بريده گفتند برو و نزد پيامبر(ع) از علي(ع) سعايت کن، چنانکه از چشم او بيفتد. بعد از پيامبر(ص) اين دشمنيها تشديد شد و در طول تاريخ کم و بيش ادامه داشت، تا اينکه انقلاب اسلامي ايران پيروز شد و ورق برگشت. تا پيش از آن ميگفتند که شيعهها بدعت گذارند و مؤسس شيعه يهوديان و ايرانيان هستند و ارتباطي با اسلام اصيل ندارد. امّا پيروزي انقلاب نشان داد که حکومت و قانون اساسي و... ايران همه بر اساس اسلام شکل يافته است و اگر بنا باشد تنها يک اسلام واقعي حاکم باشد همان است که در اين کشور حاکم شده که جلوي تمام مفاسد را گرفته و هر چه مشروبخوري و خانة فساد بوده همه را تعطيل کردهاند و به دنبال اصلاح جامعه هستند حال آنکه در عربستان که مدعي حکومت اسلام اصيل بودند، قضيه به عکس است. از همين رو جوانان تحصيلکرده رويکرد قابل توجهي به شيعه داشتند. اين واقعيت براي عدّهاي از اهل سنّت ـ خاصه افراطيها ـ قابل هضم نبود و اينها به ميدان آمدند تا از تمام امکانات موجود براي هجمه عليه شيعه استفاده کنند.
مرحوم شهيد مطهري تنها چند ماه پس از انقلاب بيشتر در قيد حيات نبود امّا جملهاي در يکي از سخنرانيهاي پس از انقلاب دارند که حزم و دورانديشي ايشان را ميرساند. اين جمله در پيرامون جمهوري اسلامي يا «پيرامون انقلاب اسلامي» آمده که انقلاب اسلامي ايران مرزها را يکي پس از ديگري فتح ميکند و در سطح گستردهاي منتشر ميشود. اين را بدانيد که در آينده نه چندان دور سيل عظيمي متوجه شيعه خواهد شد. من توصيه ميکنم به طلبهها و دانشجوها از الآن خودشان را براي پاسخگويي به شبهات مجهز کنند. چقدر اين مرد آينده را ظريف ميديد. پيشگويي ايشان محقق شد. پس از چند سال، هجمهها، نقدها، اعتراضها، جزوهها، لوحهاي فشرده يکي از پس از ديگري وارد جامعه شد. شما براي نمونه ببينيد يکي از استادان برجستة اهل سنت که ظاهراً در دانشگاه فردوسي مشهد هم تدريس دارد به نام عبدالرحمن سليم، کتاب «خلافت و انتخاب از ديدگاه اهل سنت» را نوشته و در آن هجده شبهه تنها دربارة حديث غدير آورده و همه شبهات ابن تيميه و قبل و بعد از او را در اين کتاب آورده و انتشارات دانشگاه فردوسي مشهد آن را منتشر کرده، آورده است. بيش از شش سال از انتشار اين کتاب ميگذرد و هنوز جواب قابل توجهي به اين کتاب داده نشده است. او در اين کتاب همة عقايد شيعه را زير سؤال برده است.
براي دشمنان قابل تحمل نيست و ميدانند تا وقتي شيعه غدير را به عنوان واقعيت مسلم و قطعي پذيرفته است و هر روز در جلسات، حسينيهها و مساجد به اظهار عشق و علاقه به صاحب غدير مشغولند، در نتيجه اعتقاد و عشق به امامت اميرالمؤمنين(ع) در نسلهاي آينده کاملاً مستحکم و قوي و نهادينه ميشود. همين که بچه شيعه به سن دو سه سالگي ميرسد هر ساله در خانه، مسجد، بازار و کوچه ميبيند که بحث جشن غدير مطرح است. او از مادر، پدر، معلم و دبيرش دربارة غدير سؤال ميکند. در يکي از پاورقيهاي «دلائل الصدق» از مرحوم مظفر ديدم که نوشته بود يکي از بزرگان اهل سنت به من گفت که شما از جان عاشورا چه ميخواهيد. هزار و چهارصد سال از آن گذشت و ديگر تمام شد و رفت، چرا هر سال بساط عزاي حسيني را برپا ميکنيد؟ مرحوم مظفر ميگويد: يکي از ما در جواب او گفت که ما از غدير خوب پاسداري نکرديم و آن را نهادينه نکرديم، شما منکر آن شديد ميترسيم که اگر کمي نسبت به عاشورا کوتاه بياييم فردا منکر اين هم بشويد و بگوييد سيدالشهدا(ع) مثلاً با يک آنفولانزاي ساده فوت کرده و مردهاند. بحث غدير که پس از پيروزي انقلاب طراوت و تازگي بيشتري يافته براي بعضي قابل تحمل نيست و با تمام ابزار ماهوارهاي، اينترنتي و... تمام تلاش خود را براي نابودي شيعه به کار ميبرند.
* شيعه در اين شرايط چه وظيفهاي دارد؟
** حضرت رسول(ص) در همان خطبه غدير فرمودند که شما حاضران وظيفه داريد اين پيام را به گوش غائبان برسانيد. اين جمله بايد در بستر تاريخ به فراموشي سپرده نشود؛ يعني هر نسلي موظف است با اتکا به اين سخن نبي اکرم(ص) پيام غدير را به نسلهاي بعد از خود برساند. اگر ما تنها به همين يک جملة نبي عمل کنيم و به نسلهاي ناآگاه و بيخبر پيامبر غدير را برسانيم که پيامبر اکرم(ص) چرا سه شبانهروز جمعيت را نگاه داشتند و از مردم، چه مرد و چه زن با اميرالمؤمنين(ع) بيعت گرفتند. ما هم همانند دشمنان بايد از تمام راههاي جزوه، کتاب، اينترنت، ماهواره، پيامک و... بر حسب تواناييها و امکاناتمان استفاده کنيم و هر کس به فراخور حال و امکاناتش براي ترويج و بزرگداشت غدير استفاده کنيم. حداقل اين است که شب عيد غدير به همسايههاي اطراف خود اندکي شيريني بدهيم. مادامي که غدير مثل عاشورا فرهنگ نشده، موفق نبودهايم و به حدّ مطلوبمان نرسيدهايم. با جشن يک دهة غدير مردم را شاد و خوشحال کنيم که شيعه فقط مذهب گريه و عزاداري نيست.
* عملکرد نهادهاي فرهنگي متعدد کشور را در اين راستا چگونه ارزيابي ميکنيد؟
** علاوه بر همة آنها، من عملکرد حوزهها را در حدّ مطلوب نميبينم حتي در شهر قم که پايگاه فرهنگي شيعه است و دنيا شيعه را به قم ميشناسد. در يکي از شمارههاي فصلنامة انتظار آمار تکاندهندهاي از جواناني بود که گفته بودند ما براي ظهور امام عصر(ع) دعا نميکنيم چون از شمشير تيز و برانش ميترسيم. يعني ما حتي نتوانستهايم به جوانهاي قمي پيام خود را منتقل کنيم. اين نظرخواهي هم همين اواخر انجام شده بود نه سي سال پيش. هر چند عملکرد ما زيباست امّا اصلاً در حدّ مطلوب نيست. مثلاً شما تصور کنيد در يک ليوان 50 سي.سي آب ريختهايم. اين مقدار تنها ميتواند حدّاکثر يک نفر را از تشنگي نجات دهد ولي يک ليوان ظرفيتي چند برابر اين را دارد و عملکرد ما اساساً با فلسفه ساخت ليوان منافات دارد. اگر قرار بود تنها به همان مقدار يک ليوان آب ريخته شود که لازم نبود يک ليوان را اينقدر بزرگ بسازيم و اندازة يک استکان هم کفايت ميکرد. نهادهاي فرهنگي ما هم بر همين منوال عمل کردهاند و من معتقدم که رسالت، خيلي فراتر از عملکرد ماست و اگر تصميم بگيريم ميتوانيم با حرکتهاي حساب شده و جهشي به حدّ مطلوبمان برسيم. براي نمونه شما به کشور فقير مراکش نگاه کنيد که در ماه رمضان امسال چهارصد مبلغ را به فرانسه فرستادهاند تا وهابيت را در آنجا تبليغ کنند، از جاهاي ديگر که بماند. رايزن فرهنگي جمهوري اسلامي هم در همان ايام نمايشگاه عکس طبيعت برپا کرده که مورد اعتراض بسياري قرار گرفت و از مردم بسياري براي اين نمايشگاه دعوت کردهاند. ما کجاييم و آنها کجا که يک کشور فقير و کوچکاند. مبلغان وهابيت تنها در ماه رمضان براي تبليغ وهابيت ساخته انگليس و پروردة آمريکا که هيچ ندارند و چهرة خشني از اسلام در دنيا ارائه کردهاند، چقدر آيين خود را تبليغ ميکنند و ما چقدر؟ عربستان تنها در مصر هشتاد ميليارد دلار هزينه کرده است. شما ببينيد اين رقم، هزينه چند دهة وزارت ارشاد، دفتر و سازمان تبليغات و حوزههاي علمية ماست. شما ببينيد اين چهار نهاد ما در بيست سال اين مقدار بودجه دارند که آنها اين رقم را تنها در مصر سرمايهگذاري فکري ـ ديني کردهاند؟! ما هم پول داريم و هم نيروهاي ما پرشورتر و بااستعدادتر از وهابيها هستند ولي از اينها اصلاً استفاده نکردهايم. همان مثال ليوان است.
* تاکتيکها و استراتژيهاي ضدّ شيعي امروز را چگونه ميبينيد؟
** هجمه به شيعه از يک ناحيه نيست. مخالفان داخلي و خارجي ما متعددند: وهابيها، بهاييها، صوفيها، صهيونيستها، مسيحيها و بسياري ديگر که هر کدام به نوعي ضربه ميزنند ولي آنچه که مهم و شاخص است که جنگ تمام عيار با شيعه دارد وهابيها هستند که رسماً شيعه را مرتد، مشرک، کافر ميدانند و جهاد با آنان و کشتن ايشان را واجب ميشمرد. در ميان گروههاي معاند هيچکدام به اين شکل نيستند. در مقابل ما وهابيها با بيش از پنجاه ماهواره بينالمللي، بيش از چهلهزار سايت اينترنتي و امکانات بيپايان نفت قرار دارند که تنها در خارطوم، پايتخت مراکش يک کتاب ضدّ شيعه را در هشت ميليون نسخه تکثير و به طور رايگان توزيع کردهاند. اينها از همه امکانات و فرصتها عليه شيعه استفاده ميکنند. اينکه ما در برابر اينها عمل کردمان چه بوده بماند. اين در حالي است که اگر بخواهيم واقعاً وارد عمل بشويم همانند جنگ سي و سه روزه لبنان ميشود که با امکانات بسيار اندک توانستيم بر سومين يا چهارمين قدرت نظامي جهان فائق بياييم در عرصة فکري و فرهنگي هم ميتوانيم پيروز باشيم. صهيونيستها پس از آن جنگ هنوز به طور کامل کمر راست نکردهاند و به اين نتيجه رسيدهاند که نميتوانند بر حزبالله فائق آيند. اين را با جنگ شش روزة تمام اعراب با امکانات آن روز اسرائيل مقايسه کنيد که به شکست اعراب منجر شد. جمعيت و امکانات آن روز دولتهاي عرب خيلي بيشتر از حزبالله بود و اسرائيل هم به مراتب ضعيفتر از امروز امّا در آن جنگ پيروز شد و اعراب در آن جنگ شکست خوردند. صحراي سينا و سواحل رود اردن و بسياري مناطق ديگر در آن جنگ، از آنِ رژيم صهيونيستي شد و در اين سي و سه روز حتي يک وجب از خاک لبنان را تصاحب نکردند. شيعه اين است چه در ميدان نظامي و چه فرهنگي. ابتکاراتي در جوانان شيعه وجود دارد که آنان حتي نميتوانند تصورش را بکنند.
* تغيير موضع قرضاوي و مواضع بسيار تند ضدّ شيعي اين روزهاي او را ناشي از چه ميدانيد؟
** قرضاوي را از دو زاويه ميتوان بررسي کرد. اوّل اينکه شايد او تحت تأثير تهديد و تطميع وهابيها قرار گرفته باشد. او از آنجا که رئيس اتّحادية علماي اسلامي است رابطهاي تنگاتنگ با دولت سعودي دارد و بدش نميآيد از آنان تبليغ کند. البته او در ماجراي عراق کشتارها و رفتارهاي بد سلفيها را محکوم کرد و موضعگيري خوبي در ماجراي لبنان داشت و همچنين دربارة ايران. سنّ او حدود هشتاد و يک سال شده است. شايد آن مواضع دورة جواني را نداشته باشد يا اينکه فشارهاي بسياري که دولتهاي افراطي بر وي دارند تأثير گذاشته باشد. به هر حال چون شخصيت خيلي تأثيرگذاري است فشار بيشتري هم به او ميآورند. نگاه دوم اين است که او تأثيرگذاري شيعه را در کشورهاي ديگر ميبيند که بسياري از جوانان و تحصيلکردهها فوج فوج و دسته دسته به شيعه ميگروند. براي نمونه يکي از دوستان نقل ميکرد که در يکي از کشورها تنها پس از جنگ سي و سه روزه حدود سيهزار نفر يک جا شيعه شدهاند و از حوزة علميه درخواست مبلغ کردهاند. براي او که رئيس اتحادية علماي اسلامي است باور اين مطلب سخت است و آن را خلاف وحدت ميداند و تبليغ شيعه را در ديگر کشورها غلط ميداند. برخي هم ميگويند پسر او عبدالرحمن يوسف قرضاوي شيعه شده که صحتش خيلي معلوم نيست. البته او بسيار شيفته سيد حسن نصرالله است و اشعاري دربارهاش گفته مسلم است و خود قرضاوي هم به اين مطلب تصريح کرده امّا در عين حال تشيع او به طور رسمي تأييد يا تکذيب نشده است. در ابتداي امر که او چنين خبطي کرد بايد به طور جدي و محکم جواب مطالبش را ميداديم زيرا او از آلشيخ ـ مفتي اعظم عربستان ـ و طنطاوي ـ شيخ الازهر ـ بر جوانان بسيار تأثيرگذارتر است. امّا در عين حال نبايد خودمان با رفتارمان فاصله او را بيشتر بکنيم آنطور که مثلاً «خبرگزاري مهر» ايشان را بلندگوي يهود و امثال اين خواند يا در نقطة مقابل يکي از بزرگان ما در موضعي همانند برادر و پسرعمو و در نهايت تواضع برايش نامه بنويسد. نرمش بيش از حد ميتواند اهانتکننده را در موضعگيرياش جري کند. در کنار اينها هم شيعيان قطر حدود هشت جرم براي ايشان فهرست کرده و از قرضاوي شکايت ميکنند که تا اينجا درست بود، امّا در پايان با تعابيري مانند پيري و خرفتي درخواست لغو تابعيت قطري او را ميکنند که اين هم باز منطبق با اخلاق شيعه نيست.
از اينکه در اين گفتوگو شرکت کرديد، متشکريم.
منبع: موعود
انتهای پیام