(
امتیاز از
)
صلح با سرطان آسانتر از سازش با اسرائيل است
در اين مقاله به قلم "خليل عميره " که در پايگاه اينترنتي "زايوپديا " منتشر شده، تصريح شده است: اسرائيل داراي قواعد کشتار و دروغ است. با اطمينان خاطر مي توان استدلال کرد که از زماني که نياکان صهيونيسم مدعي شدند که فلسطين يک سرزمين بدون ملت براي ملتي بدون سرزمين است، آنچه که از آن با نام "کشور يهودي " نام برده ميشود، يک جنايت جاري عليه بشريت بوده و است.
نويسنده تاکيد ميکند: بنابراين، صهيونيسم را همواره ميتوان يک مفهوم جنايي خواند چرا که نشانه غايي آن ريشه کن کردن و بيرون کردن يک ملت از سرزمين آباء و اجداديشان و جايگزين کردن يک ملت ديگر است.
در اين مقاله آمده است: صهيونيسم هرگز فکر، قلب و حتي پوسته ي خود را تغيير نداده است و براي هميشه يک خباثت زهرآگين باقي خواهد ماند که بر پايه قتل، دروغ، فريب و جنگ طلبي است. به مفهوم مشخص، در ميان "ترتيب طبيعي اشياء "، اين امور با توجه به طبيعت نژادپرستانه صهيونيسم امري بديهي است.
نويسنده ميافزايد: در حقيقت مفاهيمي چون عدالت، صلح و بشريت با صهيونيسمي که يک ايدئولوژي ملحدانه و کافرانه بر مبناي برتري يهودي است، بيگانه اند. بدين لحاظ، کارکرد اصلي اسرائيل همواره، تداوم بخشيدن به قلع و قمع، اخراج و پراکنده ساختن قربانيان بوده است. به اين دليل است که حتي تصور احتمال صلح با صهيونيسم غير ممکن است. در واقع صلح با سرطان آسانتر از صلح با اسرائيل است.
در ادامه اين مقاله با اشاره به سالگرد 61 سالگي کشتار ديرياسين توسط صهيونيستها يعني زماني که قاتلان صهيونيست، روستاييان بي پناه و بي گناه عرب را در بيت المقدس، بيرحمانه قتل عام کردند، آمده است: بنا بر اثر کلاسيک "وليد خالدي " به نام "همه آنچه که بجاي مانده " (All That Remains)، که بسياري آن را يکي از بهترين منابع در مورد اشغال و تخليه جمعيتي فلسطين توسط اسرائيل در سال 1948 مي دانند، "ارگونيستها " که مأمور اجراي قتل عام بودند برخي از زندانيان را که گرفتار آنها شده بودند سوار ماشيني کرده و در يک کاروان پيروزي در خيابان هاي بيت المقدس و در ميان فرياد و هلهله ي جمعيتهاي يهودي، به نمايش گذارده اند. پس از آن زندانيان به يک معدن سنگ در آن نزديکي برده شده و در آنجا يک به يک به ضرب گلوله کشته شده اند.
نويسنده با اشاره به تلاش صهيونيستها براي تغيير نامهاي فلسطيني براي از بين بردن هويت فلسطيني سرزمينهاي اشغالي، تاکيد ميکند: برخي از خيابان ها در اسرائيل به نام واحدهايي از گروه هاي ارگون و پالمچ، که روستاها را تصرف کرده و روستاييان را کشته بودند، ناميده شد. در سال 1951، ساخت بيمارستان رواني کفر شائول در مکان روستا آغاز شد و در سال 1980 نيز مخروبههاي باقي مانده با بولدزر صاف شد تا بزرگراهي به سوي يک شهرک يهودي جديد احداث شود.
اين مقاله حاکي است، اينگونه بود که "دير ياسين " نهايتاً به "کريات شائول " تبديل شد. اينگونه بود که صدها شهرک، روستا و دهکده عربي، از طريق يک رشته عمليات گسترده ي پاکسازي نژادي، محو شدند و به نامهايي مشابه "کريات " تغيير نام يافتند، در حالي که ساکنان اصلي آنها بوسيله ي يهوديان اشکنازي اروپاي شرقي، به اين سو و آن سو بيرون انداخته مي شدند و اينگونه بود که سرانجام فلسطين به "اسرائيل " تبديل شد.
نويسنده با اشاره به جنايات اخير رژيم صهيونيستي و تاکيد بر اين که ماهيت اين جنايات تفاوتي در اين سالها نکرده است، نوشت: امروز نيز همان الگوي وحشيانه قتل و کشتار بدون کاهش ادامه دارد. هرچند، بجاي استفاده از سرنيزه براي پاره کردن شکم زنان باردار، همانگونه که در ديرياسين رخ داد و استفاده از مسلسلهاي استن و تفنگهاي برنو براي کشتار مردم هراساني که از ترس و براي نجات جان شان خود را جمع کرده و مي لرزيدند، صهيونيست از سلاح هاي فسفر سفيد و ديگر سلاح هاي پيچيده براي دستيابي به همان اهداف زشت استفاده مي کنند.
اين مقاله ميافزايد: بطور خلاصه، جنايت همان جنايت است، اهداف همان اهداف است و دروغ ها همان دروغ ها هستند.
به نوشته خليل عميره، شصت و يک سال پس از [حادثه] ديرياسين، هنوز شاهد وقيحترين رژيم شيطان صفت بر کره زمين هستيم؛ کشوري که جنايتکاري و شرارت را به زشت ترين شکل در خود گنجانده است و آنگاه اعلاميههاي بي اساس در مورد دموکراسي و تمدن صادر مي کند.
در اين مقاله تاکيد شده است: اسرائيل رژيمي است که به ارتش و نيروي هوايي خود دستور مي دهد تا مردم بي گناه را بدون هيچ تفاوتي بکشند و خانه ها و املاک آنها را با بمب تکه تکه کند آنگاه مدعي مي شود که "ما خواهان اين امر نبوديم "، "ما نمي توانيم جلوي رخ دادن اشتباه ها را بگيريم " "همه اينها تقصير فلسطيني هاست "، و "جنگ، بنابر تعريف يعني خشونت و بي رحمي و تلفات غيرنظاميان گريز ناپذير است ".
نويسنده با زير سوال بردن اين ادعاها مينويسد: دير ياسين يک اشتباه و امر غيرعادي در تاريخ اسرائيل نبوده است. در واقع اين کشتار که نخست وزير سابق اسرائيل، مناخيم بگين، آن را "معجزه " مي نامد، نشان دهنده روند کلي رفتار اسرائيل است.
اين مقاله ميافزايد: حمله بي امان اخير به غزه که در آن اسرائيل قتل عامي شبيه "درسدن " آلمان مرتکب شد، در واقع "استمرار طبيعي " ديرياسين، طنطوره، الدوايمه، کفر قاسم و بي رحميهاي بيشمار ديگري است که نازي هاي زمان ما عليه مردم فلسطين و ديگر مردم خاورميانه مرتکب مي شوند.
بنا بر اين مقاله، اسرائيل که يک ايدئولوژي ذاتاً شيطاني است، نمي تواند اصلاح و يا حتي تلطيف شود، چرا که ذات و گوهر اصلي آن بيانگر تناقضي غايي با حقيقت، عدالت، صلح و حتي انسانيت است. در واقع همزيستي با صهيونيست ها مستلزم اين است که غير يهوديان موقعيتي غير انساني از آزار مداوم بردگاني بدون آزادي، بدون منزلت و حتي بدون آينده، را بپذيرند.
در ادامه اين مقاله تصريح شده است: چنين رژيمي که تقلب را به عنوان سياست خود، جنايت کاري را به عنوان حافظ خود و نژادپرستي را به عنوان روح خود برگزيده، در وقايع تاريخ دوام نخواهد داشت.
نويسنده در انتها با اشاره به گرفتاري يهوديان از دست صهيونيستها ميافزايد: صهيونيسم توانسته است که بسياري از يهوديان را به وکيلان و مدافعان شيطان و پرستندگان قدرت، آن هم به هزينه [زير پا گذاشتن] اخلاقيات، تبديل کند و همه اينها براي حفظ قداست گوساله ي طلايي مدرني به نام اسرائيل است.
نويسنده توصيه ميکند: به اين دليل است که يهوديان براي بقاي خودشان بايد از صهيونيسم جدا شوند تا مبادا که اين گوساله طلايي آنها را به جهنم بکشاند. آنها بايد پيش از آنکه خيلي دير شود بفهمند حکومتي که بر مبناي وحشي گري، سرکوب و حيله بنا نهاده شده حتي اگر "کيپا " نيز به اجزاء آن اضافه شود، دير يا زود فنا خواهد شد. صهيونيسم، بزرگراهي به گورستان است که به اتاق هاي مرگ منتهي خواهد شد.
منبع : خبرگزاری فارس
انتهای پیام