( 0. امتیاز از )


حکومت مصر به بهانه دستگیری گروهی منتسب به حزب الله لبنان در مصر، و با اتهاماتی مانند: نقض حاکمیت ملی مصر، تلاش برای براندازی حکومت مصر، گسترش تشیع در مصر و قاچاق اسلحه به غزه، جنجال بی سابقه ای علیه حزب الله و شخص سید حسن نصرالله در رسانه های گروهی مصر به راه انداخته است. این فتنه، بار دیگر شکاف عمیق میان حاکمیت و توده ها را در کشورهای عربی به اثبات رساند. در حالی که توپخانه های مصری با تشویق گروه های مخالف حزب الله در لبنان، آتش باری بی رحمانۀ خود را علیه حزب الله شروع کرده و همچنان ادامه می دهد، موجی از آزاد اندیشان جهان عرب به ویژه متفکران مصری، در دفاع از حزب الله برخواست و شجاعانه از شرافت و حقانیّت حزب الله دفاع کردند. شکی نیست که پارس سگ های اسرائیلی و آمریکایی، ماه را از تابش و قافله را از حرکت باز نمی دارد. یقینا عدو سبب خیر خواهد شد و این جنجال محبوبیت حزب الله را دو چندان خواهد کرد ولی بررسی ریشه های و حواشی این فتنه آفرینی ضروری است.

علل فتنه آفرینی:

1.     چراغ سبز به اسرائیل:

اسرائیل برای جبران شکست خود در جنگ 22 روزه غزه، تشنه انتقام از حزب الله لبنان است ولی ضعف چندجانبۀ نظامی، سیاسی و امنیتی اش، باعث شده، در گزینش اقدامی موثر و عملی انگشت به دهان باقی بماند. اسرائیل برای انتقام گیری به اهرمی خودفروخته مانند حسنی مبارک نیازمند است.

 شرایط داخلی و خارجی حکومت مصر نیز، اسرائیل را برای بده بستانی سیاسی با مصر علیه حزب الله، تشویق می کند. بحرانهای داخلی حکومت مصر از حد و حصر خارج است و بررسی آن در این مجال نمی گنجد. از نظر خارجی نیز مدتی است رابطۀ آمریکا و مصر به سردی گراییده و ادامه این حالت معنای فروپاشی قدرت حسنی مبارک است، زیرا تنها پشتوانه بقای مصر آمریکا و اسرائیل هستند. قابل ذکر این که پایان قرارداد کمکهای بلاعوض آمریکا به مصر بعد از کمپ دیوید تا سال 2009 می باشد. برخی نمودهای سردی این روابط عبارت است از این که: آمریکا برای آزادی فعال مخالف حکومت یعنی ایمن نور به مصر فشار آورد، دیدار حسنی مبارک از آمریکا را به تأخیر انداخته است، نسبت به موروثی شدن حکومت در مصر معترض است و نهایت این که اوباما در نخستین دیدارش از کشورهای اسلامی، به جای مصر، به ترکیه سفر کرد. حکومت مصر تلاش می کند با فشار به حزب الله اسرائیل را راضی کند تا در مقابل اسرائیل به آمریکا فشار بیاورد و باعث شود آمریکا جایگاه گذشته مصر را به رسمیت بشناسد و به کمکهای خود به این کشور را ادامه دهد.

2.     تخریب حزب الله در انتخابات مجلس:
سامی شهاب رهبر گروه دستگیر شده در 19 نوامبر سال گذشته دستگیر شده بود و به همراه دوستانش تا کنون در زندان به سر می برده ولی این دستگیری و شروع حمله رسانه ای در 9 آوریل سال جاری اتفاق افتاد یعنی پنج ماه بعد از زمان دستگیری متهمان و دقیقا در زمانی که حزب الله قصد داشت برنامه انتخاباتی و نامزدهای خود را در انتخابات مجلس لبنان معرفی کند. جالب است بدانید روزانه 15 هزار نسخه از نشریات مصری که حاوی ناسزاگویی و هجمه به حزب الله بودند، از قاهره به بیروت منتقل می شد تا فضای فکری و فرهنگی لبنان را علیه حزب الله تحریک نماید.

3.     کینه های بدر و خیبر:
حکومت های خط سازش یا خط به اصطلاح اعتدال عربی، شریک جرم حملۀ اسرائیل به جنوب لبنان و غزه بودند. شبکه المنار و سخنرانی های سید حسن نصرالله در طول دو جنگ اخیر ماهیت حاکمیت های مزدور عربی را آشکار کرد و این حکومت ها را به شدت دچار بحران مشروعیت نمود. تمام تلاش مصر این است که با دست آویز قرار دادن این مساله، از فشار افکار عمومی بر خود بکاهد، و با ترویج این که حزب الله دشمن مصر است، به نوعی از خط مقاومت انتقام بگیرد، بی آبرویی خود را در جنگ غزه تلافی نماید و راه فراری برای آسودگی از ننگ خیانت خود در بدر و خیبر دوران معاصر بیابد.

4.     ادامه محاصره غزه:
فشارهای بین المللی باعث شده گذرگاه رفح به شکل موقت و اندک باز شود و باریکه ای از کمکها به مردم مظلوم فلسطین برسد ولی وجود حسنی مبارک با استمرار محاصره پیوند خورده است و تا او هست محاصره هم هست! بیماران و مجروحان توسط نیروهای امنیتی و نظامی مصر تحقیر می شوند، از برخی مجروحان در بیمارستان ها برای به دست آوردن اطلاعات درباره حماس تحقیق می شود، بسیاری از کمک های مردم مصر و سایر کشورها در پشت دیوارهای گذرگاه تلف شد و ... . حسنی مبارک تلاش می کند، با مشغول کردن افکار عمومی به این مساله، اذهان را از جنایت خود در فشار دادن گلوی بی گناه مردم غزه و ادامه محاصره، منحرف کند.

واهی بودن تهمت ها
تاریخچه مبارزات حزب الله نشان می دهد که عملیات خود را علیه اسرائیل به خارج از مرزهای لبنان نکشانده است، تا چه رسد به این که بخواهد علیه کشورهای عربی و به ویژه علیه مصر، قصد اقدام تروریستی داشته باشد. این اتهامها مانند افتراهایی است که حکومت مصر به اخوان المسلمین منتسب می کند و هر روز به بهانه ای جمعی از فعالان اخوان را دستگیر می کند.

اساسا اگر حزب الله قصد داشت با عملیات نظامی علیه حکومت های عربی اقدام کند، ابتدا دولت آمریکایی لبنان را سرنگون می کرد. حزب الله توانست در یک شبانه روز مخالفان خود را در لبنان خلع سلاح کند و سلاح ها را به ارتش لبنان تحویل دهد. این پدیده به این معناست که حزب الله توان کودتا علیه حاکمیت ها را دارد ولی این حزب، تا کنون نخواسته سلاح خود را به جز به سمت اشغالگری به طرف دیگری نشانه رود.

جالب این است که مصر، حزب الله را به تهدید امنیت ملی خود متهم می کند. آیا پیوند سیاسی و وابستگی حکومت مصر به اسرائیل تا این اندازه عمیق است که تهدید امنیت اسرائیل به وسیله انتقال اسلحه به غزه، تهدید مصر محسوب می شود؟ واقعیت این است که حسنی مبارک و دولتش، مصر را بخشی از اسرائیل می دانند یا به تعبیر دقیق تر معتقدند سیاستمداران اسرائیل هستند که حاکم واقعی مصر می باشند. مبارک به خوبی می داند که مصر امروز به وسیله آمریکا و اسرائیل اشغال سیاسی شده است.

اما آنچه را جناب سید حسن نصرالله به وضوح در سخنرانی خود پذیرفته: کمک تسلیحاتی به غزه و حماس است که به وسیله نیروهای این حزب از خاک مصر انجام می شد. سید حسن نصرالله به صراحت بیان کرد یاری کردن مقاومت جرم و ننگ نیست. ما به فلسطین کمک نظامی کرده ایم و به این کار افتخار می کنیم.

در حاشیه فتنه:
این رعد و برق رسانه ای، اساسا قبل از تشکیل دادگاه و پیش از بررسی محکومیت متهمان اتفاق افتاده است. در حقیقت رسانه های رسمی مصر، تلاش کردند پیش از صدور حکم انتقام خود را از حزب الله بگیرند. این مساله بیانگر عمق نفوذ دستگاه امنیتی مصر در رسانه های این کشور و از سوی دیگر نشان دهنده فاصله مطبوعات وابسته این کشور از اخلاق حرفه ای، اسلامی و انسانی است.

حمله ای مشابه البته نه به این حجم در زمان جنگ 22 روزه غزه علیه حزب الله و سید حسن نصرالله انجام شده بود. برخی حقوقدانان حکومتی مصر، تهدید کرده بودند علیه سید حسن نصرالله در دادگاه لاهه اقامه دعوا می کنند زیرا نصرالله مردم مصر را به راهپیمایی علیه حکومت و مطالبه باز شدن گذرگاه رفح دعوت کرده بود.

 همانگونه که گفته شد، حزب الله در پشتیبانی لجستیک مقاومت فلسطین از تمامی راه های ممکن بهره برداری می کند و بدین واقعیت نیز افتخار می نماید. پیشتر نیز مجموعه ای از مجاهدان حزب الله که تلاش داشتند از راه نهر اردن، به فلسطین سلاح برسانند، دستگیر شدند. بعد از مدتی حکومت اردن آن ها را آزاد کرد ولی حکومت مصر به اندازه اردن غیرت مند نبود و سامی شهاب را به تشکیل گروهی با اهداف تروریستی و تحریک درجه داران ارتش مصر برای کودتا متهم کرد.

مصر در دهه شصت و در دوران «جمال عبدالناصر» خود، جریانهای ملی و مقاومت در برابر استعمار، به ویژه جنبش های موجود در قاره آفریقا، کمک تسلیحاتی می کرد. هنوز برخی نظامیان مصری که اسلحه را به شکل قاچاق به کشورهای دیگر می رساندند زنده هستند. مصر از مسیر دریایی و خشکی از کشورهای لیبی،  و مغرب به الجزایر که تحت سلطه استعمار فرانسه بود، اسلحه می رساند.

در دوران اشغال گری انگلستان، از مسیر یمن جنوبی، نیروهای ملی مبارز در یمن شمالی را پشتیبانی می کرد؛ همچنین به کشورهایی مانند تانزانیا، غانا و کنیا، در پوشش شرکتی به نام «نصر» که در زمینه صادرات و واردات فعالیت می کرد، کمک نظامی می نمود. این شرکت دارای دفتری ثابت در پاریس بود. حتی مصر برخی عملیات های موفق نظامی را از طریق کشور سوم بدون اطلاع حکومت آن کشور علیه اسرائیل انجام داده بود: در سال 1969 بندر ایلات اسرائیل از خاک اردن بمباران شد. مصر کشتی های اسرائیلی را در سال 1970  در پایتخت کنیا غرق کرد. مبارزه برای رهایی از استعمار آرمانی بود که باعث می شد مصر به جهت پایبندی به آن، خود را از بند قوانین بین المللی رها ببیند و امروز نیز همان آرمان در مقابل اشغالگری موجه و مستدل است.

 منبع: نشریه راه شماره 40

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر