(
امتیاز از
)
سابقه وریشه تاریخی خصومت دستگاه مسیحیت با اسلام(بخش اول)
1 - س: واتیکان چیست؟ نخست اشاره ای به چگونگی پیدایش تشکیلات پاپی در دولت واتیکان بفرمائید؟
ج: در واقع باید گفت که واتیکان کوچکترین کشور جهان، آن هم در درون یک شهر قدیمی – رم – قرار دارد و رسمیت یافتن آن، به عنوان یک کشور مستقل، بر اساس قرار داد «لاتران» در سال 1929 میلادی به وجود آمد که می توان گفت پیدایش و رسمی شدن آن، یک استثناء بین المللی است. واتیکان طبق قراردادی که بین دولت فاشیستی بنیتو موسولینی و کاردینال گاسپاری تأسیس شد، خود دارای شخصیتی حقوقی است – جدا از شخصیت حقیقی «پاپ» - به معنی پدر – این قرارداد – لاتران – شامل سه سند اصلی است: یکی قرارداد کلی کنکور دات Concordat، دیگری موافقت نامه مالی و سومی موافقت نامه اجرائی. پاپ و واتیکان علاوه بر اداره امور جاری کشور خود، سرگرم وضع قوانین مذهبی برای مردم کاتولیک و سازماندهی سلسله مراتب کلیسائی در درون، و همه واحدهای مذهبی وابسته، در جهان است.
چارت کلی سازمانی تشکیلاتی واتیکان را می توان در نموداری چنین نشان داد:
جالب است بدانیم که کل مساحت واتیکان کمتر از دو کیلومتر! است ولی دارای دولت، وزارت امور خارجه، دادگستری، اوقاف، ارتش ویژه! – متشکل از سربازان سوئیسی؟! – می باشد و در ساختمان مرکزی آن که «سنت پیترو» نام دارد، - و شامل قصر خاص «پاپ» و یک هزار اتاق است - حدود نهصد نفر از کاردینال ها و اعضای اصلی حکومتی و گارد پاپ در آن سکونت دارند.. و بقیه افراد و سازمان های وابسته در خارج از این ساختمان، و عمدتاً در شهر «رم» - و یا شهرهای نزدیک به پایتخت – قرار دارند.
باز جالب توجه آنکه این کشور کوچک با بیش از 150 کشور بزرگ جهان روابط دیپلماتیک دارد و سفیر «رد و بدل»! می کند و سفارت های آن، در کشورهای مختلف، به ویژه جهان اسلام، فعالیت های مذهبی – سیاسی گسترده ای دارند. درآمد اصلی دولت واتیکان، علاوه بر میلیاردها لیری که طبق قرارداد لاتران، همه ساله از دولت ایتالیا دریافت می شود، مالیات های به دست آمده از کلیساها است که عمده ترین منبع درآمد دولت واتیکان و مقر پاپی بشمار می رود. دارائی و ثروت در حال گردش و افزایش واتیکان، طبق تخمین مقامات غیروابسته به واتیکان، بالغ بر دهها میلیارد دلار است که اگر ارزش موقوفات و ذخائر طلائی و آثار هنری گرانقیمت موجود در موزه واتیکان را بر آن اضافه کنیم، ثروت واتیکان بالغ بر صدها میلیارد دلار خواهد بود که البته با توجه به مخفی کاری و رمزآلود بودن تشکیلات و بودجه و درآمد واتیکان، تعیین میزان قطعی آن مقدور نخواهد بود.
2 - س: با توجه به روابط دیپلماسی وسیعی که اشاره شد، روش دیپلماسی واتیکان چگونه است و روابط آن، با کشورهای اسلامی را چگونه می توان ارزیابی کرد؟
ج: دیپلماسی واتیکان، مانند کل تشکیلات پاپی، ظاهری آرام ولی درونی مرموز، بغرنج و پیچیده ای دارد و در همه کشورها در تحرک و فعالیت سیاسی – مذهبی است. البته اصول کلی روابط خارجی واتیکان را پاپ تنظیم و تبیین می کند و سازمان صدارت و شورای امور عمومی کلیساها، آن را اجرا و اداره می کنند. سیاست کلی واتیکان را می توان گفت که بر اساس و چهارچوب قرارداد دیپلماتیک 1961 م، وین استوار است، ولی همواره دستگاه دیپلماسی واتیکان در راستای اهداف ویژه خود، و برای بسط روابط با دیگر کلیساهای دنیا، حفظ منافع کلیسا و توسعه روابط سیاسی با کشورهای جهان، فعال است و می توان گفت که سیاست کلی: حفظ قدرت پاپی، افزایش و نمایش آن است که متأسفانه همواره هم در راستای اهداف سیاسی امپریالیسم غرب، قرار گرفته است.
3 - س: در مورد جهان اسلام چه نوع سیاستی را اجرا می کنند؟
ج: پس از پایان جنگهای دویست ساله صلیبی که متأسفانه آغاز و استمرار آن با فتوا و دستور پاپ ها عملی شد و همانطور که می دانیم، موجب قتل عام صدها هزار انسان بی گناه، اعم از مسلمان و مسیحی گردید، سرانجام دستگاه پاپی، حتی قبل از پیدایش کشور رسمی واتیکان، به ظاهر روش مسالمت آمیزی با مسلمانان را در پیش گرفت، ولی متأسفانه این یک نوع ظاهرسازی و نیرنگ بود و در بوته عمل، صداقتی در قبال جهان اسلام و بطور کلی مسلمانان در گوشه و کنار دنیا، دیده نشده است... در همه کشورهای استعمار شده اسلامی، پدران روحانی که به اصطلاح مبشران مذهبی بودند، همیشه طلیعه دار لشکر جرّار سیاست های استعمارگران بشمار می رفتند و به قول «نهرو» در کتاب معروف خود: «تاریخ جهان»، نخست پدران روحانی برای تبشیر! سرازیر می شدند!.. و سپس راه برای ورود لشکرهای استعماری هموار می گردید!..
روی همین اصل است که می بینیم مثلاً در الجزائر، تونس، مغرب و یا بلاد دیگر، هیچ وقت کلیساهای محلی یا واتیکان، در کنار ملت های مظلوم قرار نگرفته اند و هرگز از حقوق آنان دفاع نکرده اند و متأسفانه این روش ضدانسانی و سیاست غیراخلاقی، در عصر ما نیز همچنان ادامه دارد که نمونه های بارز آن را در جریان قتل عام مسلمانان در بوسنی و هرزه گوین، نیجریه، سودان، رواندا، عراق، افغانستان و سرانجام فلسطین و لبنان، به وضوح می توانیم مشاهده کنیم.
در جریان حمله مسیحیان صرب به مناطق مسلمان نشین و سپس حمله نیروهای ناتو – به خاطر مصالح خاص خود – به صرب ها، روزنامه «اسرو اتوره رومانو» ارگان رسمی واتیکان، حمله نیروهای ناتو را تقبیح و محکوم کرد که گویا مانع رسیدن کمک های خیریه!! به مسیحیان شده است، ولی از تقبیح قتل عام مسلمانان توسط صرب ها، هیچ خبری نشد!هم اکنون هم عدم موضع گیری پاپ و واتیکان در قبال قتل عام مسلمانان در افغانستان و عراق توسط نیروهای متجاوز انگلیسی – آمریکائی و یا کشتار مداوم مسلمانان فلسطین و لبنان توسط نیروهای صهیونیستی تقویت شده توسط دولتهای مسیحی غربی، به خوبی نشان می دهد که آنچه را آقایان ادعا می کنند، با آنچه که در عمل مشاهده می شود، تفاوت کلی و ماهوی دارد..
4 - س: به نظر شما اینکه واتیکان تاکنون جنایات ابرقدرت ها به ویژه آمریکا و اسرائیل را محکوم نکرده چگونه قابل تحلیل است؟
ج: همانطور که اشاره شد متأسفانه موضع گیری پاپ و واتیکان در قبال حوادث جهان اسلام در راستای اهداف سیاسی – نظامی سرمایه داری و امپریالیسم غربی است و این روش، از لحاظ اخلاقی و انسانی، – حتی منهای مذهب که گویا مدعی نشر تعالیم آن در بین مردم جهان هستند! – قابل توجیه و پذیرش نیست... چگونه می توان اینهمه جنایات و وحشیگری را دید و به نام عیسی مسیح(ع) بر آن اعتراض نکرد؟
من کاملاٌ به خاطر دارم که وقتی در سال 1360، به عنوان نخستین سفیر جمهوری اسلامی ایران، عازم واتیکان بودم، خدمت امام خمینی(ره) رسیدم و از ایشان اجازه خواستم که اگر صلاح می دانند، سلام ایشان را در ملاقات با پاپ، به وی ابلاغ کنم.. امام فرمودند: هم سلام برسانید و هم پیام و بگوئید که آیا اگر حضرت عیسی مسیح که شما نماینده او هستید، امروز در میان ما بود، در کنار ملت های مظلوم قرار می گرفت یا در کنار دولت های ستمگر؟!... البته من این سلام و پیام را به پاپ ژان پل دوم ابلاغ کردم و نامبرده با روش دیپلماتیک خود از «ایمان مردم ایران به مذهب» تقدیر کرد!، ولی در عمل، هیچ واکنش منطقی در برابر مظالم غرب و اسرائیل، از دستگاه پاپی دیده نشد!
5 - س: پس فکر می کنید علت تفاوت اظهارات پاپ ژان پل دوم که حساب شده تر و سیاستمدارانه تر درباره اسلام و مسلمانان سخن می گفت، با پاپ کنونی چیست؟ و این تفاوت را چگونه تحلیل می کنید؟
ج: البته روش ظاهری پاپ سابق خیلی عاقلانه تر و بهتر از روش پاپ فعلی بود، ولی به نظر من در ماهیت امر هیچ فرقی به وجود نیامده است... روش های غیرمنطقی پاپ ژان پل دوم را در قبال مسائل جهان اسلام و ملت های مظلوم، من بطور مشروح و مستند در کتاب «واتیکان، دنیای اسلام و غرب» نوشته ام و اگر آن مواضع و روش ها را با وضع فعلی پاپ کنونی تطبیق کنیم، می بینیم که تفاوت فقط در «ظاهر» و «تظاهر» است یعنی پاپ پیشین، فقط عاقلانه تر از جناب بندیکت شانزدهم حرف می زده است.
6 - س: ولی ما تفاوت های بسیاری، به ظاهر، در برخورد واتیکان با ادیان و مذاهب دیگر مشاهده می کنیم تا آنجا که می بینیم آنها آماده گفتگو با ادیان و مذاهب دیگر هستند؟ پس این موضوع را چگونه ارزیابی کنیم؟
ج: ببینید اصولاً از گذشته های دور، دستگاه پاپی، نه یهودیت را قبول داشت و نه اسلام را و نه حتی مسیحیت غیرکاتولیک را... تمام تاریخ دستگاه پاپی، قبل از پیدایش واتیکان، آکنده از جنگ و قتل و اعدام و طرد مسلمانان و یهودیان و مسیحیان غیرکاتولیک است... یعنی از زمان های قدیم، دیدگاه واتیکان حتی در قبال مسیحیان غیرکاتولیک هم کاملاً منفی بوده و آنها را «مرتدان و انشعابگران»! تلقی می کردند که در واقع این دوران را باید دوران «تکفیر» نامید که در یکسو به قول خود این آقایان «کلیسای حقیقی» و در سوی دیگر «کلیسای شیطان»؟ قرار داشت... پس از انشعاب بزرگ کلیسای شرق از کلیسای لاتین غرب در 1054 میلادی، اُرتدکس ها به شدت مورد حمله قرار گرفتند و به عنوان «مرتد»! و «عامل شیطان»؟ مورد طرد و آزار و قتل و تبعید واقع شدند.. یهودیان هم همواره به عنوان بازماندگان قاتلان حضرت مسیح، مورد طرد و نفرت و کشتار کلیساها و دستگاه پاپی بودند که تعقیب و آزار آنان توسط مسیحیان در قرون وسطی کاملاً گسترش یافت.
و بطور طبیعی مسلمانان هم سرنوشتی بهتر از مسیحیان غیرکاتولیک و یا یهودیان نداشتند و ثمره بارز این اندیشه تکفیری! مسیحی، قتل عام های جنگ های صلیبی در قرون وسطی بود.. بعد همین روش در اندلس و جاهای دیگر استمرار یافت و اسلام، حتی در آغاز قرن بیستم، به قول کشیش «لامانس» «بزرگترین تقلب تاریخ»! بوده و به قول یک کشیش معروف، پیامبر اسلام «یک مرد خشن و جنگجو و تروریست بوده است»!!آئین های آسیائی و شرقی – چینی و ژاپنی – هم به نوشته «پ. اوبری» «هیولائی مهمل و خنده آورترین مذاهب جهان» بوده اند.. و این برخورد با ادیان ابراهیمی و یا مذاهب دیگر، ادامه داشت تا «شورای واتیکان دوم» تشکیل شد و حضرات تصمیم گرفتند که روش خود را در قبال مذاهب تغییر دهند و به اصطلاح به «دیالوگ» و «گفتگو بین مذاهب» بپردازند.
7 - س: درباره شورای واتیکان دوم توضیحی بی مناسبت نخواهد بود؟
ج: شورای واتیکان دوم با ابتکار و پیشنهاد پاپ جان بیست و سوم بین سال های 1965 – 1962 م با شرکت اسقف های بزرگ تشکیل گردید تا در احکام «جزمی» و «دگم» کلیسای کاتولیک رم، تجدیدنظری به عمل آید که در واقع این مرحله نقطه عطفی در تاریخ تحولات سازمان کاتولیسم بشمار می رود. این شورا تلاش کرد که با توجه به رویدادهای قرن بیستم، کلیسا را با اوضاع روز تطبیق دهد... و پس از کار و کوشش چند ساله، سند شورای واتیکان دوم منتشر شد که البته بخشی از محتویات آن اجرا شد، ولی بخش دیگری که مربوط به قوانین و معتقدات دگماتیک مذهبی بود، علیرغم مطرح شدن، بجائی نرسید که از آنجمله مسئله «خطاناپذیر بودن پاپ» - عصمت خاص! – بود که با وجود موافقت گروهی از اسقف ها با تغییر و حذف آن، هنوز حل نشده و جناب پاپ از دیدگاه کلیسای رسمی، همچنان «خطاناپذیر» است و به خاطر همین نکته هم متحجرین دستگاه پاپی، به پاپ بندیکت اجازه ندادند که از یاوه های خود درباره پیامبر اسلام(ص) برگردد و از مسلمانان عذرخواهی کند!در متن سند رسمی شورای واتیکان دوم، درباره اسلام و مسلمانان موضع گیری مثبت و روشنی دیده می شود که اگر به آن عمل می شد، نه دشمنی های کشیش ها بر ضد مسلمانان ادامه می یافت و نه پاپ کنونی به نشر اباطیل قرون وسطائی می پرداخت.
در بخشی از سند شورای واتیکان دوم آمده است:
«.. کلیسا برای مسلمانان احترام زیادی قائل است آنان خداوندی را پرستش می کنند که یگانه و مهربان و توانا است و خالق زمین و آسمان است تلاش مسلمانان بر این است که بی چون و چرا خود را وقف دستورات الهی بنمایند، درست همانطور که ابراهیم خود را تسلیم فرمان خداوندی نمود. گر چه مسلمانان به خدا بودن مسیح اعتقاد ندارند، ولی پیامبری او را می پذیرند و مسیح و مریم را مورد احترام و ستایش قرار م دهند. آنان به روز قیامت اعتقاد دارند و زندگی توأم با درستکاری و مهربانی را ارج می نهند و با نماز و روزه و خیرات خداوند را مورد نیایش قرار می دهند... البته متجاوز از چندین قرن میان مسیحیان مسلمانان کشمکش ها و اختلافات بسیار رخ داده است ولی اکنون شورای واتیکان دوم از همگان می خواهد که گذشته ها را فراموش کنند و در راه تفاهم متقابل تلاش و کوشش کنند.. تا همه با هم در راه حفظ و اشاعه صلح، آزادی، عدالت اجتماعی، و ارزش های اخلاقی بکوشند..»
ملاحظه می فرمائید که چه عبارات زیبا و چه پیشنهادهای خوبی مطرح است؟! و البته ظاهراً پاپ ژان پل دوم می خواست به بخشی از محتوای این سند عمل کند و برای همین منظور شعبه گفتگوی ادیان و مذاهب را در واتیکان تأسیس نمود و به تشکیل سمینارهای متعددی هم در این زمینه اقدام کرد. ولی عده ای از مسئولین دستگاه پاپی از اول این گفتگوها را ثمربخش نمی دانستند و می گفتند که چون گفتگوهای الهیاتی و کلامی، به نتیجه نمی رسد، در صورت لزوم گفتگو، باید فقط به جنبه های مناسبات فرهنگی و معنوی روی بیاوریم!
اما در عمل دیدیم که حتی پاپ ژان پل دوم هم حاضر به عذرخواهی از مسلمانان به خاطر قتل عامهای مسلمانان در جنگ های صلیبی نشد! اما از یهودیان، به عنوان برادران بزرگتر! رسما عذرخواهی نمود و در مورد مسئله فلسطین هم به نفع کلیسا و یهودیان، فقط پیشنهاد «بین المللی شدن قدس»! را مطرح ساخت. کلیسا در سند رسمی شورای واتیکان دوم خود ضمن تقبیح فشار بر مردم در راستای محبت انجیلی! کمال تأسف خود را بر فشارها و عداوت ها و همه مظاهر ضد سامی که علیه قوم یهود در هر زمان و مکان رخ داده ابراز و اعلام می دارد: «مسیح همه شکنجه ها و مرگ را به انگیزه محبت به مردم و به خاطر گناهان همه بشریت با اختیار خود پذیرفت تا نجات یابند»!
بدین ترتیب کلیسای پاپی، نامی از کسانی که به اصطلاح حضرت مسیح را به قتل رسانیده اند، نمی برد و «شکنجه و مرگ» را به «اختیار خود» مسیح وا می گذارد تا قوم یهود را که تا دیروز «ملعون» بودند و «قاتل مسیح»، تبرئه کند و سپس به صراحت می گوید: «عیسی یهودی است و یهودی باقی خواهد ماند» و بعد برای به رسمیت شناختن موجود نامشروعی به نام «اسرائیل» می گوید: «ماندن اسرائیل یک موضوع تاریخی و نشانه تعبیر و تفسیر اراده الهی است»! و جالب اینکه در سال 1364 شمسی که اینجانب در ایتالیا – واتیکان – بودم، (در 24 فروردین) پاپ به کنیسه یهودیان رم رفت و رئیس اتحادیه جمعیت های یهودی ایتالیا در آغاز خیر مقدم، گفت: «قبل از شورای واتیکان دوم، امکان چنین دیداری وجود نداشت» و پاپ در پاسخ انفعالی خود گفت: «شما برادران مرجح ما هستید و می توان گفت برادران بزرگتر ما بشمار می روید» و آنگاه از «نقش منحصر بفرد اسرائیل در طرح نجات نهائی که خداوند وعده داده است» تمجید کرد!.. همان «طرح نجات نهائی» که امروز جرج بوش و دیگر صهیونیست – مسیحی های آمریکا و غرب، آن را پیگیری می کنند!
البته می دانیم که خود بوش، در سال پیش در سخنرانی خود، از آغاز «جنگ جدید صلیبی مقدس» سخن به میان آورد که متأسفانه بعضی ها آن را اشتباه لفظی!! قلمداد کردند، در حالی که چنین نبود بلکه اعلان رسمی استمراز جنگ جدید صلیبی – صهیونی علیه اسلام و مسلمانان بود.البته در جریان بازدید پاپ ژان پل دوم از کنیسه یهودیان برادر بزرگتر که مقدمه به رسمیت شناختن اسرائیل و انکار حق برگشت فلسطینی های آواره به سرزمین خودشان بود، تنها اینجانب، به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران، این دیدار را بطور رسمی، در مصاحبه ای تقبیح کرده، و اعلام نمودم که: «که میلیون ها انسان فلسطینی آواره، در انتظار بازگشت به میهن خود هستند و یک میلیارد مسلمان با دقت تمام به سرنوشت قدس می نگرند و هرگز حاضر به سازش و نرمش در قبال دشمن صهیونیستی و دوستان آن نخواهند بود»! و متأسفانه سفرای هیچ یک از کشورهای عربی و اسلامی به این موضوع اهمیتی نداده و واکنشی نشان ندادند...
و سرانجام موافقتنامه اصولی بین واتیکان و اسرائیل تهیه و منتشر گردید که در آن آمده است: «ماده 2 واتیکان و دولت اسرائیل متعهد می شوند که به طریق مقتضی برای مبارزه با کلیه اشکال ضد یهودیت اقدام کنند.. و واتیکان هر نوع مظاهر ضدیهودیت را که مردم یهودی و هر فرد یهودی را در هر منطقه و هر زمان و از سوی هر کس مورد حمله قرار دهد، محکوم می نماید» و جالب تر آنکه این موافقتنامه در سی ام دسامبر 1993 م در «بیت المقدس» بین «دولت»؟! اسرائیل و «واتیکان» به امضاء رسید! البته مسائل بعدی یعنی به رسمیت شناختن اسرائیل و اعزام سفیر و سپس سفر پاپ قبلی به اسرائیل و قدس و افاضات وی در آنجا، نیاز به بحث دیگری دارد که در این گفتگوی کوتاه نمی توان به آن پرداخت!.
انتهای پیام