(
امتیاز از
)
انقلاب اسلامی، ظهور و حکومت الله
سید مهدی طباطبایی
صدای شیعه: مسئله ظهور منجی و قیام در راه خدا برای گسترش عدل در مکتب فکری شیعه از آن جهت که بسط عملی و عینیت توحید است همواره مهمترین اصل اعتقادی بوده است که حتی رکن رکین ولایت، بخشی از آن محسوب میگردد. این معرفت ناب که در لسان قرآن و روایات و عرفای کامل به "حکومت الله" مشهور است واجد شرایط و اجزاء مختلفی ست که از درک بسیاری از مردمان اعصار مختلف دور و بلکه پوشیده گشته است تا سرالاسرار عالم برای خاصان باقی بماند و هر که در این بزم مقربتر و جان برکف تر است در آن کهف ، ایمن و ثابت دل و راسخ قدم بماند تا اراده الهی در ساعت مقرر فعلیت یابد 1 ...
امام خمینی سلام الله علیه همچون سلمان فارسی بنابر مشیت الهی تطهیر گشت و به اهل بیت اشرف ما سوی الله پیوست 2 تا با ورود به مرز عصمت و ولایت و خلافت ، افسانه وار بودن کامل شدن انسان و ممسوس در ولایت کلیّه شدن را در هم بشکند ؛ آن عارف صمدانی در سیر علمی و عملی خویش تطابق عینی و کامل معارف بر فقه و تاثیر فقه بر اخلاقیات را به اثبات رساند و این تابلوی درخشان را در برابر همه دیدگان بر افراشت که سایه و اثر حقیقت محمدیه در عالم ماده از یکسو عینیت "حقیقت"و "طریقت" و "شریعت" است 3 و از سوی دیگر ماحصل وحی جز اتمام و اکمال مکارم اخلاق نیست 4 . اگرچه شناخت شخصیت الهی امام راحل جز از شخصیتی چون او ساخته نیست اما دقت در یکی از زوایای ناشناخته حقیقت وجودی آن عارف کامل نه یک جام بلکه دریایی از معارف ناب را به رهرو راستین طریق آل الله مینوشاند چه اینکه او در عین اتصال کامل به خاندان عصمت ، در عصر ما و در برابر دیدگان ما زیست تا تفسیر حقیقی آیه شریفه " وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلينَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَيَأْکُلُونَ الطَّعامَ وَ يَمْشُونَ فِي الْأَسْواقِ وَ جَعَلْنا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ کانَ رَبُّکَ بَصيراً (الفرقان 20) " عینیت خارجی یابد .
آن زاویه ناشناخته از یک جهت بیانگر یکی از مبانی متعالی عرفان شیعه و از جهتی دیگر بزرگترین بشارت بر شروع نهضت جهانی قائم آل محمد صلی الله علیهم اجمعین است . در مبانی معرفتی ما تطابق تشریع و تکوین و عینیت تصرفات تکوینی با تشریع قوانین برای شارع مقدس ، از بدیهیات و بلکه لوازم اعتقادی است 5 بدین معنا که تمامی دستورات اسلامی هماهنگ با نظام تکوین وضع گردیده و سیر رو بکمال هستی که به سمت مبداء خویش در جریان است در ظهور کامل دین و جهانگیر شدن اسلام تجلی می یابد و در این بین شارع مقدس تجلی تام همه صفات الهی و فعلیت بخش اراده او در عالم امکان است و این نه در حد یک کلمه مجمله بلکه یک حقیقت بسط یافته در طول تاریخ بشریت از آدم تا خاتم و از شروع اسلام تا قیامت کبراست .
واسطه فیض یا شارع یا صادر اول که وجود مقدس و ممتاز حضرت محمد صلی الله علیه و آله و اهل بیت شریف اوست نه تنها آیات الهیه و ریسمان مستحکم آویزان از عرش بلکه قانون گذار و مجری و فاعل اراده ذات اقدس اله است پس آنچه در این عالم در حال وقوع است نه تنها یله و رها نیست بلکه در محدوده حکومت خدا و در راستای مشیت اوست و همه این امور بدست آل الله اجرا میگردد 6 .
گرچه رسالت این نوشتار تبیین یکی از مهمترین مقولات ظهور منجی است اما از آنجا که لزوم بهره مندی از معارف ناب برای منتظران حقیقی و یاران موعود الهی اجتناب ناپذیر و اذن ورود ایشان به جرگه انصار الله است ناچار سطور دیگری را به این مهم اختصاص می یابد .
با بهره گرفتن از نافذترین بصیرتها و ناب ترین معارف برای گزینش برترین کلام امام خمنی (ره) بی شک یک جمله خودنمایی میکند که خود از اسرار الهیه و گرانبها ترین سخنان است و آن دُرّ نایاب که اکسیر اعظم منتظران و بیانگر مقام والای این مردالهی و تعریف کاملی ست از نهضت اسلامی او اینست " انقلاب در راه هدف الهی و استقرار حکومت الله همان است که انبیای عظام در راه آن فداکاری¬ها نمودند و پیامبر عظیم الشأن اسلام تا آخرین لحظات زندگی پر برکت خود در راه آن با همه توان، فداکاری و ایثار فرمود و امامان بزرگوار اسلام هرچه داشتند نثار آن کردند. ما نیز که خود را پیرو آنان و امت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم ( می¬دانیم باید اقتدا به آنان نموده و در سبیل حق، مشکلات را با صبر انقلابی تحمل نماییم و از خرابکاری¬های دغل بازان که آثار شکست و زبونی در آن مشاهد است نهراسیم و در راه هدف حق و اسلام بزرگ چونان انبیای عظام و اولیای معظم فداکاری و ایثار نماییم. خداوند تبارک و تعالی پشتیبان مجاهدین و یار مظلومان است." 7
در این کلام نغز که روشنترین تابلوی شخصیت و روش امام در ایجاد نهضت جهانی اسلام است آنچه بیشتر خودنمایی میکند گستردگی حکومت الله و به هم پیوستگی اعجاز آمیز تمامی اجزاء آن است که در آیات و روایات متعددی صراحتا و تلویحا به آن اشاره گشته که هیچ حرکت و اتفاقی از دایره حکومت الله خارج نیست و همگان – چه خوب و چه بد- در راستای مشیت الهی در حال تلاشند . دینداران با ایمان و عمل صالح خویش و کافران با الحاد و افساد خویش اراده خداوند متعال را به فعلیت در میآورند و هرگز برای هیچکس گریزگاهی از این حکومت مطلقه نیست .
با این دیدگاه عرشی که در سرتاسر حرکت الهی امام موج میزند و در این عبارت شیوا به روشنی بیان گشته است ما نه تنها خود را در شرف طلوع خورشید انسان کامل می یابیم ، بلکه حرکت الهی نهضت اسلامی مان را متن ظهور منجی خواهیم یافت و حتی پا را از زمینه سازی فراتر گذاشته و یقین می یابیم نهضت جهانی امام عصر بعنوان آخرین وصی خاتم الانبیاء و بزرگ عدالت گستر تاریخ بشریت از نیمه خرداد 1342 شمسی و با اراده و دستور و صد البته مدیریت مستقیم حضرت امام مهدی علیه السلام آغاز گردیده است که با مراجعه به مجموعه روایات علامات الظهور نیز به روشنی مشخص می گردد که فرایند ظهور منجی در یک بازه زمانی نیم قرنی و با وساطت 4-5 نسل محقق می گردد 8 که در این فرایند اگرچه در ظاهر مقدمات ظهور نهایی و خروج و قیام جهانی حضرت مهدی روحی فداه آماده می گردد اما در اصل و حقیقت با گسترش معارف الهیه و علم متکی بر اخلاق ، زمینه درک شخصیت الهی انسان کامل و امکان تبعیت کامل از او فراهم میگردد 9 لذا طلوع شخصیتی ممتاز و استثنائی که سرآمد فقهای شیعه و عارفترین سالکان سبیل الله است بعنوان لازمه طلوع مقدس انسان کامل و حکومت جهانی او مطرح میگردد تا پس از به رخ کشیدن وسعت وجودی انسان الهی ، مدیریت و روش حکومتداری او و استطاعت دفاع از حق و نبرد با ظالمان برای احقاق حق و برچیدن ظلم و فساد طلیعه عدالت گستر جهانی بر همگان آشکار گردد .
بی تردید طلوع آفتاب امامت نیز همانند غروب این آفتاب که در بازه زمانی خاصی و به وساطت منصوبان 10 حضرت حجة روحی فداه صورت پذیرفت ، توسط برگزیدگان خاص آن امام همام محقق گردیده است . با این تفاوت که آن غروب غم انگیز رویگردانی مردم از حق و عدالت و پای فشاری شان بر ظلم و فساد بود تا امام به عنوان مظهر اسماء الله جنبه غضب الهی را بر رحمت الهی پیشی دهد و مردمان غفلت زده ، رفته رفته به خویشتن خویش واگذار شوند. اما در این سوی با بیداری مستضعفان و حق طلبان و تلاش برای مقابله با ظلم و فساد خورشید عالم تاب هستی نیز باب رحمت الهی را بر خلایق گشوده است و برای اعلام یقینی ظهور قریب القوع خویش منصوبان خاص خود را از بین مستضعفان و محرومان بر انگیخته است که سید قمی 11 ، سید خراسانی منجمله این بزرگانند. البته باید توجه داشت آن اقبال عمومی به عدالت خواهی و ظلم ستیزی و مبارزه با فساد اقتضا می کند که این منصوبان خاص در درجه اول از ولایت مطلقه بهره مند باشند تا مرحله پیش از ظهور بطور یقینی و کامل در برابر دیدگان دوست و دشمن قرار گیرد و در درجه بعد لازمست با معیار قرار گرفتن تمامی تعالیم شیعه خصوصا در باب اجتماعات این خاصان و منصوبان حضرت ولیعصر از بیعتی همگانی نیز بهره مند باشند تا داستان غم انگیز بیعت شکنی اهل مدینه و اهل کوفه تکرار نگردد . یعنی رای به خبرگان رهبری معنای حقیقی این بیعت و پاسخ حق طلبان و ظلم ستیزان به فریاد عدالت گستری امام عصر علیه السلام است .
حکومت الله که شکست شیطان ، ایجاد بهشت در زمین و در سایه کمال توحید و بسط عدل است ، فرایندی طولانی است که از زمان حضرت آدم علیه السلام آغاز گردیده و رفته رفته مقدمات خویش را فراهم کرده است تا در زمان بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم ، قوانین الهی و دستورات این حکومت کامل گشته و زمان اجرای کامل آنها فرا می رسد. اما ائمه هدی بعنوان وصیان نبی مکرم از این حق مسلم محروم گشته و به شهادت می رسند تا نوبت به آخرین وصی می رسد و او از باب مهلت " امهلهم رویدا " 12 و چون مردمان از معرفت الله بهره چندانی ندارند و در دام شیطان و نفسانیات خویش اسیرند از دیدگان غایب می شود . اما ولایت او باقی و مدیریت جهان و بعبارت بهتر سکانداری حکومت الله به دستان با کفایت اوست .
عقاید ، احکام و اخلاق اسلامی در سده های پی در پی شکوفا می گردد و عالمان عامل و ربانی هریک به نوبه ی خویش این امانت گرانبها را در ضمن ارتباط با ولی الله حفط و رشد و نما داده و به شاگردان برگزیده خویش می سپارند و آنها که عده و عُده یی برای تحقق وعده الهی دارند از کوششهای عملی و ایجاد حرکتهای اجتماعی دریغ نمی کنند .
اما روح خدا در قرن چهاردهم هجری بر پیکره ایران اسلامی می دمد و امام خمینی که خود شخصیتی برخوردار از نابترین عقاید ، اصیل ترین احکام و پسندیده ترین اخلاق است پس از رسیدن به کمال ، عزم جزم خویش را در تقرب به ولی الله الاعظم بکار می گیرد و تجلی این تبعیت محض در تشکیل حکومت اسلامی که خود آخرین گام در برقراری حکومت الله است ، نمودار می شود .
نقشه پیش روی انقلاب اسلامی از سوی امام ترسیم گشته و توسط متفکران انقلابی تبیین می گردد ؛ گفتارها و نوشتارهای متعدد شهدای والامقام مطهری و بهشتی و برخی دیگر از بزرگان در این راستاست. اما در مرحله دوم نهضت جهانی امام راحل که با رهبری حضرت آیت الله امام خامنه ای آغاز می گردد به شیوه نوین و راهبردی از سوی معظم له بیان و تشریح می گردد . رهبر معظم انقلاب در بیانی شیوا مراحل پنجگانه نهضت جهانی امام خمینی (ره) را اینگونه
بر می شمرند:
مرحله اول : از بین بردن طاغوت و ایجاد انقلاب اسلامی
مرحله دوم : استقرار نظام اسلامی
مرحله سوم : ایجاد دولت اسلامی
مرحله چهام : ایجاد کشور و مملکت اسلامی
مرحله پنجم و نهائی : صدور اسلام و انقلاب و ایجاد جهان اسلامی 13
آری جمهوری اسلامی ایران که آخرین گام از حکومت الله و آغاز ظهور کامل دین اسلام و تجلی تام و کامل شخصیت انسان کامل و مدیریت الهی او بر جهان است با ورود به مرحله پنجم و نهایی خویش که عیناً ورود به مقدمات آخرین 14 ظهور منجی بشریت و تحقق وعده الهی است و در لسان روایات ما به " واگذاری پرچم حق از سوی سید خراسانی به مهدی موعود روحی فداه " 15 تعبیر گشته است که رسالت اصلی و غایت انقلاب اسلامی ایران می باشد و هم اینک با تبدیل ایران سرافراز به ام القرای مسلمین و مستضعفین و صدور انقلاب اسلامی و پیام جهانی اسلام عزیز به اقصی نقاط جهان و حضور راهبردی سیاسی- فرهنگی جمهوری اسلامی در جای جای جهان برای مشارکت در مدیریت اسلامی جهان و به چالش کشیدن نظام شیطانی لیبرال دموکراسی ، نه تنها ورود به مرحله پنجم از مراحل نهضت جهانی امام خمینی (ره) بلکه موفقیت سریع و شگفت انگیز در این مرحله حساس را نوید می دهد و این مسئله بسیار مهم و اصلی امروز جامعه ماست که به کرات از سوی معظم له و علی الخصوص از 14 خرداد 89 در عبارتهای متنوع و بشارت آمیز ایشان مطرح می گردد ؛ مرور برخی از این دیدگاه های متعالی درک موقعیت کنونی نهضت اسلامی را آسانتر می کند ؛
" امروز کشور شما - و شايد درست اين باشد که بگوئيم تاريخ شما - نگران رفتار من و شماست. ما امروز در يک موقعيت حساس از لحاظ تاريخى داريم زندگى مي کنيم. نقش ما، تصميم ما، فعل ما، ترک ما، بر روى نسلهاى آينده، بر روى سرنوشت کشور اثرگذار است؛ اگرچه همهى دوران انقلاب از همين قبيل است. اين سى سال، سى سالى است که در سرنوشت تاريخى آيندهى ما اثرگذار خواهد بود؛ اما اينجور به نظرم مي رسد که اين دوران، اين شرائط سالهاى محدودِ کنونى، خصوصيتهاى ويژه و منحصربهفردى دارد. وضع دنيا در حال تغيير است. شرائط سياسى دنيا، موازنههاى سياسى و موازنههاى قدرت در سطح دنيا در حال تحولات است و انسان شکلگيرى جديدى را مشاهده مي کند. شما که دستى در سياست داريد، خوب مي دانيد که در اين شرائط، همهى عناصر حاضر در صحنه مي توانند به نفع اهداف و آرمانهاى خود نقش بيافرينند، يا مي توانند عاطل و باطل بمانند. آن وقتى که جابهجائىها دارد صورت مي گيرد، تحولات جهانى دارد انجام مي گيرد، يک عنصر بيکار، کمکار و غافل قطعاً در تحول آينده، در شکل جديدى که بناست بر اوضاع سياسى دنيا حاکم شود، نقش ضعيفترى نصيب خود خواهد کرد. عنصرى که فعال است، هوشيار است، بيدار است، صحنه را رصد مي کند، فعل و انفعالات را مىبيند و پيشبينى مي کند، او مي تواند در شکل جديدى که بناست به وجود بيايد، براى خود جايگاه محکمترى، بابرکتترى و نزديکتر به اهداف و آرمانهاى خود فراهم کند. شرائط امروز اين است. به همين منطقهى خودمان، به خاورميانه نگاه کنيد؛ حوادثى که امروز در خاورميانه و حول و حوش مسئلهى فلسطين دارد اتفاق مىافتد، ديگر سابقه ندارد؛ شبيه اين، هيچ وقت پيش نيامده است. اين نشانهى اين است که يک جابهجائى دارد صورت مي گيرد، يک تحول دارد اتفاق مىافتد. در سطح دنيا هم که نگاه کنيد - جايگاه آمريکا، جايگاه برخى کشورهاى اروپائى، تأثيرات آنها در دنيا، نقشآفرينىهايشان - مىبينيد تغييرات بزرگى در حال انجام است. در دوران اين سى سال، در برهههائى - که من حالا يک مواردى را در ذهن دارم - شبيه اين را ما ديديم؛ اما امروز به شکل روشنى آدم اين را احساس مي کند. اگر ما در اين شرائط نقشآفرينى کنيم، يقيناً به نفع آيندهى کشور، آيندهى نظام و آيندهى تاريخ ما خواهد بود. اين نقشآفرينى هم متوقف به اين است که در داخل، انسجام لازم، اقتدار لازم، انگيزهى کافى، همکارىهاى صميمى و تنگاتنگ وجود داشته باشد. به مسائل کشور، به مسائل قانونگذارى، به رابطهى دولت و مجلس، به موضعگيرىهاى گوناگون در زمينهى مسائل داخلى و خارجى، با اين ديد بايد نگاه کرد؛ از اين منظر بايد همهى اين مسائل را ديد. آن وقت خيلى از چيزهائى که حالا ممکن است به نظر ماها در نگاه اول اهميت پيدا کند، کمقدر خواهد شد و از اهميتش کاسته خواهد شد. " 16
" به نظر من امروز نظام سلطه در مواجههى با حرکت اسلامى يک چنين حالتى دارد. جاپايش محکم نيست؛ زيرا بسيارى از شگردهاى تبليغاتىِ استواربنيانِ قديمىِ اينها براى مردم دنيا رو شده است. امروز در جامعهى آمريکا، خشم عميق از حضور قدرتمند لابى صهيونيستى بتدريج دارد توسعه پيدا مي کند. اين نارضائى در بين مردم آمريکا - که مرکز تحرک صهيونيستها و قدرتمندان صهيونيستى و سرمايهداران صهيونيست است - بتدريج دارد به وجود مىآيد؛ البته رژيم حاکم در آمريکا بر مردم بسيار سخت مي گيرند - يک نوع خاص سختگيرى - و آنچنان اينها را مشغول زندگى و گرفتار زندگى مي کنند که فرصت سر خاراندن ندارند؛ در عين حال اين حالت دارد به وجود مىآيد. اين اطلاعات موثق ماست. در کشورهاى اروپائى هم به يک نحو ديگر. کشورهاى اسلامى که معلوم است. کشورهاى خاورميانه که معلوم است. ملتها حالت نفرت - و بعضاً بغض - نسبت به رژيم ايالات متحده و مجموعهى سلطه در دنيا دارند. اين را هم نمي توانند جمع کنند؛ هى تلاش ميکنند، اما نمي توانند جمع کنند. اگر نظام جمهورى اسلامى در دنيا سر نکشيده بود و طلوع نکرده بود، مشکل آنها به اين زودى پيش نمىآمد و ممکن بود اين مشکل پنجاه سال ديگر براى آنها بُروز پيداکند؛ ممکن هم بود اين مشکل به اين زودىها پيش نيايد. اما حضور جمهورى اسلامى و ظهور جمهورى اسلامى کار را بر اينها مشکل کرده؛ لذا بشدت دشمنند. دشمنى هم مي کنند؛ اما دشمنى دستپاچه و سراسيمه. دشمنىها از اين قبيل است. حالا کارهائى که مي کنند، تدابيرى که مي کنند، جنجالهائى که مي کنند، تبليغاتى که دنبالش مي گذارند، يک قطعنامه در سازمان ملل، چند قلم تحريم، بعد هم بزرگنمائى تحريمها، بيش از آنچه که واقعيت دارد اين تحريمها را اهميت دادن، بعد تهديد نظامى را هم به صورت احتياطاً نيمبند پشت سرش نگه داشتن، همه به خاطر اين است که اينها در مواجههى با اين حرکت عظيم و متين و بنيانى اسلامى در کليهى جهان اسلام، دچار انفعالند. ملت ايران هم پيشرو اين حرکتند. البته زحماتى را ايجاد مي کنند؛ شکى نيست. در همهى برخوردهاى اجتماعى زحمتهائى وجود دارد؛ اما انسان زحمتها را تحمل ميکند براى اينکه به منافع بزرگتر و به نقطهى عالىترى برسد. امروز اينجورى است. بنابراين، اين مقطع از اين نظر که گفتم مقطع حساسى است و احتياج به کار هست، احتياج به تلاش هست. " 17
" گر بخواهيم قضاياى کنونى کشورمان را تحليل درست بکنيم و در تحليل، به خطا دچار نشويم، بايد از اينجا شروع کنيم که يک جبههبندى قديمىاى بين ايران اسلامى و بين يک مجموعهاى وجود دارد. از عمر اين معارضه و منازعه و جبههبندى، سى و يکى دو سال مي گذرد؛ جديد نيست. البته اين جبههى مقابل ما تغييراتى هم ديده، ولى ما تفاوتى نکردهايم. ما حرفمان همان حرف است، اصولمان همان اصول است، راهمان همان راه است. يک خطى را با سرعت گرفتيم، داريم حرکت مي کنيم. اهدافمان را مشخص هم کرديم. اين اهداف، از اول هم در فرمايشات امام و در پايههاى انقلاب، مشخص و معلوم بوده است. داريم به قدر توان جلو مي رويم. ليکن جبههى مقابل تغييراتى داشته است، کم و زياد شده؛ کسانى بودند، خارج شدند؛ کسانى نبودند، داخل شدند. امروز در اين جبههبندى، دو پديده به چشم مي خورد: يک پديده اين است که طرف مقابل ما، جبههى مقابل ما نسبت به قبل دچار ضعف است؛ يعنى حرکت جبههى مقابل، حرکت به سمت نزول بوده است؛ ضعيف شده است. پديدهى دوم اين است که جبههى ما به سمت قوّت است؛ يعنى حرکت ما حرکت رو به تقويت بوده. اين دو پديده، دو پديدهى قابل استدلال است؛ يعنى حرفِ شعارى نيست، متکى به واقعيات است.... و توجه به قدرت الهى و صدق وعدهى الهى؛ که اين اساس همهى کارهاست که مطمئن باشيم به وعدهى الهى. خداى متعال کسانى را که سوءظن به وعدهى او دارند، سوءظن به او دارند، لعنت فرموده است؛ «و يعذّب المنافقين و المنافقات و المشرکين و المشرکات الظّانّين باللَّه ظنّ السّوء عليهم دائرة السّوء و غضب اللَّه عليهم و لعنهم و اعدّ لهم جهنّم و سائت مصيرا»؛ يعنى خداى متعال کسانى را که سوءظن به وعدهى الهى دارند، مذمت مي کند. خداى متعال فرموده است که «لينصرنّ اللَّه من ينصره»؛ «أوفوا بعهدى أوف بعهدکم». در راه خدا حرکت کنيد، خداى متعال کمک مي کند. حالا اين فقط هم وعدهى الهى نيست. ما اگر آدمهاى ديرباورى هم باشيم، آدمهاى کورباطنى هم باشيم که نتوانيم درست وعدهى الهى را قبول کنيم، تجربهى ما به ما اين را نشان مي دهد. کدام از عناصر اصلى انقلاب و دوستان انقلاب و طرفداران انقلاب و دشمنان انقلاب، چهل سال قبل از اين، احتمال مي دادند که يک چنين اتفاقى در کشور بيفتد؟ يک حادثهى به اين عظمت، يک بناى به اين رفعت به وجود بيايد؟ کى احتمال ميداد؟ اما شد؛ به خاطر توکل به خداى متعال، به خاطر عزم راسخ، به خاطر نهراسيدن از مرگ، نهراسيدن از شکست، پيش رفتن به نام خدا و توکل به خدا اتفاق افتاد. بعد از اين هم همين خواهد شد. " 18
با ورود به مرحله نهایی نهضت که در نگاه آخرالزمانی همان وقایع پیش از ظهور امام مهدی علیه السلام است، عملا نقشه راهبردی پیشرفت ایران اسلامی و نیل به اهداف انقلاب اسلامی منطبق با مراحل واپسین ظهور گشته و رفته رفته فهم پیام جهانی انقلاب برای همگان میسر می گردد و به موازات آن نه تنها حقانیت این پرچم برافراشته یکبار دیگر و بطور گسترده یی اثبات می گردد ، بلکه همه حق طلبان و عدالت خواهان جهان را به پیشوائی خود به سرمنزل عدل و توحید رهنمون می گردد .
در این مرحله که همزمان با روی کار آمدن دکتر احمدی نژاد ، برگزیده مستضعفین و عدالت طلبان بعنوان علمدار سید خراسانی است ، شعارهای اصیل نهضت خمینی کبیر دوباره بر سرزبانها افتاده و عمق نگاه و حرکت راهبردی بنیانگذار انقلاب اسلامی که شروع حتمی و قطعی ظهور اسلام در سراسر جهان است ، در گسترده یی کلان منتشر و تبیین و فهمیده می شود و این تبلیغ جهانی اسلام و شیوه حکومتداری و مدیریت جهانی اسلام نه تنها در بیانیه ها و سخنرانی ها ، بلکه بواسطه دیپلماسی عمومی دولت اسلامی و بعنوان هدف بزرگ دستگاه سیاست خارجی مورد اهتمام و پیگیری فعال در کلیه روابط خارجی قرار می گیرد .
مشهوره منقول از روات شیعه و سنی 19 که اشاره به حکومت اسلامی ایران در سالهای پیش از ظهور و اقتدار جهانی آنها دارد دقیقا به همین مرحله واپسین اشاره نموده و حقانیت و خط شکنی ایران اسلامی را در بحبوحه ظهور منجی بشارت می دهد .
اقتدار سیاسی ، قدرت بازدارنده دفاعی و نظامی ، رشد بالای علمی ، فنی و فنآوری ، مبارزه پیگیر با فقر ، فساد و تبعیض داخلی ، گسترش عدالت در شؤونات مختلف اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی ، برخورد ریشه یی با دشمنان داخلی و ناامید سازی هم پیمانان خارجی آنها ، روابط خارجی قوی و مستمر با تمامی ممالک خصوصا مستضعفین و محرومان جهان ، ورود به عرصه های مدیریت جهان و همراه سازی مغضوبین استکبار و دول و ملل محروم ، گسترش و نفوذ بیش از پیش قدرت رسانه یی و توجه به دفاع و تهاجم رسانه یی در سطح جهان ، تعمیق روابط با ملل مسلمان و پایفشاری بیشتر بر اتحاد اسلامی و نهایتا عزتمندی و عزم راسخ در ایستادگی در برابر شیطان بزرگ و دیگر مستکبران جهان همه و همه نشانه های پیروزی قریب الوقوع در آخرین مرحله نهضت جهانی خمینی کبیر (ره) و نیل به اهداف عالی انقلاب اسلامی است که مصادف با شروع انقلاب جهانی مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد . ان شا الله
___________________________________________________________
1 . قال الله تبارک و تعالی : کلمة لااله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی / عیون اخبار الرضا
2. قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : سلمان منا اهل البیت / برخی مصادر اهل سنت : ابن سعد، طبقات الکبری؛ 4 / 72 و بیهقی،ابوبکر،دلائل النبوه، ترجمه، محمود مهدوی دامغانی،تهران، انتشارات علمی و فرهنگی،1361ه.ش،3 / 418.
برخی مصادر شیعی : عن محمد الحلبي عن أبي عبد الله عليه السلام قال: من اتقى الله منکم وأصلح فهو منا أهل البيت قال: منکم أهل البيت؟ قال منا أهل البيت قال فيها إبراهيم: (فمن تبعني فإنه منى) قال عمر بن يزيد: قلت له من آل محمد؟ قال: أي والله من آل محمد أي والله من أنفسهم اما تسمع الله يقول: (ان أولى الناس بإبراهيم للذين اتبعوه) وقول إبراهيم: (فمن تبعني فإنه منى) امام صادق عليه السّلام فرمودند: هرکس از شما (شيعيان) که تقوا پيشه سازد و خود را اصلاح نمايد از ما اهل بيت است . راوي گفت: از شما اهل بيت است؟ فرمود: آري از ما اهل بيت است.در آيه شريفه آمده است هرکس از من تبعيت کند از من است. باز عمر بن يزيد سئوال کرد: آيا از آل محمد است؟ فرمود: آري به خدا قسم از آل محمد است از خود آنها . آيا نشنيدهاي قول خداوند را که ميفرمايد: سزاوار ترين افراد به ايراهيم کساني هستند که از او تبعيت ميکنند و يا سخن ابراهيم در قرآن را که : هر کس از من تبعيت کند از من است. تفسير العياشي، محمد بن مسعود العياشي، ج 2، ص 231
در روايت ديگري که شيخ مفيد رضوان اللّه عليه در کتاب اختصاص آورده ميخوانيم: نزد حضرت صادق عليه السّلام از جناب سلمان و جعفر طيار ياد شد و بعضى جعفر را بر سلمان تفضيل دادند و ابو بصير نيز در آن مجلس حاضر بود. بعضى گفتند: سلمان مجوسى بود مسلمان شد. پس حضرت صادق عليه السّلام از جاي بلند شد و به حالت غضبناک خطاب به ابا بصير فرمود: يا ابا بصير جعله اللّه علويا بعد ان کان مجوسيا و قرشيا بعد ان کان فارسيا فصلوات اللّه على سلمان و ان لجعفر (عليه السّلام) شانا يطير مع الملئکة فى الجنة . فرمود: اى ابا بصير خدا سلمان را از طايفه علوى قرار داد. بعد از آنکه در زمره مجوسى محسوب بود اگرچه در واقع به مذهب آنها نبود. و قرار داد او را از طايفه قرشى بعد از آنکه فارسى بود پس صلوات خدا بر سلمان باد . و به درستى که حضرت جعفر شأنى دارد که با ملائکه در بهشت طيران نمايد. الاختصاص، شيخ مفيد، ص 341 .
و نيز در رجال کشى روايت شده: نزد حضرت باقر عليه السّلام ذکر سلمان فارسى شد پس حضرت فرمود: مه لا تقولوا سلمان الفارسى و لکن قولوا سلمان المحمدى ذلک منا اهل البيت . ساکت شويد نگوئيد سلمان فارسى بلکه بگوئيد سلمان محمدى اين به جهت آنست که از ما اهل بيت مىباشد. روضة الواعظين، فتال نيسابوري، ص 283 .
3. عَوَالِي اللآَّلِي، عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ الشَّرِيعَةُ أَقْوَالِي وَ الطَّرِيقَةُ أَقْوَالِي وَ الْحَقِيقَةُ أَحْوَالِي وَ الْمَعْرِفَةُ رَأْسُ مَالِي وَ الْعَقْلُ أَصْلُ دِينِي وَ الْحُبُّ أَسَاسِي وَ الشَّوْقُ مَرْکَبِي وَ الْخَوْفُ رَفِيقِي وَ الْعِلْمُ سِلَاحِي وَ الْحِلْمُ صَاحِبِي وَ التَّوَکُّلُ زَادِي وَ الْقَنَاعَةُ کَنْزِي وَ الصِّدْقُ مَنْزِلِي وَ الْيَقِينُ مَأْوَايَ وَ الْفَقْرُ فَخْرِي وَ بِهِ أَفْتَخِرُ عَلَى سَائِرِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِينَ مستدرکالوسائل ج 11 ص 174
4. الشَّيْخُ الطَّبْرِسِيُّ فِي مَجْمَعِ الْبَيَانِ، عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ مستدرکالوسائل ج 11 ص 188
5. آیات 153 تا 157 سوره مبارکه البقره
6. زیارت جامعه کبیره منقول از حضرت امام علی بن محمد الهادی علیهما السلام
7. صحیفه نور، ج 15، ص 75.
8. در روایتی که ابی خالد کابلی از امام باقر علیه السلام نقل نموده است حضرت در انتهای سخن خویش میفرماید " اگر من در زمان قیام اهل مشرق -ایرانیان که هدفشان از انقلاب برافراشتن پرچم اسلام و تسلیم آن به قائم ماست - میبودم خودم را تا ظهور او حفظ میکردم " از این فرمایش حکیمانه میتوان برداشت نمود فاصله شروع انقلاب اسلامی ایران تا ظهور امام مهدی علیه السلام از عمر عادی یک انسان – هفتاد سال- کمتر است الغیبة نعمانی صفحه 273 و بحارالانوار ج 52 صفحه 243
9. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی: ما به ظهور امام زمان(عج) این محبوب حقیقی انسانها نزدیک شده ایم زیرا معرفت ها پیشرفت کرده است. 03/09/1378
10. سفرای اربعه که مسامحة ً نوّاب اربعه خوانده میشوند ( محمدبن عثمان عمری ، علی بن محمد سمری ، حسین بن روح نوبختی و عثمان بن سعید عمری )
11.عن موسی بن جعفر علیهماالسلام قال : رجل من قم یدعوالناس الی الحق ، یجتمع معه قوم قلوبهم کزبرالحدید... بحارالانوار ج 57 صفحه 215
12. سوره مبارکه الطارق 17
13. بیانات ولی امر مسلمین در جمع کارگزاران نظام اسلامی 21/09/1380
14. در لسان روایات شیعی به حتمیات مشهور است که عبارتند از : خروج سيّد خراساني و يماني، نداي آسماني مبني بر حقّانيت حضرت مهدي(ع)، شهادت نفس زکيّه و فرو رفتن سپاهيان سفياني در منطقة بيداء (بيابان بين مدينه و مکّه ) / صدوق، محمد بن علي بن حسين، کمال الدين، ج2، ص650، طوسي، محمد بن حسن، الغيبة ص267، نعماني، همان، صص169 و 172؛ مجلسي، محمد باقر، همان؛ ج52، ص204، طبرسي، فضل بن حسن، اعلام الوري،
15. الغیبة شیخ طوسی ص 274 و الملاحم و الفتن سید بن طاووس ص 55
16. بيانات در ديدار نمايندگان مجلس شوراى اسلامى 18/03/1389
17.دیدار با اساتید بسیجی دانشگاه 02/04/1389
18. دیدار با کارگزاران نظام اسلامی 27/05/1389
19. مصادر اهل سنت : ابن حماد جلد 1 صفحه 310 و ابن ابی شیبه ج15 ص 235 و ابن ماجه ج 2 ص 1366 و جامع سیوطی ج 3 ص 101 و مصادر شیعی : دلائل الامامه صفحات 233و235 و ملاحم سید بن طاووس صفحه 52 و بحارالانوار ج 51 ص 82
انتهای پیام