( 0. امتیاز از )


در اوايل ماه اوت 1914 / مرداد 1293 ش در حالي که کشورهاي اروپايي از مدتها پيش دست به تکاپوي نظامي و سياسي زده و در مقابل هم صف آرايي کرده بودند و تنها جرقه اي لازم بود تا انبار باروت جنگ منفجر شود . قتل وليعهد اتريش و متعاقب آن حمله آلمان به روسيه جنگ بنيادکني را آغاز نمود که به جنگ جهاني اول شهرت يافت و آثار ويرانگر و خانمانسوزي در دنيا به جاي گذاشت.
دولت ايران که همزمان با آغاز جنگ تحت رياست مستوفي الممالک بود، تصميم به بي طرفي گرفته و علاءالسلطنه وزير امور خارجه، در ملاقاتي باعاصم بيگ ، سفير عثماني در ايران، متوجه شد که دولت عثماني خواستار خروج نيروهاي روسي از ايران براي پذيرش بي طرفي ايران مي باشد.
لذا طي يادداشتي رسمي براي سفارتهاي روسيه و انگلستان در ايران از آنان خواست نيروهاي روس از ايران خارج شوند تا اين امر بهانه حمله عثماني به عنوان يکي از طرفهاي درگير جنگ به ايران نشود. اما دولتين روس و انگليس بدون توجه به يادداشت دولت ايران حتي برتعداد نيروهاي مستقر در ايران افزودند. يک سال قبل از شروع جنگ روسها در ايران پنج هزار سرباز درشهرهاي تبريز ، اروميه و اردبيل داشتند و بعد از اعلام بي طرفي ايران، تعداد سربازهاي روس به ده هزار نفر افزايش يافت.
روسها به بهانه حفاظت از اتباع خود عملابي طرفي ايران را نقص کردند و دامنه آتش جنگ را به داخل کشور کشاندند. در مقابل عثمانيها که در جبهه متحدين آلمان در جنگ با روس و انگليس بودند براي جذب ملتهاي مسلمان و حضور آنان در جبهه عثماني فعاليتهاي وسيعي را آغاز کردند. آنان اعلاميه ها و نامه هاي متعددي براي شخصيتهاي متنفذ سياسي و ديني مسلمان فرستاده، ماهيت جنگ را ، جنگ کفر و اسلام اعلام مي کردند و از مسلمين مي خواستند که براي جلوگيري از رخنه فرنگي ها و هدم دين اسلام ، عموما در کنار عثماني وارد جنگ شوند.
در همين برهه، شعار اتحاد اسلام که منادي و بنيانگذار آن سيد جمال الدين اسدآبادي بود مجددا در عالم اسلامي احيا شد و با شعله ور شدن جنگجهاني و حضور امپراتوري مسلمان عثماني درجنگ، موجب شد که بار ديگر اين شعار مورد توجه جميع علماي اسلام، اعم از شيعه و سني و رجال مستقل ملي و سياسي، قرارگيرد.
پيروزيها و پيشرفتهاي نظامي آلمان در اروپا باعث تشديد فعاليت آلماني ها در ايران شد. گروههاي مختلفي از آلمانيها براي انجام عمليات ها و ماموريتهاي گوناگون وارد ايران شدند . شاخه هايي از آنها عازم اصفهان شدند تا با تحريک بختياريها آنان را عليه انگليسي ها بشورانند. در همان زمان کاور )Cower( نايب کنسول روس در اصفهان به قتل رسيد. پس از مدتي سرکنسول انگليس نيز در آن شهر مورد سوءقصد قرار گرفت.
گروهي از آلماني ها به رهبري واسموس در جنوب ايران به سازماندهي قبايل تنگستان ودشتستان و قشقايي ها پرداخته و با کمک آنها نيروهاي هندي - انگليسي را در بوشهر شکست دادند. تنفر و انزجار مردم جنوب ايران از انگليسي ها، همراه با شور و احساسات ديني و ملي زمينه موفقيت واسموس و گروه تحت فرمانش را فراهم ساخت . در اين ميان علما نقش بسيار مهمي در بسيج مردم عليه انگليسي ها داشتند. به هر تقدير ، موفقيتهاي آلمانها در ميدانهاي جهاني باعث برانگيخته شدن احساسات آلماندوستانه در ايران شده بود. و آلماني ها از اين امر غافل نبوده و از آن بهره برداري مي کردند. در اين ميان عده اي در داخل کشور به شدت با سياست بي طرفي مبارزه کرده و خواهان پيوستن به جبهه آلماني ها بودند که اعضاي حزب دموکرات از اين دسته بودند.
هر چند علما مشي ميانه تري نسبت به طرفداران ورود ايران به جنگ مانند اعضاي حزب دموکرات اتخاذ کرده بودند ، اما واقعيت اين است که در آن شرايط اغلب علما و مليون مستقل براساس قاعده دفع افسد به فاسد خواستار پيروزي آلماني ها بودند. آقا نجفي قوچاني از مجتهديني که در ايام جنگ جهاني اول در نجف به سر مي برد مطالبي را که از جو حوزه هاي ديني نسبت به جنگ حکايت مي کندبا بيان جالب آورده است و مي نويسند: «فتوحات آلمان که به ما مي رسيد هم نان بود و هم آب، هم همه چيز...»
علماي نجف و طلاب مقيم آنجا همچنان از درگذشت مشکوک و نابهنگام آخوند خراساني متاثر و از مظالم روسها منزجر بودند. . وقوع جنگ را فرصتي براي از ميان برداشته شدن و محو روسيه قلمداد مي کردند و از همين رهگذر خواستار پيروزي آلمان بودند.
در همين زمان فتاواي علماي شيعه عليه جبهه متفقين و به نفع دولت مسلمان عثماني و آلماني ها صادر گرديد. لازم به ذکر است که علماي شيعه مقيم عتبات عاليات در آستانه وقوع جنگ جهاني اول با درک صحيح و عميق از شرايط و حوادثي که در جهان اسلام در شرف تکوين بود و قدرتها و متجاوزين اروپايي عامل ايجاد آن بودند با صدور بيانيه اي خطاب به مسلمانان، ضرورت وحدت همه مسلمين را اعم از شيعه و سني، اعلام کردند. و در حفظ مرزهاي اسلام به عنوان يک امر واجب تاکيد و پافشاري نمودند. در بخشي از بيانيه مذکور چنين آمده است :...« آراي مجتهدين عظام از روساي شيعه جعفريه و علماي کرام اهل تسنن از مقيمين دارالسلام بغداد و وجوب چنگ زدن به رشته اسلام ... و وجوب اتحاد کانه مسلمين در حفظ بيضه اسلام ، نگاه داشتن ممالک اسلاميه عثماني و ايران از تشخصات دول اجنبيه و هجومآوردن سلطنتهاي خارجه، و متحد گرديد راي تمامي ماها برمحافظت حوزه اسلاميه که بذل تمام قوا و نفوذ خود را در آن بنماييم و مضايقه نکنيم...»
در اثناي جنگ جهاني اول تغييرات عمده اي در بينش علماي شيعه نسبت به اعصار گذشته مشاهده مي گردد. پيدايش بينش جديد ناشي از تاملي عميق و کارشناسانه از سوي علماست که با مطالعه جامعالاطراف پيرامون رويدادهاي سياسي مستحدثه به آن رسيده بودند . تحولي که در ادوار قبل چه بسا عکس آن مشاهده مي شد.
در همين زمان در پي تجاوز ايتاليا به ليبي به عنوان کشوري مسلمان که منتهي به اشغال آن کشور گرديد، عکس العمل و شور و احساسات عجيب و زايدالوصفي از سوي مسلمانان نشان داده شد. نحوه توجه علما به مسئله جنگ که کيان اسلام را مورد تهديد قرار داده بود به گونه اي بود که موضوع مشروطه خواه و مخالف مشروطه به کلي زايل شده و عموم علما در يک صف واحد به منظور دفاع از کيان و هويت اسلامي تلاش مي نمودند و اين تلاشها پشتيباني گسترده مردمي را در پي داشت.
علماي مقيم ايران نيز به تاسي از علماي نجف رويکرد مشابهي داشتند. شيخ محمدتقي نجفي معروف به آقا نجفي طي تلگرافي به مفتي کل ممالک عثماني، تجاوز ايتاليا را به طرابلس محکوم نموده و خواستار اتفاق و اتحاد همه مسلمين جهان شدند.
شريعت اصفهاني از مجتهدين معروف ساکن عتبات با صدور اعلاميه مفصلي به توضيح چگونگي رخنه اجانب به قلمرو اسلامي پرداخته و در پايان خواستار اين شد که به جاي دشمني و کينه توزي مسلمين صفوف خود را در برابر تجاوزات اجنبي مستحکم نمايند. از عوارض و عواقب جنگ جهاني اول اشغال عراق به وسيله نيروهاي انگليسي بود. علما که به هيچ وجه حضور واستيلاي نيروهاي کفر را در عتبات عاليات بر نمي تابيدند همصدا با شيخ الاسلام دولت عثماني و 28 تن از علماي آنجا فتواي جهاد و مقاومت عليه اشغالگران را صادر کردند.
با سقوط بصره و اشغال آن توسط انگليسي ها علماي آن شهر طي تلگرافي خطاب به مراجع بزرگ در نجف، کربلاو کاظمين صدور فتواي جهاد و شوراندن عشاير عرب شيعه اطراف فرات را عليه انگليسي ها خواستار شدند.
مهدي حيدري، مجتهدکاظميني از سه تن از مجتهدين بنام نجف و کربلادعوت کرد که در جلسه مشترکي موضوع تجاوز نيروهاي انگليسي را به عراق مورد توجه قرار دهند و اقدامات واحدي را اتخاذ نمايند. اين سه تن عبارت بودند از : شيخ الشريعه اصفهاني، مصطفي کاشاني و علي داماد. در همين زمان ميرزا محمدتقي شيرازي، معروف به ميرزاي دوم فتواي جهاد را عليه انگليسي ها صادر نمود و از همه مهمتر سيد محمدکاظم يزدي مجتهد معروف و همتراز آخوند خراساني ضمن تائيد فتواي جهاد، فرزند ارشد خود را به کاظمين فرستاد تا به رزمندگان بپيوندد. نظر به اينکه عراق کانون تشيع و مهمترين پايگاه شيعيان در جهان اسلام به شمار مي آمد و سقوط عراق به دست اجنبي به منزله سقوط کيان تشيع و حيثيت هزار ساله حوزه علميه شيعيان قلمداد مي شد لذا عموم علما که درباره مسائل داخل ايران دچار تشتت آرا بودند مجددا شعار وحدت را به عنوان اصولي ترين شعار و برنده ترين سلاح برگزيدند و در يک همايش عظيم تاريخي ضمن صدور فتواي جهاد در جبهه هاي جنگ نيز حضوري فعال داشتند. از جمله کساني که در آن ايام در جبهه جنگ حضور داشت مرحوم آيتالله مرعشي نجفي بودند.
علما و روحانيون در شهر و قصبات مختلف با يادآوري جنگ هاي صدر اسلام در تهييج و تحريک مردم کوشش مي کردند چيزي نگذشت که صدها هزار نفر براي دفع نيروهاي انگليسي و بيرون راندن آنها از سرزمين هاي اسلامي عازم مناطق جنوب عراق گشتند. تمايلات ضد انگليسي آن چنان قوي بود که ژنرال سايکس فرمانده کل نيروهاي انگليسي با تلخي يادآوري نموده است: ...« که حتي عشاير بختياري که از مدت ها قبل با ما رابطه خصوصي داشتند اينک بر اثر تحريکات مذهبي در مقابل ما صف آرايي نموده بودند و اگرچه پدران آنها با ما بودند ولي فرزندان و جوانان آنها عليه ما مي جنگيدند.»
در هويزه شيخ مهدي خالصي و فرزندش محمد (خالصي زاده) رهبري مجاهدين را برعهده داشتند. در همان جبهه فرزند سيد محمدکاظم يزدي نيز حضور داشت که به دست انگليسي ها به شهادت رسيد.
در حوادث جهاديه متاسفانه ترک ها نتوانستند در کنار عشاير عرب خصوصا شيعيان از امواج توده هاي مسلمان بهره کاملي ببرند و با اينکه نيروي عظيمي از مردم بسيج شده بود بر اثر ترفندها و فريبکاري نيروهاي انگليسي از يک طرف و بي کفايتي سياستمداران و نظاميان ترک از سوي ديگر بار ديگر شکست بر اجتماع علما و مسلمانان وارد شد. ويکبار ديگر نتيجه جنگ هاي ايران و روس يادآوري گرديد.
از شخصيت هاي بارز سياسي در بين علماي نجف که نقش اساسي در جنبش علما داشت ميرزا محمدحسين نائيني اصولي معروف بود. ميرزاي نائيني به دنبال اختلاف علما بر سر مشروطيت از سياست کناره گرفت اما پس از وقوع جنگ جهاني و اشغال عراق بار ديگر عزم خود را براي دفاع از کيان اسلام و تشيع جزم نمود و از خود ظهوري درخشان نشان داد. به گفته آيت الله مرعشي، نائيني در آن ايام در جبهه ها نقش فعالي داشت و حتي حلقه اتصال علما و اصرار بر حضور آنان در جبهه از طريق نائيني صورت گرفت.
به هر تقدير فتواي جهاد علما و حضور گسترده مردم در جبهه هاي نبرد اگر منتهي به پيروزي آني نشد، پرونده مبارزات علما و مسلمانان را عليه سلطه خارجي غني و پرثمر ساخت. به گونه اي که در دهه هاي بعدي تاثيرات خود را بر روند حوادث سياسي به جاي گذاشت.

نويسنده: حجت الله کريمي
منبع: رسالت

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر