چرا امام حسین (ع) از تصرف ملکوتی استفاده نکرد؟!
صدای شیعه: بهره مندی از توان و نیروی ماوراءالطبیعه و استفاده از معجزات و کرامات معنوی برای مردان خدا در رسیدن به اهداف الهی از اموری است که بر کسی پوشیده نیست، اما سوال این جاست که چر ا اولیاء الهی در بسیاری از موارد از این نیرو استفاده نمی کنند آیا محدویتی برای بهره بردن آن دارند و یا عوامل دیگری در این امر دخیل هستند.
آنچه در پیش رو دارید پاسخ آیت الله جوادی آملی به این پرسش است که تقدیم می شود:
سؤال: آیا حضرت سید الشهداء هنگام مواجهه با دشمن، نمیتوانستند با تصرّف تکوینی، دشمن خود را نابود کنند؟ اگر میتوانستند، چرا از آن قدرت خود استفاده نکردند و با فریاد «هل من ناصر ینصرنی» و امثال آن، از مردم یاری میخواستند؟ و اگر نمیتوانستند، روایاتی که دلالت بر قدرت تکوینی ائمه(ع) می کند، چه توجیهی دارد؟
پاسخ: الف: بیتردید، ائمه اطهار(علیهمالسلام) که واسطه فیض الهی هستند، قدرت تصرّف در تکوین و نابود کردن دشمن را با یک اراده دارا بودند؛ زیرا استمرار حیات دشمنانشان، حرکت دست و پا، بینایی چشم و… حتی تیزی و برّندگی سلاح آنان که همگی، فیض الهی است به برکت و ... اذن تکوینی ائمه(علیهمالسلام) و وساطت آنها در فیض است، لیکن چنین قدرتی تکلیفآور نیست؛ یعنی پیغمبراکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) و ائمه اطهار(علیهمالسلام) برای تبلیغ دین، پیشبرد اهداف دینی، دفاع از خویشتن و… از چنین قدرتی استفاده نمیکنند. البته، اختیار استفاده از این قدرت غیر عادی به اراده الهی وابسته است و هر گاه خداوند متعال اراده کند، آنها از آن استفاده خواهند کرد.
سرّش آن است که دنیا نشئه تکلیف است و بر مدار علم عادی و تکلیف معمولی اداره میشود. اگر خداوند میخواست، خود از دشمنانش انتقام میگرفت، لیکن اراده کرد تا برخی از مردم را با برخی دیگر بیازماید: ﴿و لو یشاء الله لانتصر منهم و لکن لیبلوا بعضکم ببعض﴾.[1] از اینرو ائمه(علیهمالسلام) نیز مانند دیگران، مکلّف هستند برای تبلیغ و پیشرفت دین، با استفاده از اسباب و عوامل عادی تلاش کنند. اگر بنا باشد آنان برای پیشبرد اهدافشان از قدرت غیر عادی استفاده کنند و دشمنان خود را با یک اراده از بین ببرند و … اساس تکلیف از هم میپاشد؛ زیرا نه خودشان امتحان خواهند شد و نه هواداران صادق آنها.
*حکایت
یکی از خوارج با دیگری نزاع داشت. به امیرمؤمنان(علیهالسلام) مراجعه کردند و آن حضرت بر اساس حکم الهی، بین آنها داوری کرد. آن خارجی در اعتراض به آن حضرت گفت: عدالت نورزیدی! حضرت علی(علیهالسلام) گفت: دور شو ای سگ! ناگهان دیدند آن مرد خارجی به شکل سگ درآمد، لباسهایش به هوا پرید و همانند سگ، دم میجنباند و اشک از چشمانش جاری شده است. امیرمؤمنان(علیهالسلام) در حقّ وی رقّت کرد و با دعا به درگاه الهی، او را به حالت انسانی برگرداند. ناگهان دیدند لباس وی نیز به سوی او برگشت. آنگاه امیرمؤمنان(علیهالسلام) فرمود: آصف که خداوند در باره او فرمود: ﴿قال الذی عنده علم من الکتاب… ﴾ وصّی سلیمان بود. به نظر شما مقام سلیمان نزد خدا بالاتر است یا مقام پیامبر شما؟[2] در اینجا شخصی پرسید: با این همه قدرتی که شما دارید، در جنگ با معاویه، چه نیازی به یاری انصار دارید؟ حضرتعلی(علیهالسلام) فرمود: من، تنها برای اتمام حجّت، آنها را به یاری میطلبم؛ وگرنه اگر اذن دعا به من داده شود و مجاز به استفاده از قدرت غیر عادی خود باشم، بین اجابت دعای من و فرا رسیدن اجل معاویه، تأخیر نخواهد افتاد و بدون درنگ نابود خواهد شد: فقیل: ما حاجتک إلی قتال معاویة إلی الأنصار؟ قال(علیهالسلام): «إنّما أدعوا علی هؤلاء بثبوت الحجة و کمال المحنة و لو أذن لی فی الدعاء لما تأخر».[3]
بنابراین، فریاد «هل من ناصر ینصرنی» امامحسین(علیهالسلام) برای اتمام حجّت بوده است.
ب: امام(علیهالسلام) الگوی دیگران در تبلیغ و ترویج دین است. اگر قرار باشد او در مواجهه با مشکلات، از قدرت غیرعادی استفاده کند و موانع را از سر راه بردارد. دیگر نمیتواند الگوی دیگران باشد و نمیتواند به دیگران بگوید: برای حفظ اسلام، از مرگ، تشنگی، زندان، گرسنگی، شکنجه، اسارت و … نترسید؛ زیرا امّت خواهند گفت: چرا خودت ترسیدی و با قدرت غیر عادی، این موانع را از راه خود برداشتی؟
ج. مقامهای بلندی که پروردگار متعال برای ائمه(علیهمالسلام) مقدّر کرده بود، با تحمّل شهادت، شکنجه و… فعلیت پیدا میکند. نه تنها حضرت ابوالفضل(علیهالسلام) با تحمّل شهادت، تشنگی و… مغبوط شهدا شد: «إنّ للعباس عندالله عزّوجلّ منزلةً یغبطه بها جمیع الشهداء یوم القیامة»[10]، بلکه جایگاه رفیع امامحسین(علیهالسلام) در میان سایر ائمه(علیهمالسلام) نیز ناشی از تحمّل مصائب کربلاست که موجب به فعلیت رسیدن مقامهای مقدّر الهی برای آن حضرت شد.
منابع:
[1] ـ سوره محمّدص، آیه 4/
[2] ـ در حقیقت، با این جمله فهماند که چون مقام پیغمبراکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) از مقام سلیمان بالاتر است، مقام وصّی او نیز باید بالاتر از مقام وصی سلیمان باشد.
[3] ـ نورالثقلین، ج4، ص91، ح78، ذیل آیه40 سوره نمل، هرچند که اثبات همه جزئیات اینگونه روایات با خبر واحد، دشوار است، لیکن اثبات خطوط کلّی آن، که همان اثبات قدرت آن ذوات مقدس بر تکوین است، به کمک آیات و روایات قطعی، بسیار آسان است.
انتهای پیام