( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: به نقل از پايگاه اطلاع‌رساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله خامنه‌اي، حجت‌الاسلام محمدحسن زماني رايزن فرهنگي سابق ايران در مصر در گفت‌وگويي به بيان مشاهدات خود از وضعيت مصر پرداخته است.

متن اين گفت‌وگو به شرح زير است:

هم‌زمان با اوج‌گيري قيام مردم مصر، ما شاهد تلاش گسترده رسانه‌هاي غربي و وابسته در کم‌رنگ نمودن وجهه ديني و اسلامي اين قيام هستيم. پيشينه ديني و اسلامي مردم مصر به چه زماني بر مي‌گردد؟

ملت بزرگ مصر، ملتي رشيد، بيدار و داراي سابقه‌ درخشاني است. مصر علاوه‌بر سابقه تمدني چهارهزار ساله، داراي سابقه هزارساله دانشگاه الأزهر نيز هست. مردم مصر مردمي هستند که در قرون اخير، بعد از سلطه استعمار انگليس و فرانسه بر کشورهاي اسلامي، جزو اولين کشورهايي بودند که پرچم استقلال را برداشتند. اما آنچه بيشتر مي‌شود به آن توجه کرد، ويژگي مذهبي و ديني مردم مصر است.

مردم مصر در دهه دوم ظهور اسلام با اين دين آشنا شدند و آن را پذيرفتند. مسجدي که الان در قاهره وجود دارد از اولين مسجدهايي است که در جهان اسلام ساخته شده است. مردم مصر از همان آغاز به اهل بيت(ع) محبت دارند. علي‌رغم آن‌که مصر تحت سلطه حاکميت شام و بني‌اميه قرار گرفت، اما گويا تفکر شامي نتوانست حاکميت پيدا کند و به همين دليل، به مجرد اين‌که جريان کربلا پيش مي‌آيد، مصري‌ها اعتراض خود را به حکومت اموي اعلام مي‌کنند. حتي در مصر چند زيارت‌گاه نظير مقام رأس‌الحسين(ع)، زيارت‌گاه حضرت زينب(س) و زيارت‌گاه سيده نفيسه(س)، نوه امام حسن(ع) وجود دارد.

مردم مصر، اهل سنت هستند و طبق آمارهاي رسمي، شيعيان تنها يک‌درصد از جمعيت مصر را تشکيل مي‌دهند، اما آنچنان اقبال و علاقه باشکوهي نسبت به ائمه دارند که گاه از ما ايرانيان نيز پيشي مي‌گيرند. مثلاً در مراسم جشن ميلاد امام حسين(ع) ما در ايران تنها شب سوم شعبان را جشن مي‌گيريم اما مردم قاهره و مصر ده شبانه‌روز جشن مي‌گيرند و حرم (رأس‌الحسين) را چراغاني مي‌کنند، چادرها و خيمه‌هاي فراواني در اطراف حرم و خيابان‌هاي اطراف نصب مي‌کنند، هيئت به هيئت -مثل هيئت‌هاي ايراني- از شهرهاي مختلف مي‌آيند و هر کدام براي خودشان مداحي و سخنراني دارند و از فضايل امام حسين‌(ع) و ائمه‌(ع) مي‌گويند و شعر مي‌خوانند. همين‌طور براي حضرت زينب(س) و سيده نفيسه(س) نيز بر همين منوال است.

با اين اوصاف، تا چه اندازه مي‌توانيم انگيزه‌هاي ديني را در قيام اخير دخيل بدانيم؟

قيام مردم مصر از کدام ويژگي‌هاي روحي برخاسته است؟ اگر مردم عليه حکومت فعلي قيام مي‌کنند، ما نمي‌توانيم اين واقعيت و ويژگي‌هاي روحي را ناديده بگيريم.

گرايش‌هاي ديني مردم مصر بسيار قوي است که از جلوه‌هاي آن مي‌توان به علاقه آن‌ها به اهل بيت پيامبر(ص)، اهتمام زياد به قرآن و توجه به حجاب اشاره کرد. صبح که از خانه به‌سمت محل کار راه مي‌افتاديم، از بسياري مغازه‌ها صداي راديو قرآن به گوش مي‌رسيد. کمتر مي‌شد که سوار تاکسي شويم و راديو قرآن روشن نباشد. حتي يک‌بار ديدم که صداي قرآن از يک موتورسيکلت به گوش مي‌رسد. وقتي دقت کردم ديدم که راکب آن راديو را روي دسته موتور تعبيه کرده و به قرآن گوش مي‌دهد. اين دين‌گرايي و اسلام‌خواهي مردم است و حتي در شعارهاي‌شان در قيام اخير هم مي‌بينيد که از شعارهاي ديني همچون «الله اکبر» استفاده مي‌کنند.

در خصوص حجاب هم بايد بگويم که علي‌رغم اين‌که حکومت مردم مصر ديني نبود، حدود هفتاد تا هشتاد درصد زنان مصر محجبه هستند. اين در حالي است که خانم «سوزان مبارک»، همسر حسني مبارک بي‌حجاب بود. همچنين توريست‌هايي که به مصر مي‌آمدند، بي‌حجابي را ترويج مي‌کردند اما مردم مقاومت مي‌کردند و حجاب را نگه مي‌داشتند. نماز را حکومت مصر ترويج نمي‌کرد اما مردم چنان تدين دارند که حتي در مساجد بين راهي در جاده‌ها نماز جمعه برقرار مي‌کنند. يک‌بار به‌سمت «اسکندريه» مي‌رفتم. در راه مسجد بين راهي را ديدم که حدود چهل، پنجاه ماشين پارک شده بود و خطيب نيز مشغول خطبه نماز بود. حتي يک ماشين کشاورزي را ديدم که مرد کشاورز به همراه خانواده‌اش سوار بر آن به سمت محل برگزاري نماز جمعه مي‌آمد. سؤال من اين است که آيا ممکن است ملتي تا اين اندازه متدين، اگر قيامي بر پا کردند و تا پاي جان پيش رفتند، بگوييم ديانتش در اين قيام نقش ندارد؟!

برخي انگيزه‌هاي اقتصادي يا عقب‌ماندگي را دليل اين قيام مي‌دانند...

بله، انگيزه‌هاي متعددي باعث اين نهضت و قيام مردم عليه حکومت شده است که بنده به اجمال توضيحاتي دراين‌باره مي‌دهم. اما همه اين انگيزه‌ها نيز در معارف ديني جاي مي‌گيرند. حقيقت اين است که روش حکومت مصر در دهه‌هاي اخير، باعث عقب‌افتادگي جامعه شد؛ مصري که در يک دوره صادرکننده گندم به دنيا بوده است، به‌خاطر سيستم ضعيف حکومتي در پنج دهه اخير به جايي رسيده که تنها چهل‌درصد از گندم مصرفي مردمش را توليد مي‌کند و حدود شصت‌درصد گندم را از کشورهاي ديگر به‌ويژه آمريکا وارد مي‌کند. همچنين کشاورزي مصر به‌شدت آسيب ديده است. در بخش صنعت نيز اصلاً نتوانستند رشد چشم‌گيري داشته باشند، بلکه روزبه‌روز در حال عقب‌گرد اقتصادي و صنعتي هستند. مثلاً مصر و ايران، انرژي هسته‌اي را تقريباً حدود چهل سال پيش و به‌طور هم‌زمان آغاز کردند. اما مي‌بينيم که ما با رشد قابل توجهي مواجه بوده‌ايم اما مصر همچنان روي کلنگي که زده باقي است؛ علي‌رغم اين‌که آمريکا و اروپا اعلام کردند که ما حامي تو هستيم، نتيجه اين حمايت فقط کنترل صنعت مصر شد. در بخش علمي نيز دانشگاه‌هاي مصر رشد چنداني نکردند، در حالي که در قرون قبلي، دانشمندان مصري مي‌درخشيدند.

«انور سادات»، «مبارک» و دولت‌مردان مصر از نظر اقتصادي ظلم بسيار بزرگي به ملت کردند. من براساس مشاهدات خودم بگويم که بيش از پنجاه‌درصد از مردم مصر زير خط فقر زندگي مي‌کنند؛ حتي پليس‌هايي که آن‌جا مي‌ديديم، چشمشان به دست ما بود که وقتي رد مي‌شويم يک جنيه (معادل تقريباٌ 150 تومان) در دستشان بگذاريم. يادم هست داشتم در خيابان راه مي‌رفتم که يک راننده تاکسي اشاره کرد: «کجا مي‌روي؟» گفتم: «منزل نزديک است و جاي خاصي نمي‌روم.» گفت: «پس حداقل يک کمکي به من بکن» که من يک جنيه به او دادم و کلي از من تشکر کرد.

فقر در مصر بيداد مي‌کند و بنده شاهد فقر شديد مردم بوده‌ام. رهبر انقلاب هم که به جمعيت قبرستان‌نشين مصر اشاره کردند که البته ايشان در ارائه آمار کمي احتياط کردند. در يک روزنامه مصري آماري ارائه شد مبني بر اين‌که سه‌ميليون نفر از مردم در قبرستان‌ها زندگي مي‌کنند و هيچ‌کس هم آمار روزنامه را تکذيب نکرد. سخنان رهبر انقلاب در خطبه‌هاي نماز جمعه، تنها بخشي از ظلم‌هايي بود که حاکمان مصر در حق مردم روا داشتند.

يادم هست به يک فارغ‌التحصيل داراي مدرک دکترا پيشنهاد کار داديم و حقوق وي را معادل 180هزار تومان تعيين کرديم. او خيلي خوشحال بود و مي‌گفت اگر به دانشگاه بروم کمتر مي‌گيرم. از همين‌جا مي‌توان اوضاع طبقات پايين‌تر را متوجه شد. اين مواردي که ذکر شد همه از دلائل اين قيام است، اما اين‌ها غير از دين و مذهب نيست. دين يعني تمام ارزش‌هاي انساني و اسلامي و مسائلي چون عدالت‌خواهي، دانش‌طلبي، استقلال، عدم وابستگي، تقوا و سلامت نفس و ... که همه از مظاهر ديني محسوب مي‌شوند. در صورتي مي‌توانيم بگوييم قيام مردم مصر، اقتصادي است و ديني نيست که عوامل ديگر وجود نداشته باشد. در حالي که اين‌گونه نيست و همه اين موارد در قيام مردم مصر مشاهده مي‌شود و همه اين‌ها يعني اسلام يعني ديانت و مگر مي‌شود مردمي مسلمان و اسلام‌خواه، در برابر ظلم قيام کنند و ما قيام آن‌ها را ديني ندانيم؟!
بنابراين قيام مردم مردم مصر، يک حرکت ديني است اما بايد هوشيار باشند. جريان‌هاي استعماري در تلاش هستند مواضع برخي جريانات معارض اما سکولار درون مصر را برجسته کنند.

رهبر انقلاب در نماز جمعه، توافقات دولت مصر با اسرائيل را باعث تحقير ملت مصر دانشتند. تحليل شما که مدتي در مصر زندگي کرده‌ايد، چيست؟

واقعاً دولت‌مردان مصر، مردم مصر را حقير کردند، ذليلشان کردند و آن‌ها را از نظر اقتصادي و علمي در سطح پايين نگاه داشتند و از نظر سياسي نيز مواضع ذلت‌باري اتخاذ کردند. مردم مصر که در دوران «جمال عبدالناصر» احساس قدرت، شجاعت و مردانگي مي‌کردند و در برابر اسرائيل ايستادند و به سوريه و فلسطين کمک کردند، در چند دهه اخير به وضعيتي دچار شدند که احساس ضعف در برابر اسرائيل پيدا کردند. من با چندين نفر از دولت‌مردان و علما در اين‌باره صحبت کردم. اکثريت اين‌ها حالت ترس به خودشان گرفته بودند. به برخي از مسئولان الأزهر گفتم: «شما مگر اسرائيل را دوست داريد؟» گفتند: «نه، ما مي‌خواهيم اسرائيل ريشه‌کن شود.» گفتم «پس چرا قيام نمي‌کنيد؟» گفتند: «ما قادر نيستيم.» گفتم: «چرا سازش مي‌کنيد و دولت شما مرز رفح را مي‌بندد؟» گفتند: «ما قدرت نداريم. اسرائيل از ما ناراحت مي‌شود، به ما حمله مي‌کند و ما توان دفاع نداريم.» حتي علما را هم ترسانده‌اند. البته بايد بين ديدگاه و شجاعت تفکيک قائل شد.

مبارک سعي کرد که اين حقارت را درون ملت تزريق کند. در زمان جنگ غزه، من در قاهره بودم و وقتي عده‌اي براي باز کردن مرز رفح فشار آوردند. آقاي مبارک طي يک سخنراني تأکيد کرد که: «مردم مصر! من دوست ندارم کاري بکنم که قرارداد امنيتي ما با اسرائيل به‌هم بخورد و اسرائيل به ما حمله کند و شما ملت از بين برويد، اقتصاد شما ورشکسته بشود، جنس‌ها گران شود و ملت نابود گردد.» وقتي رهبر يک کشور اين‌گونه مظهر عجز و ناتواني باشد، معلوم است که ملت تحقير خواهد شد.

پس از سخنان رهبر انقلاب برخي رسانه‌هاي همسو با سياست‌هاي غرب، سعي کردند که بين انقلاب اسلامي ايران و ملت مصر اختلاف‌افکني کنند که البته نتوانستند. نظر شما در اين‌باره چيست؟

انقلاب ما که پيروز شد، براي اولين‌بار در دنيا کتاب «ولايت فقيه» امام خميني(ره)، در مصر ترجمه و منتشر شد. يکي از انديشمندان مصر به‌نام «دکتر حسن حنفي» يک مقدمه هفتاد صفحه‌اي بر آن نوشت و نظريه ولايت فقيه را اثبات کرد. بعد نيز کتاب «جهاد اکبر» امام خميني(ره) را منتشر نمود. با توجه به اين‌که روابط ما و مصر حسنه نبود، هنگام حضور در مصر محدوديت‌هايي از سوي دولت مصر براي فعاليت فرهنگي داشتم اما با اين حال هرجا که وارد مي‌شدم، مردم و رسانه‌ها با روي گشاده و آمادگي از من استقبال مي‌کردند. حتي در همان ماه‌هاي اول حضورم، جزو سخنران‌هاي دانشگاه الأزهر شدم؛ يعني خودِ اساتيد آن‌جا مرا دعوت مي‌کردند. من محبت و عشق به ايران را در طبقات مختلف مردم ديدم. يک روز کنار خيابان منتظر تاکسي بودم که يک تاکسي آمد و اولش قيمت را کمي بالا گفت که با چانه‌زدن با هم به توافق رسيديم. وقتي از من پرسيد که «از کجايي؟» گفتم که ايراني هستم. تا اين جمله را شنيد، ايستاد و آغوش باز کرد و گفت: «تو مهمان مني» من فکر کردم تعارف مي‌کند اما اين‌گونه نبود و هرچه اصرار کردم، از من پول نگرفت و گفت: «در عمرم افتخار خواهم کرد که يک ايراني سوار ماشين من شده است.»

يک‌بار نيز در راه رفتن به «اسماعيليه» به يک آبادي رسيدم که يک کشاورز با خانواده‌اش کنار باغ انبه‌اش نشسته بود. ما هم ايستاديم تا انبه بخريم. کشاورز پرسيد: «شما اهل کجايي ؟» من با او شوخي کردم و گفتم: «شما بگو من کجايي هستم؟» يک نگاهي کرد و گفت: «پاکستان ؟» گفتم: «نه» گفت: «سوريه؟» گفتم: «نه» گفتم: «يک راهنمايي مي‌کنم؛ از اسلامي‌ترين کشور روي کره زمين» يک تأملي کرد و گفت: «ايران» اين براي من خيلي معنادار بود. حتي کشاورز در صحراي دورافتاده مصر هم اعتقاد دارد که اسلامي‌ترين کشور دنيا، کشور ايران است و اين خيلي زيباست. مردم ايران از ميزان محبوبيت خود در دنيا خبر ندارند.

بايد به علاقه مردم مصر به آقاي «سيدحسن نصرالله» هم اشاره‌اي کنم. يک روز يکي از مصريان به من گفت که اخيراً راجع به محبوب‌ترين رهبر جهان عرب نظر‌سنجي صورت گرفته است. از مصري‌ها که ن ظرسنجي شده، سيدحسن نصر‌الله به عنوان محبوب‌ترين رهبر جهان عرب انتخاب شده است. بايد در نظر داشته باشيم که اکثر مردم مصر، اهل سنت هستند که اين موضوع، عشق آن‌ها به روحانيت شيعه را نشان مي‌دهد.

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر