(
امتیاز از
)
عشق علی(ع) و حسین(ع) در دنیای تشیع (2)
به عقيده صلاحالدين اؤزگوندوز که خود را مقلد آيتالله تبريزي میداند، «در اصول دين نمیتوان از مجتهد تقليد کرد؛ اطاعت از فتاواي يک مرجع تقليد ضروري است. اما مجتهدها معصوم نيستند، جائزالخطا هستند؛ يعني اين که ممکن است اشتباه کنند. اگر از فتاواي آنها مطمئن باشيد، میتوانيد بدان عمل کنيد. مثلاً اگر مجتهدي بيهيچ دليلي به قتل کسي فتوا بدهد، عمل کردن بدان درست نيست. همانطوری که فتواي جهاد با هدف غصب جايي نيز لازمالاجرا نيست.»
به عقيدة علماي اهل سنت، نمیتوان همة علما و مجتهدين شيعه را سياسي دانست، عليرغم اين که همگي آنها فعال هستند. علماي شيعه هيچگاه در برابر پيشرفتهاي اجتماعي مانعتراشي نکرده و به آن معترض نشدهاند.
بلکه برعکس مثلاً در جريان پيروزي انقلابيون در انتخابات سال 1950 در ايران و نخستوزير شدن مصدق، آيتالله کاشاني از مليگرايي حمايت کرده بود، زيرا فلسفه شيعه، بر اساس مخالفت با «زر و زور و تزوير» بنا شده است.
به علاوه اين که بسياري از آيتاللهها رهبري ديني و تدريس و تبليغ را بر امور سياسي ترجيح میدهند. به عنوان مثال در جريان مبارزه آيتالله خميني با شاه تعداد زيادي از آيتاللهها سکوت را ترجيح دادند.
در جريان جنگ ايران و عراق نيز آيتالله العظمي خوئي به عنوان يک مرجع تقليد بدون امتياز دادن به سياسيون وظيفة خود را به خوبي ايفا کرد؛ آيتالله سيستاني از مراجع معاصر نيز سعي میکند همين موضع را اتخاذ نمايد، زيرا مقام مرجعيت مسئوليت بزرگي است و نمیتواند در مقابل هر حادثهاي بلافاصله عکسالعمل نشان دهد.
همانطور که آيتالله خميني دربارة شاه و صدام هيچ وقت لفظ کافر را به کار نبرد و به اعدام آنها فتوا نداد و يا اين که هواداران آيتالله سيستاني در نجف در درگيريهاي بين شيعيان شرکت نکردند و فتوايي مبني بر وحدت آنان نيز صادر نکردند. در اثناي اين درگيريها که با اشغالگران آمريکايي در نجف در جريان بود.
سيدها و شريفها
شريف و حسني به کساني میگويند که از نسل حضرت حسن(ع) فرزند بزرگ حضرت علي(ع) باشند؛ به کساني که از نسل فرزند دوم حضرت علي(ع) يعني حضرت حسين(ع) باشند، حسيني يا سيد گفته شده است.
امروز خاندان حاکم بر مراکش «شريف» و علماي ديني ايران سيد هستند؛ عدة زيادي از زمامداران و حکمرانان نيز در تاريخ به جهت بهره بردن از مزاياي معنوي انتساب به خاندان اهلبيت(ع) خود را سيد معرفي کردهاند؛ پادشاه سابق مصر ملک فاروق و صدام حسين رئيسجمهوري سرنگون شدة عراق از جملة اين افراد بودند.
بسياري از شيوخ طريقتهاي اهل تسنن نيز چنين ادعاهايي داشتهاند. در طول تاريخ بسياري از رهبران حکومتهاي اسلامي از «سادات و شريفها» به صورت مادي و معنوي حمايت کردهاند؛ به آنها انفاق کرده و آنها را از برخي مسئوليتها معاف کردهاند.
در دوران سلجوقي و عثماني براي اثبات سيد و يا شريف بودن اشخاص، مؤسساتي با عنوان نقيبالاشراف تشکيل شده بود. اين نهادها گاهي در مقابل دريافت رشوه میتوانستند افراد را سيد نشان دهند. تعداد سادات در ايران بين 600الي 800هزار نفر و تعداد ميرزا (انتساب از طرف مادر) بين 500الي 600هزار نفر تخمين زده میشود.
اين رقم در عالم تشيع بسيار بيشتر است. علماي ديني که از سلالة پيامبر باشند با عمامة سياه و مابقي عمامة سفيد بر سر میگذارند. شيعيان هر ساله يک پنجم از مازاد درآمد خود را تحت عنوان (خمس) مستقيماً و يا به واسطة مجتهدها به سادات پرداخت میکنند.
به عنوان مثال يک زن نزد مجتهدي که از او تقليد میکند رفته و پس از اداي احترام در خصوص ميزان خمس اموالش سؤال میکند. مجتهد آن زن را بهترين کسي میداند که میتواند اين مقدار را معين کند و سپس يک شماره حساب بانکي به او میدهد تا آن مقدار واجب را به بانک پرداخت نمايد.
پس از مشخص شدن اين موضوع، زن يک سيب را جهت تبرک به مجتهد میدهد و او نيز آن را تبرک کرده و به وي بازمیگرداند و با دعاي خير مجتهد از حضور وي مرخص میگردد.
دنياي تشيع از سوي 1200الي 1300آيتالله از جهت معنوي، ارشاد و رهبري میشود. تعدد روحانيون بين 250الي 300هزار نفر تخمين زده میشود. علماي شيعه غير از خمس و زکات از درآمد موقوفات و بنيادها نيز بهرهمند میشوند. ضمن اين که میتوانند در شغلهايي مانند دفترداري، معلمي، دفاتر ثبت ازدواج، پستهاي قضايي و مانند آن مشغول شوند.
در جمهوري اسلامي ايران که مذهب جعفري به عنوان مذهب رسمي کشور اعلام شده است، در امور اجرايي مربوط به اين مذهب تغييراتي به وجود آمده است: خمس و زکات به جاي پرداخت به مجتهدها به صندوقي که توسط نهاد ذيربط مجلس خبرگان تعيين میگردد، پرداخت میشود. دولت مخارج و هزينههاي طلاب حوزههاي علميه را از طريق اين صندوق پرداخت مینمايد. همچنين دستمزد طلابي که در سطح حجتالاسلام هستند از سوي دولت پرداخت میگردد. ضمن اين که ائمة جمعه و جماعات، قضات، مدرسين و ناظران مشغول در وزارت ارشاد اسلامي همانند ساير کارمندان و بر اساس سابقة کارشان حقوق دريافت میکنند.
در دوره صفويه، علماي ديني شيعه داراي قداست خاصي بودند؛ آنان واسطة نجات بين خداوند و بندگان او محسوب میشوند. بزرگان شيعه در قصههايي که تحت عنوان قصصالعلما ساخته میشد، صاحبان کرامت و حتي صاحب حق شفاعت نشان داده میشدند.
اين در حالي است که در عقيدة شيعيان اين حق از آن پيامبر(ص) و ائمه(ع) است؛ قداست بخشيدن به علما تا قرن نوزدهم ميلادي همچنان ادامه داشت. به عنوان مثال آب وضوي فلان آقا سيد، مقدس و متبرک و خاک پاي قاطر يا مرکب فلان سيد از سوي بسياري از ايرانيها مقدس شمرده میشد.
اگرچه روحانيون به عنوان معلمين قرآن شناخته میشوند اما در دنياي تشيع اينچنين نيست. روحاني وظيفة مفتيهاي سنّي را به عهده دارد؛ عقد ازدواج جاري میکند، امام جماعت میشود، مراسم تدفين جنازه را انجام میدهد. ضمن اين که رابطة روحانيون شيعه با مردم همچون کشيشهاي مسيحيان میباشد.
در مراکز مختلف مذهبي شيعيان از جمله، نجف، قم، کربلا، مشهد و تبريز هزاران طلبه در بيش از 300 مدرسة علميه مشغول تحصيل هستند. هر يک از مدارس در نزد مردم با نام حوزة علميه شناخته میشوند. حوزههاي علميه در مراکز شهرهاي بزرگ همانند ادارة کل آموزش و مدارس نيز همانند دانشکدهها هستند.
در اواخر سال 1960حوزه علميه نجف شامل 44 مدرسه میشد. حتي در بحرانيترين دوران نيز تعداد چهار الي پنج هزار طلبه در اين مدرسه مشغول به تحصيل بودند.
بر اساس ارقامي که يکي از طلاب ترک مشغول به تحصيل در حوزة علميه ارائه کرده، تعداد طلاب شاغل به تحصيل در حوزة قم که ده سال پيش حدود ده هزار نفر بود، اکنون به بيش از 200هزار نفر میرسد. در حوزة علمية مشهد نيز حدود 20الي 25هزار نفر مشغول به تحصيل هستند.
تقريباً در هر شهر و کشوري که شيعيان در آن زندگي میکنند، حوزة علميه نيز وجود دارد؛ لذا در تهران، اصفهان، تبريز، آذربايجان، پاکستان و لبنان نيز حوزههاي علميه وجود دارد. شيعيان عربستان سعودي که وهابيون ديد مثبتي نسبت به آنها ندارند، نمیتوانند حوزة علميه داشته باشند. اما اين آموزشها را از طريق مساجد و صحبتهاي خصوصي فرامیگيرند.
طلاب میتوانند به هر يک از حوزههاي علميه در هر کجاي دنياي تشيع مراجعه و در آنجا مشغول به تحصيل شوند. آنان تحت آموزش فشرده (صرف، نحو، منطق، اصول، فقه، کلام) قرار میگيرند؛ و از جهت اخلاقي نيز تحت امتحان قرار میگيرند.
مدرسين از ميان طلابي که به سطح حجتالاسلامي رسيدهاند انتخاب میشوند. پنج سال پس از تحصيل در حوزه و آموزش مقدمات، برخي علوم جديده مانند دانش فني، اقتصاد، هيئت و تکنولوژي و مانند آن را فرامیگيرند.
در قديم اختصاص دادن بخشي از ساعات درس به مسائل ورزشي و تفريح ممنوع بود، اما بعد از انقلاب اسلامي ايران اين برنامهها نيز وارد مدارس علميه شد. در بسياري از مدارس علميه استفاده از تلويزيون و اينترنت براي طلاب آزاد است.
مساجد شيعيان هيچ تفاوتي با مساجد سنيها ندارد. اما ويژگيهاي معماري بستگي به سبک هر کشوري میتواند متفاوت باشد. به مکانهايي که شامل مسجد، زيارتگاه، عمارت و مدرسه میشود، زينبيه نيز گفته شده است.
اما حسينيه به مکانهايي گفته میشود که بيشتر محل تجمع مردم باشد؛ اين اماکن شباهت زيادي به«جمعخانه» در نزد علويان دارد. امام خميني قبل از وفات خود فتوايي صادر کرده بود که بر اساس آن مساجدي که به محل فساد مبدل شده میتواند تعطيل يا تخريب شود اما اين يک فتواي کلي نيست بلکه استثناست.
فرهنگ درد و مشقت
يک شيعة اهل سوريه به نام راغب حسين میگويد: «فرهنگ شيعه، درد و مشقت ابدي است، زيرا فقدان حضرت حسين (ع) هيچوقت فراموش نخواهد شد.»
شيعيان جعفري، در اعياد مذهبي مانند قربان و شبهاي قدر مراسم مخصوص به خود را دارند؛ اين آیينها به مرور زمان حال و هواي معنوي شيعيان را تشکيل دادهاند. حضرت علي (ع) در نزد شيعيان جعفري که محب، دوست و عاشق اهلبيت(ع) هستند، همچون تاج سر میباشد؛ سمبل مکتب فکري، زبان گوياي حقايق تلخ و باعث شرف و افتخار است. او همان کسي است که درِ آهني قلعة خيبر را از جاي کند و به عنوان سپر استفاده کرد. به راستي او يگانه جنگاور شکستناپذير است.
حضرت فاطمه اسوة کامل يک زن ايدهآل است؛ او سيده النساء العالمين و گل بهشت است. زينب خواهر حضرت حسين(ع) نيز که از حادثة کربلا جان سالم به در برد، سمبل دفاع از حق و مبارزه است؛ زيرا خانة اهلبيت(ع) قلب تاريخ است. حضرت حسين (ع) اميد نجات و پناهگاه اقوام غير عرب (عجم) بود.
او انسان والا و امامي بینظير بود که براي برقراري عدالت جان خود را فدا کرد؛ امام حسين(ع) در عين حال فدائي راه سعادت بشري است، عاشقانه به استقبال شهادت رفتن است.
امروز در ايران بر روي قبر کساني که حسين(ع) را الگو قرار داده و براي دفاع از حق شهيد شدهاند، عکس کبوتر کشيده میشود؛ اين عکس به معناي بیکفن بودن و با بدن خونين وارد بهشت شدن است. آنچه که باعث گرديده تا اخبار و حوادث تاريخي شيعه اينچنين تلخ و مشقتبار باشد، يک تحول تاريخي است.
غير از حضرت علي(ع) و فرزندش امام حسن (ع) که از خلافت منصرف گرديد، خلافت ديگر امامان تحقق نيافت و با مانع روبهرو شد. امامان شيعه عموماً مورد ظلم واقع شده و به غير از يکي دو نفر از آنان بقيه به قتل رسيدهاند.
به دلائلي که ذکر میشود، حادثة کربلا در نزد اهلتسنن صرفاً يک حادثة مهم بوده و در حالي که براي ساير فرق تبديل به يک مراسم شاديآور گرديده در نزد شيعه روز ماتم و عزاست. به نظر شيعيان تا زمان رفع کامل بیعدالتي در جهان، هر روز عاشوراست و هر زميني کربلاست و نداي «لبيک يا حسين» تا عرش اعلا خواهد رفت.
جعفريها در روز دهم محرم (عاشورا) مراسم باشکوهي برگزار میکنند؛ در اين روز تودههاي مختلف مردم در حالي که لباسهاي سياه بر تن کردهاند، به سوي محلهاي برگزاري مراسم روانه میشوند. بسياري از مردم در اين روز پيشانيبندهايي با نوشتههاي «يا حسين» و «يا زينب» بر پيشاني خود بستهاند.
در همه جا تمثال امام علي(ع) و امام حسين(ع) به چشم میخورد؛ در اثناي اين مراسم نوعي تعزية منحصر به فرد به اجرا درمیآيد که در آن حادثة کربلا به نمايش گذاشته میشود؛ به اين نمايش شبيهخواني گفته میشود؛ همچنين يزيد و اشخاصي که در صفت يزيدند و ظلم و ستم روامیدارند، مورد لعن و قرار میگيرند.
منبع : خیمه
انتهای پیام