( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: قدرت يابي شيعيان در عراق، بعد از انتخابات پارلماني 2005 موازنه قوا در منطقه را برهم زد. اين جابجايي مرزهاي قدرت، البته نه ميان تشيع و تسنن که در دو قطبي "تشيع - حکام عرب " رخ داد. لذا احساس خطر از چنين برهم خوردگي اي مي تواند در فرايندي رئاليستي و مبتني بر يک بازي قدرت، منطقي جلوه نمايد.حاکمان و نخبگاني که به بيان نگراني خود از هلال شيعي پرداختند، از منظر فهم عنوان مساله در فضاي رئاليستي، به درکي درست دست يافته بودند. آنان به خوبي مي دانستند که شکل گيري دومين حکومت شيعي در منطقه از سوي شيعيان عراق، بيش از همه موجب تقويت جمهوري اسلامي ايران و هم پيمانان منطقه اي او از جمله حزب الله لبنان و سوريه خواهد شد. اما آيا انان در فهم حدود و ثغور مساله و کيفيت آن، ظرافت هاي لازم را اعمال کرده بودند؟

نگراني اعراب از تقويت شيعه در منطقه خاورميانه و ادعاي شکل گيري هلال شيعي از سوي برخي از حکام عرب گرچه با نياتي آغشته به تضعيف ايران و گسترش ايران هراسي همراه بود، اما نمي توان آن را يکسره غلط پنداشت. قدرت يابي شيعيان در عراق، بعد از انتخابات پارلماني 2005 موازنه قوا در منطقه را برهم زد. اين جابجايي مرزهاي قدرت، البته نه ميان تشيع و تسنن که در دو قطبي "تشيع - حکام عرب " رخ داد. لذا احساس خطر از چنين برهم خوردگي اي مي تواند در فرايندي رئاليستي و مبتني بر يک بازي قدرت، منطقي جلوه نمايد.
حاکمان و نخبگاني که به بيان نگراني خود از هلال شيعي پرداختند، از منظر فهم عنوان مساله در فضاي رئاليستي، به درکي درست دست يافته بودند. آنان به خوبي مي دانستند که شکل گيري دومين حکومت شيعي در منطقه از سوي شيعيان عراق، بيش از همه موجب تقويت جمهوري اسلامي ايران و هم پيمانان منطقه اي او از جمله حزب الله لبنان و سوريه خواهد شد. اما آيا انان در فهم حدود و ثغور مساله و کيفيت آن، ظرافت هاي لازم را اعمال کرده بودند؟ آيا نظريات رئاليستي که بيشتر بر چارچوب هاي سخت افزارانه ژئوپليتيکي اصرار مي ورزند، توان تفسير اعتراضات و تحولات فعلي منطقه و نسبت آن با فهم انساني هلال شيعي را دارا بود؟

چرا هلال شيعي، نگران ساز شد؟
در ترسيم قواي حاکم در منطقه با محوريت مذهب، اهل تسنن از قدرت بيشتري برخوردار هستند. به دور از بافت مذهبي موجود در کشورهاي عرب حاشيه خليج فارس، نخبگان حکومتي سني مذهب اند. گرچه نوع تفکر و ايدئولوژي آنان با يکديگر متفاوت است اما همگي در مذاهب چهار گانه اهل تسنن قرار مي گيرند. اما در اين ميان شيعيان اگرچه به لحاظ جمعيتي اکثريت را در کشورهاي حاشيه خليج فارس، تشکيل مي دهند ولي جز در کشورهاي ايران، عراق و بحرين، در ساير کشورها در اقليت به سر مي برند. اين مسئله باعث شده است تا حاکمان سني مذهب، در فرايندي اقتدارطلبانه که رنگ و لعاب قانوني نيز به خود گرفته است، آنان را در قدرت سهيم نکنند. شيعيان در اين کشورها حتي از حقوق عادي شهروندي نيز تا حدي محروم هستند. اين در حالي است که ژئوپليتيک شيعه در منطقه از قدرت بالايي برخوردار است و نگاه جمعي به آنان برخي نکات حائز اهميت را دارا است. در حقيقت موقعيت جغرافيايي استقرار شيعيان يا ژئوپليتيک شيعه در منطقه خاورميانه، کمربند استراتژيک اقتصادي و سياسي در منطقه محسوب مي شود، زيرا شيعيان در قلب بزرگترين منطقه نفت خيز خاورميانه که 75 درصد از ذخاير نفتي جهان را در اختيار دارد، قرار گرفته اند و "با اکثريت شيعيان ايران، عراق و آذربايجان بر 30 درصد ذخاير نفت دسترسي دارند که اگر قسمت شيعه نشين شرق عربستان سعودي به اين ارقام اضافه شود، اين مقدار به 50 درصد مي رسد. بنابراين شيعيان عرب به همراه ايران مي توانند اکثر منابع خليج فارس را به کنترل خود درآورند. "(1)
اين مزيت استراتژيک، با وقوع انقلاب اسلامي 1357 در ايران، دو چندان شد و نگراني حاکمان عرب افزون تر. ترس ناشي از گسترش امواج انقلاب اسلامي را مي توان در تکاپوي کشورهاي عربي حاشيه خليج فارس در تشکيل شوراي همکاري خليج فارس نظاره کرد. گرچه بسيج اعتقادي شيعيان عرب (و در برخي کشورها، اهل تسنن آن) با وقوع انقلاب اسلامي قوت گرفت، اما بعد از مدتي چند ساله، سرکوب ها اثرگذار نشان داده و بغض هاي شيعيان فروخورده شد. البته به اين به معناي رفع اعتراضات آنان نبود.
حمله آمريکا به عراق در سال 2003 ميلادي و سرنگوني صدام و به تبع آن انهدام سياسي حزب قدرتمند بعث، منجر به شکل گيري نوع جديدي از توازن قواي منطقه اي شد. چرا که بعد از انتخابات پارلماني 2005 در عراق و پيروزي شيعيان، دومين دولت شيعي در منطقه خليج فارس ظهور کرده بود و اين به معناي فضل جديدي در معادلات امنيتي و سياسي خاورميانه و احياي هويت شيعيان منطقه بود. "شيعيان عربستان سعودي و بحرين خوش بين بودند که حکومت شيعه در عراق دولت هاي ان ها را الزام به اصلاحات جدي خواهد نمود تا موضعيت آن ها را در دولت ارتقا بخشد " (2)
اين اساس نگراني حکام عرب بود چرا که شکل گيري و گسترش اعتراضات شيعيان منطقه مي توانست موجب بحراني شدن شرايط آن کشورها گردد. به خصوص آن که شيعيان 70 درصد کارکنان شاغل در ميادين نفتي عربستان را تشکيل مي دادند، اين مساله موجب نگراني مفرط آل سعود گشت. از سوي ديگر تداوم فعاليت هاي هسته اي ايران در سايه دستيابي به چرخه سوخت هسته اي، پيشرفت هاي ايران در صنايع دفاعي و نظامي و توسعه تکنولوژيک و علمي اين کشور، پيروزي حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه عليه اسرائيل، سرنگوني طالبان ، قيام هاي شيعيان يمن و ... موجب شد تا حکام عرب از بازيابي هويتي شيعيان و برهم خوردن نظم سنتي منطقه احساس نگراني کنند. اين احساس نگراني ابتدا از سوي پادشاه اردن، ملک عبدالله بيان شد. او در اواخر دسامبر 2004 طرح هلال شيعي که بحثي ژئوپليتيکي و بر مبناي ژئوکالچر بود را مطرح کرد. او گفته بود "اگر احزاب يا سياستمداران طرفدار ايران بر دولت جديد عراق مسلط شوند يک هلال جديد شامل جنبش ها يا حکومت هاي مسلط شيعه از ايران تا عراق، سوريه و لبنان ظاهر خواهد شد که موجب برهم زدن موازنه قواي موجود ميان شيعه و سني شده و چالش جديدي براي منافع امريکا و متحدانش خواهد بود ... برنامه ريزان استراتژيک در دنيا بايد در مورد اين احتمال آگاهي داشته باشند " (3)
چند ماه بعد در سپتامبر سال 2005 م وزير خارجه عربستان سعودي در سفر به امريکا از نگراني دولت متبوعش در مورد آن چيزي که وي آن را تحويل عراق به ايران در نتيجه حمله امريکا به اين کشور ناميد سخن راند. سپس در ماه آوريل 2006 ميلادي رئيس جمهور مصر در مصاحبه با شبکه العربيه ضمن اين ادعا که بيشتر شيعيان ساکن کشورهاي عربي به ايران وفادارترند تا کشور خود، مدعي شد شيعيان عراق تحت نفوذ ايران قرار دارند. (4)
اين اظهارات نهايتا منجر به ورود يک اصطلاح جديد به ادبيات سياسي و ايدئولوژيکي خاورميانه شد. هلال شيعي اگرچه با ژئوپليتيک شيعه که قبل ترها توسط فرانسوا توال مطرح شده بود، قرابت هايي داشت اما نمي توان آن ها را به لحاظ مفهومي منطبق دانست. بعدها مباحث مرتبط با هلال شيعي توسعه پيدا کرد.

شيعيان، پيشگامان مقاومت
اگرچه تفکيک مذهبي ميان معترضان فعلي در کشورهاي در حال تحول، امري مذموم و تفرقه افکنانه مي نمايد اما در ريشه يابي فرامرزي چنين اعتراضاتي نمي توان از تفکر مقاومتي شيعيان چشم پوشيد. برخي از رويدادها در خاورميانه در چند سال اخير منجر به تبديل شدن روحيات شيعيان به يک "برند " شده است. به عنوان مثال جنگ 33 روزه قبل از هرچيز ذهن يک شهروند عرب آگاه را به اين سو خواهد برد که چرا چندين کشور در جنگ 6 روزه از اسرائيل شکست خوردند اما يک گروه و نه يک کشور، به نام حزب الله توانست با مقاومت در مقابل اين رژيم پيروز ميدان نبرد شود. از سوي ديگر رشد تکنولوژيک جمهوري اسلامي ايران به عنوان يک کشور شيعي در عرصه هاي مختلف هسته اي، پزشکي، هوافضا و صنايع دفاعي در الگوسازي براي ساير اعراب موثر بوده است. در يکي از برنامه هاي شبکه الجزاير در همان ايام پرتاب شدن ماهواره اميد به فضا، پطرس غالي، وزير امورخارجه مصر و رئيس سازمان ملل در گذشته، مهمان برنامه بود. يکي از مخاطبين مصري تماس گرفته بود و با حالتي مطالبه گرانه به غالي مي گفت که 30 سال قبل ما کمپ ديويد را پذيرفيتيم که پيشرفت کنيم اما جمهوري اسلامي ايران زير بار زور نرفت. اينک او پيشرفت کرده است و ما درجا مي زنيم. يا به عنوان مثالي ديگر مي توان به مواضع رهبران اخوان المسلمين در دوره گذشته از جمله محمد مهدي عاکف، مرشد عام سابق اين جمعيت اشاره کرد که حتي از حق داشتن بمب هسته اي ايران نيز دفاع مي کرد و از اين طريق دولت مصر را به دليل ضعف در سياست خارجي متهم مي ساخت. اين مثال ها خود به خوبي گوياي اين مسئله است که حرکت رو به جلوي کشور شيعي ايران چه اثري بر روي ذهنيت مسلمانان منطقه گذاشته است.

فهم مکانيکي از هلال شيعي
در شناخت ريشه هاي تحولات اخير منطقه خاورميانه و شمال آفريقا، نمي توان هلال شيعي را ناديده گرفت اما نبايد اشتباه محض سران برخي از کشورهاي عربي را تکرار کرد. ترس آنان از هلال شيعي بيشتر جنبه اي عيني و جغرافيايي داشت. آنان از اتصال مذهبي جغرافيايي شيعيان در کشورهاي عربي منطقه مي ترسيدند. مي توان نوع فهم آنان را مکانيکي دانست چرا که کمتر از جنبه هاي مهم انساني آن از جمله قابليت الگوسازي و تبديل شدن به يک شاخص سخن به ميان آوردند. آنان بعد از انتخابات پارلماني 2005 عراق از قدرت يابي ايران ترس داشتند بدون آن که اثرات هلال شيعي و قدرت يابي شيعيان در منطقه را بر عرصه داخلي خود برآورد کرده باشند. بر اين اساس به نظر مي رسد اشتباه فاحش در فهم مولفه هاي انساني هلال شيعي و صرفا بيان ژئوپليتيکي از آن عاملي مهم در عدم برنامه ريزي هاي آنان براي شهروندان خود شده است. اگر امروز يکي از مهمترين اعتراضات مردمي به نخبگان حکومتي عرب، درجا زدن هاي سياسي و اقتصادي در مقابل غرب است، ديروز اين نخبگان بايد از الگو شدن شيعيان مي ترسيدند و براي مقابله با آن فکري مي کردند. اما نگاه مرز محور و تلاش براي استفاده از اين ابزار براي گسترش ايران هراسي و شيعه هراسي، نه تنها آنان را به اهداف خود نرساند که موجب شد تا تفکر مقاومت در مقابل ظالم در ميان مردم عرب نفوذ کرده و با شعله ور شدن آتش در تونس، غالب اين کشورها در حال تحول قرار گيرند. نخبگان حکومتي عرب از هلال شيعي دم مي زدند اما نتوانستند بفهمند که بيان غرض ورزانه از آن، روزي قرص ماه اسلام را در منطقه نمايان خواهد ساخت و شيعه و سني در کنار يکديگر به مقابله با سياست هاي ذلت آور آنان اعتراض خواهند کرد. بحرين نمونه عيني چنين مواردي است.

پي نوشتها
-----------------------------------------
1 - جاوداني مقدم، مهدي و گوهري، ابوذر "استراتژي آمريکا در قبال جهان تشيع " استراتژي آمريکا در قبال جهان اسلام. مرکز تحقيقات استراتژيک مجمع تشخيص مصلحت نظام. 1387. ص 147
2 - نکاست، اسحاق. شيعيان در جهان عرب مدرن. ترجمه ارسلام قرباني شيخ نشين. نشر دانشگاه امام صادق(ع). 1388. ص 13
3 - Wright, Robin and Baker, Peter . "Leaders Warn against forming religious state ", Washington Post, 8 December 2004

4 - حاجي يوسفي، امير "هلال شيعي و فرصت ها و تهديدها براي جمهوري اسلامي ايران، اعراب و آمريکا " دوفصل نامه دانش سياسي. سال پنجم. شماره اول. بهار و تابستان 1388. ص 159



سعيد ساسانيان

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامي

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر