(
امتیاز از
)
اشغال دوم عراق
بر کسي پوشيده نيست، زياده خواهي سرزميني اشغالگران با دست يافتن به گستره فلسطين نه تنها پايان نپذيرفت، بلکه ولع توسعه طلبي آنان افزون تر نيز گرديد. بررسي تاريخ اشغال سرزمين فلسطين، تهاجمهاي تل آويو به همسايگان و نگاه مقامهاي تل آويو به فلسطين و همسايگان، تأييدي بر ادعاي ياد شده مي باشد.
رژيم اشغالگر قدس پس از اشغال بلنديهاي جولان و عدم تخليه آن از سال 1967 تاکنون و ادعاي ارضي «از نيل تا فرات» انگاره سرزميني خود را تبيين نموده است.
پس از حمله آمريکا به عراق در سال 2003 ، فضا و بستر مناسب براي حضور اين رژيم نامشروع در شمال عراق فراهم گرديد. اين نفوذ در شمال عراق با پوششهاي متفاوت صورت پذيرفته است و تاکنون رسانه هاي منطقه و فرامنطقه اي بارها نسبت به نفوذ تدريجي صهيونيستها افشاگري نموده اند، به نحوي که هفته نامه المنار در اين خصوص اذعان نمود: «نفوذ اسرائيليها تنها به ايجاد دفاتر جاسوسي و ايستگاه هاي شنود و نيز جذب نيرو محدود نخواهد بود، بلکه دامنه اين نفوذ شامل تمامي مراکز و نيز به شکل خاص تشکيل ارتش کرد، خواهد شد.» علاوه بر اين، روزنامه صهيونيستي هاآرتص نيز چندي قبل از دخالت يک شرکت وابسته به اين رژيم در قراردادهاي تسليحاتي کردستان عراق و نيز دست زدن به فعاليتهاي مشکوک در اين منطقه، پرده برداشت.
پيش از اين، منابع خبري از وجود 55 شرکت صهيونيستي فعال در عراق خبر داده و تأکيد کردند که بيشتر اين شرکتها در راستاي هدفهاي تجاوزطلبانه رژيم صهيونيستي، فعاليت مي کنند.
يهوديان کرد از هنگام حمله آمريکا به عراق در سال 2003 به خريد زمين در استان نينوا اقدام کرده و اين استان را بخشي از ملک تاريخي يهوديان مي دانند.
عمليات اجرايي اين طرح نژادپرستانه در عراق دقيقاً مشابه همان عملياتي است که پس از اشغال فلسطين توسط انگليس در سرزمينهاي اشغالي اجرا شد و در آن صهيونيستها جايگزين ساکنان اصلي فلسطين شدند. البته در اين طرح آمريکاست که از رژيم اسرائيل براي تصرف اراضي عراق پشتيباني مي کند.
بدون شک، تل آويو به قلمرو فعلي راضي نمي شود و همواره در ادبيات امنيتي و سياسي مقامهاي اسرائيل، تنگناي ژئوپلتيک يک دغدغه اساسي براي آنهاست که تلاش مي کنند با نگاه به همسايگان و ديگر کشورهاي اسلامي، اين معضل را مرتفع کنند.
پر واضح است، بر اساس مؤلفه هاي حقوق بين الملل، يکي از شاخصهاي دولت، قلمرو آن مي باشد و هر کشور در عرصه حقوق بين الملل با تعيين حدود مرزهاي خود شناخته مي شود. اين در حالي است که رژيم صهيونيستي از مشخص نمودن قلمرو خويش احتراز نموده و خطاب به شهروندانش مي گويد: «اي يهوديان، مرزهاي کشور شما را خدا تعيين کرده است.»
صهيونيستهاي توسعه طلب افزون بر دست اندازي به سرزمينهاي ديگر کشورها، هدفهاي متعددي را در عراق تعقيب مي کنند که به برخي از آنها اشاره مي گردد.
هدف اول که اسرائيل از حضور در عراق تعقيب مي کند، ايجاد تفرقه در بين مسلمانان است، زيرا با حضور در عراق و ارتباط با کردها، زمينه مخالفت ديگر قوميتها و مذاهب در عراق عليه آنها تشديد خواهد شد و اذعان به اين موضوع که جنگ داخلي يکي از تبعات آن است، سخني به گزافه نيست، از سوي ديگر، کشورهاي ديگر اسلامي نمي توانند اين رفتار را ناديده بگيرند و قطعاً نسبت به آن، مواضع تندي را اتخاذ خواهند نمود.
هدف دوم که اسرائيل تعقيب مي نمايد، سلطه اقتصادي بر کشورهاي خاورميانه است، به همين منظور، پس از اشغال عراق و استيلاي آمريکا بر اين کشور، زمينه رونق کالاهاي اسرائيلي در عراق فراهم گرديد.
خروج اسرائيل از تنگناي اقتصادي، بويژه پس از آغاز انتفاضه الاقصي از طريق پر کردن بازارهاي عراق از توليدات اسرائيلي است، بويژه اينکه بسياري از کارخانه هاي اسرائيل در نتيجه ادامه انتفاضه تعطيل شده است. ضمناً استفاده از پوشش براي کاستن حساسيتها، يکي از شگردهاي مقامهاي تل آويو است تا بدون التهاب هدفهايشان را پيگيري کنند.
هدف سوم که نمي توان از آن غفلت نمود، نياز به انرژي است که همواره سبب گرديده رژيم غاصب به کشورهاي نفت خيز چشم بدوزد و عراق تحت اشغال گزينه مناسبي براي عملي نمودن اين ايده استراتژيک صهيونيستهاست.
اسرائيل از ديرباز به نفت عراق نظر داشته و حتي ادعاي احياي خط لوله موصل- حيفا را مطرح ساخته است. اين شبکه از زمان حاکميت انگليس بر فلسطين تا سال 1948 مورد بهره برداري بوده و حوزه نفتي شمال عراق را به فلسطين متصل مي کرد و پس از آن متوقف شد.
هدف چهارم، تلاشهاي امنيتي و جاسوسي است. حضور اين دولت نامشروع در عراق مي تواند بستر ايجاد پايگاه هاي جاسوسي را براي کشورها و جنبشهاي اسلامي فراهم سازد و قطعاً فعاليتهاي امنيتي در کردستان عراق، زمينه ساز اشراف اطلاعاتي و عملياتي در ديگر کشورهاي اسلامي خواهد گرديد.
هدف پنجم تشديد شکافهاي موجود بين گروه هاي فلسطيني در کردستان عراق است تا از طريق ديپلماسي، کشورهاي عربي و اسلامي را که تاکنون از آنها به عنوان عقبه حمايتي مبارزان فلسطيني ياد مي شده است، از فاز مقاومت و مبارزه به سوي عادي سازي روابط سوق دهد و القا نمايد که راهبرد مقاومت در جهان اسلام فاقد پشتيباني کشورهاي اسلامي است.
انزواي سياسي و روابط ديپلماتيک اين رژيم سبب گرديده استمرار و بقاي خويش را در برقراري رابطه با جهان اسلام ارزيابي نمايند؛ لذا دولتمردان اسرائيل روابط اقتصادي با قطر و حضور در شمال عراق را افزون بر ارتباط با کشورهاي مصر و اردن، زمينه خروج از انزواي ياد شده تلقي مي کنند تا شايد بتوانند از اين رهگذر به موجوديت نامشروع خويش رسميت ببخشند.
مردم عراق نسبت به رژيم صهيونيستي به هيچ وجه ديد مثبتي ندارند. براساس يکي از نظرسنجيهايي که اخيراً در عراق انجام شد، اسرائيل دشمن شماره يک عراقيها معرفي شده و از آنجا که دولت عراق نيز برخاسته از اراده و خواست مردم است، قطعاً به دام توطئه هاي صهيونيستي نخواهد افتاد. ضمن آنکه زوال و نابودي رژيم اشغالگر قدس بر اساس مستندهاي جريانهاي پساصهيونيسم و رئاليستهاي يهود در آينده اي نه چندان دور اتفاق خواهد افتاد، لذا دست و پا زدن جهت ارتباط با ديگر کشورها و گروه ها نمي تواند موقعيت رو به افول اسرائيل را بهبود ببخشد.
انتهای پیام