(
امتیاز از
)
خط امام و قرآن بر سر نيزه و ميري که به تاريخ پيوست
مدعيان روشنفکري ، مغول گونه اقدام به آتش زدن کتابخانه حاوي کتب ديني و غيرديني مي کنندو البته برخي همچنان طبق تعريف خود از « خط امامي » بودن بيانه مي دهيم و از مردم مي خواهيم که به تظاهرات آرام، مدني و مسالمت آميز خود ادامه دهند. شعارها « ا... اکبر» و « نصر من ا... و فتح قريب » خواهد بود .
”ميرحسين ” نام پيرمردي 68ساله است که بهترين دعا از نظر عرفاي بزرگ که همان ” عاقبت به خيري“ است در حق او اجابت نشد. در اين برهه حساس که فضا آکنده از دروغ و نيرنگ و سياهي و“ نفاق“ است و به عقيده نگارنده مصداق بارز“ آخر الزمان ” است، نياز مبرمي به تشخيص حق از باطل احساس مي شود. در همين راستا نکات مهمي را پيرامون وقايع اخير خدمت شما مومنين عزيز عرض مي کنم.
1- بسياري از مردم با اظهار نگراني فراوان براي آينده انقلاب و نظام احساس خطر مي کنند، غافل از آنکه درخت تنومند انقلاب اسلامي با وجود داشتن پشتيباني چون ولي ا ... الاعظم –روحي فداه-، بيدي نيست که با اين بادها بلرزد. جمهوري اسلامي ايران در طول اين30 سال مسائلي بسيار حادتر از اين مورد را به راحتي پشت سر هم گذاشته است. مسائلي از قبيل: ترورهاي متعدد، عزل قائم مقام رهبري، 8 سال جنگ تحميلي، رأي به عدم کفايت بني صدر و شايد بالاتر از تمام اين هافوت امام راحل. اين مسئله نيز به راحتي خواهد گذشت لکن در اين ميان بايد توجه داشت که از بزرگترين مزاياي حوادث اخير روشن شدن ضمير کساني بود که سالها سکوت برگزيده بودند. نيز در اين صحنه عظيم امتحان الهي ، ملت هوشمند ايران با حقيقت کساني که در اين وضعيت سکوت اختيار کرده اند هم بيش از پيش آشنا مي گردند. سکوتي که يقينا کمتر از خيانت آشوبگران نيست. به راستي سکوت برخي علماي بزرگ که بعضاً از نمايندگان مجلس خبرگان نيز هستند و عدم دعوت مردم به حفظ آرامش و قانون گرايي از جانب اين علما چه توجيهي مي تواند داشته باشد؟
2- اينکه بدون ارائه اسناد و مدارک مستدل فقط بر طبل تو خالي“ تقلب گسترده“ بکوبند و سبب تهييج برخي اغتشاش گران شوند راهکار عقلاني نخواهد بود. ”آقاي مهندس“ در ابتدا با خيال باطل اينکه مستنداتي براي ادعاي خود دارد شروع به نامه نگاري با شوراي نگهبان کرد. اما پس از پي بردن به اشکالات اساسي نامه خويش تصميم گرفت با رويکردي جديد اهداف شوم خود را دنبال کند. في الواقع ادعاهاي ايشان در نامه شان مبني بر“ تقلب گسترده” به اذعان حاميان خود آقاي موسوي آن قدر واهي و بچه گانه بود که حتي ايشان نتوانستند مانند آقاي رضايي در جلسه رو در رو با اعضاي شوراي نگهبان مواجه شده و موارد تخلف از ديدگاه خود را بازگو کنند!اين ادعاهاي فراوان بدون ارائه هيچ مستنداتي سبب فشار افکار عمومي بر ايشان شد که به راستي کجاست اين ”تقلب گسترده ” ؟!
در فاز بعد ايشان براي فرار از اين فشار سنگين افکار عمومي تنها راهکار را ادعاي عجيب قبول نداشتن شوراي نگهبان به عنوان مرجع قانوني رسيدگي به شکايات عنوان کردند! که خود اشتپاه فاحشي ديگر براي“ آقاي مهندس“ به شمار مي آمد . اشتباهي که دو جنبه داشت . اول اين که ايشان با ادعاي قبول نداشتن شوراي نگهبان سبب روشن شدن جوهره حقيقي وروح قانون گريز خود براي مردم نکته دان ايران شدند .جنبه دوم نيز ناظر به اين موضوع است که ايشان در بيانيه شماره 5 خود رسماً دليل قبول نداشتن شوراي نگهبان را جانبداري و عدم بي طرفي شوراي نگهبان قبل ، حين و بعد از انتخابات عنوان کردند.
پس از آن زمزمه ها اوج گرفت: اگر ايشان قبل از انتخابات عدم بي طرفي شوراي نگهبان برايشان واضح بود و مي دانستند که در حق ايشان ظلم مي شود پس چرا در انتخابات شرکت کردند؟ ! يا حداقل چرا به مردم اين نکته را گوشزد نکردند؟ چگونه است که ” آقاي مهندس“ مراحل قبلي شوراي نگهبان نظير ثبت نام نامزدها ، تأييد صلاحيتها و ... را پذيرفتند اما اکنون که نتيجه آخر اعلام شده تمام قواعد را بر هم مي زنند؟ به راستي شوراي نگهبان به رياست همين آيت ... جنتي در سال 76 که آقاي خاتمي با اختلاف چند ميليوني از صندوق ها پيروز درآمد، نهادي معتبر بود اما امروزه که آقاي موسوي با اختلاف چند ميليوني عقب افتاده است جانبدار شده است؟!
به هر حال خود آقاي موسوي بهتر از هر کسي مي داند که امکان جابه جايي 11 ميليون راي به هيچ وجه وجود ندارد اما نمي خواهد و در واقع نمي تواند شکست سنگين خود را بپذيرد . البته جاي تعجب هم نيست و تا حدي حق هم دارند. اينکه انساني پس از بيست سال سکوت به صحنه بيايد و با اين اقدام خود عملا قشري از اصلاح طلبان را در مقابل خود قرار دهد( افرادي نظير ابطحي که به شدت از موسوي دلخور شدند که چرا با حضور خود ، سبب کنار رفتن خاتمي شد ) ، سپس به سفرهاي متعدد تبليغاتي به شهرهاي مختلف – با آن کهولت سن – برود و ميلياردها تومان در انتخابات هزينه کنند و... اما سرانجام مجبور باشد به راي مردمي تمکين کند که يک انسان آهنگرزاده بي آلايش ساده زيست را برگزيده اند بسيار سخت است و شايد اگر شخص ديگري نيز بود پس از اين همه زحمت راي ملت برنمي تابيد و به اغتشاشات خياباني روي مي آورد .
به هر حال همان طور که اشاره شد از حداقل مزاياي اين آشوب ها آشنايي مردم با ديکتاتورهاي پنهان و نويني بود که خود شعار مرگ بر ديکتاتور را سر مي دهند و سال ها تحت نقاب دموکراسي و آزادي پناه گرفته بودند و اما بيچاره کساني که در اين بين جان خود را از دست دادند وچه بسيار افرادي که با آتش گرفتن محل کسب و کارشان از کار افتادند . و البته چه بسيار جواناني که ناقص العضو شدند ( نظير آنچه نگارنده خود شاهد ماجرا بوده و در جلو چشمانش جواني براي هميشه بيناييش را از دست داد ) علاوه بر خسارات مادي فراوان ، نبايد از آسيب هاي معنوي اين اغتشاشات نيز غافل ماند ؛ سلب امنيت مردم و خدشه دار شدن آرامش و آسايش شهروندان مسايل کوچک و قابل اغماضي نيستند . مردم به عنوان قضاتي بي نام بهتر از هر کسي مي دانند که مسئول اين حوادث کيست و سرانجام اين همه خون به ناحق ريخته شده در سراي آخرت چه خواهد بود ؟ راستي ، اينان که اکنون اين گونه اعمالي انجام مي دهند اگر به مقام مي رسيدند چه بلايي بر سر مردم و منتقدان خويش مي آوردند.
3- به وزير محترم علوم موکدا پيشنهاد مي شود کرسي نظريه پردازي جديدي را در اختيار آقاي مهندس بگذارد تا ايشان تعريف جديد خود از « خط امام » را به گوش جهانيان برساند. تعريفي که در آن مدعيان روشنفکري ، مغول گونه اقدام به آتش زدن کتابخانه حاوي کتب ديني و غيرديني مي کنند.تعريفي که در آن تظاهرات خياباني و آماده سازي بستربمب گذاري در حرم امام راحل ( ره ) توسط عده اي نفوذي ، جايگاه ويژه ايي دارد . حرم بنيان گذار جمهوري اسلامي که سهل است ، در اين تعريف جديد اغتشاش گران مي توانند به خانه خدا نيز رحم نکنند و مسجد لولاگر را به آتش بکشند!
و البته ما همچنان طبق تعريف خود از « خط امامي » بودن بيانه مي دهيم و از مردم مي خواهيم که به تظاهرات آرام، مدني و مسالمت آميز خود ادامه دهند. طبق اين تعريف، شعارها « ا... اکبر» و « نصر من ا... و فتح قريب » خواهد بود . به عبارت بهتر قرآن ها بر سر نيزه مي رود و قرآن ناطق که همان امام عادل و حي است هيچ جايگاهي ندارد. اصلا امام هم اشتباه کردند که فرمودند « پشتيبان ولايت فقيه باشيد » اين جمله بايد در
منبع : برنا
انتهای پیام