(
امتیاز از
)
گفتوگوی حضرت زهرا و حضرت علی در پیشگاه رسول خدا
صدای شیعه: 1- کامران شرفشاهی از آن دسته شاعرانی است که بیشتر محقق و پژوهشگرند، و درجه پژوهشهای او از مقالاتش نمایان است و حقیقتا در مقوله مقالهها و پژوهشهای ادبی خوش درخشیده است. در کشکول تحقیقهای «محقق - شاعر» ما از «حضرت فاطمه (س) در آیینه ادبیات» گرفته تا «طنز» یافت میشود، اما با نگاهی ادیبانه و علمی.
شرفشاهی به جهت تشویقهای پدرش، روزنامهنگاری پیشه کرده است و تاکنون به این مهم مشغول بوده است.
به هر حال یادداشت ویژهای فقط باید به جهت محقق بودن او نگاشت، اما حیفم آمد در این مجال کوتاه از کتاب «زلال بیکران» -تازهترین مجموعه- شعرش یادی نکنم.
2 - دفتر شعر «زلال بیکران» چند روزی است که توسط نشر «تجلی مهر» عرضه شده است. این دفتر شعرهای آیینی شرفشاهی درباره مولی الموحدین علی ابن ابیطالب (ع) به زیور طبع آراسته شده است. در کتاب مذکور با یک مجموعه راکد و بیروح مواجه نیستیم. بلکه با خروشهای دریایی شاعری مواجهیم که دل به دریای ولایت زده است. «زلال بیکران» را که میگشایی با یک «خود اتهامی» و «نهیب غیرتمند» رو بهرو میشوی:
«شعار میدهیم
و باز هم شعار
ما همیشه از تو و عدالتت
از قناعت و قداقتت
از...
حرف میزنیم
حرف میزنیم
و باز هم، ولی
در تمام روز
در کنار طلحه و زبیر
بوی کوفه میدهیم!»
(زلال بیکران ص 13)
تکرار کلمات «شعار» و «حرف» هر کدام 2 بار که تقریبا در حوزه معنایی از یک خانوادهاند، با وجود کلماتی مثل «طلحه» و «زبیر» و «کوفه»، ضریب هوشندی شرفشاهی در استفاده تمام عیار از گنجایش واژهها را نشان میدهد. حتی آوردن کلمه «ولی» در سطح هشتم نیز خالی از لطف نیست، چرا که شاعر میتوانست از قید «حتی» یا کلمه دیگری به جای آن استفاده کند. اما با آوردن واژه «ولی» لغت خروشان «علی» را به ذهن متبادر میکند و حالا به همه این زیباییها این زیبایی را هم اضافه کنید؛ شروع شعر با واژه «شعار» و پایان موفقیت آمیز آن با واژه «کوفه»!
شرفشاهی، شاعری است که عمدتا در شعر با مسایل و ارزشهای دینی، توجه خاصی دارد. حتی اگر تعدادی مجموعه که به اهتمام او گردآوری شده را بنگرید قابل توجه است؛ «خم خانه عشق (گزیده اشعار شاعران معاصر درباره غدیر خم) بانوی آینهها (گزیده اشعار شاعران درباره حضرت فاطمه (س)) و ....
و وقتی که دیباچه کتابهای مذکور را مطالعه کنید، آنگاه در مییابید که «محقق - شاعر» عبارتی است که زیبنده اوست.
3. بارها و بارها از شرفشاهی شنیدم که از دوستیاش با احمد عزیزی، یوسفعلی میرشکاک، محمدرضا آقاسی و .. که از سرآمدان حوزه ارجمند شعر آیینی (خصوصاً سبک شعری ایشان) هستند، به نیکی یاد میکند و بیراه نیست که دل در گرو مثنویهایی به رنگ مثنویهای احمد عزیزی و محمدرضا آقاسی دارد؛ هر چند که خودش در این عرصه صاحب خلاقیت است:
... این چه حدیثی است علی جان بگو
چاه ندارد جگر گفتوگو
یا علی امشب چه بر این در کنم
بیتو دو صد خاک بر این سر کنم
باز شب و کوفه و راز و نیاز
خلوت و سجاده و مهر و نماز
وقت ز غم با تو سخن گفتن است
وقت خداحافظی و رفتن است
وقت نماز است نماز سحر
لحظه طوفانی شق القمر
لحظه آن سجده خونین رسید
وای علی بود که خونین دمید
آه از آن ضربه زهر آشنا
مسجد و فریاد علی لافتی
غم به دل ریش زند نیش تر
کیست در این فاجعه دل ریشتر؟
کیست بر این فاجعه زاری کند؟
دست حسن گیرد و یاری کند
کیست بر این داغ دوام آورد
این سحر تلخ به شام آورد؟
در دمن از کوه گرانتر بلی
اشک من از رود روانتر؟ بلی
درد مرا کیست که تاب آورد
در دمن از کوه گرانتر؟ بلی
اشک من از رود روان تر؟ بلی
درد مرا کیست که تاب آورد
بر عطشم کیست که آب آورد
رحمت حق، ای شه پارینه پوش
حضرت گل، سید خرما فروش
بیتو یتیمان به کجا رو کنند؟
بی تو فقیران به چه کس خو کنند؟ (زلال بیکران صص 58 و 57/9)
قالب اشعار در «زلال بیکران» این گونه است؛
- نو سرودهها 8 قطعه شعر
- مثنوی 10 قطعه شعر
- چهار پاره 2 قطعه شعر
- دو بیتی 20 قطعه شعر
- رباعی 38 قطعه شعر
و این گونه به سمت قوالب کوتاه رفتن، نشانگر آن است که شرفشاهی میداند در این روزگار، مثنویهای بلند چند بیتی خریدار ندارد و اگر به سمت مثنوی گرایشی نشان داده، تعادل در تعداد ادبیات را حفظ کرده است؛
ابوالایتام 19 بیت
مولودیه 8 بیت
وصلت آسمانی 16 بیت
مفاخره 45 بیت
در جبهه تلاش 31 بیت
آیینه جاودان 31 بیت
جرعهای از خم غدیر 60 بیت
در حوالی فاجعه 22 بیت
سجده سرخ 17 بیت
میبینیم که دو مثنوی تقریبا بلند دارد، یکی مفاخره و دیگری جرعهای از خم غدیر، که هر دوی این مثنویها، زیبا و دلانگیز سروده شدهاند. برای نمونه به تکراری از مثنوی زیبای «مفاخره» توجه کنید؛ جالب این جاست که شرفشاهی، سعی دارد با آوردن کلمه «مفاخره» در پیشانی شعر، کلمه «مناظره» را به ذهن مخاطب متبادر سازد و مخاطب شعر او متوجه میشود که این مثنوی روایتگر مناظرهای است که بین حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) در پیشگاه حضرت رسول (ص) میباشد؛
کنون نوبت زکریا است و بس
خزان رفته و نوبهار است و بس
گشودم کتاب «فضایل» کنون
بیامد حدیث از فضایل فزون
حدیثی گرامی ز آل عبا (ع)
ز «شاذان» بگویم تو را از صفا
همانی که دارد ره مردمی
نسب دارد از «جبرئیل قمی»
چنین گفته با ما ز عهد وفا
ز یاران عاشق، محب خدا
که روزی رسیدند نزد رسول (ص)
علی (ع) شیر حق، همسر او بتول (س)
سخنها بگفتند نزد نبی (ص)
غم از دل بشستند نزد نبی (ص)
سپس آن دو محبوب خوب خدا
سؤالی بکردند از مصطفی ... صص 36 و 35
4. به هر روی «شرفشاهی» کتاب خوب و قابل تحسینی به جامعه هنری عرضه کرده است. یک قطعه رباعی و یک قطعه دو بیتی که ریشه در تفکر این شاعر شیعی دارد، را پایان بخش این یادداشت قراردادم، شاید تحسین شما را نیز برانگیزد:
الا ای مالک اشتر کجایی
که غم بر دل کند فرمانروایی
کجایی ای سرود ناسروده
که شعر عشق کم دارد هجایی! (زلال بیکران ص 82)
ماییم و غمی فراتر از دورانها
غافل ز غمت، غم بزرگت مولا
نالیم ز زخم تیغ بر فرق سرت
دردی که نمیکنی تو احساس آن را (زلال بیکران ص 102)
-------------------------------------------------
یادداشت از: حسین قرایی
انتهای پیام