چرا خطر عرفان های نوظهور در ایران بیشتر است؟
صدای شیعه: موضوع عرفان های نوظهور و کاذب امروز یکی از مسائلی است که اگرچه نمی توان آن را دغدغه ای اساسی خواند اما معضلی است که رهبر معظم انقلاب از آن به برنامه های فلج کننده تعبیر می کنند.
ضرورت واکاوی علل گرایش برخی از افراد به این نوع عرفان واره ها علی رغم تعارض های آشکار با دین و نحوه جذب پیروان توسط آنها زمینه گفت و گو با حجت الاسلام رسول حسن زاده، پژوهشگر و از محققان موسسه بهداشت معنوی را فراهم کرده است، که مشروح آن در ذیل می آید:
چند نوع عرفان کاذب هم اکنون در کشور فعال است و کدام یک توانسته اند مخاطب بیشتری را با خود همراه کنند؟
تحقیقاتی جامعه شناسانه در زمینه جنبش های معنوی انجام و کتابهایی هم در این زمینه نوشته شده است؛ ظهور و بروز جنبش های معنوی نوظهور در کشور ما فرق عمدهای با دیگر کشورها دارد اگر آنها درباره علل و زمینههای پیدایش عرفان های نوظهور بحث میکنند باید دید آیا کشور ما زمینه پیدایش این جنبش ها را دارد یا خیر؟ در کشورهای غربی با وجود خلاء معنوی و زندگی مدرنیتهای که شاهد آن هستیم زمینه های پیدایش عرفان های نوظهور دیده میشود، اما در کشور اسلامی ما که از ظرفیت معنوی بالایی در پرتو تعالیم اسلامی و شیعی برخوردار است تفاوت فراوانی وجود دارد، لذا تفاوت فضا بین غرب و ایران بسیار است اما این تفاوت را در واقع و عالم عین زیاد مشاهده نمیکنیم؛ هر جریان نوظهوری که در جهان غرب و یا شرق شکل میگیرد به صورت دیگری در ایران مشاهده می شود و آسیب های آن نسبت به نوع غربی آن جریان در ایران جدیتر است؛ متاسفانه عرفان های نوظهوری که در ایران ظهور و بروز دارد به نوعی بومی شده و اسلامیزه شده اند، یکی از ویژگیهای جنبشهای معنوی نو پدید که از غرب وارد مهین اسلامی ما شده است، محافظه کارانه بودن آن است و خود را با ادیان و مذاهب مختلف سازش میدهند و انواع تفکرات خویش را بیان میکند حتی تفکرات ناصواب خویش را مستند به آیات و روایات میکنند و با تربیت مبلغینی توسعه یافته و رشد می کنند ، متاسفانه کشور ما بعد از انقلاب نتوانسته است با نهادینه سازی دستورات اسلامی سبک زندگی دینی را پیاده کند و لازمه سبک زندگی غربی شکل گیری این عرفانها است .
داخل کشور ما عرفان حلقه بیشترین توفیق را یافته است و دلیل آن بومی بودن این نوع عرفان است، بعد از عرفان حلقه ما شاهد معنویتهای روانشناختی هستیم، جریانهای که به اسم موفقیت و مدیریت معنویتهای نظام سرمایه داری را ترویج میدهند و با رصد کردن کتابهای ایشان به این نتیجه میرسیم که این جریانها توانسته اند توفیقاتی پیدا کنند.
دلایل توفیق عرفان حلقه چه بود؟
به گفته خود آنها این عرفان بومی است و سعی کردند بحرانهای جامعه بشری را پاسخ بدهند و یکی از این بحرانها، بیماریها و ناراحتیها جسمی و روانی است که عرفان حلقه با ادعای درمانگری ورود پیدا کرده است و با ادعای درمانگرایی عدهای که به دنبال درمانهای زودرس بوده اند جذب این نوع عرفانها میشوند در عین اینکه عرفان حلقه بازار کار خیلی خوبی برای کسانی که دنبال درآمد بودند شد و اعضای این جریان بعد از چند ترم خودشان میتوانند به عنوان "مستر" درآمد داشته باشند و دلایل دیگری هم دارد که باید در محل خود بحث شود.
آیا داده های آماری قابل قبولی در باره عرفان های نوظهور از نظر تراکم جمعیتی، جنسیتی و.... وجود دارد؟
نمیتوان آمار درستی در این زمینه ارائه داد، گرچه فضای گسترش این عرفانها را در سمینارها و کلاس های متعددی که تشکیل می دهند و تعدد و تلون این نوع عرفانها را میبینیم اما نمیتوان آمار دقیقی ارائه داد. شاید از کتابخانه ملی گزارشی از کتاب هایی که در ترویج عرفان های نوظهور با مجوز منتشر شده اند به دست ما برسد اما برخی از کتابهای عرفان حلقه و امثال آن در کشورهای دیگر منتشر و در ایران توزیع میشود، لذا نمیتوان آمار دقیقی داد، کسانی که با عرفان حلقه و عرفانهای نوظهور مواجه هستند را میتوان در سه دسته مورد بررسی قرار داد الف) افرادی که در معرض این نوع عرفان هستند: شاید 80 درصد افراد جامعه در معرض این نوع عرفانها باشند، یعنی کسانی هستند که تفننا وارد این نوع مجامع میشوند یا افرادی هستند که آشنا هستند و از طریق کتابهایی که در بازار نشر موجود است با این نوع عرفانها آشنایی یافتهاند و جذب این جوامع شده اند .. از نظر جنسی و سنی بیشتر زنان و جوانان وارد این جریان میشوند؛ الیته نمی گوییم گرایش پیدا کردهاند اما تفنا وارد میشوند و اندک اندک این جریان را اصیل میپندارند ب) 15 درصد کسانی هستند که دچار شبهه هستند و برای رفع شبهاتشان وارد این کلاسها میشوند و در نهایت جذب می شوند ج) 5 درصد هم متعمدانه وارد این جریانات میشوند اما از نظرمحدوده جغرافیایی نوعا ایشان در کلان شهرها فعالیت میکنند. این جنبشهای معنوی نوپدید به گفته خودشان معنویت برای ثروتمندان میباشد تا جایی که شخصی مانند "اشو" میگوید : ادیان گذشته تا به امروز آمدند تا به داد فقرا برسند اما دین من برای ثروتمندان است. سبک زندگی امروز سبک غربی و مصرف گرایی است و با این سبک زندگی این نوع عرفانها در کلان شهرهایی مانند تهران ، شیراز ، اصفهان ، مشهد ، تبریز و...شکل گرفته است و بیشتر هم در منطقههای بالا شهر فعالیت میکنند و ادامه حیات ایشان هم به دریافتهای مالی است که از طبقه مرفه جامعه نصیب ایشان میشود.
خلاء قانونی در مقابله با عرفان واره ها
آیا مقابله با این گونه عرفان ها کار فرهنگی است یا قانونی؟
نمی توان صرفا فرهنگی یا قانونی دانست در برخورد با این قضیه نیازمند قانون هستیم اما در برخورد با افراد باید تفکیکی صورت بگیرد؛ نسبت به افرادی که در معرض این آسیب هستند باید کارهای فرهنگی بشود و با روشنگری و ارائه معنویت اسلامی زمینه را برای بازگشت این افراد به معارف اصیل دینی فراهم نمود اما در باره سرکردگان این قضیه و کسانی که متعمدانه و با پشتوانههای سیاسی و با هدف تغییر باورهای مردم وارد این جریان شده اند، خلاء قانونی داریم و باید نسبت به سرکردگان این گروه ها مسئله امنیتی تلقی شود.
آیا مسئولان در برابر این عرفان ها و رشد روزافزون آنها اقدام می کنند؟
هرگونه اقدامی بدون اطلاع از ماهیت قضیه صورت بگیرد، نسجیده است و تا کنون هم شاهد اقدامات غلطی بوده ایم. آشنایی با ماهیت این جریانات از وظائف مسئولان هست لذا در مرحله اول مسئولان فرهنگی باید با ماهیت و خاستگاه این جریانات آشنا بشوند و کارگاههای آموزشی داشته باشند و اگر خواستند سیاستگذاری هایی انجام بدهند باید از متخصصین این قضیه استفاده کنند، اگر بدون کارشناس وارد این مباحث شوند بعضا فرقههای نوظهور را با فرقه هایی مانند سلفی یکسان تلقی می دانند با اینکه روشها و شگرده های ایشان متفاوت است.
رسانه در پر کردن ساعات پخش خود دقت داشته باشد
نقش صداوسیما را در مقابله تشریح کنید چراکه بعضا گفته می شود برخی مستندها، مجموعه های تلویزیونی و برنامه های کارشناس محور رسانه ملی خود مروج این گونه عرفان ها و فرق انحرافی هستند و حتی از چهره های این فرق در برنامه ها استفاده می کنند؟
یکی از علل گسترش عرفان های نوظهور خود رسانه است، از فیلمهای هالیودی تا کارتونهایی مختلفی که نمایش در رسانه ها نمایش داده میشود و با سیاست راضی نگه داشتن مخاطب بدون توجه به محتوی مروج این جریان های معنوی نوظهور هستند رسانه باید در سیاست راضی نگه داشتن مخاطب بازنگری کند و مسئولین رسانه به این آسیبها توجه داشته باشند، رسانه ملی برای پر کردن ساعت پخش برنامه باید دقت کند، الان هالیود در ترویج تفکر بودیسم فیلمهای زیادی ساخته است یا جنبشهای یوفویی با مضامین بشقاب پرنده و همچنین مضامین روانشناختی در رسانه بسیار نفوذ یافته است. رسانه باید دقت کند تا خودش زمینه ساز و گسترش دهنده این تفکرات نشود و رسالت آگاه سازی را نیز باید به خوبی ایفا کند، در قدم سوم رسانه باید با ارائه معنویت اسلامی در قالبهای مختلف فیلم و رسانه، معنویت اسلامی را از کودکی نهادینه کند.
انتهای پیام