( 0. امتیاز از )


جعفر فرجي نويسنده وبلاگ "بي قرار " در جديد‌ترين پست وبلاگ خود، مطلبي را با عنوان "پشت پرده سازماندهي دختران فيروزه‌اي " منتشر کرده است.
بر اساس اين گزارش در اين مطلب آمده است:

*برداشت اول: حب جاه و مقام آخرين رذيله ايست که از قلب انسان مومن خارج مي‌گردد
هنوز چند روزي به ايام عيد نوروز باقي مانده بود و ميرحسين موسوي خود را هم اصلاح‌طلب مي‌دانست، هم اصولگرا.
او در جلسات داخلي اعلام مي‌کرد که به هيچ ستادي احتياج نداشته و با اطمينان بيان مي‌کرد، تنها نام او براي رأي‌آوري وي کافي است.
موسوي که 20 سالي از فضاي سياسي کشور دور بوده و در طول اين ساليان هيچ فعاليت سياسي، سازمان و تشکيلاتي را شکل نداده بود، با زدن دست رد به سينه احزاب اصلاح‌طلب، سعي در نشان دادن چهره‌اي مستقل را که هم اصولگراست و هم اصلاح‌طلب، داشت.
اما او با اولين سفرهاي خود به شهرهاي استان خوزستان دريافت که فاصله بين تحليل‌هاي او و واقعيت‌هاي جامعه بسيار زياد است.
او نيز همانند رقيب آن‌زمان خود سيد محمد خاتمي، با يک حساب سرانگشتي ميان استقبال ميليوني مردم از احمدي‌نژاد در مقايسه با استقبال هاي چند هزاري نفري خود، دچار همان اضطرابي شد که پيش از آن سيد محمد خاتمي را دچار کرده بود.
بعد از سفر به خوزستان بود که جلساتي به ‌صورت اضطراري با رؤساي سازمان هاي مجاهدين، مشارکت و آقاي هاشمي رفسنجاني و آقاي خاتمي به درخواست موسوي برگزار گرديد. موسوي و لايه نزديک وي دريافته بودند که در جغرافياي وسيع و بزرگ ايران عزيز نمي توانند، همانند احمدي‌نژاد و برگرفته از الگوي حرکتي او در تيرماه سال 84 بدون حزب و تشکيلات و منابع مالي، بي‌گدار به آب بزنند.
موسوي در جلسات از اين گروه‌ها و شخصيت ها به‌صورت رسمي درخواست کرد تا امکانات، ستادها و تشکيلات خود را رسماً در اختيار وي قرار دهند. در مقابل او نيز تعهد کرد که:

-از آقايان هاشمي رفسنجاني و خاتمي به‌صورت علني و شفاف حمايت کرده و خود را ادامه دهنده راه دولت‌هاي آنان معرفي نمايد.
-او پذيرفت تبعيت لازم را نسبت به برنامه‌ها و راهبردهاي مصوب مجموعه هاي نامبرده داشته و با بيان انتقادات معناداري از احمدي‌نژاد دست به طرح مباحثي چون خفقان، ديکتاتوري، دروغ‌گويي، تحديد آزادي مطبوعات و... بزند.
موسوي ديگر دو پهلو صحبت نمي کرد، او ديگر بايد افرادي را راضي نگه مي داشت و قصد داشت ديگر اصولگرا نباشد. از نهضت آزادي و مجاهدين صريحاً دفاع مي‌کرد و از آزادي جوانان مي‌گفت، به سبک آمريکايي‌ها همسرش را در کنار خود به مکان‌هاي مختلف مي‌برد، دوران اصلاحات و سازندگي را دوران درخشان انقلاب مي ناميد و وضع موجود را با دوران قجري مقايسه مي‌کرد.

*برداشت دوم: ستادهايي بر اساس شهوت
ستادهاي سازمان مجاهدين و مشارکت که فقر کادر و نيروي انساني طراح در اطرافيان موسوي، کار سازماندهي را برعهده گرفته بودند، عناصر اصلي‌شان در انتخابات نهم در قالب ستادهاي معين گرد هم آمده بودند، مطالعه و تحليل بر روي مکانيزم رأي آوري دکتر احمدي‌نژاد در انتخابات سال 84 در مردمي کردن انتخابات و "تبليغات چهره به چهره " و 3 سال مطالعه بر روي "انقلاب‌هاي مخملين " و همچنين مطالعه بر روي نحوه سازماندهي در "شبکه هاي گلدکوئست و شرکت هاي هرمي " و همچنين نحوه سازماندهي در "سازمان منافقين " در ابتداي انقلاب باعث شده بود تا در طول اين 3 سال، کار شناسايي و سازماندهي سرشاخه ها به آرامي بر 2 مبنا صورت بگيرد:
1 - تشکيل سازمان رأي و شناسايي سرشاخه ها بر مبناي جذب چهره به چهره و هر نفر يک ستاد
2 - سازماندهي بر اساس تيم سازي‌هاي کوچک و تشکيل تيم هاي مختلط با حضور دختران و پسران و استفاده از جاذبه شهواني براي فعاليت و پايداري بيشتر تيم‌ها
با چنين نگاهي بود که اولويت کاري در ستادها حول محور سازماندهي دختران فيروزه اي قرار گرفت. در وهله اول جذب دختران فعال در دانشگاهها و به‌خصوص دانشکده هاي هنر و معماري دانشگاه‌هاي تهران و همچنين خبرنگاران روزنامه‌ها و خبرگزاري‌ها در دستور کار قرار گرفت. اين دختران پس از معرفي به ستاد مرکزي و طي دوره اي خاص و پس از اطمينان خاطر به ستاد اصلي سازماندهي معرفي مي شدند.
تيم‌هاي 3 تا 5 نفره مختلط نوعاً با حضور يک يا دو نفر از اين دختران نوعاً جذاب شکل مي گرفت. فضاي صميمي و آزاد حاکم بر ستاد مابين دختران و پسران و ميزهاي دايره اي که در آن دختران و پسران با يکديگر دست داده و ساعت‌ها به صحبت و.. مي پرداختند، زمينه جذب خوبي از ديد آنان بود.
تيم‌ها با سرشاخه‌هاي مشخص به ميادين، خيابان‌ها و محله‌هاي مشخص با وسايل نقليه در اختيار گذاشته شده، اعزام شده و در آنجا با بحث با مردم به يارگيري از ميان همراهان مي‌پرداختند. در حالي که براي همه اين دختران، تلفن‌هاي همراه ايرانسل خريداري شده و کارت ويزيت با نام مستعار تهيه شده بود، دختران تنها کارت‌هاي ويزيت خود را در اختيار جوانان همراه قرار مي‌دادند.
هزينه برنامه هاي مداوم کوهپيمايي، سينما و هزينه هاي جانبي ديگر! در طول روز از سوي ستاد پرداخته مي شد و به دختران گفته مي شد هر فرد بايد حداقل 10 پسر را جذب نمايد. توصيه و تأکيد بر جذب افراد از کارگر و جوان و... با اصطلاح "روابط عمومي بالا " تأکيد مستمر ستاد است.
براي تمامي افرادي که قصد عضويت در ستاد را داشتند، کارت عضويت عادي صادر شده و در صورت 4 بار حضور در برنامه‌هاي خياباني و گزارش آن توسط سرتيم مربوطه، فرد کارت عضويت فعال دريافت نموده و مابين 50 تا 100 هزار تومان روزانه دريافت مي‌کرد. هزينه‌هاي سرسام آور براي يک ستاد که يکي از آقازاده‌هاي معروف آن را در حدود 800 ميليارد اعلام کرده بود. رشد در سلسله مراتب تا رسيدن به مرحله سرتيمي با گرفتن ستاره‌هاي مختلف ادامه مي يافت.
تبديل ستادها و خيابان‌ها به جشن پارتي‌هاي بي دردسر که نمونه هايي از آن در طرح زنجيره انساني از راه آهن تا تجريش ديده شد، محل مناسب و بدون دردسري براي دختران و پسران براي ارتباط گيري و... بود.
تبليغ بسيار پرحجم و مداوم احتمال تقلب که پس از مناظره احمدي‌نژاد با موسوي شدت گرفته بود و همچنين انتشار گسترده نظرسازي‌هاي ساختگي با اختلاف آراء 30 درصدي به‌صورت روزانه ميان شبکه و ايجاد تنفر از حاميان احمدي‌نژاد و غرق شدن دختران و پسران در روابط عاطفي سنگين، گلخانه اي از اقليتي را تشکيل مي داد که خود را اکثريت و سراسر ايران را همانند بالا شهر تهران مي پنداشت و خود را مهياي هر کاري کرده بود.

*برداشت آخر: اليس الصبح بقريب
مقام معظم رهبري در سال 75 به خواص جامعه جنگ احد را مدام يادآوري مي کردند. جنگي که به‌خاطر دنياطلبي و غفلت خواص با عدم پيروزي همراه شد. در سال 84، اوضاع کشور را با تمثيلي از جنگ بدر تحليل کردند که گاه عده قليلي بر عده کثيري غلبه مي يابند.
سال 88، سالي بود که تعبير جنگ احزاب از لسان مبارک رهبر معظم انقلاب براي تحليل شرايط روز کشور صادر شد، جنگي که در آن تمام دنياي کفر در برابر تمام جبهه اسلام ايستاده بود.
تمام تجربيات شيطاني و امکانات و آموزش‌ها و نيروهاي داخلي و خارجي دنياي کفر آمده بودند تا اسلام نباشد. آنان علاوه بر جبهه گيري خارجي مي خواستند از درون توسط متحدان کينه توز خود دنياي اسلام را متلاشي کنند. جنگ احزاب، جنگي بود که در آن عملا جنگي صورت نگرفت و غائله تنها با يک ضربت سردار اسلام علي‌ابن ابي‌طالب بر سر عمروبن عبدود خاتمه يافت. ضربتي با ارزش‌تر از عبادت انس و جن در طول تاريخ...
سال 87 سال جنگ احزاب، با تمام سختي هايش گذشت، شبکه نفاق و تمام حربه هاي شيطاني آنان و نحوه سازماندهي آنان و سرشاخه ها و رابطين آنان با دنياي کفر و.. همه شناسايي شدند. ( هر چند که ممکن است بيرون آزادانه در حال زندگي باشند)
صلح حديبيه نيز صورت گرفت.
صلحي که به تعبير رهبري انقلاب، مقدمه اي بود براي فتح عظيم مکه و شکستن بت هاي بزرگ عالم...
پس دنياي کفر بداند که از امروز به بعد ما از موضعي ديگر با آنان سخن خواهيم گفت...
دنياي کفر بايد بداند و مي داند که آن روز که پرچم "يالثارات الحسين " مهدي فاطمه شکننده دروازه هاي شرک و بت‌پرستي خواهد شد، نزديک است. آن‌قدر نزديک که اين ندا برايمان آشناتر از گذشته است که:
الصبح، اليس الصبح بقريب... 

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر