(
امتیاز از
)
پاراچنار از ضياء الحق تا زرداري(قسمت اول)
بدنبال پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي ايران به رهبري حضرت امام خميني(ره) و بيداري مسلمانان در منطقه، شيعيان پاکستان و بويژه منطقه پاراچنار از اين قاعده مستثني نبودند و از سال 1980 به بعد هميشه در دولتهاي مختلف پاکستان تحت فشار قرار گرفتند.
با تشکيل گروههاي مختلف تروريستي مانند "سواد اعظم اهل سنت " ، "سپاه صحابه " ، "لشکر جهنگوي " و "طالبان پاکستانی " حلقه محاصره شيعيان در منطقه پاراچنار تنگ تر شد و از سال 1987 با صدور فتاوايي مانند "تصرف زنان شيعه جايز است " و "شيعيان کفار سرخ هستند "، حمله و درگيري شديد عليه شيعيان آغاز شد که تا امروز نيز ادامه دارد.
تلاش داریم گزارشي کامل از حوادث پاراچنار و وضعيت شيعيان اين منطقه از دوره حکومت ایوب خان در دهه 1960 و دوره ضیاء الحق (1977 تا 1988) تا دوره رياست جمهوري "آصف علي زرداري" رئيس جمهور فعلي پاکستان را در چند بخش ارائه دهیم.
آنچه در پي ميآيد بخش اول اين گزارش است که موقعيت جغرافيايي و طبيعي پاراچنار، دلايل و نقطه آغاز اولين درگيريها در پاراچنار، تشکيل گروههاي تروريستي و افراطي براي مقابله با شيعيان و درگيريهاي اين منطقه تا سال 1996 را مورد بررسي قرار داده است.
* موقعيت جغرافيايي و طبيعي پاراچنار
شهر پاراچنار – مرکز شهرستان کُرُم (یا کرم ایجنسی) واقع در ايالت سرحد در شمال غرب پاکستان و هم مرز با افغانستان است. به عبارت ديگر کرم ایجنسی به مرکزیت پاراچنار (که اینک به همین نام «پاراچنار» معروف است) از مهمترين دروازههاي ورود افغانها به پاکستان و همچنین ورود پاکستانی ها به افغانستان، محسوب ميشود که مساحت آن 3310 کیلومتر مربع بوده و تا شهر پيشاور - مرکز ايالت سرحد – 253 کیلومتر فاصله دارد و در حدفاصل پاراچنار تا شهر پيشاور شهرهاي «صده، تل، دوآبه، هنگو، کوهات " و "دره آدم خيل"» واقع شدهاند. این منطقه سرسبز و آباد بوده و دارای کوهستان های زیبا، جنگل های طبیعی گسترده، آب فراوان و زمین های حاصلخیز می باشد.
پاراچنار با جمعيت شیعی در حدود 450 هزار نفر داراي دو قوم بزرگی به نام های «طوري و بنگش بوده که قوم طوری به 5 شاخه دیگر به نام های حمزه خيل، مستوخيل، غوندی خیل، دوپرزاي و علی زئی» تقسیم شده است. همچنين پاراچنار مرکز دو منطقه قبايلي به نام کُرُم بالا و پايين است که 800 هزار نفر در آنجا زندگي ميکنند که 450 هزار نفر آنها شیعه می باشند. البته شهر پاراچنار به تنهایی دارای 150 هزار نفر جمعیت دارد که 98% این جمعیت را شیعیان تشکیل می دهند.
جمعيت کل هفت منطقه قبايلي «کرم ایجنسی، اورکزئی ایجنسی، خیبر ایجنسی، مُهمند ایجنسی، باجور ایجنسی، وزیرستان شمالی ایجنسی و وزیرستان جنوبی ایجنسی» حدود 4 ميليون نفر است که.
کرم ایجنسی به دو منطقه کرم علیا و کرم سفلی تشکیل شده که اکثریت قریب به اتفاق جمعیت کرم علیا را شیعیان تشکیل می دهند. و در منطقه "کُرُم پايين " که از ترکيب جمعيتي با اکثريت شيعه و اقليت اهل تسنن تشکيل شده و « علي زئي، تنگئي، بیليامين، انجیری، چار ديوال و جلامئي، مروخیل و صده» از عمدهترين مناطق آن ميباشند.
از نظر نژادي پشتونها در پاکستان در ايالت های سرحد و بلوچستان، زندگي ميکنند و به دليل اينکه مرکز پشتونها در افغانستان است، طالبان همواره ايالت سرحد و شمال بلوچستان را به عنوان بخشي از منطقه افغان تلقي ميکنند و ادعاي سرزميني نسبت به آن دارند.
* قبيله مَنگَل آغازگر تنش در پاراچنار
درد سرها و مشکلات شيعيان در شمال غرب پاکستان و ايالت سرحد زماني آغاز شد که در سال بدليل کم بودن جمعيت اهل تسنن، برخي از افغانهاي سني به مناطق کوهستاني ايالت سرحد وارد شدند و پس از مدتي از طرف دولت وقت پاکستان مورد حمایت قرار گرفتند و کم کم جمعيت آنها از امکانات مختلف برخوردار شده و در این مناطق رشد یافت.
اين عده کمکم به شهر شيعه نشين پاراچنار آمدند، در آن زمان قبليه «جاجي» تنها قبيله اهل سنت در شهر پاراچنار بود و شيعيان مسجدي را به عنوان حسن نیت به اين قبيله اهدا کرد. تا آن زمان هيچ مشکلي ميان مسلمانان نبود و برادران اهل تسنن و شيعيان در ثبات و امنيت کامل زندگي می کردند و هيچ اختلافي وجود نداشت.
پس از مدتي قبيلهاي موسوم به «منگَل» که از مهاجران افغان بودند، وارد پاراچنار شده و مسجد اهدايي شيعيان به قبیله جاجي را تصرف کردند. منگلها به ظاهر خود را اهل تسنن معرفي ميکردند ولي در واقع تندرو بودند و حتي اهل سنت پاراچنار هم از آنها رويگردان بودند.
در روز عاشورای سال 1961 اولین جنگ اعتقادی علیه شیعیان در شهر صده – در 35 کیلومتری شهر پاراچنار – روی داد. در این درگیری منگل ها و برخی افراطیون بنگش به عزاداران حسینی حمله کردند که در این درگیری دهها نفر شهید و مجروح شدند و این جنگ با مقاومت شیعیان و دخالت نیروهای دولتی – و عمدتا نیروهای شبه نظامی محلی شیعی – پایان یافت که این اولین جنگ مذهبی علیه شیعیان بعد از تاسیس کشور مسلمان پاکستان بود. به دنبال اين حادثه کمکم مخالفتها با شيعيان در اين منطقه آغاز شد.
پس از اين که شوروي به قصد تصرف افغانستان وارد این کشور شد، منطقه پاراچنار به دليل موقعيت جغرافيايياش به محلي براي عبور و مرور احزاب هفتگانه جهادي افغانستان و مستشاران غربی – با حمایت و همکاری دولت پاکستان - تبديل شد در حالی که احزاب هفتگانه افغانی نیز با حمايت آمريکا و غرب عليه شوروي وارد جنگ شده بودند.
در آن زمان دولت پاکستان به رياست «ضياءالحق» به شيعيان پاراچنار پيشنهاد داد که بدليل رفت و آمد افغانها و نا امنيهاي احتمالي شما بايد اين منطقه را ترک کنيد و به محله «جوزاره» در "شهرستان هنگو" کوچ کنند. پس از اين مسئله زعماي شيعه از جمله شهيد «عارف حسيني» که هنوز رهبر شيعيان هم نشده بود، به همراه ديگر بزرگان و ريشسفيدان شيعه اعلام کردند که اين مسئله توطئه دولت پاکستان براي کوچاندن شيعيان از پاراچنار است و با آگاه کردن مردم از نيت دولت پاکستان و هوشياري شيعيان اين توطئه در سالهاي 1981- 1982 ميلادي خنثي شد.
• نذر روزه براي آزادي خرمشهر علت اولين حمله به شيعيان پاراچنار بعد از انقلاب اسلامی
در اوايل 1982 اولين درگيريها پاراچنار آغاز شد، در آن زمان مهاجران افراطي و وهابي افغان در منطقه "صده" در کرم ایجنسی که از غفلت برخي خانوادههاي شيعه سوء استفاده کرده و بسياري از منازل و زمينهاي کشاورزي آنها را خريداري کرده بودند، به شيعيان حمله کرده و حتي به بچههاي چند ماهه هم رحم نکردند. در واقع منطقه صده پايگاهي براي اين افراطيهاي مهاجر تبديل شده بود.
اين حادثه از آنجا شکل گرفت که شهيد «عارف حسيني» که در آن زمان از بزرگان شيعه در پاراچنار بود و در مدرسه جعفريه تدريس ميکرد، از طلاب پاراچناري خواست براي آزادي خرمشهر و پيروزي رزمندگان اسلام نذر کنند و يک روز را روزه بگيرند، پس از آن شيعيان پاراچنار همگي روزه گرفتند و در همان روز خبر آزادي خرمشهر منتشر شد و همان شب شيعيان به جشن و خوشحالي پرداختند، روز بعد نيز مردم از تمامي روستاهاي اطراف به پاراچنار آمدند و جشن مفصلتري برگزار کردند.
دولت ضياءالحق که از جشن پيروزي رزمندگان اسلام در خرمشهر و تيراندازي هوايي شيعيان در پاراچنار ناراحت بود قصد داشت که از شيعيان بخاطر چنين حمايتهايي از جمهوري اسلامي ايران انتقام بگيرد. بر همين اساس مهاجران تندرو افغان از قبيله منگل و افراطیون سایر قبائل را آزاد گذاشت که اقلیت شيعه را شهر صده در 35 کيلومتري جنوب شرق پاراچنار حمله کنند. آنها نيز خانواده معروف «حاجي دادو» را با تمامي فرزندانش به همراه چند محافظ را کشتند و درگيريها تا چند روز ادامه یافت ولی هنگامی که دولت پیروزی شیعیان را در این جنگ مشاهده کرد با وارد کردن نیروهای دولتی از ادامه جنگ جلوگیری کرد و منازل و املاک شیعیان در صده به اشغال افراطیون در آمد و همه شیعیان مجبور به ترک این شهر شدند.
پس از آن بود که ترور و حمله به شيعيان آغاز شد در سراسر کشور و دولت پاکستان حد اقل با سکوت خود نيز در اين اقدام سهيم بود.
بهرحال قبل از آن زمان شيعيان و اهل تسنن در اين منطقه به هر شکل با هم زندگی می کردند و بعد از آن بود که شیعیان اهل تسنن هر دو قرباني افراطيگري هاي وهابيون و نیروهای تندرو افغان گردیدند.
• تشکيل "سواد اعظم اهل سنت " و "سپاه صحابه " براي براندازي شيعيان
قبل از این حوادث در پاراچنار، در سال 1981 دست پروردههاي سياسي پاکستاني با پشتيباني دولت ضياءالحق، گروهي بنام «سواد اعظم اهل سنت» در محله «لالوکيت» شهر کراچي تشکيل دادند که بعدها اين محله به «لياقتآباد» تغيير نام يافت. اين گروه در مدت کوتاهي با افراطيگري به تخريب مساجد و حسينيههاي شيعيان و ترور برخي از بزرگان اهل تشيع در اين محله پرداخت. گروهک «سواد اعظم» به شیعیان منطقه «لالو کیت» حمله کردند و با به شهادت رساندن عده ای، شیعیان این محله را مجبور به ترک خانه و کاشانه خودشان کردند.
پس از اين مسئله در سال 1983 در منطقه «پيوار» - زادگاه شهيد سید عارف حسین حسيني - عدهاي از شيعيان براي جمعآوري هيزم به جنگل رفته بودند که مورد حمله همين افراطيون قرار گرفتند و هفت نفر از آنها به شهادت رسيدند. به دنبال اين مسئله عدهاي از شيعيان که هيچ برنامهاي هم نداشتند، در مسير عبور به سمت افغانستان به قصد انتقام 13 تن از اين افراد را کشتند و اين درگيري به مدت يک هفته در همان منطقه «پيوار» از توابع پاراچنار ادامه يافت.
در سال 1985 دولت ضياءالحق که براي ادامه حکومت خود و با هدف جلوگيري از گسترش نفوذ شيعيان به گروههاي افراطي مانند سواد اعظم احتياج داشت، به همراهي برخي از دول مخالف شيعه در منطقه، گروه تروريستي موسوم به «سپاه صحابه» را تشکيل داد که بعد از تشکیل این گروهک، ترور علماء و شخصیت های شیعی در سراسر پاکستان و درگيريهاي پراکنده در نقاط مختلف منطقه پاراچنار آغاز شد که این درگیری ها چندان گسترده نبود و اين وضعيت تا سال 1987 ادامه يافت. قابل ذکر است که در این زمان ترور شیعیان به صورت فردی رواج یافته بود و همچنین تنها شخصیت های شیعه هدف قرار می گرفتند که بعدا این روند به عامه مردم شیعه تسری یافت.
* صدور فتواي تصرف زنان شيعه با حمايت آمريکا // فتواي کشتار کفار سرخ (شيعيان)
مهاجرین افغان در اکثر مناطق کرم ایجنسی حضور پررنگی داشتند و اردوگاههای آنها در سراسر منطقه پراکنده بود.
در سال 1987 احزاب هفتگانه افغان در شهر پیشاور – دولت در تبعید – تشکیل داده و خواهان شناسایی آن از سوی دول خارجی – به ویژه آمریکا – بودند. رهبران این احزاب طي سفري به آمريکا با «رونالد ريگان» رئيس جمهور آمريکا جلسهاي در واشنگتن داشتند که آمریکا از آنها خواست که محلی را برای تشکیل چنین دولتی تعیین کنند که فاصله آن با کابل زیاد نباشد و اینگونه بود که چراغ سبز يک درگيري بيسابقه و هولناک در پاراچنار را دریافتند.
اين گروههاي جهادي - به جز حزب اسلامی افغانستان - در ابتداء اندیشه های فعالیت های افراطي نداشتند اما در آن زمان که آمريکا و دول غرب از پيروزي انقلاب اسلامي ايران و بيداري مسلمانان در منطقه به وحشت افتاده بودند، این گروه ها نیز به فعالیت های افراطی روی آوردند و به بهانههاي مختلف از فرصتهاي پيش آمده براي تضعيف شيعيان استفاده کردند. از آنجا که اين گروهها از حمايت صد در صدي آمريکا برخوردار بودند، توانايي بالقوه براي حمله به شيعيان را داشتند.
در سال 1987 از طرف گروههاي جهادي افغان فتاوايي در پاراچنار منتشر شد که حتي "تصرف زنان باردار شيعه " را هم جايز ميدانست.
اين يک حرکت رسمي براي از بين بردن شيعيان در منطقه پاراچنار بود و فتوا داده بودند که "شيعيان کفار سرخ " هستند و براي تضعيف و کشتار آنها برنامهريزي دقيق کرده بودند. پس از آن از 9 جبهه، جنگ و درگيري عليه شيعيان در اين منطقه شروع شد و مهاجمین در مدت يک هفته 13 روستای شیعه نشین را تصرف کردند.
در اين درگيريها 108 نفر از شيعيان شهيد شدند و در طرف مقابل نيز 2400 نفر از مهاجمین افراطی به هلاکت رسيدند. این نکته به طور خاص قابل ذکر است که فتاوای حزب اسلامی افغانستان به قدری مؤثر بود که بسیاری از بیماران و مجروحین از بیمارستان ها به این جنگ آمده و کشته شده بودند و برخی از افراد که عمل پروستات انجام داده بودند با وسایل بیمارستانی – که بدنش وصل شده بود، با سر تراشیده به جنگ شیعیان آمده بود.
شیعیان تهاجمات دشمن را در همه جبهه ها مهار کردند و موفق شدند بلافاصله روستاهاي تصرف شده را بازپس بگيرند. اين جنگ بسیار حساب شده بود. آنها مناطقي را در ايالت پنجاب براي شيعيان در نظر گرفته بودند و قصد داشتند پاراچنار را به يک پايگاه نظامي قوي براي حمله به کابل - که در آن زمان در تصرف شوروي بود - تبدیل کنند.
به جرأت ميتوان گفت که هدف اصلي اين درگيري "تبديل پاراچنار به محلي براي دولت در تبعيد افغانستان " بود. گروههاي جهادي قصد داشتند دولتي در تبعيد در اين منطقه تشکيل دهند که آمريکا هم از آنها حمايت ميکرد اما با مقاومت و پايداري شيعيان اين توطئه هم خنثي شد و آنها راه به جايي نبردند.
فتاواي ضد شيعه گروههاي موسوم به جهادي و افراطي افغان در حالي در پاراچنار منتشر شد که شيعيان اين منطقه در مدت درگيري و جنگ در افغانستان مواد غذايي و خوراکي براي برخي گروههاي جهادي فراهم ميکردند و نه فقط هيچ مشکلي براي آنها ايجاد نکرده بودند بلکه به دهها هزار نفر از مهاجرین افغان در اراضی و املاک خود پناه داده بودند و دفاتر همه احزاب مذکور در امنیت کامل برقرار بوده و مردم پاراچنار بارها به دلیل پناه دادن به آنها با حملات هوایی دولت افغانستان و شوروی قرار گرفته بودند و این اقدام در واقع از جانب مهمانانی بود که از میزبان خود می خواستند، خانه را ترک کند!. به هر حال بعد از این جنگ تا سال 1996 وضعيت «نه جنگ و نه صلح» در پاراچنار حاکم بود.
• توهين افراطیون به مقدسات شیعی در سال 1996
در سال 1996 طالبان بر اکثر مناطق افغانستان سیطره یافته بود و گروههاي تروريستي "سپاه صحابه "، "لشکر جهنگوي " و ساير گروههاي تندرو به القاعده و طالبان پيوسته و حتي بسياري از آنها در افغانستان و پايگاههاي طالبان آموزش ميديدند و از آنجا به نقاط مختلف پاکستان فرستاده مي شدند. در اين سال درگيري عليه شيعيان رنگ مذهبي به خود گرفت و وهابيها و طالبان با نام جهاد به شيعيان حمله ميکردند.
ناگفته نماند که به دنبال این درگیری ها چندین لشکر از ارتش پاکستان به بهانه ایجاد آرامش در پاراچنار، به این منطقه اعزام شدند. این نیروها در همه اماکن دولتی و حتی مدارس و دبیرستان ها مستقر شدند ولی بعد از مدتی این نیروها بدون اقدامی خاص در جهت ایجاد امنیت، منطقه را به طور ناگهانی ترک کردند و بعدا مشخص شد که این نیروها همراه با طالبان افغانی به کابل – پایتخت افغانستان – کردند و این شهر به اشغال طالبان درآمد. گویی دولت پاکستان در این ماجرا نیز نقش اول و محرک جنگ را ایفاء کرد.
شيعيان پاراچنار با افغانهاي تندرو و افراطي طالبان هيچ اختلاف قبيلهاي و قومي نداشته و بر سر ملک و آب و زمین نیز با آنها نزاعی نداشتند، و این جنگ یه جنگ مذهبی علیه شیعیان بوده که القاعده متشکل از تروریست های عرب و غير عرب و گروهک های تروریستی پاکستانی – هم فکر القاعده - در پاکستان عليه شيعيان ميجنگيدند و ترور ميکردند و هنوز هم این کار را ادامه می دهند و آنها هيچ مشکل قبيلهاي و قومي با شيعيان نداشتند و ندارند اما برخي مطبوعات و رسانهها به اشتباه اين درگيريها را قبيلهاي جلوه می دهند که باعث تأسف است.
جنگ قبايلي، قومي و حتي فرقهاي در پاراچنار هيچ معني و مفهومي ندارد. شيعيان از طرف طالبان و القاعده و ديگر سرشاخههاي آنها مثل سپاه صحابه، لشکر جهنگوي مورد حمله قرار ميگيرند و این یک جنگ یک طرفه است در حالی که در جنگ فرقه ای هر دو طرف باید انگیزه های فرقه ای برای حذف مخالفین داشته باشند؛ در حالی که شیعیان بنا بر تعالیم عالیه اسلام و اهل بیت (ع) هیچ گاه حاضر به حذف مخالفین نبوده و حیات خود را هرگز در حذف مخالفین جستجو نمی کند؛ بنابراین حملات یک جانبه افراطیون به هیچ وجه نميتواند جنگ فرقهاي و قبيلهاي محسوب شود.
جنگ 1996 زمانی آغاز شد که افراطیون در مناطق مختلف پاراچنار – از جمله شهر پاراچنار – در مدارس دولتی و در مساجد خودشان، به محسن اسلام ابوالائمه حضرت ابوطالب علیه السلام توهین کردند که این امر باعث نارضایتی و خشم شیعیان شد و زعماء شيعه و سران قبايل همگي در اعتراض به اين اقدام در جلسهاي با نماينده سياسي دولت مرکزي پاکستان در پاراچنار – یا همان فرماندار کرم ایجنسی – از دولت خواستند که با عاملان این اقدامات برخورد کند اما چون این حوادث حساب شده بوده و اهداف خاصی را دنبال می کرد، افراطیون از مناره همان مسجدي که شيعيان به آنها اهدا کرده بودند، دبیرستان شماره یک پاراچنار– جایی که دانش آموزان شیعه مشغول اعتراض به توهین به مقدساتشان مشغول بودند - را با خمپاره هدف قرار دادند؛ در حالی که اولین درگیری – البته غیرمسلحانه - در بین دانش آموزان این دبیرستان صورت گرفته بود.
از آنجا که آمريکا و طالبان افغانستان را پشتيبان خود ميديدند، از جمعيت اکثريت شيعه در اين شهر هراسي نداشتند. حمله خمپاره ای به دبیرستان باعث شهادت 4 نفر از دانش آموزان و مدیر شیعه، دبیرستان به شهادت رسیدند و به دنبال آن، افراطیون از مناره مسجد و منازل خود شیعیان را به مدت دو ساعت و نیم – به طور یکجانبه - هدف آتش قرار دادند و درگیری ها رفته رفته به سراسر منطقه سرایت کرد.
شکی نیست که دولت پاکستان اگر در همه درگیری ها با قدرت وارد صحنه ميشد و عاملين را دستگير ميکرد می توانست به درگيريها خاتمه دهد، اما تا کنون رسم بر این بوده که هر وقت درگيريها احتمال ميدهد که شيعيان نميتوانند مقاومت کنند، به عنوان ناظر، کشته شدن شيعيان را نظاره ميکند و هنگامی که می بیند طرف مقابل شیعیان ضعیف شده، وارد عمل می شود و از ادامه جنگ جلوگیری می نماید.
آنچه مسلم است در آن زمان 2 الي پنج درصد شهر پاراچنار اهل تسنن بودند و اين حمله 2 ساعت و نيم بصورت کاملاً يکطرفه ادامه داشت و شيعيان هيچ واکنشي نداشتند.
اين درگيري از طرف طالبان افغانستان نيز حمايت شد و حتي آنها تانکهاي خود را نيز به مناطق «خرلاچي» اعزام کردند اما این تانک ها بدست جوانان شیعه افتادند و دولت پاکستان این تانک ها را بعدا به مناطق مرکزی انتقال داد.
اين جنگ يک ماه طول کشيد که 14 روز جنگ و درگيري رسمي و 16 روز بعد نيز راهها مسدود و وضعيت نه جنگ و نه صلح حاکم بود.
طالبان و افراطيون تندرو در سال 1996 و در اين درگيريها به اهداف خود نرسيدند و شيعيان بار ديگر با درايت و هوشمندي مقابل متجاوزان مقاومت کردند.
در اين جنگ نيز هرچند طالبان و وهابيها سعي کردند با صدور فتاوا و توهين به مقدسات شيعه اهل تسنن را با خود همراه کنند، اما نتوانستند به اين هدف شوم و فرقهاي خود برسند و حتي در برخي جلسات که زعماي شيعه براي اعتراض به نزد مقامات دولتي ميرفتند، برخي از اهل تسنن نيز آنها را همراهي ميکردند.
آنچه مسلم است هيچ يک از اين مسائل بخاطر ملک و زمين و يا اختلافات قومي و قبيلهاي بوجود نيامد. اين درگيريها همگي بخاطر توهين به اعتقادات شيعه در اين منطقه بوده و شیعیان در واقع هدف این حملات یکجانبه روبرو بوده اند. بهرحال پس از پایان این جنگ درگيريهاي خفيف هميشه در سال های بعد نیز ادامه داشته و تا سال 2007 نیز وضعيت نه جنگ و نه صلح حاکم بود به گونه ای که در ظاهر آرامش بود ولی در حقیقت بروز در گیری ها هر آن ممکن بود.
ادامه دارد...
انتهای پیام