(
امتیاز از
)
پاراچنار از ضياء الحق تا زرداري(قسمت دوم)
ضروري * آغاز حمله انتحاري به شيعيان در دوره مشرف
در سراسر پاکستان، حملات تروريستي عليه شيعيان در دوره مشرف ابعاد جديدي به خود گرفت و ترور فردي شيعيان به کشتارهاي جمعي تبديل شد و حملات انتحاري نيز به اين حملات اضافه شد. در اين دوره علاوه بر شيعيان ساير اقوام و مناطق شمال غرب کشور نيز نا آرام و بي ثبات گرديد. در واقع با روي کار آمدن مشرف انواع تهاجمات تروريستي عليه عليه شيعيان شدت بيشتري به خود گرفت.
قبل از مشرف اگر قرار بود که به شيعيان حمله کنند، حداقل يک يا دو نفر را مي کشتند و يا حداکثر بمبي در مسجد منفجر ميکردند اما در دوره پرويز مشرف عمليات انتحاري عليه شيعيان در سراسر پاکستان آغاز شد. در اين دوره شيعيان همه مناطق از جمله کويته، کراچي، هنگو، پيشاور، ديره اسماعيل خان و شهرهاي مختلف ايالت سند و پاکستان و گلگت - در شمال پاکستان - نيز کشيده شد.
در آن دوره حکومت ايالتي سرحد در دست جمعيت علماي اسلام و شخص "فضل الرحمن " بوده که در دوره مشرف به مدت چهار سال حکومت ايالت سرحد را در دست داشته و در ائتلاف حاکم ايالت بلوچستان نيز عضويت داشت. وي که پرورش دهنده طالبان پاکستان بوده، بعد از سرنگوني رژيم طالبان در افغانستان، فضا را براي پرورش و قدرت يافتن طالبان محلي در ايالت هاي سرحد بلوچستان ساماندهي کرد و امکانات گستردهاي را در اختيار آنها قرار داد.
او که يکي از اعضاء اصلي «حکومت در سايه پاکستان» به شمار مي رود، در همه دوره ها در کنار دولت پاکستان بوده و همواره از حمايت دولت پاکستان، آمريکا و عربستان برخوردار بوده وحتي بعد از سرنگوني طالبان در افغانستان - اگر آمريکايي ها در اهدافشان در خصوص نابودي طالبان صداقت مي داشت، او و امثال او را بايد مجازات مي کردند ولي ديديم که او بعد از آن - در پاکستان به قدرت شگرفي دست يافت و بدين ترتيب طالبان با حمايت هاي داخلي و خارجي و دولت ايالتي جمعيت علماء اسلام و جماعت اسلامي - به رهبري قاضي حسين احمد - در اين منطقه رشد کرد.
در ژانويه سال 2007 فرماندار منطقه قبايلي کرم ايجنسي - به مرکزيت پاراچنار، که به شهرستان ديگري انتقال يافته بوده - در مراسم توديع خود طي سخناني اعلام کرد که "نقشه پاراچنار در سال 2007 تغيير خواهد کرد؛ يعني اين که جنگ عليه شيعيان از قبل طراحي شده بود و قرار بود که پاراچنار در سال 2007 پاراچنار بدست طالبان تحت حمايت دولت خواهد افتاد و شيعيان نيز به ديگر مناطق کوچانيده خواهند شد!. در همين ايام سفير آمريکا نيز به در يک سفر غير منتظره و غير معمول وارد پاراچنار شد و به منطقه "تري منگل" در نزديکيهاي مرز افغانستان رفت و احتمال درگيري ها شدت يافت. در مارس 2007 سيلي ويرانگر مناطق مختلف پاراچنار را تخريب کرد و حکمران وقت ايالت سرحد - سپهبد بازنشسته علي محمد جان اورکزئي معروف به عداوت شديد با شيعه، که چندين جنگ و درگيري عليه شيعيان مناطق مختلف را در سابقه خود داشت - به پاراچنار رفت و در روستايي به نام «شلوزان» اظهار داشت: «اين سيل که چيزي نيست سيل وطوفاني که در ماه هاي آينده اين منطقه را هدف قرار مي دهد به مراتب ويرانگرتر و زيانبار تر خواهد بود !».
از اظهارات مقامات دولتي و اقدامات بعدي طالبان و دولت و آمريکا و ناتو، به خوبي معلوم مي شود که دولت آمريکا و مشرف در برنامههاي مختلف با فضل الرحمن رهبر واقعي طالبان، گروههاي به اصطلاح جهادي کشمير و تمامي گروههاي تروريستي و تکفيري منحله براي نيل به اين هدف هماهنگ بودند و اين چيزي نيست که ديگر قابل کتمان و پرده پوشي باشد. به عبارت ديگر آمريکا و دولت پاکستان و گروه هاي و احزابي مانند جمعيت علماء اسلام و جماعت اسلامي هر چند به ظاهر خود را مخالف طالبان جلوه مي دهند اما در حقيقت در کنار طالبان هستند و نيروهاي دولتي در بسياري از موارد کار جمع آوري اطلاعات را براي حمله به شيعيان در اختيار طالبان قرار مي دهند.
به هر حال از زمان روي کار آمدن مشرف در اکتبر سال 1999 به بعد برخي توطئه هاي ضد شيعي در پاراچنار و تحميل جنگ هايي به شيعيان اورکزئي و هنگو و در تنگنا قرار دادن شيعيان سراسر کشور و رواج حملات انتحاري به مساجد و حسينيه ها و مراسم ديني و مذهبي شيعيان کاملاً ملموس بوده و از سال 2002به بعد - بازهم با نظر موافق مشرف - طالبان در پاکستان پاگرفتند و در سايه جمعيت علماء اسلام و ساير احزاب مربوطه، ايالت سرحد و مناطق قبائلي به پايگاه اصلي طالبان تبديل شدند و در اين مدت تمامي باندهاي جنايتکاران بالفطره و مجرمان تحت تعقيب و گروهک هاي منحله با نظر موافق سازمان هاي امنيتي و اطلاعاتي و ارتش در زير چتر «طالبان محلي» گرد آمدند.
* شعار عليه مقدسات شيعه در روز ميلاد پيامبر اکرم(ص) و سکوت دولت
در اواخر سال 2006 سران قبايل پاراچنار در جلسهاي با حضور نماينده ناتو، افغانستان و پاکستان اعلام کرده بودند که به هيچ وجه اجازه عبور کاروانهاي طالبان به سمت افغانستان را نخواهند داد در اوايل سال 2007 پاراچنار، عبور کاروان هاي طالبان از پاکستان به سمت افغانستان آغاز شد. آنها از منطقه "چپري " - ورودي کرم ايجنسي - تا حومه شهر پاراچنار را طي مي کردند و وارد افغانستان مي شدند. دولت نيز در قبال عبور طالبان از اين منطقه هيچ مسئوليتي را قبول نميکرد و از شيعيان حمايت نميکرد و مقامات محلي علام مي کردند که «ما هيچ کاري نمي توانيم بکنيم زيرا اين افراد از اسلام آباد حمايت مي شوند» و اين همان زماني بود که شيعيان متوجه عمق فاجعه شدند و خود را براي رويارويي با حوادث بعدي آماده کردند.
سه ماه بعد از اظهارات فرماندار پيشين - مبني بر تغيير نقشه پاراچنار - و يک ماه بعد از اظهارات حکمران ايالت سرحد - مبني بر مواجهه پاراچنار با طوفان ها و سيل هاي سهمگين تر و ويرانگرتر - در آوريل سال 2007، مناطق مختلف پاراچنار نا امن شد و از آوريل سال 2007 (ارديبهشت ماه 86) درگيريها آغاز شد. تروريست هاي تندرودر اين منطقه با شيطنت دولت، در راهپيمايي 12 ربيع الاول - روز ميلاد حضرت محمد پيامبر اکرم (ص) (1) - عليه مقدسات شيعه از جمله شهادت امام حسين و عاشورا و در حمايت از يزيد و يزيديت شعار دادند و حضرت اميرالمؤمنين علي علي عليه السلام و معاويه را برادر خواندند. « مرده باد شهادت حسين، زنده باد يزيديت» از جمله شعارهاي آنها بود.
شيعيان در واکنش به اين اقدام با مراجعه به نماينده سياسي دولت (2) - همان فرماندار - خواستار دستگيري عاملين اين ماجرا شدند اما آنها دستگير نشدند و حتي انجمن حسيني پاراچنار با اعتراض از دولت خواست تا 17 ربيع الاول موضع خود را اعلام کند و به شيعيان جواب دهد که واکنش مقامات دولتي در اين خصوص منفي بود و هيچ برخوردي با مسببين صورت نگرفت.
در روز 17 ربيع الاول آوريل 2007 همه شيعيان و برخي علماء اهل تسنن از مناطق مختلف در حسينيه مرکزي شهر پاراچنار اجتماع کرده بودند. 17 ربيع الاول از سوي شيعيان به عنوان روز ميلاد رسول الله (ص) و امام صادق (ع) و آخرين روز هفته وحدت، برگزار مي شد و آنها يک مفتي سني را نيز از کراچي براي سخنراني در اين مراسم باشکوه دعوت کرده بودند اما در حالي که مراسم ادامه داشت عده اي از شيعيان از زعماء خود خواستند که موضع دولت را در قبال شعارهاي افراطيون عليه مقدسات شيعه، به اطلاع عموم برسانند زيرا 17 ربيع الاول آخرين روز ضرب الاجلي بود که شيعيان به دولت داده بودند. اما آنها پاسخي براي جوانان خود نداشتند بنا بر اين آنها با دست خالي از حسينيه بيرون رفتند و خواستند که در مقابل مسجد افراطيون شعاربدهند اما نيروهاي وزيرستاني ارتش که در مسجد مستقر بودند، به سوي آنها تيراندازي کردند و افراطيون تروريست نيز که از قبل براي جنگ آماده بودند حمله را به شکل آتش سلاح هاي سبک و نيمه سنگين به حسينيه، مسجد، حوزه علميه و مناطق مسکوني شيعيان آغاز کردند و تعدادي از شيعيان نيز به آنها پاسخ دادند و درگيري هايي - که هنوز به تناوب ادامه دارد - آغاز شد.
شخصي بنام "عيد نظر " که سرکرده اين جريان بود، در همان درگيري هاي اوليه به شدت مجروح شد اما ارتش پاکستان فورا او را با يک بالگرد به راولپندي انتقال دادند و او احتمالاً در بيمارستان ارتش تحت درمان قرار گرفت.
بهرحال اين درگيري به مدت يک هفته ادامه يافت؛ شيعيان در اين ماجرا نيز با هوشياري عمل ميکردند چون به توطئه آنها آگاه بودند، بعد از اين درگيري تمامي راه هاي منتهي به شهرهاي پاکستاني تا مدت يک ماه بسته بوده و منطقه در محاصره قرار داست. پس از آن نيز راههاي منتهي به شهر مسدود بود و حملاتي به افراد بي دفاع صورت مي گرفت. در اين درگيري ها 63 تن از شيعيان شهيد شدند واولين بار 11 تن از شيعيان را تروريستها ذبح کردند.
بعد از برقرار آتش بس در منطقه شيطنت هاي زيادي براي آغازمجدد جنگ از سوي تروريستهاي مرموز صورت گرفت.
◘ گروهک منحله تروريستي سپاه صحابه ايالت سرحد - که براساس قانون حق تجمع و گردهمايي نداشت - بعد از اجلاس سالانه خود در پيشاور، اعلام کرد که در جنگ بعدي از همه نيروهايي جهادي کشميرو افغانستان - که تجربه جنگ با ارتش هاي قوي دنيا را دارند - عليه پاراچناري ها استفاده خواهد شد و به شيعيان پاراچنار درسي فراموش ناشدني داده خواهد شد!.
◘ يکي از عناصر تروريست وابسته به دولت «سرگرد مست گل» - که در سال هاي قبل در کشمير موجبات نکبت و بدبختي را براي مسلمانان آنجا فراهم کرده بود و يکي از مکان هاي مقدس کشمير به نام «چرار شريف» را را به آتش کشيده و در نزد افراطيون پاکستاني به عنوان «فاتح چرار شريف» شهرت يافته بود، نيز به پيشاور آمده و طي يک کنفرانس مطبوعاتي با اشاره به آنچه وي «کارنامه جهادي مي خواند»، از وارد شدن به اصطلاح مجاهدين کشميري در جنگ بعدي عليه شيعيان پاراچنارخبر داد و نسبت به عواقب رفتار شيعيان - که جانانه از دين و خانه و ناموس خود دفاع کرده بودند - هشدار داد.
اين اقدامات و اظهارات تروريست ها نشان مي داد که جنگ پايان نيافته است و پاراچنار هنوز بايد منتظر تغيير نقشه منطقه خود باشد!.
◘ دراين مدت تروريست ها 3 نفر از شيعيان پاراچنار را که در پليس هنگو خدمت مي کردند، با خودرو زير گرفته و به شهادت رساندند.
◘ اتفاق دیگر حمله انتحاری به شیعیان پاراچنار بود که در روز چهارم آگوست 2004 در بازاری به نام «عیدگاه مارکت» صورت گرفت که 12 نفر در آن شهید و دهها نفر دیگر مجروح شدند. بعدا مشخص شد که این حمله با نظر موافق معاون فرماندار پاراچنار صورت گرفته بود؛ عامل این حمله نیز شناسایی شد اما دولت اقدامی در راستای ایجاد آرامش به عمل نیاورد و کسی دستگیر نشد.
◘ يک عضو پاراچناري پرسنل شبه نظاميان وابسته به ارتش در وزيرستان جنوبي با فجيع ترين وضع ممکن و با دستان بسته شده توسط نوجوان سربريده شد در حالي که افراد مسلح در اطراف محل شهادت وي شعار هاي الله اکبر سر مي دادند. سي دي اين اقدام وحشيانه به سراسر مناطق شيعه نشين فرستاده شد.
◘ تروريستهاي گرگ صفت يک عضو پاراچناري پرسنل پليس هنگو به نام «سيدامجدحسين» را از کنار پاسگاه پليس در شهر دوآبه ربوده و سر بريدند. لائق حسین و امجد حسین کسانی بودند که با عنوان جهاد توسط تروریستهای مدعی جهاد به شهادت رسیدند.
* جنگ نوامبر 2007
سید امجد حسین در اواسط ماه نوامبر به شهادت رسید و در روز 15 نوامبر تعدادی از وهابیون بر سر مسائل ناموسی با یک دیگر درگیر شدند که در نتیجه آن سه نفر از آنها مجروح شدند و آنها این درگیری را به شیعیان نسبت دادند؛ بنا براین در روز 16 نوامبر تمامی مغازه ها و فروشگاه های اهل تسنن در شهر تعطیل بود. شیعیان این مسئله را به مقامات محلی یادآور شدند و از آغاز جنگی دیگر اظهار نگرانی کردند ولی دولتمردان توجهی نکردند و نزدیکی های ظهر آن روز حملات وسیعی علیه مناطق مسکونی و حسینیه ها و مساجد شیعه آغاز شد.
قابل توجه است که همانگونه که در جنگ اول بیش از 500 نفر از اعضاء القاعده در شهر پاراچنار مستقر شده بودند که تقریبا همه آنها در آن جنگ به هلاکت رسیدند در این جنگ نیز تعداد خیلی بیشتری از اعضاء القاعده و به اصطلاح جهادی های کشمیری و پاکستانی با پوشش های گوناگون به این شهر آمده بودند و در مسجد و چند باب هتل و منازل تروریست ها مستقر شده بودند که آنها نیز در این شهر به هلاکت رسیدند و سرانشان به وسیله بالگردهای ارتش به اسلام آباد انتقال یافتند و بقیه در منطقه نظامی در گورهای دستجمعی به خاک سپرده شدند.
به هر حال جنگ در تاریخ 16 نوامبر مجدداً با شدت تمام آغاز شد و به کل منطقه قبايلي پاراچنار سرايت کرد. این درگیری همه جانبه بیش از 50 روز ادامه یافت دست کم 75 تن از شيعيان در این مدت شهيد و صدها نفر نيز زخمي شدند. در این مدت جنگ در منطقه پیوار نیز آغاز شد. در همین زمان محاصره پاراچنار نیز تشدید شد و رفت و آمد به سایر شهرها غیرممکن گردید.
در این مدت تحولات مهمی نیز در سراسر پاکستان روی داد . بی نظیر بوتو نیز در 27 دسامبر در یک حمله مشکوک تروریستی جان باخت و انتخاباتی که قرار بود در ژانویه برگزار شود به 18 فوریه موکول شد. در این روزها مبارزات انتخاباتی احزاب سیاسی مانند سایر مناطق پاکستان در پاراچنار نیز آغاز شد در حالی که انتظار نمی رفت مردم پاراچنار با وجود پشت سر نهادن جنگ و محاصره همه جانبه و مشکلات اقتصادی موجود، به مسئله انتخابات توجه کنند اما برخلاف دیگر مناطق قبائلی در این منطقه مبارزات انتخاباتی به نحو مطلوبی ادامه یافت.
* حمله انتحاري فوريه 2007 و تشدید محاصره
دشمن با استفاده از مبارزات انتخاباتی و غفلت مردم از تدابیر امنیتی لازم، یک خودروی حامل مواد منفجره را در یک تجمع انتخاباتی در همان محل قبلی یعنی «عیدگاه مارکت»، منفجر کردند که در این انفجار بیش از 60نفر از شیعیان شهید و صدها نفر مجروح شدند.
بعد از این حمله درگیری های دیگری در پاراچنار روی داد و البته خشونت طلبان و تروریست ها بعد از این درگیری ها در شهر پاراچنار شکست کامل خوردند و باقیمانده ها با کمک ارتش از این منطقه خارج شدند. البته این نکته نیز قابل ذکر است که خانواده و زنان و کودکان اهل تسنن بعد از این حوادث تا مدتی در پناه شیعیان بودند و شیعیان بعد از آن، آنها را به نیروهای دولتی تحویل دادند و شاهدان عینی گفتند که نیروهای دولتی به گونه ای با این خانواده ها رفتار کرده بودند که آنها فریاد بر می آوردند و می گفتند «ما را به شیعیان برگردانید که آنها برادران ما هستند و ما را مانند اعضاء خانواده هایشان حفظ می کنند!».
بعد از اين درگیری ها طالبان با همکاری مخفیانه دولتمردان از ورود مواد غذايي، مواد دارویی و بهداشتي و ابزارآلات پزشکی و سوخت جلوگیری کردند. در این ایام بود که تروریست ها در ورودی شهرستان کرم ایجنسی و در روستای چپری سه دستگاه نفتکش شیعیان را – در حالی که اسکورت نیروهای دولتی را نیز به همراه داشتند - توقیف نموده و خدمه و سربازان دولتی را - که شیعه بودند – و دستور درگیری با تروریستها را نداشتند – ربودند. اجساد قطعه قطعه شده 6 نفر از انها در تاریخ 16 فوریه 2008 به شیعیان تحویل داده شد و 6 نفر دیگر نیز درحالی به شیعیان بازگردانده شدند که به شدت مجروح بودند و از سوی دیگر شیعیان 8 نفر از اسیران طالبان را صحیح و سالم به میانجیگران تحویل دادند.
این حادثه زمانی روی داد که میانجی گران – مآمور دولت در ظاهر – می خواستند برای ایجاد صلح در بین طرفین به تبادل اسراء بپردازد اما شیعیان در قبال اسیران زنده اجساد عزیزانشان را دریافت کردند که این امر باعث نارضایتی و خشم شیعیان شد.
در اواسط ژوئن 2008 چند تن از تروریستها در منطقه «شلوزان» چهار نفر از جوانان شیعه را در مراسم عروسی هدف آتش قرار داده و به شهادت رساندند و روز بعد از آن تروریست های زندانی در شهر صده با تبانی مقامات دولتی، دروازه مرکزی زندان را شکستند و در مسیر کاروان سوخت و مواد غذایی که از پیشاور عازم پاراچنار بود، کمین کردند. این کاروان شامل 23 دستگاه کامیون و نفتکش متعلق به شیعیان بود و تعداد زیادی از نیروهای دولتی نیز با آنها در حال حرکت بودند اما همین که کاروان به روستایی به نام پیر قیوم رسید، از سوی تروریست ها مورد حمله قرار گرفت. 9 دستگاه از کامیون های مذکور بدون توجه به دستور توقف تروریستها خود را به مناطق شیعه نشین رساندند و 13 دستگاه کامیون به دام افتادند. نیروهای دولتی اما در آنجا مورد استقبال تروریست ها قرار گرفتند و طبق برنامه تعیین شده محل را ترک کردند. جمعا 20 نفر از شیعیان در این کامیون ها بودند. تروریستها بعد از غارت کامیون ها، آنها را به آتش کشیدند و 6 نفر از سرنشینان این کامیون ها نیززنده زنده در کامیون ها سوختند. 8 نفر از شیعیان به محل نامعلومی انتقال داده شدند که اجساد قطعه قطعه شده آنها چند روز بعد به شیعیان تحویل داده شد و بقیه افراد با ترفندهای مختلف از محل فرار کردند.
اگرچه گزارشهای اولیه حاکی از آن بود که 20 نفر از شیعیان در آتش کین وهابیان سوخته اند.
همانگونه که اشاره شد نیروهای دولتی هیچگونه واکنشی در برابر تروریست ها از خود نشان ندادند و کاملا آشکار بود که این برنامه از قبل با همدستی مقامات دولتی و نظامی طراحی شده بود.
محاصره منطقه کار را به جایی رسانده بود که زندگي عادي مردم با مشکلات فراوانی مواجه؛ پاراچنار در محاصره کامل قرار داشت و مواد غذايي که گهگاهي از افغانستان وارد پاراچنار مي شد با قيمتهاي بسيارگران در اختيار شيعيان قرار مي گرفت مثلا يک کيسه آرد که 2000 روپيه قيمت داشت، با مبلغ 8000 هزار روپيه در اختيار شيعيان قرار مي گرفت، روغن، برنج و مواد دارويي اصلاً يافت نمي شد و عدهاي از مردم از نبود مواد دارويي جان خود را از دست دادند، عده بسيار زيادي از کارگران کاملاً بيکار شدند و وضعيت بسيار وخيمي بر اين منطقه حاکم بود که این وضعیت همچنان ادامه دارد.
محاصره و درگيري از آوريل 2007 (ارديبهشت 86) شروع شد و تا ماه دسامبر 2008 (آذر ماه 87) ادامه داشت و این محاصره که دسامبر تا فوریه شکسته شده بود و رفت و آمد شیعیان به سایر شهر در جریان بود و با وجود حملات تروریستی متعدد به شیعیان پاراچنار در بین راه پاراچنار به پیشاور و حمله انتحاری به حسینیه پاراچناری ها در پیشاور، و ربوده شدن افراد زیادی از پاراچناری با هدف دریافت غرامت، مردم به رفت و آمد خود ادامه می دادند اما تروریست ها در تاریخ 22 فوریه سالجاری 2 نفر را قبل از ورود به منطقه کرم ایجنسی شهید کرده و 3 نفر را ربودند و روز بعد نیز آنها یک مینی بوس حامل 12 مسافر شیعه را ربودند و یک نفر از آنها را – که خود را از مینی بوس بیرون پرت کرده بود – به شهادت رساندند و از آن روز به بعد محاصره منطقه از سر گرفته شده و مسافرین شیعه با عبور از استان های مختلف افغانستان خود را به پیشاور می رسانند.
از آن زمان تاکنون شيعيان زيادي گروگان گرفته شده اند، فشارهاي زيادي عليه مردم وارد مي شود، باج گيري از آنها هنوز ادامه دارد، نيروهاي طالبان در اين منطقه به طور کامل خودکامگی مي کنند و دولت پاکستان نه فقط اقدامي جدي علیه آنها به عمل نمی آورد بلکه به شیعیان پاراچنار اعلام کرده است که «از رو در رویی با طالبان ناتوان است و البته اگر شیعیان بخواهند دولت آماده است تسلیحات مورد نیاز را در اختیارشان قرار دهد!».
* بطور خلاصه حوادث منطقه پاراچنار از سال 2007 تاکنون بدين شرح است.
1 - نوامبر 2007 طي درگيري های 50 روزه 75 نفر از شيعيان شهيد و صدها نفر زخمي شدند.
2- فوريه 2008 تحویل قطعات اجساد رانندگان شیعه و 6 نفر مجروح به شیعیان، که مدتی قبل از چپری ربوده شده بودند.
3 – فوریه 2008: عمليات انتحاري در شهر پاراچنار که 60 شهيد و بيش از صدها زخمي برجاي گذاشت.
4 – ژوئن 2008: توقف 13 کاميون حامل مواد غذايي و آذوقه که طي اين حادثه شش نفر زنده زنده سوزانده شدند و هشت نفر ديگر هم دست و پايشان بوسيله اره برقي قطع شد و به شهادت رسيدند. اجساد این افراد در گونی به شیعیان تحویل داده شد.
6 - درگيري هفت ماهه در منطقه "پيوار " که صدها شهيد برجاي گذاشت و "سيد علي حسيني " فرزند شهيد "عارف حسيني " رهبر شيعيان پاکستان نيز يک پاي خود را از دست داد.
اين درگيريها هنوز هم بصورت پنهان و محدود ادامه دارد و طالبان هنوز در بسياري از مناطق منتهی به پاراچنار شيعيان را دستگير مي کنند و آنها را به گروگان مي گيرند، باج خواهي ميکنند و فشارهاي زيادي را به شيعيان وارد مي کنند.
* 614 شهيد و بيش از 3000 زخمي از آوريل 2007 تاکنون
به هر حال از آوريل 2007 تاکنون بيش از 614 نفر در پاراچنار در مدت اين دو سال شهيد شدهاند و بيش از سه هزار نفر زخمي شدهاند و چندين نفر هم اسير شدهاند.
در درگيري آخر در ماه رمضان گذشته در منطقه "باغ زئی" تعداد زيادي از تروريستها فرار کردند و 32 پايگاه نظامي آنها هم به تصرف شيعيان درآمد و شخصي بنام "ابوالليث الليبي " مرد شماره چهار القاعده در اين منطقه کشته شد و دولت پاکستان وي را با بالگرد ارتش به وزيرستان منتقل کرد و آن منطقه را نيز بمباران کرده و به آمریکایی ها اعلام کرد که ابواللیث را وزیرستان کشته است!.
ميتوانيم بگوييم درگيري در پاراچنار جنگ صهيونيست و مزدورانش عليه شيعيان است و در اين راستا از هر دولتي که در پاکستان در رأس قرار بگيرد، استفاده ميکنند.
* فقر و بيکاري و فروش منازل شخصي عامل بالقوه کوچ شيعيان از پاراچنار // گروگان گيري شيعيان و باج خواهي از آنها
در اين مدت در پاراچنار مردمي که اهل جنگ بودند، به مقابله پرداختند، آنهايي که فقير و مستضعف هستند، بيکار ماندهاند و بسياري از آنها به شهرهاي پيشاور، لاهور، کويته و پنجاب و بسیاری از کارگران به جمهوری اسلامی ایران مهاجرت کردهاند تا بتوانند حداقل روزگار عادي خانواده های خودشان را اداره کنند.
تروریست ها هنگامی که فردی را می ربایند پول هنگفتی را به عنوان غرامت در برابر آزادی او مطالبه می کنند و بسیاری از خانواده ها مجبور می شوند منزل و زمین خود را بفروشند و پس از اين اقدام هم هيچ راهي براي زندگي در اين منطقه ندارند و این احتمال وجود دارد که از مجبور به مهاجرت ميشوند.
آدمربایی در واقع برای در تنگنا قرار دادن شیعیان است زیرا آنها اولاً دیگر احساس امنیت نمی کنند و ثانیاً با پرداخت غرامت اقتصادشان تباه می شود و از سوی دیگر تروریستها با پول دریافتی از شیعیان به خرید تسلیحات می پردازند و خود را برای حملات بعدی علیه این منطقه آماده می کنند این درحالی است که ارتش پاکستان هم که آمريکا به نوعي در آن نفوذ دارد، به نوعي از اين تروريستها حمايت کرده و ميکند.
دولتهاي پاکستان هم همگي با اين عوامل همراه و همدست بودهاند. به طور مثال در دوره ضياءالحق ارتش پاکستان جلسهاي به رياست سرتيپ "امتياز" برگزار شد که در آنجا مطرح شد که دو گروه "شيعه " و "سندي" دشمن پاکستان هستند و ما بايد با آنها مبارزه کنيم، دولت اعلام کرد که شيعيان و مردم استقلال طلب ايالت سند دشمن امنيت پاکستان هستند و بايد آنها را از بين ببريم و اين درگيريهاي امروز هم در ادامه همان سياستها است.
در پايان ميتوان گفت که وحدت اسلامي يکي از شعارهاي اصلي انقلاب اسلامي بوده و استراتژي اين نظام اسلامي و شيعيان جهان تعيين گرديد و از آن زمان به بعد در شبه قاره به ويژه پاکستان هم اين موضوع از سوي شيعيان پيگيري شد و هنگاميکه استکبار احساس کرد اين حرکت منافعش را تهديد ميکند، ايجاد موانع را آغاز کرد و گروههاي تروريستي يکي پس از ديگري تاسيس شدند و سياست ايجاد تنش و فتنه انگيزي ميان شيعه و سني را دنبال کردند و با نام اسلام و حتي جهاد عليه شيعيان وارد عمل شدند و خود را اهل تسنن معرفي ميکنند.
اما با اين حال شيعيان پاکستان با هوشياري کامل و آگاهي از توطئه دشمنانشان در بسياري از مناطق نه تنها با اهل تسنن درگير نميشوند بلکه در شاديها و غم در کنار يکديگرند و با حفظ وحدت اسلامي ميان خود توطئه دشمنان را به خوبي خنثي کردهاند.
و اما کلام آخر
به طور کلي اهداف طالبان، وهابيها و حاميان آنها آمريکا، برخي دولتهاي ضد شيعه منطقه از فشار بر شيعيان و کشتار آنها در منطقه استراتژيک پاراچنار به شرح ذيل است:
1- تضعيف شيعه و متوقف کردند روند پيشرفت اين منطقه شيعه نشين و سرسبز و زيبا، که هم از لحاظ طبيعي زيباترين و آبادترين است و هم از نظر سطح سواد و حضور در عرصه هاي گوناگون کشور در بين مناطق قبائلی بی نظیر است.
2- ايجاد اختلاف در بين شيعيان پاراچنار و قبائل ديگر. در نتيجه اين اقدامات که هم اينک عبور شيعيان از مناطق قبائلي غير شيعه غير ممکن است و در صورتي که بخواهند از اين مناطق عبور کنند و شناسائي شوند احتمال زنده ماندنشان به شدت ضعيف خواهد بود.
3- تخليه شيعيان از منطقه پاراچنار و کوچاندن آنها به ديگر مناطق پاکستان؛ در واقع هدف اصلي پنهاني اين موضوع تشکيل کشور پشتوستان و تجزيه کشورهاي افغانستان، ايران و پاکستان است که گام اول اين طرح تخليه شيعيان از منطقه پاراچنار است؛ زیرا طرح تاسیس کشوری به نام پختونستان یا پشتونستان با هدف ایجاد یک پایگاه قابل اعتماد آمریکا در منطقه پیگیری می شود و برای شیعیان جایی در این پایگاه آمریکایی وجود ندارد.
3- ايجاد پايگاه آمريکا در منطقه استراتژيک همجوار پاراچنار؛ و یا خود پاراچنار.
براي اين امر هم مجاورت شيعيان براي آنها مفيد نيست و به اعتقاد آنها شيعيان نوعي تهديد بالقوه محسوب ميشوند و بايد کوچ کنند.
4- تسويه حساب آمريکا باالقاعده به قيمت جان و مال و امنيت شيعيان؛
آنها معتقدند که طالبان بايد به شيعيان حمله کنند و در واکنش به آنها شيعيان هم به مقابله با آنها بپردازند و خود آمريکا نيز از اين مساله سود کند، چرا که در ظاهر اين دولت براي نابودي طالبان در افغانستان حضور دارد.
5- در واقع القاعده و طالبان مثل دو لبه قيچي قصد دارند شيعيان را قيچي کنند؛ از يک طرف طالبان والقاعده در رفتارهاي خود نشان دادهاند هر زماني که بخواهند ميتوانند با آمريکا کنار بيايند و از طرف ديگر آمريکا هم در طول 8 سال مبارزه با آنها، نه تنها القاعده و طالبان را ريشهکن نکرده بلکه به گسترش و رشد آنها نيز کمک کرده است، حتي در طول حضور خود در عراق و افغانستان هيچ ضربه محکمي بر پيکر آنها وارد نکرده و مانند يک مترسک از آنها استفاده ميکنند، حتي اخيراً هم در افغانستان بحث مذاکره با طالبان را به رسميت شناختهاند.
6- آمريکا با اين کار محاصره ايران را تقويت ميکند و ارتباط ايران را با همسايگانش قطع و گامهاي موثري براي تحکيم قدرت خود در منطقه برمی دارد.
به عبارت ديگر آمريکا با حضور در افغانستان و پاکستان نفوذ خود را در اطراف چين هم مستحکمتر کرده ضمن اينکه از تمامي مخالفين جمهوري اسلامي ايران در اين کشورها حمايت ميکند و نيروهاي شورشي و گروههاي تروريستي مانند « جندالله، سپاه صحابه و طالبان » را نيز تقويت ميکند و يک گام به سناريوي "حضور در ميان رقابتهاي برتر منطقه " نزديکتر شده است.
7- ذخاير عظيم هستهاي و انبارهاي اتمي پاکستان در ايالت سرحد بنا شده است و مواد خام اورانيوم غني شده در اين منطقه به وفور يافت ميشود بنابراين آمريکا با حضور در اين منطقه در واقع سناريوي "کنترل پاکستان اتمي " را عملي خواهد کرد که هم براي ايران و هم براي چين که نزديک اين منطقه است، تهديد محسوب ميشود.
8- آمريکا با حضور در افغانستان و تحريک طالبان براي کوچاندن شيعيان از مناطق قبايلي پاراچنار و ايالت سرحد در واقع خنجری بر پشت مردم منطقه کاشته است. اگر آمريکا در افغانستان و ايالت سرحد در شمال غرب پاکستان مسلط شود، ميتواند شکافي را در بين پنج کشور هستهاي ايجاد کند.
در واقع ميان روسيه، چين، پاکستان ، هند و ايران پايگاهي ايجاد کرده که به راحتي ميتواند براي اين پنج قدرت تهديدي بالقوه باشد.
.........
1- قابل ذکر است که سني هاي تمامي مناطق قبائلي از جمله پاراچنار و همه گروههاي متشکل در گروهک طالبان ديوبندي مسلک هستند و برگزاري ميلاد پيامبر (ص) را بدعت مي دانند اما آنها در پاراچنار، فقط به دليل مقابله با مراسم شيعيان در روز عاشورا، ميلاد برگزار مي کردند و هر سال شعارهايي را بر ضد شيعيان سر مي دادند که اين شعارها در ربيع الاول سال 1428 کاملاً متفاوت بود زيرا برنامه اين بود که اين منطقه به آتش کشيده شود. /م
2- فرمانداران مناطق قبائلي هفت گانه يعني باجور، مهمند، خيبر، اورکزئي، کرم، وزيرستان شمالي و وزيرستان جنوبي و برخي مناطق غير قبائلي در سرحد و بلوچستان نماينده سياسي (Political Agent) خوانده مي شوند./م
انتهای پیام