( 0. امتیاز از )


ساندي تايمز با استناد به منبعي که آن را «منبع ديپلماتيک» خواند، مدعي شد که مير داگان، رئيس موساد (سازمان جاسوسي رژيم صهيونيستي) جلسه اي محرمانه با مقامهاي سعودي برگزار کرده که در آن طرف عرب موافقت ضمني خود را با استفاده از آسمان اين پادشاهي عليه ايران رد نکرده است.
اين روزنامه انگليسي همچنين به نقل از جان بولتون، سفير سابق آمريکا در سازمان ملل نوشت: پرواز جنگنده هاي اسرائيل از مسير عربستان براي بمباران ايران منطقي است.
بولتون در ادامه مي گويد که سران عرب در خفا بر لزوم مبارزه با ايران هسته اي تأکيد مي کنند.
اين خبر به تنهايي نمي تواند دربردارنده نکته قابل توجهي باشد، خاصه اينکه ساندي تايمز که خبر را بازتاب داده، نشريه اي است که در انتشار «خبرهاي خاکستري» درباره حمله نظامي به ايران به نقل از منابع بي نام و نشان که آنها را «منابع آگاه» يا «منبع ديپلماتيک» مي نامد، کارنامه درخشاني(! ) دارد.
ساندي تايمز همان نشريه اي است که در هنگامه اشتلم خوانيهاي دولت بوش عليه ايرانيان به نقل از منابع اطلاعاتي در پنتاگون و نيز يک منبع در وزارت دفاع انگليس که البته تمامي آنها همچنان بي نام و نشان بودند، ادعا کرد که پنج نفر از ژنرالهاي ارشد ارتش آمريکا تهديد کرده اند، در صورت تصويب طرح حمله به ايران از مقام خود استعفا مي کنند؛ خبر بسيار گمراه کننده اي که در لايه هاي زيرين خود نزديک بودن زمان حمله نظامي به ايران را القا مي کرد.

ناگفته پيداست، انتشار «خبرهاي خاکستري» درباره ايران که گويا به يک دستور کار در ساندي تايمز تبديل شده است، از آنجا که کمتر با انگ و برچسب «وابستگي به دشمن» روبرو مي شوند، مقبوليت بيشتري در نزد جامعه هدف مي يابند.
اما درباره خبر استفاده جنگنده هاي اسرائيلي از آسمان عربستان براي حمله به ايران که به نقل از يک «منبع ديپلماتيک» مجهول منتشر شده و در ادامه «جان بولتون» ديپلمات پيشين آمريکايي که به تندروي آشکار در مواضع ضد ايراني شهرت دارد، آن را تفسير کرده و درصدد القاي درستي خبر برآمده است، بايد همزمان به دو خبر ديگر که به تازگي درباره ايران از سوي منابع غربي منتشر شده اند، توجه کرد.
نخست، خبري که در ابتداي هفته جاري، برخي رسانه ها به نقل از منابع غربي درباره مانور زيردرياييهاي اسرائيلي براي رويارويي نظامي با ايران منتشر کردند.
خبرگزاري رويترز روز شنبه به نقل از يک «منبع» نوشت: به گفته يک مقام نظامي اسرائيل يک زيردريايي اسرائيلي در رزمايشي غيرمعمول با عبور از کانال سوئز، در درياي سرخ چگونگي رويارويي با ايران را تمرين کرده است.
در اين خبر بر روي همکاري دولت مصر با اسراييل براي انتقال زير دريايي اتمي «دلفين» از تنگه سوئز به درياي سرخ تأکيد شده است.
سايت «عرب مانيتور» هم به نقل از رسانه هاي رژيم صهيونيستي نوشت که همزمان با تنش ديپلماتيک در روابط ايران و اتحاديه اروپا نيروي دريايي اسرائيل انجام يک مانور دريايي با حضور زير درياييهاي اتمي کلاس «دلفين» را شروع کرده است.
اين رسانه ها هدف عبور زير دريايي دلفين از تنگه سوئز به درياي سرخ را در تير رس قرار دادن ايران بيان کرده اند.
در همين حال، جو بايدن، معاون اول رئيس جمهور باراک اوباما به شبکه خبري «اي بي سي» گفت که اسرائيل حق دارد تا راهکارهاي متفاوت از آنچه آمريکا انجام مي دهد عليه ايران در پيش بگيرد.
برايند اين سه خبر که در يک بازه زماني نزديک در رسانه هاي غربي منتشر شده اند،درصدد القاي تمرکز اسرائيل براي حمله به تأسيسات هسته اي ايران است که انتشار آنها در آستانه سفر اوباما به مسکو معنادار ارزيابي مي شود.
خبرهايي از اين دست، مي توانند به مانند اهرم فشاري بر رئيس جمهور ايالات متحده باشند که به استناد آنها اوباما در کرملين ادعا کند که از سوي تل آويو بشدت زير فشار است تا با حمله نظامي اسرائيل به ايران موافقت کند و در نتيجه، از همتاي روس خود بخواهد، براي جلوگيري از اقدام نظامي يکجانبه صهيونيستها و شروع يک جنگ ويرانگر ديگر در منطقه، مسکو عليه برنامه هسته اي ايران سياستهاي همسوتري را با واشنگتن در پيش بگيرد.
نکته قابل توجه ديگر در اين تحليل رسانه اي، القاي همسويي برخي کشورهاي عرب منطقه و بصورت مشخص، عربستان سعودي و مصر با اسرائيل در حمله نظامي به ايران است.
هر چند در ظاهر، شواهد و قرايني هم براي اثبات اين گزينه وجود دارد که گاه در رفتار و گفتار برخي سران عرب منطقه قابل رديابي است، اما در اين ميان، نبايد فراموش کرد که از ديدگاه متحدان غرب در کشورهاي عربي، همسويي با سياستهاي ضدايراني، نامحدود، بي پايان و به همراه يک چک سفيد امضا نيست.
«عبدا... الشايجي»، يک تحليلگر کويتي در گروه مطالعات آمريکايي در دانشگاه کويت چندي پيش در گفتگويي با شبکه الجزيره درباره روابط ايران، آمريکا و اعراب جمله اي را بر زبان جاري کرد که خواسته قلبي جريان سازشکارعرب را نسبت به ايران به خوبي آشکار مي کند.
الشايجي مي گويد: اعراب به هيچ وجه از شروع جنگ ميان واشنگتن و تهران استقبال نمي کنند، اما اين را هم نمي خواهند که آمريکا، ايرانيان را آسوده بگذارد.
از اين منظر، برخي دولتهاي عربي نمي خواهند، دولت اوباما با سياستهاي جديد خود در نزديکي نسبت به ايران، آنها را در تله آفسايد قرار دهد و اين نگرش، همان نقطه اشتراک برخي سران عرب با رژيم صهيونيستي است.
اما آيا اين اشتراک ديدگاه از ابراز همدردي سياسي در نشستهاي ديپلماتيک محرمانه فراتر مي رود و موجب ورود برخي اعراب به يک اجماع نظامي با صهيونيستها عليه ايران مي شود؟
برخي تحليلگران عرب که به طيف سازشکار نيز وابسته اند، خود پيشتر اين پرسش را با تمثيل زيبايي پاسخ گفته اند که بيانگر وجود رگه هايي از واقعگرايي در نزد آنها است.
آنها آشکارا گفته اند، به هيچ وجه نمي خواهند در هيچ حمله اي عليه ايرانيان همکاري داشته باشند زيرا به خوبي باور دارند که چنين اقدامي، درهاي جهنم را به روي کشورهايشان مي گشايد.

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر