رسانه های جمعی؛ خانه تیمی عرفان واره ها و جنبش های نوظهور
صدای شیعه: رشد روزافزون عرفان واره ها در سطح جهان که می کوشند به شیوه کاذب و غیرحقیقی نیاز فطری انسان را پاسخ دهند، مسئله ای نیست که بتوان از کنار آن و زمینه هایش به آسانی عبور کرد. به ویژه آنکه این عرفان واره ها امروز ابزار رسانه ای را در اختیار دارند. از این رو با حجت الاسلام علی قهرمانی، نویسنده و منتقد رسانه ای شبه عرفان ها و مدیر موسسه فرهنگی «ندای فطرت» که دبیری شورای علمی معنویت و رسانه موسسه بهداشت معنوی را نیز بر عهده دارد در این باره به گفت و گو نشسته ایم.
چند نوع عرفان کاذب هم اکنون در کشور فعال هستند و کدامیک توانسته اند مخاطبان بیشتری در جامعه داشته باشند؟
بیش از صد و پنجاه جریان در کشور فعال هستند. یک عده از آنها ریشه در جریانات باستانی و سنتی دارد، که بسیار قدیمی و در واقع برگرفته از مکاتب باستانی انسانی هستند؛ آیین بودا از مهم ترین جریان های شبه عرفانی دنیا بوده است و اگر کسی چنین ادعایی کند، ادعای گزافی نکرده است. حتی در جریان دین نوین؛ جنبش عصر جدید – دین جدید – تفکر نوین و جریان هایی که در حال فعالیت برای آینده بشر هستند، اکثرآموزه ها یا بودایی هستند یا برگفته از این آموزه ها.
بودا و شاخه های آن که "بودای تبتی" فعالترین و سیاسی ترین شاخه آن است و ردپای آن را در نسل کشی های میانمار می توان دید. "دالایی لاما" رهبر این فرقه هیچگاه حرفی از کشته شدن ده ها هزار مسلمان میانمار نزده و نمی زند و در حالی که همه می دانند بوداییان این منطقه از سوی رهبران تبتی راهنمایی می شوند .
این فرقه امروزه برای گسترش روزافزون خود از رسانه ها کمک گرفته و با سینماهای هالیود، چین، کره و اروپا ارتباط عمیقی دارد و توانسته تاثیری عجیب بر رسانه های آنها بگذارد.
برای آشنایی با این شبه عرفان های شرقی و عرفان واره های غربی که رد پای آن را قوی می بینیم می توان یوگا را معرفی کرده و مورد بحث قرار داد، چراکه هم اکنون حتی در روستاهای دورافتاده ما باشگاه دارند؛ این ورزش شاخه عملی یکی از عرفان واره های هندی است.
اگر جریان های آرامش که الان در کشور شیوع پیدا کرده اند، را بررسی کنیم درمی یابیم چند درصد از سرکردگان آنها برای آموزش به تبت می روند و یا از رهبران آیین بودایی برای آموزش به ایران می آیند. این جریان فعال تبتی را می توان در رسانه ها نیز دید و هم اکنون رسانه های دنیا، خانه تیمی عرفان واره ها شده اند.
آیا این شبه عرفان ها توانسته اند در رسانه های ما نیز نفوذ کنند؟
سریال کره ای یانگوم و دونگی که در تلویزیون ملی ما پخش می شد؛ خیلی برای دوبله آن زحمت کشیده بودند و در قسمت های زیادی از آن سعی کرده بودند با آوردن نام خدا، بار کفرگرایی و التقاطی اش را کم کنند اما سرتاسر این فیلم ها مملو از آموزه های بودایی است و با دو بار نام خدا را آوردن این فیلمها اصلاح نمی شود و با آیه قرآن چسباندن، معرفت اسلامی که هیچ، حتی ذره ای از معارفی که بوی اسلام را دارد را هم نمی توان به این سریالها انتقال داد.
چه مولفه های بودایی در این فیلم وجود دارد؟
"اصل رنج" که یکی از آموزه های بوداست در سرتاسر سریالهای کرهای دیده می شود، بطور مثال این پادشاه که کسی اسمش را نمی داند و اصلا در فیلم نامش را صدا نمی زنند یا خانم دونگی، ملکه های اول و دوم، فرزند ملکه و اطرافیان در رنج هستند و زندگش شان تا می آید بوی آسایش بگیرد؛ خوشحالی شان بوی رنج می گیرد و دوباره با مشکلات بغرنجی روبرو می شوند.
نباید غافل شویم که این فیلم (دونگی) درامی قوی دارد و توانسته دو فیلم کره ای قبلی را از نظر شخصیت پردازی و قصه پردازی کنار بزند و باید اضافه کنم این سریال از معارف و گنجینه های دینی ادیان و ملل مختلف استفاده کرده و برای همین است که بن مایه قوی ای در درام دارد و توانست مخاطبان بسیاری را جذب کند .
اصل دوم در آیین بودا" ظلم پذیری" است: این آیین مانند شاخه های مسیحی تحریف شده مدعی است که ما باید طرفدار صلح باشیم حتی اگر به ما ظلم کردند، نباید چیزی بگوییم، بطوریکه نقش اول این فیلم در سرتاسر قصه ظلم را می پذیرد و سر تسلیم فرود می آورد و نشان داده می شود که او با این روحیه همیشه موفق می شود .
اما در آموزه های اسلام انسان باید جانش را فدای حق کند و ظلم ستیز باشد، کدام آموزه این فیلم بلند و تاثیرگزار شباهت به آموزه های اسلام دارد؟!
این سریال در تعارض 180 درجه ای با مفاهیم و مواضع اسلامی است، بویژه با اسلام جهادی و عاشورایی تقابل مستقیم دارد. ما در دین مان اصلا پذیرش ظلم نداریم بلکه قیام در برابر آن را داریم کدامیک از امامان ما در مقابل ظلم ایستادگی نکرده اند؟ و اگر برخی به ظاهر این کار را نکرده اند؛ یعنی در شرایطی نبودهاند که به طور مستقیم با ظلم رویارو شوند، از ابزار دیگری استفاده کرده اند؛ شما ببینید امام سجاد (ع) در اوج خفقان از دعا استفاده می کند؛ برده هایی را می خرد و اینها را با تربیت اسلامی، شیعی و انقلابی رشد می دهند و می فرمایند شما هر کدامتان سفیر اسلام ناب هستید و بروید برای اسلام ناب تبلیغات کنید.
اگر توجه کنیم می بینیم ائمه (ع) دستگاه عریض و طویل تربیتی در دوران خفقان عباسی شکل داده بودند، مثلا امام باقر (ع) شیعه هایی را تربیت می کنند که سازمان یافته مقابل ظلم بایستند و اگر با شمشیر نتوانستند، جنگ فرهنگی در پیش بگیرند و بطور کل باید گفت: ظلم پذیری نداریم؛ نه در قاموس دین هست، نه در آیات قرآن و سیره معصومان و گفتارشان هست.
چگونه یک فیلمِ صددرصد ظلم پذیر را در رسانه ملی پخش می کنند؟ چه نکته آموزنده ای در این فیلم وجود دارد؛ اصول اخلاقی بودایی اش آموزنده است؟! با چه مقیاسی کارشناسان رسانه ملی این فیلم را خریداری کرده و آن را پخش می کنند؟! موج کره ای که در صداوسیما راه افتاده و این فیلم ها خریداری و پخش می شود.
از دیگر مشکلات فیلم هایی از این دست ترویج روابط جنسی قبل از ازدواج است، تا آنجا که روابط آزاد جنسی قبل از ازدواج بین جناب امپراطور و دونگی را نشان می دهند و بچه که حاصل این روابط قبل از ازدواج است، به دنیا می آید. حال باید دید جوانی که پای این فیلم می نشیند، تاثیر نمی پذیرد؟ کجای این مساله با اسلام سازگار است؟! ما در اسلام روابط آزاد عاطفی قبل از ازواج نداریم چه برسد به روابط آزاد جنسی.
آنقدر این فیلم مولفه دارد که نمی توان به همه آنها اشاره کرد، اما باید این را اضافه کنم که این فیلم مخالف صریح دین است ؛ مخالف با امهات دین است نه با متشابهات.
تناسخ در فیلم ها و سریال های کره ای بوضوح دیده می شود؛ بطور مثال در فیلم "ایسان" که از شبکه های استانی رسانه ملی پخش شده است یک صحنه ای بود که خانم ها داشتند در حیاط قدم می زدند به آشپزخانه که می رسند یکی از آنها می گوید من به آشپزی خیلی علاقه دارم شاید در زندگی قبلی آشپز بوده ام (!) زندگی قبلی یعنی تناسخ !
چرخه تولد و مرگ را در این فیلم، با قالب هایی ساده نشان می دهند که پشت سر هم است و عالم برزخ و قیامتی وجود ندارد و این درست مخالف آموزه های دین است. ما چرخه تولد و مرگ و تناسخ نداریم ولی این موضوعات را بوضوح در این فیلم ها می بینیم باز این ها را پخش می کنند و می گویند این فیلم ها آموزنده است.
دونگی در این سریال خوش اخلاق نیست؛ بلکه ظلم پذیر است؛ خوش اخلاق آن کسی است که یک جاهایی برای خدا خشم کند در این فیلم چنین چیزی نداریم اصلا چیزی به نام بد و خوب وجود ندارد؛ همه چیز نسبی است و اصلا در این فیلم بخاطر اطلاعاتی که علیه دونگی به ملکه می دهند، او علیه دونگی موضع می گیرد.
در آیین بودا بد و خوب در ذهن تو است؛ در این فیلم ملکه دوم از همه ظالمتر است و چرا دونگی سر تعظیم فرود می آورد چون بد و خوب وجود ندارد و هر چه هست در ذهن آنهاست.
برای مبارزه با این وضعیت چه کرد؟
اگر مسوولان حواسشان نیست، دانشجویان باید به گوش باشند. همین موج مطالبه ای که مقام معظم رهبری به آن اشاره کرده اند. جمع دانشجویی باید از مسوولان بپرسند که چرا و با چه مولفه هایی این فیلم را آموزش می دهید؟ و کجای این با اصل دین همخوانی دارد؟ اگر مسوولان در قبال کارهایی که کرده اند پاسخ دهند شاید خطاها کمتر شود.
خاله شادونه در خیلی از برنامه هایی که اجرا می کرد آموزش یوگا می داد و یا مثلا در برخی از مجلات، عرفان ها را رواج می دهند و برای رد گم کردن چند نقد از این عرفان های نوظهور را در مجلاتشان چاپ می کنند و اینگونه خود را مطالبه گر هم می دانند.
چرا نباید در رسانه های ملی اعم از دیداری و شنیداری، کارشناس دینی قرار دهند تا به این مسایل تذکر دهند و آنها را رفع کنند و فقط اجازه دارند به حجاب گیر دهند در حالی که محتوا تاثیرگذارتر است.
چرا این اتفاقات در رسانه ملی می افتد؟ به این خاطر که برخی کارشناسان دغدغه ندارند، سینما که اوضاعش بدتر است، حرف های تکراری می زند و در فاصله های زمانی طولانی ممکن است فیلم خوبی ببینیم .
بنده از زحمات دولت و وزرا تشکر می کنم در موارد زیادی کارهای خوبی انجام داده اند اما در حوزه فرهنگ کار کارشناسی نشد و از کارشناسان هم به آن شکلی که باید استفاده نکردهاند؛ در دنیا این طور است که هر فیلمی حمایت می شود و درست است که سینمای وابسته به دولت بد است اما وابستگی به معنای نظارت اصلا بد نیست. چرا در هالیوود بخشنامه می دهند به کارگردانان و به حامیان فیلم ها و به آنها خط مشی می دهند، اما چرا در ایران به کسی نمی گویند: این تذهبون ؟!
بدتر از این فیلم های هالیوودی و وارداتی فیلم های خودمان است. در فیلم ها و سریال هایی مانند آشپزباشی و نارنجی پوش، فنگشویی را چندین و چندبار تبلیغ می کنند. در حالی که این کار استدلال عقلی و علمی ندارد و همه نظریه پردازان، این موضوع را مطرح می کنند.
در رسانه ملی ما فیلمی با بودجه دولت ساخته می شود به نام "یک خانواده محترم " در آن نشان داده می شود یک پسر با پدرش دعوا می کند و بعد به جنگ می رود. در سکانس بعد نشان می دهد که امام خمینی دارند برای نوجوان ها صحبت می کنند حال باید دید نشان دادن این صحنه ها چه فکری را به مخاطبان القا می کند؟ این فیلم که مشترک ایران و فرانسه ساخته می شود و وقتی مسوولان برای دیدن این فیلم می روند نصفه کاره آن را رها می کنند و بر می گردند. در این فیلم بنوعی به بینندگان القا می شود که همه جوان ها که به جنگ رفته اند مشکلات خانوادگی داشته اند و خانواده های شهدا با این مشکلات روبرو هستند.
پسر این خانواده که از فرانسه می آید این مشکلات را حل می کند و آدم خوب ماجرا، آن پسر غربی است. ابزار هنر باید با کار دقیق و کارشناسی شده در خدمت دفاع از دفاع مقدس و ارزش های دینی کشور باشد.
کم نیستند فیلم هایی با بودجه داخل، که دفاع مقدس را نابود می کنند. چرا باید در ایران وضع طوری باشد که به راحتی به هرکسی که می خواهد فیلم بسازد مجوز دهند، در حالی که این افراد خواسته یا ناخواسته آدمِ غربیها هستند؟ چرا ما نمی توانیم به آمریکا فیلمسازانی بفرستیم تا از وضعیت اجتماعی آنها فیلم بسازند یا از شرایط همین کارتون خواب ها که در آنجا حضور دارند؛ باید مجوز را به افرادی بدهند که منصف باشند نباید آتو به دست بیگانگان بدهیم و آنها بتوانند چهره انقلاب شیعی را تخریب کنند.
برخی مسوولان عارشان می آید به کارشناسان مراجعه کنند! باید این را بپذیریم که در حوزه فرهنگ و هنر فقط تعدادی کارگردان نیستند که حرفی برای گفتن دارند، بعضی ها در این زمینه حرفی برای گفتن دارند اما اجازه کار ندارند و به آنها میدان داده نمی شود. اگر مسوولان حواسشان نباشد خودشان تیشه به ریشه نظام می زنند. مسوولان همه تقصیرها را بر دوش ندارند، اما تاثیرگذارترین مهره در این چرخه هستند.
ما باید دوست و دشمن را خوب بشناسیم؛ ما اتاق فکرهایی برای استفاده از فکر و نظرکارشناسان مان سراغ نداریم و این از کم کاری ما و مسوولان است. مگر ایجاد این اتاق ها چقدر هزینه دارد، ماهی یکبار 9، 10 نفر کارشناس را دور هم جمع کنند؟!
انتهای پیام