مبارزات مسلحانه برآیند خفگان سیاسی رژیم
صدای شیعه: رژیم پهلوی به عنوان نظامی دیکتاتور و تمامیت خواه از هر وسیله ای برای سرکوب مخالفان و مبارزان استفاده می کرد. اما سرکوب مخالفان پس از کودتای 28 مرداد به دلیل ورود نیرو های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل به ایران و شکل گیری سازمانی تحت عنوان "سازمان اطلاعات و امنیت کشور"، ساواک بسیار نظام مند و خشن گردید. خشونت نیروی های امنیتی به حدی بود که اعتراض بسیاری از کشور های بین المللی حامی شاه را نیز بر انگیخت. در این رابطه خشونت نیروی های امنیتی موجب شکل گیری گروههای مبارز مسلحی شد که با فعالیت های خود ابهت و عظمت سیستم پوشالی ساواک را بر هم زدند و نور امیدی بر دل انقلابیون نهادند. در این مبارزات سازمان چریک های فدایی خلق ایران با مرام های مارکسیستی تا سازمان فدائیان اسلام به عنوان مدافعان آئین و سنن اسلامی حضور داشتند.
مقدمه
با برکناری رضا شاه و در نهایت امر وقایع شهریور 1320 احزاب و گروههای مختلفی در عرصه سیاسی ایران پدیدار شدند. نخست حزب توده میدان دار بود که پس از هفت سال فعالیت، در نهایت فعالیتش غیرقانونی اعلام شد. سپس نوبت ملی گراها فرا رسید که در بستر نهضت ملی کردن نفت از طریق اتحاد با نیروهای مذهبی به فعالیت پرداختند اما با کودتای 28 مرداد 1332 به حاشیه رانده شدند. از دل نیروهای ملی گرا پس از کودتا نهضت مقاومت ملی و نهضت آزادی به عرصه آمد که در تلاش بود تا در چارچوب قانون اساسی و حکومت شاهنشاهی به فعالیت بپردازد اما حکومت تمامیت خواه پهلوی، بعد از کودتا فعالیت محدود این گروهها را نیز تحمل نکرد. اعضای نهضت آزادی محاکمه و به زندان رفتند. با محاکمه اعضای این گروه در دادگاه و بسته شدن فضای سیاسی کشور بر روی گروهها و احزاب مختلف راهی جز مبارزه مسلحانه و فعالیت چریکی باقی نماند. در این راستا سازمان چریک های فدایی خلق ایران، سازمان مجاهدین خلق ایران و جمعیت فدائیان اسلام ظهور کردند که نقش بسیار مهمی در شکل گیری انقلاب اسلامی داشتند.
سازمان چریک های فدایی خلق ایران
یکی از گروهها و سازمانهای چریکی که پس از سرکوب قیام پانزده خرداد به وجود آمد و بر علیه استبداد داخلی مبارزه کرد سازمان چریک های فدایی خلق ایران بود. سازمانی که در سال 1350 بر خود نام چریک های فدایی خلق نهاد و با صدور بیانیه ای اعلام موجودیت نمود. ایدئولوژی این سازمان مارکسیسم - لنینیسم و به عبارتی استراتژی و مسیر کلی و عمومی مبارزه و هدایت نیرو و بسیج مردم در جهت سرنگونی رژیم پهلوی بود. سازمان چریک های فدایی خلق از وحدت دو گروه مارکسیستی، معروف به گروه " جزنی – ضیاء ظریفی" و "پویان – احمدازده" شکل گرفت. شعار گروه در ابتدا بحث و گفتگو دربارهی مبارزه مسلحانه و اینکه مشی قهرآمیز باید جای خود را به تدارک این مشی و پراتیک آن بدهد"، بود. جزنی سرکوب کردن دانشگاه، در چندین نوبت طی سالهای 39 ـ 42 و ماجرای 15 خرداد را که از نظر او یک تظاهرات و شورش بدون نقشه بود، مثال میآورد و نتیجه میگیرد، آنچه میتواند موجب پیروزی ملت شود و توسل به راه و روش قهرآمیز است.
اعضای گروه برای آموزش نظامی سوریه را انتخاب کردند. محمد صفاری آشتیانی و علی اکبر صفایی فراهانی از جمله افرادی بودند که موفق شدند از مرز خارج و خود را به اردوگاههای فلسطینی در سوریه برسانند. اولین برنامه گروه، مطالعهی آغاز عملیات از مناطق روستایی بود. بالاخره گروه به این نتیجه رسید که شروع عملیات در روستاهای شمال کشور، به دلیل انبوه جنگل مناسب تر است. پس از مطالعات گروه مزبور، پاسگاه سیاهکل نقطه آغازین تهاجم مسلحانه انتخاب شد. زیرا براساس بررسیهای به عمل آمده، اهالی سیاهکل نسبت به دیگر نقاط از آگاهیهای اجتماعی و سیاسی بیشتری برخوردار بودند و این، برای آغاز عملیات پارتیزانی که نیازمند حمایت مادی و معنوی مردم است یک امتیاز ویژه به حساب میآمد. عملیات در شامگاه 19 بهمن 1349 آغاز شد. در این عملیات مقادیری سلاح و مهمات به غنیمت گروه افتاد و معاون پاسگاه در این عملیات توسط افراد مسلح به قتل رسید.
پس از سه روز محمد رضا پهلوی ضمن دریافت گزارش اویسی فرماندهی ژاندارمری کل کشور، خطاب به او میگوید: " در اسرع وقت باید قلع و قمع یا دستگیر شوند و ضمنا هدف این عناصر مخرب به زارعین تفهیم شود که منظورشان خارج نمودن اراضی از دست رفته آنها بوده و به نفع کمونیست ها اقدام نمودهاند که به نفع آنها اراضی را تصاحب نمایند." سرانجام پس از چندین روز تعقیب و جنگ و گریز نیروهای رژیم پهلوی موفق شدند اعضای گروه را در هشتم اسفند همان سال از پای در آورند و تعدادی را نیز دستگیر کردند. با اینکه عملیات سیاهکل با شکست بسیار سختی روبه رو شد ولی همان عملیات به عنوان یک عملیات نمادین در تاریخ ثبت گردید، طوری که آن را به عنوان سرآغاز مبارزهی مسلحانه علیه رژیم شاه قلمداد کردند و موجب در هم شکستن ابهت و عظمت رژیم پلوی شد.
سازمان مجاهدین خلق ایران
از گروهها و سازمانهای چریکی دیگری که در دورهی پهلوی به وجود آمد سازمان مجاهدین خلق ایران بود. این سازمان چون با ایدئولوژی اسلامی – مارکسیستی و با ظاهری اسلامی شروع به فعالیت نمود مورد استقبال نیروهای مذهبی قرار گرفت و روحانیت مبارز نیز با کمک های معنوی و مادی از آن حمایت کرد. بنیانگذاران سازمان در پی به بن بست رسیدن سیاستهای ملی گرایانه و لیبرالسیتی جبهه ملی ایران و نهضت آزادی ایران و کنار رفتن گروههای مزبور از صحنهی سیاسی کشور (خصوصاً بعد از سال 1341)، به ارزیابی و بررسی کار کرد آنها پرداختند و در پی یافتن دلایل شکست این گروهها برآمدند و تصمیم بر آن گرفتند تا با جبران لغزش و خطاهای آنان و با عنوان جدید به صحنهی سیاسی ایران بازگردند. این گونه بود که جمع آنان متاثر از التهابات سال 1342، به این نتیجه رسید که تنها راه سرگونی رژیم شاه، جنگ مسلحانه است و برای آغاز عملیات احتیاج به حداقل آمادگی نظامی است.
براین اساس در سال 1348 کادر رهبری سازمان متشکل از محمد حنیف نژاد، سعید محسن، بهمن بازرگانی، علی باکری و علی اصغر بدیع زادگان مصمم شدند عدهای از اعضا را برای آموزش نظامی به اردوگاهای فلسطینی اعزام کنند. اولین گروه از این سازمان از جمله بدیع زادگان و تراب حق شناس به سوریه عزیمت کردند و در پایگاه شهید سلامه به آموزش نظامی پرداختند. گروه دیگری نیز در سال بعد عازم دبی شدند تا از آنجا به اردوگاههای فلسطینی در لبنان و اردن منتقل شوند که این گروه به اتهام سرقت در بازار دبی دستگیر و به پلیس ایران تحویل داده شدند.
از جمله اقداماتی که این گروه برعلیه رژیم انجام دادند، انفجار دکل های فشار قوی سولقون که در کرج و برق منطقهای شیراز به منظور اخلال در محل برگزاری جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی بود. این گروه در تلاش بودند تا از این طریق شاه و رژیم را در سطح بین المللی به عنوان یک حکومت بی ثبات معرفی کنند. آنها در اجرای عملیات مزبور به طور کامل موفق نشدند و تنها توانستند چند دکل برق را منفجر کنند و سرانجام تشکیلاتی که میخواست با شروع عملیات نظامی، توده های مردم را به قیامی مسلحانه علیه رژیم برانگیزاند، قبل از هر اقدامی متلاشی شد و اکثر کادر و رهبری آن توسط نیروهای ساواک شناسایی و در اول شهریور سال 1350 دستگیر شدند. هرچند گروه ضربات سختی را متحمل شدند و اعضای سازمان آن دستگیر شدند، اما اقدام اعتراضی آنها عملکرد رژیم پهلوی را زیر سوال برد.
جمعیت فدائیان اسلام
جمعیت فداییان اسلام از جمله گروه ها و تشکل های سیاسی بود که بعد از شهریور 1320 ه . ش فعالیت خود را به رهبری سیدمجتبی نواب صفوی با گرایش مذهبی، انقلابی آغاز کرد و به سرعت به یکی از جریانهای مهم و تاثیرگذار تبدیل شد. این گروه از میان گروه های مبارز، نخستین گروه مخالفی بود که در دههی اول حکومت محمدرضا پهلوی اعلام موجودیت کرد. فداییان اسلام که از متن مردم برخاسته بودند و اعتقاد عمیقی به اسلام و مبانی آن داشتند با حکومت غیردینی و ابستگی آن به بیگانگان مخالفت سرسختانه ای نشان دادند. آنها در مبارزه خود با استعمار، عمال داخلی استعمار را نشانه گرفتند. این گروه پرتحرک و از نظر تشکیلاتی هم تا حدی قوی بود و برمبنای چنین انگیزه و هدفی، ابتدا به مبارزه با جریان مخالف اعتقادهای مذهبی تشیع از جمله احمد کسروی و هم فکرانش پرداختند. احمد کسروی می کوشید با ترویج و تبلیغ نظریات پوچ مردم را منحرف کند و در نوشته های خود به اسلام ، شیعه و روحانیت اهانت می کرد. او معتقد بود که تنها عامل بدبختی و عقب ماندگی جامعه پیروی از اسلام و تشیع می باشد. اما این جمعیت علیرغم تماس ها و مذاکرات متعدد نتوانست کسروی را از دین ستیزی باز دارد به همین خاطر نواب صفوی با انتشار بیانیه شدیداللحنی با عنوان "دین و انتقام" موجودیت "فداییان اسلام" را اعلام کرد.
بر این اساس تصمیم گرفته شد که کار کسروی را یکسره کنند. بالاخره در بیستم اسفند 1324 چهارتن از اعضای فداییان اسلام به نامهای سیدحسین امامی، سیدعلی امامی، جواد مظفری و علی فدایی، کسروی را در کاخ دادگستری به قتل رساندند و در حقیقت این نخستین اعدام انقلابی فداییان اسلام بود که غالب علما و مردم از اقدام آنها حمایت کردند. آیت الله کاشانی در مواقع بسیار به تایید عملکرد این گروه برخاست و در جواب خبرنگار "هرالد تریبون" که از او درباره " تروریست" بودن فداییان اسلام سوال شده بود ، چنین گفت: "فداییان اسلام تروریست نیستند و تمام ملت ایران امروز فدایی اسلام و وطن می باشند و این شهرتها را انگلیسیها در خارج با پولی که از نفت ما برده ، انتشار می دهند". (کتاب آیت الله کاشانی رایت استقلال). علاوه بر آیت الله کاشانی آیت الله حاج حسین قمی نیز طی اعلامیه ای چنین بیان کردند : "عمل آنها مانند نماز از ضروریات بوده و احتیاجی به فتوا نداشته، (زیرا کسی که به پیغمبر و ائمه(ع) جسارت و هتاکی کند، قتلش واجب خونش هدر است." (آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، کد 1645 ، پرونده نواب صفوی)
این گروه سپس با ورود به مسائل سیاسی ، مخالفت با استبداد داخلی و ایادی آن و استعمار خارجی را در سرلوحه اقدامات خود قرار داد. فداییان اسلام با محکوم نمودن دخالت های انگلیس و روس در امور داخلی ایران و به ویژه ضدیت آشکار آنها با دین اسلام، با استعانت از قاعده قرآنی نفی سبیل (ولن یجعل الله الکافرین علی المسلمین سبیلا) درصدد جلوگیری از تسلط کافرین بر مسلمانان بر آمدند. آنان چون تسلط بیگانگان و استبداد موجود در ایران را نتیجه حضور عمال ایرانی و استعمار در قالب حکومت پهلوی می دانستند لذا قهر انقلابی خود را متوجه شخصیت های دست نشانده درباری کردند. در قالب فکری، فداییان اسلام، حکومت اسلامی را جایگزینی برای سیستم های سیاسی دیگر از جمله نظام سلطنتی می دانستند و با سیستم شاهنشاهی مخالفت بودند. این گروه اعتقاد داشتند تا زمان تشکیل حکومت اسلامی اگر افراد روی کار نباشند، می توان این افراد را اعدام انقلابی کرد.
منابع:
1. نادری ، محمود ، چریک های فدایی خلق از نخستین کنش ها تا بهمن 1357 ، جلد اول ، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، تهران 1387
2. حسینیان ، روح الله ، انقلاب اسلامی (زمینه ها – چگونگی و چرایی ) چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران ( 1356 – 1346 )، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران 1387
3. احمدی روحانی ، حسین، سازمان مجاهدین خلق ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران 1384
4. کوشکی ، محمدصادق، تبار ترورر (مروری بر تاریخچه و کارنامهی تروریستی سازمان مجاهدین خلق ایران)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران 1378
5. فدائیان اسلام ؛ اسنادی از مبارزات جمعیت فدائیان اسلام، به کوشش روح الله بهرامی، مرکز پژوهش، سنجش و اسناد ریاست جمهوری، خانه کتاب، تهران، 1391
6. امینی، داود، جمعیت فدائیان اسلام و نقش آن در تحولات سیاسی – اجتماعی ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1381
7. گل محمدی ، احمد، جمعیت فدائیان اسلام به روایت اسناد، جلد اول، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1382
مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ مهدی داوودی
انتهای پیام