(
امتیاز از
)
جنگ آينده حزبالله زميني، هوايي و دريايي است
صدای شیعه: انتقام کمنظير حزبالله از عمليات رژيم صهيونيستي در قنيطره را بايد شروع فصل جديدي از موازنه حزبالله با تلآويو در مرزهاي شمالي سرزمينهاي اشغالي قلمداد کرد. سعدالله زارعي کارشناس مسائل منطقه معتقد است حزبالله ديگر نميتواند در جنگ آينده با دشمن صهيونيستي خود، از تاکتيکها و روشهاي مشابه با جنگ 33 روزه استفاده کند و به همين دليل قطعاً از شيوهها و روشهاي جديدي بهره خواهد گرفت. وي در اين راستا احتمالهاي مختلفي مطرح کرد از جمله اينکه در نبرد بعدي جنبش مقاومت اسلامي لبنان از دريا، زمين و هوا به دشمن خود هجوم برد، جنگي که بنابر گفته بعضيها ميتواند به پايان موجوديت رژيم صهيونيستي منجر شود.
سيدحسن نصرالله دبيرکل حزبالله در سخنراني پس از عمليات جنبش مقاومت اسلامي لبنان در مزارع شبعا گفت قواعد بازي براي حزبالله ديگر ارزشي ندارد. علت اين تصميم حزبالله که کارشناسان آن را يک تحول استراتژيک ميدانند، چيست؟
صحبت آقاي سيدحسن نصرالله يک موضع جديد به حساب ميآيد و به عبارتي ميتوان آن را يک استراتژي جديد دانست و البته به عملکرد رژيم صهيونيستي مربوط ميشود. يعني واکنشي بود که دبيرکل حزبالله در مقابل اقدام جديد صهيونيستها نشان داد. صهيونيستها قبل از عمليات قنيطره هيچگاه ستون حزبالله را هدف حمله نظامي قرار نداده بودند و به جز موارد جنگ، ما شاهد چنين رخدادي نبوديم. هر چند درباره جهاد اسلامي و حماس شاهد بوديم که اسرائيليها کاروانهاي انساني جهاد اسلامي و حماس را هدف قرار داده و ترور کرده بودند اما اين اتفاق براي حزبالله لبنان رخ نداده بود. اين در حالي بود که طي سالهاي بعد از جنگ 33 روزه نيروهاي حزبالله لبنان به صورت دسته جمعي در مناطق جنوبي رفت و آمد ميکردند و اساسا حضور حزبالله در استانهاي صور و جبل يک حضور جدي، پرتردد و کاملاً محسوسي است ولي اسرائيليها هيچ وقت چنين حملهاي عليه نيروهاي حزبالله انجام نداده بودند و اينگونه تلقي ميشد که حمله به کاروان حزبالله يک خط قرمزي بود که اسرائيليها آن را رعايت ميکردند.
اما در جريان حمله موشکي اسرائيليها به مزرعه العمل در استان قنيطره، واقع در جنوب سوريه اين خط قرمز از سوي اسرائيليها زير پا گذاشته شد. بعد از اين بود که آقاي سيدحسن نصرالله در مقابل اين استراتژي اعلام کرد ما ديگر هيچ قاعدهاي براي جنگ با صهيونيستها قائل نيستيم. به عبارت ديگر منظور ايشان اين بود که ديگر هيچ محدوديتي در مواجهه با اسرائيل براي رزمندگان حزبالله را قبول نداريم.
اما در جريان حمله موشکي اسرائيليها به مزرعه العمل در استان قنيطره، واقع در جنوب سوريه اين خط قرمز از سوي اسرائيليها زير پا گذاشته شد. بعد از اين بود که آقاي سيدحسن نصرالله در مقابل اين استراتژي اعلام کرد ما ديگر هيچ قاعدهاي براي جنگ با صهيونيستها قائل نيستيم. به عبارت ديگر منظور ايشان اين بود که ديگر هيچ محدوديتي در مواجهه با اسرائيل براي رزمندگان حزبالله را قبول نداريم.
با تحولات اخير، اينطور به نظر ميرسد که جنگ سوم بين رژيم صهيونيستي و حزبالله اجتنابناپذير به نظر ميرسد. بن کاسپيت روزنامهنگار اسرائيلي جملهاي دارد با اين مضمون که «همه ميدانند جنگ سوم حزبالله و اسرائيل رخ ميدهد اما هيچکس نميداند اين اتفاق کي رخ خواهد داد». به نظر شما جنگ آينده بين دو طرف چگونه پيش خواهد رفت و داراي چه شاخصهايي خواهد بود؟
درباره جنگ سوم يا جنگ آينده گمانهزنيها و مباحث مختلفي هم از سوي اسرائيليها هم از سوي حزبالله لبنان و هم از سوي تعدادي ديگر از ناظران تحولات منطقهاي مطرح ميشود. اين سؤال اساسي در حال حاضر مطرح ميشود که حزبالله لبنان در جنگ آينده چه استراتژي يا تاکتيک و روش جديدي به کار خواهد گرفت. به تعبير ديگر حرف تازه حزبالله که بتواند در جنگ آتي بر اسرائيل غلبه کند، چيست؟
اين مسئله کاملاً قابل پيشبيني است که اسرائيليها با شناسايي تاکتيکهاي حزبالله در جنگ 33 روزه تلاش کرده تا سازمان خود را متناسب با چنين وضعيتي تنظيم کنند و به عبارت ديگر آنها نقاط برتري حزبالله را که منجر به شکست اسرائيل شد، به تواناييهاي معمولي تبديل کنند تا بتوانند آن را مديريت کنند و بر آن چيره شوند.
در چنين شرايطي اين سؤال به صورت طبيعي مطرح ميشود که در مقابل حزبالله ميخواهد چه کار کند؟ با تاکتيکهاي قبلي که نميتواند در جنگ پيروز شود و حتماً بايد تاکتيکهاي جديد داشته باشد. سؤال کليدي که اينجا مطرح ميشود اين است که اين تاکتيکها چه هستند؟ در پاسخ به اين سؤال نظرهاي مختلفي هم از سوي اسرائيليها و هم بعضي محافل مرتبط با حزبالله مطرح شده است و بعضي تحليلگران سياسي هم خارج از اين دو اردوگاه گمانهزنيهاي خود را در اين خصوص مطرح کردهاند.
يک جمله کليدي را آقاي سيدحسن نصرالله در جريان شهادت عماد مغنيه مطرح کرد. در آنجا آقاي سيدحسن نصرالله گفت خون آقاي راغب حرب که اولين شهيد روحاني حزبالله است سبب شد که اسرائيليها تا خط آبي يا به تعبيري تا نهر ليطاني عقبنشيني کنند. اين نهر استان صور را از استان صيدا جدا ميکند بدين ترتيب که صيدا در شمال و صور در جنوب قرار ميگيرد.
اسرائيليها در مقطعي در سال 1996 تا پشت اين نهر عقبنشيني کردند يعني از صيدا گذشتند و اين استان آزاد شد اما صور همچنان در تصرف اسرائيليها باقي ماند. بعداً در جريان اقداماتي که در نهايت منجر به شهادت سيدعباس موسوي دومين دبيرکل حزبالله شد (که به سيد مقاومت معروف است) اسرائيليها ناچار شدند لبنان را تخليه کنند و در واقع به مرزها برسند.
آقاي سيدحسن نصرالله در جريان شهادت عماد مغنيه اعلام کردند پس از اين، ما درصدد محو اسرائيل از عالم وجود هستيم و جنگ آينده براي اسرائيل جنگ وجودي خواهد بود.
آقاي سيدحسن نصرالله در جريان شهادت عماد مغنيه اعلام کردند پس از اين، ما درصدد محو اسرائيل از عالم وجود هستيم و جنگ آينده براي اسرائيل جنگ وجودي خواهد بود.
اين در کلام سيدحسن نصرالله يک کليد رمزي است که بعضيها آن را بدين صورت تعبير کردهاند که در جنگ آينده الزاماً موشکهاي حزبالله حرف اول را نخواهند زد بلکه اين نيروهاي انساني حزبالله هستند که با عبور از مرزهاي لبنان و ورود به جليل شمالي و تصرف مناطق شمالي فلسطين و رسيدن به مرزهاي صفر عملا حيات را از رژيم صهيونيستي خواهند گرفت. اين مسئلهاي است که اسرائيليها در چند نوبت آن را مطرح کردهاند و حزبالله لبنان نيز چنين موضوعي را رد نکرده است. در عين حال بعضي گمانهزنيها حاکي از آن است که جنگ آينده حزبالله لبنان برخلاف جنگ گذشته که يک جنگ تک بعدي بود يعني حزبالله در دريا کار عمدهاي انجام نداد- البته دو ناوچه اسرائيلي ساغر5 ساقط شدند- اما در عين حال بيش از اين در دريا کاري انجام نداد و چنين در پدافند هوايي حزبالله لبنان کار عمدهاي انجام نداد و فقط روي زمين با اسرائيليها مقابله کرد.
پاسخي که بعضيها به اين مسئله دادهاند و معماي کليد نصرالله درباره اينکه اسرائيل در جنگ آينده از عالم وجود ساقط ميشود را اينگونه تعبير کردهاند که اين بار جنگ حزبالله زميني، هوايي و دريايي خواهد بود اما ابعاد اين جنگ چيست و چگونه ميخواهد اجرايي شود موضوعي است که در حد گمانهزنيها و بررسيهايي است که کارشناسان معمولاً انجام ميدهند و بايد انشاءالله باشيم و ببينيم که صحنه آينده چگونه رقم خواهد خورد.
يکي از مواردي که به نظر ميرسد حزبالله قبل از شروع جنگ سوم آن را عملي کند، راهاندازي جبهه جولان است و اگر اشتباه نکنم خود جنابعالي جزو اولين کساني بوديد که درباره بازگشايي اين جبهه يادداشت نوشتيد. آيا اساساً اين مسئله امکانپذير است و مسئلهاي به اين مهمي را تلآويو قبول خواهد کرد؟
اسرائيليها احساس ميکنند اتصال جولان به جنوب لبنان، حزبالله را در يک موقعيت فوق استراتژيک قرار ميدهد. شما اگر منطقه را مدنظر قرار دهيد يعني مناطق مارونالراس، مزارع شبعا و در کنارش روستاي قجر و بعد کمي آن طرفتر که به سوريه متصل ميشود و شامل جبلالشيخ و بلنديهاي جولان و منطقه کفرشوباست، در مجموع يک منطقه استراتژيک تشکيل ميدهند که مرتفعترين نقطهاي هستند که بر فلسطين اشراف دارند. حزبالله فعلاً بر نيمي از اين منطقه سيطره دارد که همان منطقه جنوب لبنان است و نيمه حساستر که جولان است در حال حاضر در دست اسرائيليهاست و به همين دليل صهيونيستها يک پله موقعيتشان از منظر توازن استراتژيک بالاتر است چراکه جولان که ارتفاعات آن بلندتر از ارتفاعات مارون راس و جبلالشيخ است در دست صهيونيستها قرار دارد.
اگر حزبالله لبنان بتواند بر منطقه قنيطره سيطره پيدا کند چون جولان در منطقه قنيطره واقع است در اين صورت توازن استراتژيک بين حزبالله و رژيم صهيونيستي به نفع جنبش مقاومت اسلامي لبنان به هم ميخورد و در نتيجه کفه حزبالله سنگين ميشود و کفه اسرائيل سبک ميشود و اين براي اسرائيل به منزله اتفاق استراتژيکي است که حيات آن را در معرض تهديد قرار ميدهد. يعني همان چيزي که سيدحسن نصرالله در مصاحبه با الميادين گفت يا در جريان شهادت اقاي عماد مغنيه مطرح کرد يعني حيات اسرائيلي زير دست حزبالله قرار ميگيرد بنابراين اسرائيليها به اين سادگي تن به چنين شرايطي نخواهند داد.
اما آيا اسرائيليها قادر خواهند بود شرايط آينده را که نميدانند چيست و چه عناصري در اينجا رشد و نمو پيدا ميکنند کنترل کنند؟ واقعيت اين است که اسرائيليها از چنين اطميناني برخوردار نيستند و گمانشان اين است که آسيبپذير هستند و لذا اسرائيل با کوچکترين فعل و انفعالي در اين منطقه با حساسيت برخورد ميکند. عملياتي که روز يکشنبه در قنيطره عليه کاروان حزبالله در مزرعه العمل انجام دادند که يک کار غيرمعمولي بود و خود را در معرض حمله متقابل حزبالله قرار دادند، نشان ميدهد صهيونيستها به شدت روي اين منطقه حساس هستند.
البته حزبالله لبنان به صورت رسمي اعلام کرده است برنامهاي براي سيطره بر قنيطره ندارد و تنها با عوامل ناامني و تروريسم مبارزه ميکند. بر اين اساس، قنيطره تاکنون از اولويت عملياتي حزبالله برخوردار نبوده است. همانطور که ميدانيد حزبالله طي دو سال گذشته در استان حمص و در منطقه قصير و در استان ريف از جمله در منطقه قلمون و يبرود جنگيده، حزبالله از استان دمشق دفاع کرده و در عمليات آزادسازي حلب حضور يافته و همينطور در دفاع از طرطوس نبرد مهمي داشته است اما اين جنبش هيچوقت در منطقه قنيطره عمليات نکرده است.
البته حزبالله لبنان به صورت رسمي اعلام کرده است برنامهاي براي سيطره بر قنيطره ندارد و تنها با عوامل ناامني و تروريسم مبارزه ميکند. بر اين اساس، قنيطره تاکنون از اولويت عملياتي حزبالله برخوردار نبوده است. همانطور که ميدانيد حزبالله طي دو سال گذشته در استان حمص و در منطقه قصير و در استان ريف از جمله در منطقه قلمون و يبرود جنگيده، حزبالله از استان دمشق دفاع کرده و در عمليات آزادسازي حلب حضور يافته و همينطور در دفاع از طرطوس نبرد مهمي داشته است اما اين جنبش هيچوقت در منطقه قنيطره عمليات نکرده است.
اگر حزبالله در قنيطره عمليات نکرده پس چرا نيروهاي اين جنبش در اين منطقه حاضر بودند و هدف حمله رژيم صهيونيستي قرار گرفتند؟
درست است که حزبالله در منطقه مزرعه العمل حضور پيدا کرده اما بايد بدانيم که اين حضور براي انجام عمليات نظامي نبوده بلکه براي يک عمليات شناسايي بوده ولي همانطور که گفتم اسرائيليها از آنجايي که به شدت نگران حضور حزبالله در اين منطقه هستند به حضور غيرعملياتي حزبالله نيز در اين منطقه واکنش نشان دادند و همين مسئله نشان ميدهد چقدر در اين باره حساسيت دارند. بايد تأکيد کنم بر خلاف تبليغاتي که صهيونيستها به راه انداختهاند حزبالله اعلام کرده فعلاً برنامهاي براي تسلط بر استان قنيطره ندارد.
سيدحسن نصرالله در سخنراني اخير با اشاره به همکاري جبهه النصره با رژيم صهيونيستي، فعاليت و نقش اين گروه در جنوب سوريه را به «ارتش جنوب لبنان» به رهبري آنتوان لحد در سالهاي قبل از 2000 مقايسه کرد و خود جنابعالي هم در مقالهاي خاطرنشان کرده بوديد همکاري جبهه النصره و اسرائيل با گذشت زمان بيشتر خواهد شد، با اين وجود، چرا هنوز اين منطقه در اولويت عملياتي حزبالله قرار ندارد؟
حزبالله قبلاً نيز چندبار با جبهه النصره درگير شده و جنگيده است. در عمليات يبرود و قلمون طرف اصلي حزبالله جبهه النصره بود و در حومه دمشق نيز حزبالله با جبهه النصره در منطقه اطراف حرم حضرت زينب (ع) که در جنوب شرقي دمشق واقع است درگير شده بنابراين حزبالله تجربه جنگ با جبهه النصره را دارد. مسلماً زماني که اولويت عملياتي حزبالله اقتضا کند بار ديگر با جبهه النصره درگير ميشود اما اين اولويتگذاريها با خود حزبالله است که تعيين کند در چه زمان و در کدام جبهه وارد عمليات شود.
از سوي ديگر، جبهه النصره نيز ميداند در برابر حزبالله توان مقابله ندارد. ما نمونههايي هم در اين مورد به ياد داريم. مثلاً جبهه النصره در همين منطقه جنوبي قلمون ادعا کرده ما براي درگيري با حزبالله آماده هستيم اما زماني که نيروهاي اين جنبش به منطقه اعزام شدند و شبهنظاميان جبهه النصره فهميدند اين نيروهاي حزبالله هستند به سرعت فرار کردند. بايد در نظر بگيريم که داعش خيلي قويتر از جبهه النصره است و وقتي حزبالله در جنگ با داعش بر اين گروه پيروز ميشود، آنوقت تکليف جنگ با جبهه النصره کاملاً معلوم است لذا جبهه النصره از اينکه با حزبالله رودررو شود استقبال نميکند.
اما اخيراً اين گروه پيشروي قابل توجهي در اين منطقه داشته است آيا اين پيشرويها ايجاب نميکند که حزبالله به صورت جدي عمليات در قنيطره را در اولويت قرار دهد؟
واقعيت اين است که دست کم يک ماه است نيروهاي جبهه النصره در همان نقطهاي که بودند، يعني منطقه شيخ مسکين حرکت نکردهاند و اين نشان ميدهد ظرفيت نيروهاي جبهه النصره زياد نيست البته اين احتمال وجود دارد که نيروهايي از جاهاي ديگر به جبهه النصره اضافه شوند و شرايط جديدي را ايجاد کنند اما در حال حاضر جبهه النصره از چنان توانايي در اين منطقه برخوردار نيست که حزبالله احساس نگراني کند يا اولويت دفاعي حزبالله از مناطق ديگر به سمت استان قنيطره تغيير کند اما اگر جبهه النصره خطر جدي عليه دمشق ايجاد کند آن وقت اولويت حزبالله به اين منطقه نيز کشيده ميشود.
از مثلث لبنان، سوريه و فلسطين اشغالي که بگذريم، ما همزمان شاهد تحول مهمي در نقطه ديگر خاورميانه بوديم. يعني همان روزي که نيروهاي حزبالله در جنوب سوريه هدف قرار گرفتند يمن آبستن تحولات مهمي بود. نيروهاي انصارالله کاخ رياست جمهوري را محاصره کردند و دولت اين کشور استعفا داد، چه عواملي باعث شد تا انصارالله که گفته ميشود از الگوي حزبالله پيروي ميکند دست به چنين اقدامي بزند؟
درباره يمن مهمترين استراتژي انصارالله حفظ يکپارچگي يمن است و متأسفانه بزرگترين تهديدي که هم اکنون اين کشور با آن مواجه است خطر از هم پاشيدن سياسي و سرزميني است. امروز يمن از سوي اتحاديه اروپا، عربستان سعودي، امريکا و عوامل داخلي به شدت تحت فشار است و همه تلاشها و طرحها ظاهراً و باطناً براي جداسازي بخشهاي مختلف يمن مطرح ميشوند. علتي که انصارالله با منصور ربه هادي، رئيسجمهور يمن درگير شد طرحي بود که وي ارائه کرد که شامل تقسيم کشور به شش قسمت فدرالي ميشد. اساس اختلاف انصارالله با منصور هادي اين بود که طرح هادي به تجزيه يمن منجر ميشد.
همچنين تلاشي که جريان شبه اخواني اصلاح در يمن دنبال ميکند. اين جريان تظاهراتي را در سه استان يمن با محوريت تعز سازماندهي کردند تا اين مراکز را در مقابل صعدا و صنعا قرار دهند. يا طرحي که آقاي جمال عبد ربه منصور هادي پسر آقاي رئيسجمهور دنبال ميکرد. بر اساس اين طرح چهار استان از شش استان جنوبي يمن با محوريت بيضا از بقيه يمن جدا ميشدند. همانطور که مشاهده ميشود تمامي اين طرحها براي تجزيه يمن ارائه شدند بنابراين اين مسئله تهديد بزرگي براي يمن است و بزرگترين دغدغه ذهني انصارالله در شرايط حاضر اين است که يکپارچگي يمن را در اين وضعيت بحراني و پرتلاطم حفظ کند. به همين خاطر در فعل و انفعالهاي سياسي انصارالله کمتر حساسيت نشان ميدهد، در همين راستا انصارالله ميگويد منصور هادي به مقام خود بازگردد و مخالفتي با ادامه کار نخستوزير نداريم منتها مشروط به اينکه طرح شش مادهاي که ميتواند به تجزيه منجر شود کنار گذاشته شود.
همينطور انصارالله بحث شوراي رياست جمهوري را مطرح کرده و ميبينيم در اين طرح جايگاهي براي خودش تعريف نکرده و اساسا حضور ندارد. بدين معنا که تأکيد دارد شمال و جنوب يک شوراي رياست جمهوري تشکيل دهند و يک نفر را نيز از بين خودشان به عنوان رئيسجمهور موقت انتخاب کنند و اين رئيسجمهور موقت طبق قانون در عرض 80 روز زمينه را براي برگزاري انتخابات رياست جمهوري آماده کند تا رئيسجمهور دائمي از دل انتخابات به قدرت برسد. انصارالله قول داده که در انتخابات رياست جمهوري نامزدي معرفي نکند که اين مسائل نشان ميدهد دغدغههاي انصارالله در حوزه سياسي نيست بلکه بيشتر نگران مسائل اجتماعي، سرزميني و ملي است. اميدواريم انصارالله با کمک بعضي کشورهاي منطقهاي بر توطئههايي که عليه يمن صورت ميگيرد چيره شود.
يک مجموعه گزارشها در رسانههاي خارجي منتشر ميشود مبني بر همکاري انصارالله با علي عبدالله صالح. چقدر اين گزارشها ميتواند واقعيت داشته باشد، به خصوص با توجه به اينکه در گذشته با هم دشمن بودند و حتي بنيانگذار جنبش حوثيها توسط عبدالله به شهادت رسيد؟
اتفاقاً يکي از مهمترين خطوط قرمزي که انصارالله در يمن دارد عدم بازگشت رژيم سابق است که يکي از مهمترين و اصليترين نمادهاي رژيم سابق شخص علي عبدالله صالح است. يکي ديگر از شخصيتهاي رژيم سابق آقاي علي محسن الاحمر، پسر عموي صالح است که مدتها فرمانده ارتش يمن بود و همينطور قدرت گرفتن صادق علي الاحمر که وي نيز پسر عموي آقاي علي عبدالله صالح است. انصارالله نسبت به بازگشت آل الاحمر به قدرت حساسيت دارد و آن را نشانه بازگشت رژيم سابق به قدرت تلقي ميکند.
اما بعضي رسانهها و منابع ديپلماتيک غربي و عربي گزارش دادهاند اگر کمک علي عبدالله صالح نبود حوثيها به اين راحتي نميتوانستند به قدرت برسند؟
قطعا اين مسئله درست نيست، انصارالله در دشمني با علي عبدالله صالح و آل احمر در رتبه نخست قرار دارد. حوثيها سازشناپذيرترين جريان عليه خاندان صالح هستند. يکي از اشکالاتي که انصارالله هميشه به منصور ربه هادي ميگرفت اين بود که هنوز وي نتوانسته بود حکومت را از تأثير جدي آل الاحمر دور کند، پس چطور امکانپذير است با اين ديدگاه انصارالله با علي عبدالله صالح متحد شود و با وي همکاري کند.
يکي ديگر از مسائلي که پس از قدرت گرفتن نيروهاي انصارالله در يمن در رسانههاي غربي به آن پرداخته ميشود بحث ادامه عمليات پهپادهاي امريکا عليه القاعده در يمن است و حتي بعضي گزارشها از احتمال همکاري انصارالله با امريکا خبر ميدهد، آيا اين مسئله محتمل است؟
واقعيت اين است که القاعده در يمن آن قدري قوي و قدرتمند نيست که امريکاييها ميگويند و وانمود ميشود، دليل ادعاي من اين است که هر جا درگيري بين انصارالله با القاعده رخ داد، انصارالله خيلي زود و در يک فاصله زماني بسيار کوتاه بر القاعده پيروز شد. از جمله درگيري انصارالله با القاعده در استان الحديده که در يک دوره زماني کمتر از سه روز کل اين استان پهناور که از مناطق جنوبي درياي سرخ شروع ميشود و تا اواسط اين دريا استمرار پيدا ميکند، از وجود القاعده پاکسازي شد يا همينطور درگيري که انصارالله در استان الجوف با القاعده داشت، اين استان در شمال يمن بين استان صعده و حضرموت قرار دارد. القاعده در اين منطقه نفوذ کرده بود اما انصارالله با القاعده درگير شد و آنها را شکست داد و همينطور در اب، معارب، بيضا و در خود استان صنعا انصارالله به راحتي پيروز شد. بنابراين القاعده اساساً در يمن آن قدر قوي نيست که انصارالله براي مواجهه با آن نياز به کمک خارجي داشته باشد.
مسئله ديگر اين است که القاعده در يمن يک نيروي وهابي است و اساساً براي مقابله با انصارالله توليد شده و امريکاييها در مواجهه بين انصارالله و القاعده بدون شک انصارالله را خطر اول خود ارزيابي کرده و قطعاً امريکاييها با القاعده در يمن همکاري ميکنند و اسنادي نيز در اين زمينه وجود دارد. حتي بعضي ديپلماتهاي امريکايي تصريح کردهاند براي اينکه ايران در يمن چيره نشود، تضعيف القاعده را به صلاح نميدانند.
براي همه آشکار است که عربستان در يمن به القاعده کمک جدي ميکند چگونه ممکن است امريکا و انصارالله متحد باشند و اساساً يک سؤال بزرگتر در کجا امريکاييها با جبهه مقاومت در يک راستا قرار گرفتهاند و عليه يک دشمن مشترک متحد شدهاند؟ در عراق که امريکاييها جاهايي را بمباران ميکنند که نيروهاي داعش حضور ندارند و بيشتر تلاشي است تا نقشه امنيتي منطقه را بههم بزنند و اين مسئله به ضرر عراقيها و نيروهاي جبهه مقاومت است. به طور کلي نميتوان تصور کرد با توجه به اينکه امريکا بزرگترين دشمن خود را جبهه مقاومت علامتگذاري کرده، شاهد همکاري بين امريکا و با جريانها و گروههاي مقاومت باشيم./ روزنامه جوان
انتهای پیام