( 0. امتیاز از )

صدای شیعه: به مناسبت فرا رسیدن روز قدس در گفتگویی با حجت الاسلام والمسلمین جواد نصرالله پور، عضو هیئت علمی مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم و استاد حوزه و دانشگاه درباره توطئه های صهیونیسم جهانی در مبارزه با مهدویت به بحث و بررسی پرداخته ایم که مشروح آن از نظرتان می گذرد:

 

آیا مبارزه با مهدویت و ستیز با باورهای شیعه به نجات بشریت توسط حضرت ولی عصر (عج) جزء برنامه ها و راهبردهای صهیونیسم جهانی است؟ چرا؟

در رابطه با مسئله مهدویت، صهیونیست ها و در واقع مسیحیان صهیونیست به این ضرورت رسیده اند که باید با مهدویت ستیز و مبارزه داشته باشند و در واقع مهدویت را به عنوان یک چالش برای استعمار و استکبار جهانی می دانند؛ چراکه به عنوان مثال در جریان جنبش تنباکو ثمره بحث مهدویت را به نفع مسلمانان دیدند که مرحوم میرازی شیرازی با فتوایی که نام حضرت مهدی (عج) در آن آمده بود: «الیوم استعمال توتون و تنباکو بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان عجل الله تعالی فرجه است» رشته های آنها را پنبه کرد یا در جریان مشروطه و نیز در پیروزی انقلاب اسلامی ایران، باورداشت مهدویت بسیار اثرگذار بود، به گونه ای که حامد الگار در کتاب «انقلاب اسلامی در ایران» می گوید ریشه این انقلاب باز می گردد به موضوع امامت در نگاه تشیع و مسئله غیبت امام عصر (عج).

به عنوان نمونه علمی که بدانیم غرب و صهیونیست ها به این نتیجه رسیده اند که باید با آموزه مهدویت مبارزه کنند باید گفت جیمز دارمستتر، یکی از دانشمندان صهیونیست فرانسوی که پایان نامه خود را در ارتباط با حضرت مهدی (عج) نوشته و در دانشگاه سوربن در مقطع دکتری از آن با عنوان «مهدی (عج) از صدر اسلام تا قرن سیزدهم» دفاع کرده، در انتهای این پایان نامه می نویسد: «قومی را که چنین هر لحظه منتظر ظهور است می توان کشتار کرد اما هرگز مطیع شما غربی ها نخواهند شد.»

یا در کنفرانس ماه دسامبر سال 1984 میلادی که در دانشکده تاریخ تلاویو، پایتخت رژیم صهیونیستی با همکاری موسسه شیلوهه برگزار شد، موضوع کنفرانس در ارتباط با انقلاب های شیعه بود و بیش از 200 نفر از دانشمندان شرق شناس و شیعه شناس در آن حضور داشتند و به این نتیجه رسیدند که شیعه یک نگاه سرخ دارد یعنی شهادت طلبی که از عاشورای حسینی الهام گرفته و یک نگاه سبز یعنی فرهنگ انتظار و باور به مهدویت.

این یعنی دشمن به این نتیجه برای مبارزه با مهدویت رسیده و از ابزارهای مختلف در این مسیر بهره می گیرد چه نوشتاری، چه رسانه ای، چه تبلیغی و تصویری، چه شبکه های اجتماعی و ...

 

روش های مبارزاتی صهیونیست ها با مهدویت چیست و چطور این روش ها را عملیاتی می کنند؟

مهمترین هدف اینها تخریب چهره مهدویت و غیرعقلانی و خشن نشان دادن مسلمین و نمایش تصویری متمدنِ و عاقل از غربی ها است!

صهیونیست های ملحد برای مبارزه با آموزه مهدویت از چهار روش استفاده می کنند؛ نخست روش انکار که از اساس وجود مقدس حضرت مهدی (عج) را منکر می شوند همان کاری که درباره پیامبر (ص) نیز انجام دادند و در سوره مبارکه انعام آیه 139 به آن اشاره می شود که گفتند خداوند به کسی وحی نمی کند!!

روش دوم روش تخریب است به عنوان مثال در تخریب آموزه مهدویت فیلم «مردی که فردا را دید» در سال 1981 بر اساس پیشگویی های نوستراداموس تولید شد  و در آن فیلم ناپلئون و هیتلر را به عنوان دو دجّال و شرآفرین و حضرت مهدی (عج) را نعوذ بالله سومین شرآفرین جهان معرفی کردند! البته از طریق بازی های رایانه ای نیز دست به این تخریب می زنند همچون بازی «جهنم خلیج فارس» که به بازی «یامهدی» معروف شد.

روش سوم تحریف مفهوم مهدویت و وارد کردن خرافات به این باور است و روش چهارم صهیونیست ها برای ضربه زدن به مهدویت بحث جایگزینی است که در واقع مدعی سازی می کنند و از فرقه های باب و بها، نوربخشی و دراویش و ... حمایت کرده و نظام های سیاسی مانند لیبرال دموکراسی را نجاتبخش جهان و جایگزین مهدی موعود (عج) معرفی می کنند.

 

ابزار صهیونیست ها برای ستیز با آموزه مهدویت و پیاده کردن این روش های مبارزاتی چیست؟

مهمترین ابزاری که دشمن صهیونسیتی برای مبارزه با مهدویت به کار گرفته، سینما است؛ پیوند سینما و سیاست ناگسستنی است یعنی از بدو اختراع، سینما در مالکیت سیاستمداران و مالکان صهیونیست بوده و بتدریج با درک اثر زیاد رسانه های تصویری بر مخاطب، استفاده ایدئولوژیکی و فرهنگی از آن در دستور کار قرار گرفت و طبیعتا سینمای هالیوود که به طور کامل در اختیار صهیونیست ها است، در این مسیر پیشتازی می کند و سیطره صهیونیست بر رسانه های جهان مسلم و انکارناپذیر است.

از این رو، هدفی را که یکی از خاخام های یهودی در کنفرانسی در شهر پراگ بیان کرد مبنی بر آنکه یهود باید بر همه رسانه های جهان سیطره بیابد کم کم محقق شده است؛ این خاخام گفت: بعد از طلا، رسانه های جمعی دومین ابزار صهیونیست برای سلطه بر جهان هستند.

بنابراین، از همان ابتدای اختراع سینما سیاستگذاری و تلاش بی وقفه ای از سوی صهونیست ها برای در خدمت گرفتن این هنر و صنعت در راستای اهدافشان شکل گرفت.

همچنین، وابستگی غول های رسانه ای همچون رویترز، آسوشیتدپرس، شبکه هایی همچون ان بی سی، سی بی سی و نیز نشریات پرتیراژ نظیر واشنگتن پُست و نیویورک تایمز به لابی های صهیونیسم، نشانه تلاش های قوم یهود برای در خدمت گرفتن رسانه ها است.

لذا اگر به هالیوود هم بنگریم بزرگترین کمپانی های فیلمسازی همچون گلدن مایر، برادران وارنر و قرن بیستم همه به لابی های صهیونیست وابسته اند و این وابستگی انکار نمی شود.

لذا بر اساس منابعی که از طرف خودِ هالیوود در اختیار مردم قرار می گیرد، اعلام شده بیش از 90 درصد فعالان این صنعت در آمریکا را، وابستگان به لابی صهیونیسم تشکیل می دهند.

 

آیا فعالیت صهیونیست ها در مبارزه با اندیشه مهدویت به بزرگسالان محدود می شود یا آنها برای سنین پایین نیز برنامه ریزی می کنند؟

خیر، فعالیت صهیونیست ها محدود به بزرگسالان نیست بلکه برای کودکان نیز آثاری را تولید می کنند؛ اخیرا انیمیشن سینمایی «ظهور نگهبانان» «Rise of the Guardains» را در سال 2012 تولید کردند که کاملا آخرالزمانی است و در راستای تبیین اندیشه های آخرالزمانی لائیک و صهیونیستی استفاده کرده اند در مقابل آخرالزمان ادیان به ویژه تشیع. به عنوان مثال کمپانی والت دیزنی از مشهورترین کمپانی های فعال در عرصه انیمشین نیز مهمترین ابزار صهیونیست ها است.

صهیونیست ها چنان در سینمای هالیوود نفوذ دارند که مصطفی عقاد، کارگردان سوری الاصل فیلم «محمد رسول الله (ص)» می گوید: در هالیوود همه چیز کنترل می شود حتی سوژه فیلم و همه کاره تولیدکنندگان صهیونیستی هستند...

 

چرا مسئله آخرالزمان و منجی باوری و مهدویت در سال های اخیر بشدت مورد علاقه سینمای غرب قرار گرفته است؟

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از مضامین مورد توجه سینمای غرب آینده گرایی و مباحث آخرالزمان است که متاسفانه در کنار بی توجهی سینمای شرق به ویژه ایران به این مسئله، سوء استفاده کرده و جریانی با نام «سینمای آخرالزمانی» را مد نظر قرار دادند.

باید توجه داشت بعد از تشکیل دولت جعلی و غاصب اسرائیل، اقبال سینمای غرب به مشروعیت این رژیم جعلی به عنوان پیش درآمد جنگ جهانی آرماگدون افزایش یافت از این رو آثار متعددی همچون «پسر زمین»، «ده فرمان»، «بن هور» و «کتاب آفرینش» با اعلام ضمنی جنگ آخرالزمان، یهودیان پراکنده در سطح جهان را به مهاجرت به سرزمین های اشغالی تشویق و دعوت کرد!

تا وقتی انقلاب پیروز شد این روند ادامه داشت و بعد از انقلاب اسلامی فیلم هایی همچون «روز استقلال» را ساختند و دولت و رییس جمهور آمریکا را منجی جهان معرفی کردند! یا فیلم هایی مانند «جنگ سینا» و « نامم را نجوا کن» همگی بخش هایی از تورات و انجیل درباره آخرالزمان است.

 

اشاره داشتید این بخش از فیلم ها تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود، بعد از انقلاب فیلم های آخرالزمانی غرب چه رویکردی را در پیش گرفتند؟

بخش دوم فیلم های آخرالزمانی از زمان انقلاب اسلامی تا پایان هزاره دوم است، چراکه انقلاب شوک عظیمی به غرب و صهیونیسم جهانی وارد کرد و سینمای هالیوود هم به تبع مالکان صهیونیست خود مشوش شد و حتی واکنش های عجولانه ای نیز نشان داد.

فعالیت سازمان یافته مسیحیان صهیونیست از دوره ریاست جمهوری ریگان باعث شد سینمای هالیوود تولید فیلم های آخرالزمانی و پایان دنیا را با تاکید بر نبرد جهانی آرماگدون و عقاید مسیحیان صهیونیست و تولید آثار علمی تخیلی، مستند، وحشت، جنگی و حتی پلیسی  مد نظر قرار دهد.

در این دوران سیاستگذاری های صهیونیست ها بر پیشگویی های آخرالزمانی متمرکز شد برای اثرگذاری بر اذهان جهان؛ فیلم هایی مثل «ترمیناتور 2»، «روز داوری»، «روز استقلال» و «ماتریکس» همگی نگرانی غرب از فضای  آخرالزمانیِ الهام گرفته از انقلاب اسلامی را نشان می دهد؛ البته معمولا در این فیلم ها آمریکا و یهودی های صهیونیست به عنوان منجی عالم بشریت معرفی می شوند.

به عنوان مثال در فیلم «آرماگدون» و نمایش نبرد بزرگ او که تهدیدی علیه بشریت را به نمایش می گذارد، منجی را آمریکایی معرفی می کنند یا فیلم ماتریکس که منجی را (زایان یا همان صهیون) معرفی می کند.

 

آیا این روند تا کنون ادامه داشته یا باز هم شاهد تغییر نگاه آخرالزمانی صهیونیست ها به ویژه در تولیدات سینمایی غرب هستیم؟   

بعد از 11 سپتامبر که به گواه هزاران سند کار خودشان بود! می بینیم ارکان امپراطوری سینمایی تصویری هالیوود این اتفاق را به عنوان بدترین رویداد جهان تلقی کردند و نقطه ای برای آغاز تحرکات نرم و سخت رسانه ای غرب شد و بعد به بهانه آن به عراق و افغانستان به عنوان تروریست و تولید سلاح کشتار جمعی  حمله کردند.

در این دوران جدید تغییراتی در تولیدات سینمای هالیوودی رخ داد و با ادبیات تروریسم اسلامی در هم آمیخت و جدال آخرالزمانی مسلمانان شرور و دجال با غرب متمدن آغاز شد، یعنی بزرگنمایی خطر تروریسم اسلامی و آمیختن آن با مسائل آخرالزمانی و هر چه پیش می رویم این رویکرد شدیدتر می شود و فیلم های آخرالزمانی را آنطور که دوست دارند تعریف و به مخاطب عرضه می کنند.

 

از آنچه در سینمای غرب درباره مسئله مهدویت و آخرالزمان مطرح می شود، چه نتایجی می توان گرفت؟

اتاق فکر و گردانندگان هالیوودی با کشف جذابیت سوژه های آخرالزمانی چند هدف مهم دارند؛ نخست شکل دهی به نیاز فطری و کنجکاوی بشر درباره آخرالزمان برای کسب ثروت بیشتر، دومین هدف آنها تعریف نگاه مدنظر آخرالزمانی مطلوب هالیوود و تعریف مفاهیمی همچون منجی، دجال و علائم آخرالزمانی بر اساس آموزه های تورات و صهیونیسم است.

سومین هدفشان ترسیم مغرضانه پیروان شیطان و دجال و معرفی کشورهای اسلامی و مسلمین و ایرانی ها به ویژه شیعیان به عنوان محور شر که غرب را تهدید می کند، است به عنوان مثال  حتی در فیلم های علمی تخیلی، موجودات فضایی چهره های شرقی و اسلامی دارند!

به عبارت بهتر هالیوود در حال ترسیم خطوط نبرد آینده غرب با جهان اسلام و بسرتساز تهاجمات غرب به یمن، عراق، فلسطین و افغانستان است.

چهارمین هدف آنها از تولید فیلم های آخرالزمانی و فعالیت علیه مهدی باوری، سعی در اخذ بیعت است یعنی می کوشند اختیار ویژه در مدیریت سیاسی جهان داشته باشند؛ چراکه امروزه سینما از ابزاری سرگرم کننده فراتر رفته و نبرد فعلی و آینده غرب با اسلام را طراحی می کند و مخاطبان این آثار حتی مسلمان و شیعه بتدریج از فرهنگ بومی دینی خود دلزده شده و اقتضائات دنیای مدرن را راه رهایی از چالش ها می دانند چراکه آثار آخرالزمانی می کوشند نگاه اومانسیتی را جاگیزین مهدویت کنند.

به عنوان مثال در انیمیشن «ظهور نگهبانان» می بینیم در انتها به کودک القاء می شود که برای رهایی از شیطان باید خودش وارد میدان عمل شود و انسان خود منجی است و اینچنین انسان باوری و اومانیسم را جایگزین نگاه آخرالزمانی شیعه می کند.

هدف غایی و نهایی دشمن این است که صهیونیست ها را رهبران دنیای مردن و منجی بشریت معرفی کند.

 

آیا تلاش آنها راه به جایی می برد یا خیر فرجامی دیگر در انتظار بشر است؟

غرب در این معادلات شیطانی غافل است که آخرالزمان و منجی حقیقی ظهور می کند نه آنطور که آنها برنامه ریزی و طراحی کرده اند و به خیال خام خود جلوی امام زمان (عج) را بگیرند.

پایان قصه آنطور نیست که بر اساس تحلیل روایات ما می دانند یاران میلیونی امام زمان (عج) از ایران و یمن به رهبری سید یمانی و سیدخراسانی قیام می کنند پس بیایند و جلویشان را بگیرند.

فشارهایی که به ملت ایران و یمن می آوردند و حمایتی که از آل سعود می کنند، جنایاتشان در عراق از تخریب سامرا به عنوان خانه امام عصر (عج) گرفته تا حمایت از داعش همه در راستای پیشگیری از ظهور است چراکه می دانند منطقه ظهور و بحران های آخرالزمان، خاورمیانه است لذا در این منطقه متمرکز شده اند تا آخرالزمان را آنطور که می خواهند طراحی کنند به قول خودشان مدیریت زمان اما غافل اند که پایان این قصه را خداوند و مجاهدت شیعیان و منتظران واقعی حضرت بقیت الله الاعظم (عج) در اردن، یمن، لبنان، ایران و فلسطین رقم می زنند و آنچه اراده الهی مقدر فرموده پیش می آید نه آنچه آنها برنامه ریزی می کنند.

به امید آن روز...

قدس آنلاین


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر