مرگ حجاج ایرانی در منا؛ انتقامگیری سعودی یا بیکفایتی؟
صدای شیعه: ابعاد فاجعه منا هر روز بیش از پیش آشکارتر شده و جهان اسلام را در بهت و اندوه فروبرده است. در این بین شاهد گزارش ها و تحلیلهای متفاوتی هستیم که حکایت از سوء مدیریت یا عملیاتی از پیش برنامهریزی شده توسط دولت سعودی دارد. برای بررسی دقیق این فاجعه و واکاوی ریشه های فکری و تاریخی آن به سراغ یعقوب توکلی، مورخ و استاد حوزه و دانشگاه رفتیم که در ادامه مشروح این گفتوگو آمده است:
حادثه منا یک عملیات انتقامگیری است
فاجعه منا را با توجه به ریشه های فکری و تاریخی آل سعود چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این حادثه عمدی است؟
وقتی زوایای مختلف حادثه تلخ منا مورد بررسی قرار میگیرد، به نظر نمیرسد که آن نتیجه سوء مدیریت و بی کفایتی مدیران سعودی باشد. مباحثی که در این خصوص طرح میشود نوعی مباحث محافظه کارانه برای عبور از شرایط است. مسیر منا مسیر شناخته شده ای است. سه الی چهار طبقه هم ساخته شد و اصلا چنین تمرکز انسانی منطقی نیست. اینکه بخواهند چنین جمعیتی را متوقف کنند و بعد در اثر فشارهای روحی و جسمی وارد شده ناگهان سیل جمعیتی براه بیافتد و حدود 5000 نفر مظلومانه به شهادت برسند، عجیب است.
مسأله دیگری که کاملا آشکار است و بسیاری از شاهدان اذعان کرده اند، کشتن حجاج زنده و مجروح است. انتقال مجروحین به کانتینرهای حمل اجساد و بی توجهی مأموران سعودی که ساعتها بدون توجه به اوضاع دلخراش منا ایستاده و افراد را جابجا نمیکردند و به جای آن میخندیدند یا سیگار میکشیدند، حاکی از آن است که بعید است این حادثه ناشی از بی مسئولیتی یا فقدان وجدان کاری و انسانی باشد. به نظر میرسد این یک عملیات انتقام گیری بوده است. گمانه انتقامگیری بیش از هر چیزی دیگری از جمله عدم کفایت و بی مسئولیتی در این مسأله قویتر است.
بغض اموی حاصل بازخوانی آثار علمای سلفی است
ریشه های فکری و تاریخی این انتقامگیری از کجا نشأت میگیرد؟
در طول 1200 الی 1300 سال گذشته یک بغض و کینه اموی نسبت به شیعیان و حتی دیگر مسلمانان شکل گرفته است. این بغض توسط بعضی علمای سلفیگرا و بعد توسط ابن تیمیه و سپس ابن قیم جوزیه و ابن حزم اندلسی در آثار مختلف نوشته شد و دوباره توسط محمد بن عبدالوهاب بازخوانی شد و باز مجددا توسط سلفیهای وهابی دیگری تکرار شد.
آثار فراوانی طی این سالها در حوزههای مختلف علیه تشیع نوشته شد. تأکید میکنم که حوزههای اختلافی وهابیت با اهل سنت و همچنین تشیع به مسأله زیارت قبور و احیانا توسل و شفاعت برنمیگردد. وقتی متون اینها بررسی میشود، مشاهده میگردد تمام آنچه که در طول تاریخ بین علمای شیعه و سنی مورد وفاق بوده و تفاهم برداشت نسبت به موضوعات است، در سلفیگری نیست. یعنی خیلی جاها ما به تفسیر سیوطی مراجعه میکنیم یا در علوم قرآن میبینید که یکی از جامعترین کتابها الاتفان سیوطی است که هم شیعه و هم سنی به آن ارجاع میدهند و یا شخصیت های عرفانی بین دو طرف که بعضیها هویت شیعی و بعضیها هویت سنی دارند و مورد اعتماد و احترام یکدیگر هستند.
در حوزه فلسفه و کلام هم همین طور بوده است. در حوزه فقه و تاریخ یکی از جذابترین متون تاریخی بین شیعیان آثار ابن ابی الحدید یا آثار طبری است. اگر اختلافی بین ما و برادران اهل سنت هست به همان اندازه بین شافعی ها، مالکی ها و حنبلی های نسبت به یکدیگر هم هست. آنها هم در برداشت از روایت و تحلیل اصول ممکن است با یکدیگر اختلاف رأی داشته باشند. اما وقتی حوزه اختلاف رأی وهابی ها را از ابن تیمیه و ابن قیم جوزیه و ابن حزم اندلسی را با شیعیان و دیگران می بینید، مشاهده میشود که این اختلاف رأی بسیار است. در روشهای مختلف در تاریخ انبیاء، ائمه و خلفا و از همه جالبتر درباره اوصاف خدا که قائل به مکان داشتن خداوند دست و صورت برای خدا هستند و ظاهرگرایی خیلی شدیدی که دارند.
سلفیگری و داعش نتیجه تزریق نفرت اجتماعی به جامعه عربستان است/عربستان مهد داعش است
مسأله اینجاست که این همه ادبیات تولید شده در بغض نسبت به دیگران، در ترویج دشمنی نسبت به دیگران، جامعه عربستان را جامعه ای پر از نفرت و بغض نسبت به دیگران تبدیل کرده است به طوری که هیچ احساس مسئولیتی نسبت به مسلمانان ندارند. حتی در اندازهای که پیکرهای این عزیزان را برگردانند هم حاضر نیستند خودشان را به زحمت بیندازند.
بنابراین به راحتی مردم مناطق مختلف را قتل عام میکنند و نه عید قربان را می شناسند و نه ماه رمضان را. تنها به دنبال حس برتری جوئی و رفتار بیمارگونه هستند. لذا عربستان مهد داعش است و عربستان در واقع خود داعش است. عربستان جایی است که داعش را تربیت کرد و مدارس مختلف را در دنیا ساخت و هزینه کرد و این کاراکترهای شخصیتی را با این خباثت پرورش داد. این که میبینید شرطهها، مردم و طلاب کشورهای مختلف را دائما نهی می کنند و یا با آنها درگیر میشوند، به این دلیل است که میخواهند کینه و نفرت شیعیان و دیگر مسلمان را بوسیله این طلاب در دل مسلمانهای کشورهای دیگر جا بدهند.
مجموعه ای از خطا، گناه و نفرت اجتماعی به جامعه عربستان تزریق شده که این مجموعه پدیده سلفیگری و داعش را بوجود آورده بطوری که در حال حاضر داعش و عربستان تفکیک ناپذیرند. از همین رو به همان راحتی که مسلمانان در بغداد، سامرا، کاظمین و نجف کشته میشوند، به همان راحتی مردم در مکه هم کشته میشوند. کسی که حرمت کربلا و نجف و سایر مشاهد شریفه را ندارد، حرمت خانه خدا و مکه و منا را هم قطعا نگه نمیدارد.
لذا اسلام وهابی، اسلام اموی است. در تاریخ هم شاهدیم که امویها هم به خانه خدا تعدی کردند و هم به مدینه النبی تجاوز کردند و مرتکب جنایتهای شرم آوری شدند، آن هم نسبت به مردم اهل سنت مدینه که پیرو ابن زیبر بوده و علیه ظلم یزید قیام کرده بودند.
بنابراین تفکر اموی که امروزه در تفکر وهابیت و تفکر داعشی تجلی پیدا کرده و حتی جنبشهای سلفی که این سالها بوجود آمدند بیشتر بازگشت به عصر اموی مدنظرشان است. لذا این برتری طلبی، تکبر و نخوت و در عین حال نفرت نسبت به مسلمانان، احساس دشمنی عمیق و شدید نسبت به مسلمانها و فجایع آنها در یمن، لبنان و نیجریه توسط بوکوحرام همه محصول این تفکر است. ولی این تفکر، یک زمان در کمال بی رحمی در کربلا سر میبرد و یک زمان مردم بی پناه را بمباران میکند و یک زمان مردم در حال انجام مراسم حج را به صورت دست جمعی میکشد و در شرایط مرگباری خفه میکند تا جمع زیادی از بین بروند و وقتی هم که آسیب دیدهاند بدون این که به مداوای این ها بپردازد یا آبی به آن ها بدهد رها می کند تا کف خیابان جان بدهند و زنده و مرده آن ها در یخچال می ریزد و مخفی می کند.
عربستان در گرداب نفرت اسلام اموی که خود پدید آورده، فرو میرود
این جریان سلفیگری با شیعیان مخالفند یا با کل مسلمانان جهان؟
جریان وهابیت و داعش که نماد اسلام اموی است با همه مسلمانان مشکل دارند. اسلام اموی هم در کربلا امام حسین علیه السلام را به شهادت رساند و هم در مکه آن کشتار را انجام داد و همچنین در مدینه. بعدا حجاج بن یوسف هم در مکه آن همه جنایت را انجام داد و یا در کوفه صدها قبر را شکافتند تا قبر امیرالمومنین علیه السلام را پیدا کنند. این سنتهای اموی است. رفتارهایی که از داعش میبینید ابتدا در عصر اموی جریان داشته است در عصر عباسی جریان ندارد و حالا این سنت اموی با باز خوانی ابن تیمیه ظهور و بروز مجدد پیدا کرده است.
بعدا در ابن حزم، ابن جوزیه، ابن کثیر، عبدالوهاب و آلوسی و دیگران تکرار شد و باز نویسی فراوانی از این ادبیات نفرت آمیز اتفاق افتاده است و لذا انسانی با حداکثر بغض و نفرت به دیگر مسلمانان تربیت کرده است. همه زائران شاهد این رفتارهای نفرت آمیز بوده اند. این بغض هر چه جلوتر می رود بیشتر وهابیت و دولت عربستان سعودی را در درون خودش فرو می برد. به یقین اولین دولتی که در جهان اسلام سقوط خواهد کرد و در درگیریهای گستردهای فرو خواهد رفت عربستان سعودی است. این را صرفنظر از احادیث و اخبار مرتبط با موعد عرض می کنم این را براساس تحلیل واقعیت های اجتماعی و تحلیل های بین المللی می گویم که عربستان در این گرداب نفرت که خود تولید کرده فرو خواهد رفت.
خداوند به پیامبر میفرماید که این ها به تو ایمان نمیآورند همانطور که به موسی ایمان نیاوردند؛ ولی آیا یهودیان زمان پیامبر همان یهودیان زمان موسی بودند؟ نه! بین این فاصله بود. ولی قرآن می فرماید که این ها همان یهودیان زمان پیامبراند. وقتی مبانی هستی شناسی و معرفتی یکسان باشند تولید امر واحد می کند و البته این واحد فلسفی نسیت. دانههای برنج، برنج هستند ولی در عین حال با هم متفاوتاند و شبیه هم نیستند. وقتی کتابفروشیهای عربستان را میبینند به جز آثار یک عده خاص که ادامه برداشتهای آنان از نویسندههای سلف است آثار دیگری مشاهده نمیشود؛ در آنجا از بزرگان دنیای تسنن اثری نمیبینید. لذا کسی که مثل ابن تیمیه و عبدالوهاب فکر میکند مثل آنها عمل میکند.
تفکری اموی خط فکری از تفکر یهود دارد
ریشه وهابیت ابن تیمیه نیست، جریان اموی است و بخشی از آرای احمد بن حنبل و عبدالله بن محمد اعترایی است که تداوم پیدا میکند و بعد که ابن تیمیه نظریه بازگشت به سلف را مطرح میکند به صاحبان رای و فتواهای عصر اموی میرسند. به دلیل نبود علمای مستقل از دستگاه اموی در بین آنها، ناچار شدند برای پاسخ به بسیاری از مسائل به سمت یهودیت بروند و بنابراین در تفکری امویها یک خط فکری از تفکر یهود وجود دارد. بازگشتی که به سلف اول در برداشتها و تفسیرها و هستی شناسی توسط ابن تیمیه صورت میگیرد در واقع بازخوانی آرا و نظریاتی است که توسط علمای دو نمه یعنی علمای مسلمان شده یهودی مثل کعب الحبار و دیگران برجای مانده است.
در نتیجه با حجم عظیمی از افسانههای یهودی مواجه هستیم و کعب الاحبار نیز مرجع دینی مسلمین میشود. در این شرایط امام علی قبر خودش را پنهان میکند و صدها قبر را برای یافتن بدن مطهر او میشکافند و پیدا نمیکنند. نبش قبر، مثله کردن و سربریدن همه سنتهای اموی است. سر به نیزه کردن که اولین بار در کربلا اتفاق افتاد، سنت اموی است و این که ادعا میکنند ما به شیوه عباسی هستیم یک فریب تاریخی است.
آلسعود از چه چیزی میخواهد انتقام بگیرد؟
با وحدتی که بین اسرائیل و عربستان سعودی صورت گرفته این کشتار، انتقام از جمهوری اسلامی است. انتقام از مواضع ما در لبنان، انتقام از شکست اسرائیل و سیاست های آنها در منطقه، سوریه و یمن است. آنها در حال انتقام گیری درازمدت بیرحمانه تاریخی از مردم سوریه هستند. انتقام از توجه و اعتماد مردم یمن به ایران است. نباید فراموش کنیم که تجهیزات صدام در جنگ ما با عراق توسط همین دولت های مفلوک عربستان،امارت و کویت و.... تأمین می شد. آن ها نیروهای مصری و سودانی و هر چه دشمنی در جهان وجود داشت در جریان جنگ و بعد از جنگ علیه ما بسیج کردند. الان هم فرصتی برایشان فراهم شد که بدون این که دست به اسلحه ببرند جمعیت زیادی را به شهادت برسانند. اگر این انتقام گیری به دلیل کوتاهی و تقصیر بود منطقی است که دولت عربستان عذرخواهی بکند. اگر این فاجعه سهوی بوده چرا دولت عربستان حاضر به حضور هیات ایرانی نیست و چرا حاضر نشدند وزیر خارجه کشورمان را در حد یک ملاقات در سازمان ملل بپذیرند؟
حجاج به شیوه اسرائیلی «مرگ بی مسئولیت» کشته شدند
وقتی وزیر خارجه عربستان در جواب ما که چرا حاجیان ما را زیر دست و پا له کرده اید با موضعی تهاجمی می پرسد چرا شما در لبنان و سوریه حضور دارید، پس معلوم است که حاجیان ما را عمدی کشته اند. ساده لوحی یا از سر تسامح است که بگوییم تنها با سوءمدیریت حاجیان ما را به شهادت رسانده اند. آن ها با جسارت در چشم ما نگاه کرده و گفته اند که ما از شما انتقام گرفته ایم. این شیوه کشتن البته شیوه اسرائیلی است. شیوه «مرگ بی مسئولیت» است که من در کتاب خاطرات «سمیر قنطار» که اخیراً چاپ شده، آورده ام.
روش کشتاری که عربستان اینجا انجام داده روش کشتاری است که اسرائیلی ها در زندان های خود انجام می دهند. زندانیانی که اعتصاب غذا کرده اند را نمی گذارند درمان شوند و یا یک سری از مواد غذایی خاص مانند نمک را به زندانی نمیدهند تا فرد بتدریج گرفتار آلودگیهای مختلف در بدن و عفونت روده میشود و به بیماری مبتلا شود که اگر ضعف هم داشته باشد، سرانجام میمیرید بدون این که ظاهرا کسی مسئول باشد. این شیوه قتل بدون مسئولیت است. پرونده منا نیز از هر حیث شیوه قتل بدون مسئولیت است.
علاوه بر این وقتی بلافاصله بعد از این فاجعه می گویند چرا شما در سوریه و یمن دخالت میکنید، یعنی این انتقام از دخالت شماست. وقتی عذرخواهی نمیکنند، یعنی این عمدی نبوده است. چگونه یک جمعیت 5 هزار نفری از مسلمانان در حرم امن الهی قتل عام میشوند؟ اگر منا را دیده باشید 2 میلیون نفر جمعیت، جمعیت زیادی برای آن فضا نیست. چرا جمعیت را محصور کردند و مسیر را بستند و این موج را ایجاد کردند. در حالی که ما بدون هیچ حادثهای در ایران تجمع میلیونی داریم و همچنین در اربعین نیز تجمع 20 میلیونی داشته ایم.
آیا کشته شدن حجاج بیشتر کشورها که اهل سنت هم هستند، عمدی بودن حادثه منا را زیر سوال نمیبرد؟
عرض کردم، عربستان سعودی در یمن دارد عمده سنی ها را می کشد و همچنین در سوریه و عراق و توسط بوکوحرام در نیجریه نیز دارد، اهل سنت را از بین می برد. در حال حاضر نیجریه و ایران و یکی دو کشور دیگر در صدر بیشترین آمار کشته شدگان منا هستند. دلیلش این است که وحدت عقیده ای بین ایران و نیجریه زیاد شده و آن ها گرایش به تشیع پیدا کرده اند. می بینید که برای کشورهای حوزه خلیج فارس فضای ویژه تعریف شده ولی برای دیگر حجاج حرمتی قائل نیستند.
به اضافه این که تعداد زیادی حاجی بدون کاروان و حتی کارتن خواب به مکه می آیند و در فضای های عمومی که سایبان دارد، ساکن می شوند. سال 89 با حاجی مصری مصاحبه کردم که مادرش را برای حج آورده بود و جایی برایش تدارک دیده بود ولی خودش در فضای های عمومی شب را به صبح می رساند که مشروح این ها را در کتاب «حج 31» آورده ام. بنابراین عربستان برای حاجیان کشورهای دیگر احترامی قائل نیست و وقتی بحث منافع و انتقام گیری در میان باشد این چنگ و دندان را برای همه نشان می دهند.
منبع: تسنیم
انتهای پیام