( 0. امتیاز از )

صدای شیعه: مجموعه رفتارهاي هدف‌دار و منظم و فراگير مردم يک جامعه فرهنگ حاکم بر آن جامعه و در يک کلام فرهنگ عمومي آن مردم است. اين مجموعه رفتارها در طول سال‌ها به صورت خودکار ميان جوامع شکل مي‌گيرد، تغيير مي‌کند يا از بين مي‌رود. اما در سال‌هاي اخير معادله حاکم بر تحولات فرهنگي متفاوت بوده و چندان ناخودآگاه نبوده است. به بيان ديگر از آنجا که امروز بستر فرهنگي يکي از الزامات تأمين منافع برخي گروه‌ها و جريان‌ها در داخل يا خارج جوامع است، اين جريان‌ها نمي‌توانند به انتظار تغيير زمينه‌هاي فرهنگي جوامع هدف و به اميد تأمين خواسته‌هايشان باشند. پس دخالت مستقيم و اثرگذار را انتخاب مي‌کنند و براي اين انتخاب وقت مي‌گذارند و سرمايه‌گذاري مي‌کنند. اين مؤلفه بيروني مؤثر بر فرهنگ، نمودهاي گوناگوني از فضاي مجازي گرفته تا اسباب‌بازي و فيلم و انيميشن و نفوذ انديشه‌اي را شامل مي‌شود. از طرفي با ارتقاي آگاهي‌هاي اجتماعي، جوامع نمي‌توانند و نمي‌خواهند نسبت به گزينه تحميلي به روند تحولات و تطورات فرهنگي خود بي‌تفاوت باشند و به جايي براي تأمين منافع سايرين تبديل شوند. در نتيجه سعي مي‌کنند آنها نيز با مهندسي فرهنگ، روند تغييرات طبيعي و تحميلي را زير نظر داشته باشند و مانع اين شوند که بخش‌هاي نامطلوب همه‌گير شوند. بر اين اساس فرهنگ عمومي در تمام جوامع نياز به يک ستاد و مرکز فرماندهي دارد که مغز بزرگي براي اندام‌هاي اجتماعي فرهنگ است. 14 آبان امسال اين ستاد در کشور ما 30 ساله شده است. اما جشن تولد 30 سالگي آن با جشن ريشه‌کني هيچ يک از نمودهاي بي‌فرهنگي همراه نيست. بسياري علت را در تغيير هنجارها و مصاديق بي‌فرهنگي‌ها در جامعه مي‌دانند. «جوان» به مناسب روز فرهنگ عمومي که بر صفحه نيمه آبان تقويم نشسته گفت و گويي با حجت‌الاسلام سيدحسين شاهمرادي دبير شوراي فرهنگ عمومي ترتيب داده که ماحصل آن را در ادامه مي‌خوانيد:

آيا ناهنجاري‌هاي اجتماعي که با ارتقاي فرهنگ عمومي اصلاح مي‌شوند را احصا کرده‌‌ايد؟ (مصداقي بيان کنيد.)

اين يک جواب کلي دارد. آيه قرآن مي‌فرمايد ان‌الله لايغير ما به قوم حتي يغيروا ما بالانفسهم. به لحاظ ادبيات اين مايي که قبل از به قوم آمده همه چيز را شامل مي‌شود. يعني انسان هر چيز را که بخواهد مي‌تواند تغيير دهد. ملاک در آن خواستن است. خواستن همه انسان‌ها و بشريت و آحاد مردم. بنابراين نمي‌توانم چند مثال از ناهنجاري‌هاي قابل اصلاح بزنم و بگويم بقيه‌اش اصلاح نمي‌شود. تمامي ناهنجاري‌هاي اجتماعي که نياز به اصلاح داشته باشند حتماً اصلاح مي‌شوند؛ منتها بستگي به خواست انسان‌ها دارد. اگر خواست جمعي و بناي مديران جامعه بر اصلاح باشد، چه گفتاري و چه رفتاري و عملي ناهنجاري‌ها اصلاح مي‌شوند و منحصر به تعداد و نوع خاصي از ناهنجاري هم نيست. از طلاق گرفته تا بزهکاري و مسائل و مشکلات مربوط به نوجوانان قطعاً امکان اصلاح شدن دارند. ريشه بسياري از اين ناهنجاري‌ها هم در بداخلاقي‌ها و عدم مديريت‌هاست. پس مصاديق همه ناهنجاري‌ها قطعاً با اصلاح فرهنگ عمومي اصلاح مي‌شوند، ولي چگونگي‌اش چيزي است که آيه قرآن براي ما ملاک و متر و ميزان داده است و آن همين آيه است که ان‌الله‌لايغير ما به قوم حتي يغيروا ما بالانفسهم. يعني اراده تغيير الهي وقتي منجز مي‌شود که قوم خودشان براي آن تغيير اراده داشته باشند.

با توجه به گفته‌هاي شما کدام بخش از پديده‌هاي اجتماعي را مي‌توان ناهنجاري نام گذاشت؟

هر چيزي که مخالف فطرت و قانون باشد ناهنجاري است.

طلاق خلاف قانون نيست؛ پس شما چطور به عنوان ناهنجاري از آن ياد کرديد؟

نفس طلاق ناهنجاري است. انجام طلاق قانوني است. از نگاه اسلام طلاق حلال‌ترين چيزي است که خدا دوست ندارد. طلاق قانون الهي است ولي پيش‌زمينه‌هاي آن نبايد پيش بيايد. يعني دختر و پسر بايد نسبت به مسائل قبل و بعد از ازدواج و نحوه زندگي آموزش ديده و آگاهي داشته باشند و در مورد تبعات طلاق و بچه‌هاي طلاق بدانند، اگر باز هم بناي ناسازگاري داشتند چاره‌اش طلاق است. مثل جراحي که تيغ و خون دارد و مورد پسند ما نيست. ولي وقتي اصل مهم‌تري وجود دارد و آن سلامتي است، مجبور مي‌شويم به جراحي تن بدهيم. پس بنا به آيه قرآن همه چيز قابل اصلاح است. اصلاً انبيا آمده‌اند که همه چيز را اصلاح کنند. بناي جمهوري اسلامي و بنيانگذار آن امام خميني(ره) و زحمات مقام معظم رهبري اين است که همه چيز اصلاح شود. منتها خواستن آنها ملاک نيست، خواستن قوم و توده‌هاي مردم مهم است. مسئله‌اي مثل رانندگي و ترافيک را در نظر بگيريد؛ تا ما مردم نخواهيم با گفته مسئولان و وضع قانون، اوضاع خيابان‌ها و جاده‌ها اصلاح پذير نيست.

فرهنگ عمومي در ميان مردم شکل مي‌گيرد و مجموع رفتارهاي جامعه شاکله آن است. آيا اين رفتار را مي‌توان مديريت و جهت دهي کرد؟

قطعاً مي‌شود مديريت و جهت‌دهي کرد، اما ميزان اثربخشي اين مديريت و جهت‌دهي به نوع و ماهيت آن بستگي دارد. برخي از اين رفتارها تحت تأثير عادات و آداب و رسوم گذشتگان و بعضي متأثر از رفتار بزرگان هر قوم است. در اين ميان تأثيرپذيري قوم از رفتار مديرانشان به مراتب بيشتر است تا بيان خوبي‌ها و بدي‌ها. روايت داريم مردم به بالادستي‌ها و مسئولان مملکتشان بيشتر از پدر و مادرانشان شبيهند. دليل اين امر هم اين است که رفتار مسئولان يک قوم بر آن بيشتر بروز و ظهور دارد تا عادات و رسومي که از گذشته برايشان مانده است. تاريخ هم نشان مي‌دهد رفتار مردم در برهه‌هاي زماني مختلف، برگرفته از رفتار مسئولان آنهاست. ما اين تجربه را در نظام جمهوري اسلامي هم داشتيم. اوايل انقلاب شور انقلابي باعث شده بود در زندگي‌ها نوعي سادگي مشاهده شود. به خصوص زمان هشت سال دفاع مقدس بي‌توجهي به مقام و زخارف دنيا در همه جا مشهود بود. چون ازدواج‌ها و زيست اجتماعي مسئولان و فرماندهان سپاه بيانگر سادگي و بي‌آلايشي بود. ولي الان مي‌بينيد انگار مسئولان نسبت به کسب زخارف دنيا مسابقه گذاشته‌اند. اين نشان مي‌دهد رفتار، سلوک، زندگي و حتي نوع ادبيات کساني که در رأس امور هستند روي اجتماع هم تأثير مي‌گذارد. مثلاً خيلي از عادات بدي که امروز در مجلس شوراي اسلامي وجود دارد از جمله نشنيدن حرف طرف مقابل و دودو کردن در مجلس شوراي اسلامي اوايل انقلاب وجود نداشت. آن هم در شرايطي که مقام معظم رهبري اين همه روي گفت‌و‌گو و صحبت کردن و شنيدن حرف طرف مقابل تأکيد دارند و به مجلسي‌ها تذکر دادند که: «من با اين دودو کردن‌ها مخالفم.» اين رفتار برگرفته از روحيه عدم پذيرش حرف طرف مقابل است و اين يعني اصلاً حاضر نيستيم حرف طرف مقابل را گوش دهيم. اوايل انقلاب آيت الله بهشتي در برنامه تلويزيوني و در مقابل مردم با معاندين دين، پيکاري‌ها، توده‌اي‌ها و ضدانقلاب‌ها پاي ميز مذاکره مي‌نشستند. حالا اين رفتار را با رفتار امروز مسئولان مقايسه کنيد. آن رفتار جامعه اول انقلاب را مي‌سازد. تبعات بددهني، بي‌تحملي و حرف مقابل را گوش نکردن سبک زندگي مردم و جامعه را مي‌سازد. بنابراين رفتار مردم را مي‌شود مديريت کرد به شرط اينکه درست مديريت شود.

اعمال مديريت و مهندسي در کدام بخش‌هاي فرهنگ عمومي صورت گرفته است؟

دستگاه‌هاي مختلفي در شوراي فرهنگ عمومي مرکز يا استان‌ها حضور دارند و مصوبات اين شورا بايد در همه دستگاه‌ها جاري شود. يک مثال مي‌زنم؛ قانون حجاب و عفاف که از سوي شوراي عالي انقلاب فرهنگي ابلاغ شد و شوراي اجتماعي وزارت کشور هم آن را پيگيري مي‌کند، بعد از سال‌ها مطالعه از شوراي فرهنگ عمومي بيرون آمد و تکليف همه دستگاه‌ها را نسبت به اين مسئله روشن کرد. پس بخش‌هاي مختلف فرهنگ در دستگاه‌هاي مربوط مديريت مي‌شوند. قانون حجاب و عفاف وظايف 26 دستگاه را در اين حوزه مشخص کرده است. از وزارت ارشاد، علوم، آموزش و پرورش، شهرداري‌ها و وزارت کشور گرفته تا نيروي انتظامي. منتها اگر آن دستگاه‌ها وظايفشان را انجام دهند، نقش نيروي انتظامي به اندازه خودش مي‌شود ولي وقتي انجام نمي‌دهند شما فقط نيروي انتظامي را در مقابله با اين مسئله مي‌بينيد. از سوي ديگر قانون حجاب و عفاف منحصر به زن نيست و يک بحث کلي است. علاوه بر اين عفاف مترادف با حجاب نيست. مي‌تواند در حجاب يک فرد عفيف سهل‌انگاري باشد. نمي‌توانيم بگوييم هر بي‌حجابي، بي‌عفت است يا هر با حجابي عفيف است. حجاب و عفاف يکي از مواردي است که بايد توسط همه دستگاه‌هاي موظف، مديريت شود و شوراي فرهنگ عمومي و شوراي عالي انقلاب فرهنگي هم نظاره‌گر آن هستند. دولت ظرف دو سال گذشته در بخش‌هايي موفق بوده و در بخش‌هايي هم نواقصي وجود دارد که شوراي فرهنگ عمومي آنها را بازنگري مي‌کند تا برطرف و اجرايي شوند. مصوبات شوراي فرهنگ عمومي طبق قانون شوراي عالي انقلاب فرهنگي براي همه دستگاه‌ها حکم قانون را دارد و لازم الاجراست.

از ميان مؤلفه‌هاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي کدام يک بيشترين تأثير را در فرهنگ عمومي دارد؟

اولاً اين فرهنگ عمومي است که بر مؤلفه‌هاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي تأثير دارد. يعني ريشه‌هاي فرهنگي يک ملت است که مي‌تواند بيش از همه جهت‌دهي سياسي، تحرکات اجتماعي و حتي تحولات اقتصادي را ايجاد کند. آقا هم فرموده‌اند بحث فرهنگي چتري بالا سر تمام مباحث اجتماعي و اقتصادي است. زيربنا و ريشه اقتصاد مقاومتي که آقا اينقدر تأکيد مي‌کنند و تنها چاره برون‌رفت نظام از مشکلات اقتصادي است، بحث فرهنگي است. يعني اگر فرهنگسازي نشود هيچ دستورالعمل اقتصادي و اجتماعي نمي‌تواند در تحقق آن تأثيرگذار باشد. وقتي از آموزه‌هاي ديني و قانوني‌مان در مورد وجدان کاري و دقت در کار فرهنگسازي نکرده‌ايم، نتيجه اين مي‌شود که در بحث اقتصادي بريز و بپاش، بي‌دقتي و بخوربخور داريم. اينها هم در نوع خود به نالايقي‌هاي اخلاقي و ساختار دولتي جامعه برمي‌گردد. رفتار مسئولان مردم را مي‌سازد نه گفتار آنها. اگر رفتار و گفتار مسئولان دو تا باشد مردم رفتار آنها را براي پيروي برمي‌گزينند. براي همين است که بي‌اخلاقي‌ها و حرمت‌شکني‌ها و يکجانبه‌گويي‌ها در چند سال اخير رواج پيدا کرده است. وقتي رده‌هاي بالاي مديريتي با رفتارشان اين ويژگي‌ها را به مردم القا مي‌کنند چطور مي‌توانيم غير از اين از مردم انتظار داشته باشيم. متأسفانه اين تغييرات تأثيرات بدي گذاشته است. پس اين فرهنگ است که روي ديگر مؤلفه‌ها تأثير دارد. الان ما مدام به مردم مي‌گوييم آب کم مصرف کنيد. برق زياد مصرف نکنيد. سخنراني مي‌کنيم و آيه‌هاي قرآن مي‌آوريم. روايت مي‌گوييم. ولي مردم رفتار مسئولان را ياد مي‌گيرند. وقتي مصرف با اسراف يکي مي‌شود مردم به اسراف سوق پيدا مي‌کنند. رعايت نکردن توصيه‌ها به خاطر اين است که فرهنگ نهادينه نشده است. ما دم در به هم تعارف مي‌کنيم ولي در خيابان رفتار واقعي‌مان جلوه مي‌کند. دعواهايي که مردم در خيابان با يکديگر به خاطر چيزهاي بي‌خود مي‌کنند با آموزه‌ها و باورهاي ديني ما دو تا است. آمار دعواهاي خياباني منجر به مراجعات به پزشک قانوني براي چند ماه از سال 570 هزار مراجعه بوده است. حالا خيلي از دعواها هم به پزشک قانوني نمي‌رسد. آيا اين سزاوار يک مردم مسلمان شيعه و برگرفته از تعاليم پيامبر(ص) و اهل بيت و امام حسين(ع) است؟

به قانون حجاب و عفاف اشاره کرديد. مطالعه يک نهاد دانشگاهي نشان مي‌دهد درصدي از بي‌حجابي‌ها به خاطر لجبازي سياسي خانم‌ها است. مثلاً چون با نظام سياسي حاکم بر کشور موافق نيستند از قانون حجاب تمرد مي‌کنند.

بله داريم اما درصد کمي هستند و تأثير اجتماعي عام ندارد.

اين درصد در ملاحظات فرهنگ عمومي جايي ندارد؟

جا دارد؛ ولي مثلاً حدود 5 درصد اصلاً با دين و حجاب و با همه چيز مخالفند. ولي آيا تمام اين بدحجابي‌ها آنها هستند؟ نه اتفاقاً آنها نيستند. برخي از روي بي‌مبادلاتي حجاب را رعايت نمي‌کنند و اتفاقاً درد بي‌حجابي در جامعه را مي‌فهمند. ما در نظام جمهوري اسلامي زندگي مي‌کنيم و آموزه‌هاي اهل بيت(ع) اجازه نمي‌دهد زن عروسک دست اين و آن باشد. اگر هم مي‌گوييم اوضاع خيلي بد نيست دليل نيست که اين اوضاع را قبول داريم. در نظام جمهوري اسلامي يک خطا هم بد است. يک زن بي‌حجاب و بدحجاب هم بد است. ولي اينگونه هم نيست که اگر يک مقدار ناملايمات ببينيم به همه تعميم بدهيم. نوع و سبک زندگي تعدادي از زن‌ها و خانواده‌ها اصلاً متناسب با دين و جمهوري اسلامي نيست. دوست دارند دنبال مطامع دنيا و شهوت و بريز و بپاش باشند. طبيعتاً از قانون و دستور و نظام و حجاب خوششان نمي‌آيد. برخي از آنها جلوه‌هاي مبارزه‌شان را با بي‌حجابي نشان مي‌دهند. ولي هر چه بدحجابي مي‌بينيم با اين انگيزه نيست. يعني درصدي که مي‌گوييد هست ولي تعميم ندارد. از آن طرف هم همينطور است. يعني صرفاً باحجابي نشانه تدين افراد نيست. بعضي از آمارها نشان مي‌دهد برخي فقط در ظاهر درست هستند. عموم و خصوص من وجه است. به بيان ديگر هيچ يک از طرفين قابل تعميم نيست. آمار صدا و سيما نشان مي‌دهد از سال 86 تا به حال، علاقه و تعهد مردم نسبت به حجاب افول کرده است و اين به آن معناست که در 7، 8 سال گذشته کار جدي انجام نشده و بيشتر کار شعاري صورت گرفته است. در صورتي که براي اصلاح ريشه‌هاي فرهنگ بايد سراغ خانواده‌ها و دانش‌آموزان برويم و از مدارس شروع کنيم. نمي‌توانيم بگوييم چرا وضع فرهنگ در دانشگاه‌هاي ما خراب است. دانشگاه ما يک الگوي تمام عيار از اجتماع ماست. اينطور نيست که وضع حجاب و عفاف در دانشگاه خراب باشد، اما در خيابان‌ها خوب باشد. دانشگاه‌هاي ما چندان تفاوتي با جامعه ندارند. اگر آنجا را بد مي‌بينيم جاي ديگر هم بد است. هرچند شرايط آنقدر هم که فکر مي‌کنيم بد نیست، ولي همينقدر نابهنجاري و خرابي هم مورد قبول دلسوزان نظام نيست. لذا کار فرهنگي نشده و اگر هم شده مبتني بر مطالعه عميق و علمي و آگاهانه نبوده و بيشتر کارهاي شعاري بوده است. ما بايد در روش‌هاي ترويج و تعميق حجاب و عفاف ظرف 36، 37 سال گذشته تجديد نظر کنيم. بسياري از روش‌هاي ما سطحي و زودگذر و بي‌تأثير بوده است. فرزند خانواده‌اي که نوع و سبک زندگي متفاوتي با اجتماع دارد، نمي‌تواند خود را با هنجارهاي اجتماع تطبيق دهد يا چطور از بچه‌اي که با وجود داشتن خانواده سالم، در مهدکودک مسائل را با موسيقي و رقص و آواز مي‌آموزد انتظار داريم در جامعه جور ديگر زندگي کند. همين کودک به دبستان و دبيرستان و دانشگاه مي‌آيد و ما ريشه‌ها را رها مي‌کنيم و فکر مي‌کنيم مي‌توانيم در دانشگاه به آن بپردازيم. يک اقدام علمي و دقيق وظيفه همه دستگاه‌هاي فرهنگي از جمله شوراي فرهنگ عمومي است. به نظر من اگر دستگاه‌هاي فرهنگي به جاي کارهاي موازي و نفي همديگر، هم افزايي فکري و کارهاي فرهنگي کنند تأثير بيشتري خواهند داشت. متأسفانه ياد نگرفته‌ايم کار جمعي کنيم. هر کدام مي‌خواهيم همديگر را نفي کنيم و هر کدام مي‌خواهيم پرچم خودمان را بالا ببريم و پرچم ديگري را پايين بياوريم.

چه پديده‌هايي بر تغيير فرهنگ عمومي اثر مي‌گذارند؟

تجربه‌هاي همگاني بيشترين تأثير را دارند. تأثير پديده‌هايي مثل انقلاب اسلامي و دفاع مقدس را به چشم خودمان ديده‌ايم. شاهد بوديم که چگونه انقلاب جامعه‌اي را که در آن مفسده‌ها و بي‌اخلاقي‌ها موج مي‌زد، دگرگون کرد يا دفاع مقدس چگونه مردم را يکرنگ و يد واحد کرد. اصلاً معلوم نبود کساني که به جبهه مي‌آمدند، متعلق به کدام دسته و جهت سياسي و اجتماعي هستند. همه نسبت به يک موضوع يکرنگ و يکنواخت بودند. اوايل انقلاب و در زمان جنگ همه به همديگر کمک مي‌کردند و خانواده‌ها در تأمين معيشت و اسباب زندگي هواي يکديگر را داشتند و اين همدلي و يکرنگي نمود داشت. در مقابل در سال‌هاي اخير رويکرد متفاوتي را شاهد بوديم. حرف‌هاي من جنبه فرهنگي دارد و سياسي نيست. ناهنجاري‌هايي که الان در جامعه مي‌بينيم ظرف چند سال گذشته و از سوي کساني که در فرهنگ مردم نقش و تأثير داشتند به وجود آمده است. به طور کلي هر چيزي که فراگير و همه‌گير شود، به هنجار اجتماعي تبديل مي‌شود و بر فرهنگ عمومي اثر مي‌گذارد. ناهنجاري هم همينطور. البته اخيراً موارد و آيتم‌هاي جديدتري هم به پديده‌هاي مؤثر بر فرهنگ اضافه شده‌اند. از جمله ماهواره و فضاهاي مجازي که ارتباط را براي همه راحت کرده‌اند و بر نحوه رفتار و سبک زندگي جامعه تأثير مستقيم دارند. اينها پديده‌هاي نوظهوري هستند که تأثيرات نرم و ناخودآگاه دارند و ما هم از آنها گريزي نداريم. در جهان امروز نمي‌شود با اينترنت زندگي نکرد. فضاهاي مجازي هم روز به روز اضافه خواهند شد که با فيلتر کردن نمي‌توان جلوي آنها را گرفت. بايد کار فرهنگي و بنيادي کرد. اگر مي‌خواهيم جوانان ما و نسل نو نسبت به آسيب‌هاي اين پديده‌ها واکسينه و مصون باشند بايد پدران و مادران، معلمان مدرسه و مسئولان رده بالاي اجتماع آموزش ديده و نسبت به آن مصون باشند، در غير اين‌صورت شکاف نسلي ايجاد مي‌شود و اين شکاف نيز به نوبه خود گسست اجتماعي را به دنبال خواهد داشت که قابل کنترل نخواهد بود. در مقابله با تأثيرات منفي اين پديده‌هاي نوظهور فقط کار فرهنگي مؤثر است. ريشه‌هاي تهاجم فرهنگي که مورد تأکيد مقام معظم رهبري است تبعات اجتماعي و سياسي دارد. پس هم پديده‌هاي هنجاري و مثبت و آموزه‌هاي ديني تأثير مي‌گذارد و هم پديده‌هاي منفي. مضاف بر اينکه اين روزها ديگراني هم براي تغييرات سبک زندگي و رفتارهاي ما برنامه‌ريزي، کار و هزينه مي‌کنند. در اين بين اگر تغيير نگرش و ديدگاه ايجاد شود، پيامد گسترده‌تري در حوزه‌هاي فرهنگي و رفتاري و سياسي خواهد داشت.

شوراي فرهنگ عمومي ظرفيت و توان برخورد با ريشه بي‌فرهنگي‌ها در جامعه را دارد؟

هم دارد و هم بايد داشته باشد. منتها بايد روي مباني و ريشه‌ها کار کنيم و از کارهاي سطحي بپرهيزيم و به کارهاي ماندگار و عميق و ريشه‌اي بپردازيم. شوراي فرهنگ عمومي از سال گذشته تمام مسائل فرهنگي را احصا کرده است. در عين حال فرمايشات مقام معظم رهبري در شورا بررسي و 44 سرفصل از آن استخراج شد. از اين تعداد سرفصل، هشت اولويت پيدا شد که مهم‌ترين آنها بحث خانواده بود. اين موضوع به طور جدي در شوراي فرهنگي عمومي در دستور کار قرار گرفت و به دنبال اين هستيم که مباحث مرتبط با خانواده را به صورت مدون تهيه کنيم و براي تصويب و ابلاغ در اختيار شوراي عالي انقلاب فرهنگي قرار دهيم. يکي از مسائل مبتلابه خانواده‌ها عدم رغبت جوانان به ازدواج و موضوعات قبل، حين و بعد از ازدواج است. اين مطالعات مدون سبک زندگي نوجوانان، مباحث طلاق و پس از آن را نيز در برمي‌گيرد.

مجري مصوبه‌اي که راجع به خانواده است کدام دستگاه است؟

تمام دستگاه‌ها.

بنابراين مانند قانون حجاب و عفاف، طيف گسترده‌اي از دستگاه‌ها را در بر مي‌گيرد. هر چه طيف دستگاه‌ها گسترده‌تر باشد ملزم کردن آنها و پيگيري عملکردشان سخت‌تر مي‌شود. قبول داريد؟

هر کدام از دستگاه‌ها وظايف خود را دارند. از آموزش و پرورش و قوه قضائيه گرفته تا مجلس و ارکان مختلف قوه مجريه و طبق قانون تکاليف دستگاه‌ها نسبت به اين موضوع مشخص و نحوه انجام آن رصد مي‌شود. در حال حاضر در زمينه‌هايي مانند خانواده و مسائل مرتبط با آن آموزش لنگ مي‌زند. هنوز معلوم نيست تکليف آموزش قبل از ازدواج برعهده کدام دستگاه است. مسئله بعدي اين است که بايد چه آموزش‌هايي توسط چه کساني به جوانان در آستانه ازدواج داده شود. همه اينها نقص است. نمي‌توانيم دنبال علت افزايش سن ازدواج باشيم و نسبت به اثر مستقيم مسائل اقتصادي و بيکاري توجه نکنيم. آيا افزايش وام ازدواج گزينه درستي براي تشويق جوانان به ازدواج است؟ تا به حال درباره ميزان تأثير افزايش وام بر رغبت جوانان به ازدواج مطالعه کرده‌ايم؟ اگر روزي بودجه‌اي براي پرداخت وام نباشد بايد چه کنيم. آيا جوانان با سخنراني به تأهل رغبت پيدا مي‌کنند. مشکلات در اين حوزه يکي دو تا نيست. تمام اين موارد با جزئيات نياز به دستورالعمل دارد.

شوراي فرهنگ عمومي مي‌تواند در حوزه بيکاري وارد شود و دستورالعمل تدوين کند؟

بله. شوراي فرهنگ عمومي اگر بخواهد کار کند مي‌تواند در همه حوزه‌ها وارد شود. ما يک نهاد فرهنگي هستيم و مي‌توانيم در تمام زمينه‌ها اثرگذار باشيم، منتها مي‌دانيد که مباحث فرهنگي ديربازده است. تازه شروع کرده‌ايم و تأثيراتش را در آينده خواهيم ديد.

سؤال اولم را دوباره مي‌پرسم؛ به ناهنجاري‌هايي اشاره کنيد که با ارتقاي فرهنگ عمومي از بين مي‌روند. مثلاً طلاق با ارتقاي فرهنگ عمومي کاهش پيدا مي‌کند يا مثلاً آمار تلفات رانندگي؟

امسال در مکه تعدادي از عزيزانمان را از دست داديم و يک کشور در سوگ آنها نشست و داغ آنها از دل ما پاک نخواهد شد. خداي ناکرده در سقوط يک هواپيما 100 تا 200 نفر از بين مي‌روند و رسانه‌هاي تمام دنيا به آن مي‌پردازند. در حالي که تلفات روزانه جاده‌اي و ترافيکي ما به اندازه سرنشينان يک يا دو هواپيما است. اين آمار ظرف هفت يا هشت سال با کشته‌هاي جنگ تحميلي برابري مي‌کند. سه برابر اين رقم معلول و مجروح حاصل از تصادفات به اجتماع داده‌ايم. حالا اگر براي هر کشته و مجروح در تصادفات يک خانواده پنج نفره در نظر بگيريم، به طور متوسط چند ميليون نفر آسيب‌پذير اجتماعي ايجاد کرده‌ايم. خانواده‌اي که نان آورش را از دست داده، عمدتاً متمول هم نيستند، داغدارند، هم لطمه به زندگي‌شان خورده و هم بچه‌هاي آنها به دليل بي‌سرپرستي در معرض انواع آسيب‌ها هستند. يعني پديده‌اي که قابل مهار کردن است، هر روز جلوي چشممان بزرگ‌ترين خسارت‌ها را به ما مي‌زند. اما انگار اعصابمان نسبت به اين فاجعه سر و از کار افتاده است و نسبت به آن بي‌تفاوتيم و نسبت به اين پديده قابل کنترل عکس‌العملي نداريم. چه کسي بايد اين وضع را کنترل کند. هر چند دستگاه‌هايي مانند وزارت راه و نيروي انتظامي در اين رابطه مسئولند اما بخش قابل توجهي از آن با فرهنگسازي قابل پيشگيري است. آموزش قوانين و ادب و اخلاق رانندگي بايد از مدرسه شروع شود تا به فرهنگ تبديل شود؛ نه کلاس‌هاي آموزش رانندگي. به طور کلي تمام دستگاه‌هايي که بودجه فرهنگي مي‌گيرند در قبال مسائل فرهنگي جامعه وظيفه دارند. در مقابل به جاي اينکه به مطالب اساسي بپردازند دچار بداخلاقي‌ها و بکش مکش‌هاي سياسي هستند که ريشه بسياري از آنها در خانه و ميان خانواده‌هاست.

از روي مشاهدات فرهنگ مردم مي‌شود روي عملکرد شوراي فرهنگ عمومي قضاوت کرد؟

نه؛ عملکرد مردم مال زمان حال است. تأثير شوراي فرهنگ عمومي در آينده است.

پس برنامه‌هاي قديمي شوراي فرهنگ عمومي الان نمود دارد. مثلاً فعاليت‌هاي دهه 70 الان خودش را نشان مي‌دهد؟

به اين محکمي هم که شما مي‌گوييد نمي‌شود گفت. چون فقط شوراي فرهنگ عمومي تأثيرگذار نبوده؛ شوراي فرهنگ عمومي يک مرکز ستادي و تصميم‌گيري است. مرکز اجرايي نيست. قبول دارم خيلي از تصميماتي که گرفته نشده ايجاد ناهنجاري کرده و خيلي از تصميمات خوبي که گرفته شده اثر داشته است. ولي همه هنجارها و ناهنجاري‌ها مربوط به شوراي فرهنگ عمومي نيست. اينقدر چترش گسترده نبوده؛ الان هم نيست. قانوناً مي‌تواند باشد ولي الان چترش آنقدر گسترده نيست. اين هم ضعف ما‌ست.

منبع: روزنامه جوان


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر