مباحثی در مورد سن، ازدواج ها و ام المومنین خدیجه کبری
صدای شیعه: محمدحسین رجبی دوانی در 14 تیر 1339 در شهر قم در خانواده ای روحانی به دنیا آمد. وی فرزند مرحوم حجت الاسلام علی دوانی، تاریخ شناس هستند. ایشان تحصیلات ابتدایی را در قم و دوره دبیرستان را در سال 1350 تهران طی کرد. دارای دکتری تاریخ و تمدن ملل اسلامی از دانشگاه تهران و عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین علیه السلام می باشد. آثار وی که به صورت کتاب چاپ و منتشر شده که عبارت است از: کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی، تاریخ تحلیلی دوران امامت امیر المومنین علی علیه السلام، پشتیبانی نظامی در سپاه های صدر اسلام، ترجمه و تلخیص و بازنویسی لهوف سید ابن طاوس، مقالاتی هم در دانش نامه امام علی علیه السلام و برخی مجلات علمی پژوهشی و تخصصی تاریخی داشته اند. از خصوصیات آثار او بیان شیوا توأم با مستندات تاریخی است.
دو دلیل برای این که ام المومنین خدیجه قبل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله ازدواج نکرده است
تاریخ نام برخی از خواستگاران ایشان را ضبط کرده است: افرادی مانند ابوسفیان، ابوجهل و عقبة بن ابی معیط که از سرشناسان بزرگ و ثروتمندان مکه بوده اند. و نمی توانیم بگوییم اینها به طمع مال و ثروت ایشان قصد ازدواج با ایشان را داشته اند. حتی در برخی از نقل ها هم هست که برخی از خواستگاران حاضر بودند میزانی از ثروت خود را برای رسیدن به حضرت ام المومنین خدیجه (سلام الله علیها) صرف کنند و ببخشند.
من می خواهم این را عرض کنم که حضرت ام المومنین خدیجه نمی تواند قبل از پیامبر ازدواج کرده باشد و این نقل غلط است به خصوص کسانی را که به همسری ایشان درآمده اند و در تاریخ نقل شده است یکی ابوهاله اسدی یا تمیمی اصلا مشخص نیست که اسدی است یا تمیمی زیرا اگر مخزومی باشد از تیره های قریش است و اگر تمیمی باشد اصلا غیر از قریش می باشد و ساکن مکه نبودند و در شمال شرق مکه بوده اند. فرد دیگری که ذکر شده است عتیق بن عائز است که مخزومی است. چطور می شود حضرت بعد از دو ازدواج و بیوگی و داشتن فرزند، حاضر نیست پیشنهاد ازدواج اشراف قریش را بپذیرد اما بیاید به همسری دو نفر بیابانگرد دربیاید.
دلیل دوم این که: ما در زیارت وارث از زبان معصوم عرض می کنیم که: (أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فِی الاَصْلاَبِ الشَّامِخَةِ، وَالاَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ، لَم ْتُنَجِّسْکَ الْجَاهِلِیَّةُ بِأَنْجَاسِهَا، وَلَمْ تُلْبِسْکَ مِنْ مُدْلَهِمَّات ِثِیَابِهَا) تو در صلب و رحم هایی بوده ای که هیچ نجاست و جاهلیت بدان نرسیده است. ببینید این صلب ها و رحم ها جمع است. اگر فقط مفرد بود یعنی صلب و رحم پدر و مادر که این سوگند نمی خواهد چون حضرت زهرا در اسلام بدنیا آمده است و امام علی هم بر اساس منابع اهل سنت تنها صحابی است که سابقه شرک ندارد پس این شهادت ندارد. لذا این صیغه جمع است یعنی پدران و مادران. اگر قرار باشد حضرت ام المومنین خدیجه(علیهاالسلام) همسری داشته باشد و از او بچه دار شده باشد به جاهلیت آلوده شده است. لذا وقتی شهادت می دهیم در پیشگاه خداوند که هرگز پلیدی به آنها راه نیافته است نمی تواند این ازدواج ها درست باشد بخصوص که این افراد ناشناخته و بیابانگردی باشند که در شان بانوی برجسته قریش که به ایشان سیدة قریش می گفتند نمی آید با این افراد ازدواج کند.
لذا ازدواج های ایشان غلط است و نمی تواند صحیح باشد و آن وجود مقدس در زمان ازدواج با پیامبر اکرم، دوشیزه بوده است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله قبل مبعوث شدن برای عبادت به غار حرا می رفتند و در تاریخ نقل شده که ام المومنین خدیجه آن مسافت سخت کوه را طی می کردند و برای ایشان آب و آذوقه می بردند. چه چیز باعث این کار ام المومنین می شده است.
این جز عشق و اعتقاد فوق العاده چیزی نیست. زنی که همه هستی خود را فدای پیامبر کرده است.
پیامبر به شیوه جدش عبدالمطلب اعتکاف می کرده است. یعنی ماه مبارک رمضان در کنار کوه حراء اعتکاف می کرد و مشغول راز و نیاز می شد.
در این عصر با تمام پیشرفت و توسعه یافتن شهر مکه، غار حرا باز هم خارج از شهر مکه قرار دارد. در آن عصر هم غار حرا خارج از شهر مکه بود و مسیر بسیار سخت و دور بود.
ام المومنین خدیجه (علیهاالسلام) به عنوان رسیدگی به همسر خود این مسافت طولانی را می پیمود و به پیامبر آذوقه می رساند. اما ایشان به دامنه کوه می رفتند نه به غار. که البته تا رسیدن به دامنه کوه، با بار آذوقه، بسیار سخت بود و این چیزی نیست جز عشق و ایمان که به همه ابعاد وجودی پیامبر داشتند.
- با توجه به اقوالی که در مورد جاهلیت پیش از اسلام وجود دارد مبنی بر اینکه زنان حق هیچگونه مشارکت اقتصادی نداشته اند، چگونه شخصیتی مانند ام المومنین خدیجه(علیهاالسلام) به چنین ثروتی دست یافته بود؟
درست است که زن در جاهلیت از اهمیت زیادی برخوردار نبوده است چنانچه قرآن در سوره نحل آیه 58 ایشان را توصیف می فرماید. اما اینطور نبود که استثنا نداشته باشد. در عرب جاهلی زن از خود مالکیتی نداشت حتی اگر چیزی خود به دست می آورد هنگام ازدواج برای همسرش می شد اما برخی مواقع پدرانی پیدا می شدند که از این قاعده مستثنی بودند و یا اینکه دخترشان شخصیتی از خود نشان می داد که برخلاف روند موجود بخشی از مال خود را به ایشان می بخشیدند. حضرت ام المومنین خدیجه هم اینگونه بوده است.
در نقل های غلط آمده است که ام المومنین خدیجه ثروت را از دو همسر پیشین خود بدست آورده است. که عرض کردم این غلط است باز اگر همسر ایشان قریشی بود چون میان ایشان تجارت رواج داشته، می شد پذیرفت. اما بنی اسد و بنی تمیم که از بیرون بودند به تجارت شهره نبودند و کجا ثروت داشته اند و اینکه چگونه برادران و پدران و فرزندان همسران ایشان به فرض اجازه دادند که ثروت به ام المومنین خدیجه برسد.
باید پذیرفت این ثروت از پدر ایشان رسیده است که خُوَیلِد نام داشت که از سرشناسان مکه و از بنی اسد که در جنگ فِجار کشته می شود و ثروت ایشان به حضرت ام المومنین خدیجه می رسد اما باید این نکته را نیز توجه داشت که بر خلاف داستان سرایی هایی که در تاریخ اسلام صورت گرفته است بخصوص مستشرقان غربی که با غرض و مرض به تاریخ اسلام نگاه کرده اند این را برجسته کرده اند، ثروت آن چنانی نبوده است، یعنی در جامعه ای که زنان هیچ مالکیتی ندارد زنی میراثی دارد که برای خودش به تنهایی کافی و قابل توجه است نه اینکه مانند برخی مستشرقان قائل شویم که اسلام با ثروت ام المومنین خدیجه و شمشیر علی (علیه السلام) گسترش یافت.
خیر ثروت محدودی است اما برای یک زن تنها زیاد می نموده است. البته این ثروت به پیامبر بخشیده شد و این همه ثروت در تحریم شعب ابی طالب مصرف شد و اگر ثروت افسانه ای بود نباید به گونه ای تمام می شد که دیگر هیچ چیز برای پیامبر باقی نماند.
- آیا پیامبر در زمان حیات یا ممات حضرت ام المومنین خدیجه تجلیل و توصیف خاصی از ایشان داشت اند؟
بله، حداقل یک مورد است که موقعی که عایشه برآشفته می شود از آن همه یادآوری پیامبر از حضرت ام المومنین خدیجه (علیهاالسلام)، با وجود اینکه در آن زمان هم نبوده است. اما می گوید از این که پیامبر زیاد یاد ام المومنین خدیجه می کرد، من تحمل نکردم و حسادت کردم و گفتم خدیجه، پیرزنی بود، مُرد و رفت و تمام شد، خداوند زن جوانی مانند مرا به شما داده است دائما به یاد ایشان هستید؟ که پیامبر ناراحت می شوند و می گویند خاموش باش، تو و مابقی همسران کجا و خدیجه کجا.
سپس در ادامه برخی از صفات حضرت را بر می شمارد که او تمام دارای خود را به من بخشید، در دوره ای که همه مرا تکذیب می کردند او به من ایمان آورد و برای من فرزندانی به دنیا آورد و ... که می خواهد نشان دهد شما از این فضیلت ها خالی هستید و قابل مقایسه نمی باشید.
یا پیامبر ام المومنین خدیجه را جزو چهار زن برتر عالم معرفی می کند شاید توصیف و تجلیل بیشتری باشد .
پیامبر تا آخر عمر با وجود اینکه همسران متعدد داشت اما از ام المومنین خدیجه با عظمت یاد می کرد و می گریست و سالها بعد از وفات حضرت ام المومنین خدیجه، خواهر حضرت نزد پیامبر آمد و بعد از رفتن او حضرت می گرید وقتی علت را جویا می شوند می گوید به اصطلاح امروز تُن صدای او و نحوه راه رفتنش شبیه ام المومنین خدیجه (سلام الله علیها) بود و برای پیامبر تداعی می شود. یا در شب ازدواج حضرت زهرا یاد حضرت ام المومنین خدیجه (سلام الله علیها) می کند که جای او در این مراسم خالی است و این استثنا است و پیامبر اسلام برای هیچ یک از همسرانش اینگونه احترام بسیار زیاد را نداشته است.
چرا پیامبر اکرم در زمان حیات ام المومنین خدیجه، هیچ همسری را اختیار نکردند؟
در آن عصر تک همسری خلاف عرف بود مگر کسی که فقیر بود. وگرنه چند همسری هیچ محدودیتی نداشت و این اسلام بود که آمد و این محدودیت را ایجاد کرد. در جاهلیت تعدد زوجات هیچ حد و حصری نداشت.
پیامبر بخاطر مقام و شخصیت و فضیلت فراوان که ام المومنین خدیجه دارد هیچ نیازی نمی بیند که بخواهد حتی همسر دومی در عرض حضرت ام المومنین خدیجه (علیهاالسلام) بگیرد لذا این احترام است که پیامبر به آن همه ایثار و فداکاری و معنویت ام المومنین خدیجه گذاشته است. لذا بهترین ایام جوانی خود را کنار تک همسر خود سپری می کند و آنقدر ایشان نزد پیامبر شان و منزلت دارد که سال وفات ایشان را حضرت عام الحزن نامگذاری می کنند.
در تاریخ آمده که بعد از رحلت ام المومنین خدیجه، تا یک سال پیامبر لبخند بر لبانش نیامد و ازدواج نمی کند. و بیش از یک سال می گذرد که با سوده ازدواج می کنند آن هم به پیشنهاد خود سوده.
این همه حزن و اندوه نشان دهنده احترام ویژه حضرت به شخصیت و جایگاه ام المومنین خدیجه می باشد.
- آیا ام المومنین خدیجه از پیامبر اکرم بزرگتر بودند؟
راجع به سن ام المومنین خدیجه (علیهاالسلام) پیش از ازدواج با پیامبر اقوال مختلفی داریم. راجع به سن ایشان اگر فقط یک نقل داشتیم مانند آن قول مشهور غلطی که موقع ازدواج با پیامبر آن بزرگوار چهل ساله بوده اند و می گفتیم همین تک نقل است و باید بپذیریم اما اینطور نیست ما نقل هایی متعددی در منابع معتبر چه شیعه و چه سنی می باشد که سن حضرت را 25 سال، 28 سال، 33 و 35 و 44 و 46 سال هم گفته اند. از نظر اعتبار این نقل ها مانند هم هستند و ما به تبعیت از برخی از بزرگان می توانیم نقل 25 سال یا حداکثر 28 سال را بپذیریم که منطقی تر به نظر بیاید.
زیرا معنا ندارد که گفته شده قبلا دو ازدواج داشته است و 40 ساله بوده است و انبوهی از خواستگاران را هم داشته است آن هم در محیطی که عرب ازدواج با دختری که سن نوه او را داشته باشد هیچ قبحی نداشت. چه رسد که با کسی ازدواج کند که از او بزرگتر باشد آن هم با زنی که دو شوهر کرده باشد.
فقط یک سوال می ماند که که چرا در آن عصر که ازدواج ها در سن پایین صورت میگرفته ایشان تا 25 سالگی ازدواج نکردند؟ باید گفت چون کفوی نیافته بودند.
اگر بپذیریم که ایشان در 40 سالگی ازدواج کردند، پس ام المومنین خدیجه بایستی در سن 60 سالگی حضرت زهرا (سلام الله علیها) باید به دنیا آمده باشد که نمی تواند صحیح باشد در حالی که نقل داریم ام المومنین خدیجه در 57 سالگی از دنیا رفته اند.
ازدواج پیامبر با ایشان به دلیل ثروت فراوان حضرت ام المومنین خدیجه(سلام الله علیها) تا چه حد صحت دارد؟
این موضوع رد می شود زیرا اگر پیامبر به خواستگاری ام المومنین خدیجه (علیهاالسلام) رفته بود می شد پذیرفت که پیامبر فقیر است و با عمویی زندگی می کند که او هم وضع مناسبی ندارد و پیامبر نعوذبالله به طمع مال ایشان به خواستگاری رفته است حال آنکه بر اساس تمامی نقل ها حتی نقل های مخدوش هم این است که ام المومنین خدیجه از پیامبر درخواست ازدواج را کرده است و با اشتیاق این خواسته را داشته است و ای بسا اگر این خواهش نبود حضرت به آن زودی ازدواج نمی کرد و پیامبر هم بعد از ازدواج آن ثروت را درخواست نکرد و ام المومنین خدیجه (سلام الله علیها) با میل خود در اختیار پیامبر گذاشت لذا این قول به کلی مردود می باشد.
ثمره زندگی حضرت ام المومنین خدیجه (سلام الله علیها) با پیامبر چند بچه بوده است؟
این اختلافی است و نمی توان به صورت قطعی آن را گفت اما مسلم است قبل از اسلام که فرزندی متولد شد به نام قاسم که نقل است تازه راه افتاده بود که از دنیا رفت. بعد از اسلام هم فرزندی پدید آمد بنام عبدالله که او هم در کودکی از دنیا رفت. برخی گفتند دو تا پسر دیگر هم از ام المومنین خدیجه(سلام الله علیها) داشت بنام طاهر و طیب اما برخی گفته اند که طاهر لقب عبدالله بوده است و طیب لقب قاسم. یعنی حداقل دو پسر قطعی است.
اما در مورد دختران هم آنچه قطعی است آن است که چهار نفر بوده اند بنام های زینب، رقیه، ام کلثوم و حضرت زهرا اما برخی محققان این سه دختر اول را رد می کنند و می گویند که این ها فرزندان خواهر ام المومنین خدیجه بوده اند که در خانه ایشان پرورش یافتند و به عنوان فرزندان خوانده شدند و حضرت زهرا تنها فرزند دختر ایشان بوده اند اما من به نقلی برخورد کردم که زینب را خواهر تنی حضرت زهرا می دانند. دو تا نکته است: در حدیثی که هم شیعه و هم سنی نقل کرده اند در تجلیلی که امام حسن و حسین می کند می فرماید این دو دارای بهترین جد و جده بهترین پدر و مادر و بهترین خاله و دایی هستند سپس نام می برند تک تک، که دایی و خاله را که نام می برد، زینب نام می برد و اگر تنی نبود پس معنا نداشت که حضرت این حرف را بزند. و دوم آنکه پیامبر یکی از مشرکان به نام هبان بن اسود هنگام هجرت زینب به مدینه باعث ترس و وحشت زینب که باردار بود را ترساند و بچه اش را سقط کرد و پیامبر او را مهدور الدم کرد و اعدام کرد. خب اگر این دختر پیامبر نباشد که بخاطر دین خودش همسر مشرک خود را رها می کند و هجرت می کند معنا ندارد که پیامبر اینقدر برآشوبد و او را اعدام کند. همچنین نکته دیگر این است که حضرت زهرا (علیهاالسلام) در بستر شهادت به امیرالمومنین وصیت می کند که اُمامه دختر خواهرم زینب را به همسری برگزیند. که او می تواند برای بچه های من مادری کند لذا نشان می دهد این نسبت وجود دارد. پس باید دختری زینب را پذیرفت.
منبع: تبیان
انتهای پیام