( 0. امتیاز از )

صدای شیعه: مجموعه «مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه؛ دوره قاجار» تالیف محمدحسن رجبی (دوانی) است که نشر نی تاکنون 9 جلد آن را روانه بازار نشر کرده است. در این کتاب، دوره‌ای پرتنش از تاریخ ایران مورد بررسی قرار گرفته که حوادث مختلفی که در آن رخ داد، علما و روحانیون ایران و عراق را ناگزیر به اعلام مواضع سیاسی آشکار و مهمی کرد.
 

محمدحسن رجبی (دوانی)، نویسنده، پژوهشگر و تاریخ‌نگار، در گفت‌وگو با خبرنگار ایبنا، با محوریت موضوع نامه‌ها، اعلامیه‌ها و بیانات علمای شیعه خطاب به مردم، دولت، مجلس و علمای دیگر بلاد، به تشریح مهم‌ترین موضوعات مطرح شده در کتاب از خلع محمدعلی شاه از سلطنت و جلوس احمدشاه به اریکه قدرت تا ورود قوای روس به شمال و انگلیس به جنوب کشور و ناتوانی دولت و مجلس در بیرون راندن قوای متجاوز، پرداخت.
 

موضوع و محور اصلی بحث در این اثر چیست و چه دوره‌ای از تاریخ ایران را شامل می‌شود؟
 
بیشتر کتاب‌هایی که درباره تاریخ، اندیشه سیاسی و جامعه‌‌شناسی معاصر نوشته شده،‌ مولفان کتاب‌ها برحسب نیازهای خودشان، یک یا چند منبع از عصر مشروطه را دیده‌ و براساس آن درباره دوره معاصر و به‌ویژه اندیشه سیاسی علما قضاوت کرده‌اند. بسیاری از این مورخان،‌ تعداد بسیار معدودی از منابع را دیده‌اند و درباره موضوع قضاوت می‌کنند و حال آن‌که از یک‌سو اینگونه آثار معرف همه طیف‌های فکری مشروطه نیستند و از سوی دیگر نویسندگان آن‌ها اغلب با ادبیات این دوره از تاریخ آشنایی ندارند.
 

من از دوران جوانی به این موضوع علاقه‌مند بودم و تصمیم گرفتم تا متون تاریخی مربوط به اندیشه‌های سیاسی علما و متفکران اسلامی که به موضوعات اجتماعی و سیاسی آن دوره ارتباط داشته را بررسی و جمع‌آوری کنم. از این‌رو از سال 1200 قمری بررسی را شروع کردم و امیدوارم بتوانم کل دوره قاجار و سپس دوره پهلوی را تا سال‌های 1341 و 1342 و آغاز نهضت امام خمینی (ره) به انجام برسانم. در این 9 جلدی که تاکنون انتشار یافته، دوره 129 ساله یعنی از 1200 تا جمادی‌الثانی 1329 بررسی شده است که البته هنوز به رحلت آخوند خراسانی که رهبر اصلی مشروطه است، نرسیده‌ام.
 

مرحوم دکتر عنایت که از اندیشمندان و صاحبنظران اندیشه سیاسی اسلام و ایران است، در برخی از کتاب‌ها و مقالاتش تاکید کرده که ما باید با موضع و نظر سیاسی علما در دوره معاصر آشنا باشیم، چراکه هر پدیده جدیدی که می‌خواست وارد کشور شود، رد یا قبول علما، در گسترش و یا جلوگیری از آن در جامعه مهم بود؛ اگر مخالفت می‌کردند با مانع جدی مواجه می‌شد و اگر می‌خواست رواج پیدا کند، باید از صافی تجویزعلما عبور می‌کرد. لذا از هر دو منظر، ‌آشنایی با نظرات آن‌ها لازم است.
 

جلد نخست این مجموعه با نصیحت‌نامه مبسوط میرزای قمی به آقا محمدخان قاجار در سال 1200 ق آغاز می‌شود (نصیحة‌الملوک، رساله‌های سیاسی سنتی بود که خردمندان، پادشاهان را نصیحت می‌کردند به در پیش گرفتن عدل و داد و پرهیز از ستم به مردم) تا جلد نهم که مربوط به دوره‌ای است که نیروهای روسی در شمال ایران و انگلیسی‌ها در جنوب هستند و اوضاع بعد از مشروطه که دولت مرکزی از بین رفته و کشور ثبات سیاسی ندارد، ناامنی در کشور بیداد می‌کند، دولت با بی‌پولی مواجه است و دولت‌ها پی در پی سرنگون می‌شوند؛ در این شرایط علما می‌خواهند از یک طرف ثبات سیاسی در کشور ایجاد شود، اقتدار سیاسی به ایران برگردد و خلأ قدرت پادشاهی به نحوی جبران شود و از همه مهم‌تر، نیروهای اشغال‌گر از کشور خارج شوند و ... که این مجموعه به‌طور کلی مواضع علما راجع به حوادث مربوط به این سال‌ها را بررسی می‌کند.
 

چینش مطالب کتاب بر چه اساسی صورت گرفته است؟
 
نکته مهم درباره محتوای کتاب این است که مطالب به‌صورت سلیقه‌ای و گزینشی انتخاب نشده‌اند و همه مطالبی که دارای مضمون اجتماعی سیاسی در آن دوره بوده، ارائه شده است.
 

چینش مطالب اعم از مکتوبات و بیانات، براساس ترتیب تاریخی است. اما همین ترتیب تاریخی برای اهل فن، کار بسیار طاقت‌فرسایی است، ‌زیرا که شاید نزدیک به 90 درصد مطالب یا اصلا تاریخ نداشت و یا اگر داشت، تاریخ‌ها گاهی از زمان صدور تا زمان درج، سه ماه فاصله داشته است، در حالی‌که حوادث به سرعت سپری می‌شدند و چه بسا در مدت سه ماه، حوادث مختلفی رخ داده و یا اصلا آن موضوع منتفی شده است. مثلا روزنامه حبل‌المتین، ‌یکی دوماه پس از سقوط تهران و فتح مشروطه‌خواهان، هنوز نامه‌ها و اعلامیه‌هایی از مراجع و علمای نجف را در معارضه با محمدعلی شاه درج می‌کرد.

این مساله دلایل مختلفی داشت که از جمله آن‌ها، فاصله مکانی و نبود امکانات ارتباطی مانند امروز است. از این نظر پیدا کردن روز، ماه و سال کار بسیار مشکلی بود و من از طریق قرائن تاریخی که از دل آن مطالب برمی‌آمد و یا قرائن دیگر،‌ زمان آن‌را حدس می‌زدم؛ یعنی تطابق مفهومی یا تطابق با حوادث تاریخی که در منابع هم‌دوره آن بیان شده بود. اگر تاریخ برایم مسلم می‌شد که تاریخ را دقیق می‌نوشتم و اگر تردید داشتم، تاریخ را می‌نوشتم وعلامت سوال جلوی آن می‌گذاشتم و اگر اعلامیه‌ای در نشریه‌ای در آن زمان چاپ شده بود، با درنظر گرفتن بُعد مسافت و مراحل چاپ، زمان را قبل از تاریخ انتشار در آن نشریه نوشته‌ام. البته این امر مستلزم شناخت زمینه‌های تاریخی است.
 

مخاطب کتاب را مخاطب متوسط دیدم؛ نه اهل فن و مورخان - اعم از دانشگاهی و حوزوی که با این ادبیات آشنا هستند - و نه مخاطب عام، بلکه مخاطب را دانشجویی دیدم که به مباحث تاریخی علاقه‌مند است، اما با ادبیات این دوره آشنا نیست. لذا ‌واژه‌ها و اصطلاحات، ‌ضرب‌المثل‌ها، اشارات و کنایه‌های تاریخی را معنا و توضیح داده‌ام و حتی در برخی موارد اعراب‌گذاری انجام گرفته که خواننده متوسط هم بتواند از کتاب استفاده کند.
 

در برخی موارد، نگارنده نامه نامعلوم است. البته تا جایی که امکان داشته اگر تشخیص داده‌ام که نویسنده اعلامیه چه کسی بوده، نام آن ‌را نوشته‌ام و در غیر اینصورت عنوان «نامعلوم» را گذاشته‌ام. شناخت صاحبان اصلی مطالب، به تدریج با مطالعه نوشته‌ها و رساله‌های مختلف و سال‌ها تجربه به‌دست می‌آید.
 

شناخته‌شده‌ترین نگارندگان اعلامیه‌ها و رساله‌های سیاسی چه کسانی بودند و بیشترین تعداد به چه افرادی تعلق دارد؟
 
از منتقدان و مخالفان مشروطه، برجسته‌ترین چهره، حاج شیخ فضل الله نوری است که گرچه عالمی در مرتبه بسیار بالای علمی است، اما قلم بسیار روانی دارد و صدر و ذیل مطلبش مشخص بوده و معلوم است که در دیدگاه‌هایش چه چیزی را نقد و چه چیزی را اثبات می‌کند. مطالبی که از ایشان در کتاب‌ها ارائه شده از سال‌های 1325 تا نیمه 1327 ق است.
 

آن بخش که مربوط به علمای مشروطه‌خواه می‌شود،‌ بسیار بیش از این‌هاست. برجسته‌ترین آن‌ها علمای نجف از جمله آخوند خراسانی، شیخ عبدالله مازندرانی و حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی است. اینها افرادی بودند که بیشتر فتواها در تأیید و تحکیم مشروطه را صادر می‌کردند و علمای ایران تابع آن‌ها بودند. در کنار اینها، برخی از روحانیون متفکر و اندیشمند که عمدتاً در نجف بودند، رساله‌های سیاسی خوب و محکمی می‌نوشتند که از آن‌جمله می‌توان به شیخ اسماعیل محلاتی و فرزندش شیخ محمد محلاتی و علامه نائینی اشاره کرد. این افراد، فضلای نامداری هستند که با نوشتن رسائل سیاسی سعی می‌کردند مبانی فکری مشروطه را تبیین کنند.
 

کدام موضوعات بیشترین تکرار را داشتند و تاکید مکتوبات و بیانات بیشتر بر چه مسائلی بوده است؟
 
در مجموع مطالب موافقان و مخالفان را به دو دسته کلی می‌توان تقسیم کرد؛ یک دسته مباحث نظری و ناظر به این است که علما تلاش می‌کردند بگویند این نظام جدید (مشروطه) که حاکم شده، مشروعیت دارد یا مخالف اسلام است. یک بخش از اینها که رسائل سیاسی کوچک یا بزرگ است در رد یا قبول مشروطه است که نگارش آن‌ها از اوان مشروطه در 1325 ق شروع و تا حدود سال‌های 1334 ق ادامه داشته، ولی اوج آن در سال‌های 1326 و 1327 ق است.
 

بخش دیگر مطالب، ناظر به مسائل روز و همچنین مسائل خارجی موثر در سرنوشت کشور است؛ مانند اخراج قوای روس از شمال ایران، اخراج قوای انگلیس از جنوب، نفی و محکومیت آشوب‌هایی که روس‌ها در تبریز ایجاد کردند و دار زدن ثقة‌الاسلام و 9 نفر دیگر، به توپ بستن گنبد و بارگاه امام رضا (ع)، یا شورش یاغیان و همچنین نامه‌ها و فتواهایی با مضمون کمک به دولت، ناامنی‌های موجود در گوشه و کنار کشور و دعوت ایلات و عشایر به اتحاد.
 

مخاطب این اعلامیه‌ها، گاهی مجلس بوده که به تصمیم‌گیری‌های مهم مربوط می‌شد. برخی‌ها خطاب به دولت است که دولت را وادار به اتخاذ خط‌‌مشی جدی‌تر برای حل مشکلات مردم کند. گاهی مخاطبان، سران ایلات و عشایر است که آن‌ها را به تشکیل نیروی نظامی تشویق می‌کنند. اعلامیه‌های زیادی نیز علما خطاب به مردم می‌نوشتند و از آن‌ها می‌خواستند که به دولت کمک کنند. فهرست‌هایی از اسامی علما و فضلای نجف، کربلا و حوز‌های علمیه وجود دارد که علاوه بر تشویق مردم، خودشان نیز با وجود بضاعت اندک به دولت کمک می‌کردند، حتی گاهی با فروختن کتاب درسی.
 

نکته قابل توجه اینکه در برخی از این اعلامیه‌ها به برخی اسامی برخورد کردم که تازه شناخته شده‌اند. مثلا در اعلامیه‌ای که مربوط به طلاب اصفهانی مقیم نجف است، نام  سید حسین بروجردی دیده می‌شود که 18 قِران به مشروطه کمک کرده است. نام علمایی همچون شیخ آقابزرگ تهرانی، صاحب کتاب «الذریعه»، آقا سید ابوالحسن اصفهانی و شیخ عبدالکریم حائری هم در این اعلامیه‌ها برای کمک به دولت مشروطه آمده است. این نشان می‌دهد که چه فضای مهیجی در آن دوره حاکم بوده که همه طلاب و علما را برای کمک به تکاپو انداخته بود. حتی مردم عادی و زنان و دختران، جواهرات خود را هدیه می‌کردند. همه به دولت کمک می‌کردند که بتواند بانک ملی تاسیس کند و مجبور به استقراض از بانک‌های خارجی نشود. متاسفانه دولت‌های بی‌کفایت آن دوره نتوانستند از این همه حمایت‌های مردمی استفاده بهینه‌ای بکنند.
 

این اعلامیهها چگونه و با چه فاصله زمانی به دست مردم و یا علما و مسئولان حکومتی میرسید؟
 
اخبار و حوادث روز که فوریت داشت از طریق تلگرام مخابره می‌شد و مخاطب، بیشتر مجلس، دولت و عوامل دولتی یا شخصیت‌ها و علمای شهرهای مختلف بودند تا نامه از طریق آن‌ها به اطلاع مسئولان برسد. وسیله دیگر ارتباطی، نامه‌ها بود که با تاخیر بیشتری از طریق پست و یا مسافر می‌رسید و فوریت کمتری هم داشت. نامه‌ها بیشتر به نام شخص یا اشخاص خاصی نوشته می‌شد و در بیشتر موارد حالت محرمانه داشت. رسائل سیاسی نیز چندان فوریت نداشتند و در قالب کتابچه یا در نشریات معتبر آن زمان مانند حبل‌المتین و یا به طور مستقل چاپ و منتشر می‌شد. در سال 1328 ق که نشریات وزین درة‌النجف و نجف به‌عنوان ارگان تئوریک حوزه علمیه نجف منتشر شدند، بسیاری از اعلامیه‌های علما در آن‌ها چاپ می‌شد.
 

تاثیر اعلامیهها،رسائل، بیانیهها و سخنرانیهای سیاسی چقدر بود؟ این تاثیرگذاری بیشتر روی مردم بوده یا روی حکومت و مسئولان و رجال سیاسی؟ در کدام دورهها تاثیرگذاری بیشتر بود؟
 
میزان تاثیرگذاری به چند عامل بستگی داشت؛ جایگاه علمی و اجتماعی صادرکنندگان فتواها، محیط سیاسی و آمادگی مردم. اینکه فتوادهندگان و نویسندگان نامه چه کسانی هستند و چه جایگاهی دارند، اگر جایگاه مرجعیت بود، نفوذ کلام و دایره مخاطبان بسیار بیشتر بود. مراجع ثلاث (آخوند خراسانی، شیخ عبدالله مازندرانی و حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی) که برجسته‌ترین آن‌ها آخوند خراسانی صاحب کتاب «کفایة» بود، نقش اصلی را در فتواهای مربوط به مشروطه ایفا می‌کرد.
 

دوم اینکه این فتواها در چه شرایط سیاسی صادر شده‌اند که آیا جامعه و مخاطبان، آمادگی پذیرش آن‌را دارند یا نه و عامل سوم این است که بیانات حالت عمومی دارند یا خطاب به شخص یا گروه خاصی است. به تدریج که دولتمردان مشروطه ناتوانی خود را در اداره امور کشور نشان دادند و مجلس نتوانست لوایح لازم را ارائه دهد، مردم خسته شده و علما هم نفوذ کلام خود را به میزان زیادی از دست دادند. این سه عامل باعث می‌شد که گاهی یک فتوا سرنوشت‌ساز باشد و یا برعکس بی‌تاثیر بماند. بعد از سال‌ 1327 ق به دلیل اینکه رژیم متلاشی و دولت مرکزی بعد از مشروطه که خیلی به آن امید بود، به تدریج ضعیف شد و نتوانست کاری انجام دهد، مردم دیگر آمادگی لازم را برای پذیرش نداشتند.
 

وقایع مربوط به دوره دوم مجلس شورای ملی بهعنوان یکی از محورهای اصلی کتاب مطرح شده است. درباره حوادث این دوره توضیح دهید.
 
دوره دوم مجلس زمانی تشکیل شد که محمدعلی شاه دیگر در رأس مملکت نبود و به‌جای او فرزند نابالغش سلطان احمد میرزا (احمدشاه) به سلطنت رسید و نایب‌السطنه‌ای به نام علی رضاخان قاجار (عضدالملک) داشت. در این اوضاع، از مجلس انتظار می‌رفت که این خلأ سیاسی را پر کند، به ناامنی‌های موجود در گوشه و کنار کشور سامان دهد و رفاه نسبی برای مردم فراهم کند و با تدوین قوانینی، نهادهای لازم را در کشور به‌ وجود آورد. متقابلا وقتی مجلس تشکیل شد و به دلایل مختلف نتوانست آرمان‌ها و انتظارات را محقق کند، ناامیدی عمومی به تدریج در مردم حاصل شد.
 

جلدهای هشتم و نهم کتاب مربوط به تشکیل دوره دوم مجلس (ذیالقعده 1327 تا پایان 1328) است. فضای این دوره و مهمترین رخدادهای آن چگونه بوده و بیانیهها و نامهها بیشتر بر چه مواردی تاکید داشتند؟ 
 
این دوره بسیار حساس بود و مجلس جدید مجبور بود که نابسامانی‌ها را برطرف کند. مجلس برای سامان دادن به امور مالی کشور، از یک هیأت آمریکایی دعوت کرد تا وضعیت مالی ایران را سامان دهند، چون هنوز آن زمان آمریکا وجهه استعماری پیدا نکرده بود و سعی می‌کرد با حضور در کشورهای اقمار انگلیس و روسیه، جایگاه اجتماعی برای خود به‌دست آورد. برخی مدارس مناطق مسیحی‌نشین ایران توسط هیأت‌های آمریکایی تاسیس شد. مدارس جدید را با دانش‌آموزان مسیحی و حتی یهودی آموزش می‌دادند که به تدریج کادر آموزشی علمی آینده ایران از این مذاهب پرورش یابند. همچنین سعی داشتند با سر و سامان مشکلات برخی کشورهایی که تحت سلطه انگلیس و روسیه بودند، دریچه امیدی را به روی این ملت‌ها باز کنند که در آینده بتوانند جایگزین آن قدرت‌های استعماری شوند. در رأس این هیأت آمریکایی، مورگان شوستر بود. از طرف دیگر می‌بینیم که دولت‌های انگلستان و روسیه که نگران باز شدن پای آمریکا به ایران بودند، شروع به مخالفت کردند. روسیه با وارد کردن نیرو به شمال ایران و انگلستان با ایجاد اخلال، سعی داشتند که نگذارند این هیأت اقدامات مفیدی انجام دهد.
 

در همین سال‌ها، ناامنی‌ها گسترش پیدا می‌کند. با طرح مساله تحزب از سوی ناصرالملک (دومین نایب‌السلطنه احمدشاه قاجار)، دو حزب در ایران شکل گرفت؛ دموکرات و اعتدالیون. حزب محافظه‌کار یا اعتدالیون که اکثریت مجلس را در اختیار داشتند با حزب دموکرات،‌ شروع به مبارزه پارلمانی کردند و دعواهای پارلمانی اصل و محور شد و مطالبات مردمی در حاشیه قرار گرفت. این دعواهای پارلمانی بیشتر وقت مجلس را می‌گرفت. یکی از مسائل مهم آن دوره، همین دعواهای پارلمانی است که به ترور نیز کشیده شد. مجلسی که باید به امور مملکت و مردم نظم می‌داد، خودش به یکی از عوامل بی‌نظمی تبدیل گردید و همین هیجانات به کل جامعه هم کشیده شد.
 

از همه مهم‌تر تلاش محمدعلی شاه برای بازگشت به کشور بود تا بتواند قدرت از دست رفته خود را احیا کند. این اتفاق در سال 1329 ق رخ داد. یکی دیگر از مسائل مهم آن دوره، ناامنی‌های مناطق مختلف بود. آشوب‌گران و راهزنان و برخی از عشایر و ایلات، امنیت منطقه را از بین برده بودند و کار و کسب و تجارت مردم مختل شده بود.
 

مخاطب اعلامیهها در این دوره بیثباتی بیشتر چه طیفی بود؟ 
 
مخاطب برخی اعلامیه‌ها، دومین نایب‌السلطنه احمدشاه، یعنی ناصرالملک (میرزا ابوالقاسم خان قره‌گوزلو همدانی) بود، چون احمد شاه صِغَر سن داشت. ناصرالملک، تحصیل‌کرده آکسفورد بود و روشنفکران و توده مردم خیلی به او امیدوار بودند و به چشم یک منجی به او نگاه می‌کردند. وقتی تهران فتح شد، نامه‌های فراوانی به او نوشتند که به ایران برگردد. بسیاری از نامه‌های علما و فضلای سراسر بلاد و حتی انجمن‌هایی که در سایر شهرها تشکیل می‌شد و خیلی از علما هم عضو این انجمن‌های ایالتی و ولایتی بودند، مخاطبشان ناصرالملک است.
 

او چون مغضوب دولت قبلی بود، یک نوع وجاهت برای خود کسب کرده بود. از جهتی نیز به‌عنوان تحصیل‌‌کرده آکسفورد با دنیا و تحولات جدید آشنا بوده و همه منورالفکرها و روزنامه‌نگاران و سیاسیون، او را به‌عنوان پیشکسوت قبول داشتند. مجموع این عوامل از او یک چهره بسیار استثنائی ساخته بود. اما متاسفانه وی پیش از آنکه به فکر صلاح مملکت باشد، به فکر جیب خودش بود و اولین کاری که کرد این بود که گفت حقوق من را مشخص کنید و تا یکی دو سال هم هیچ اقدام خاصی صورت نداد و تنها اقدام مهم او این است که گفت اگر می‌خواهید مجلس فعال داشته باشید، باید حزب تشکیل دهید که این حزب‌ها تبدیل به آنارشیسم شد و در مجلس و بیرون از آن به جان هم افتادند و به ترور یکدیگر پرداختند. وقتی هم روس‌ها اولتیماتوم دادند که باید هیأت آمریکایی اخراج شود و بعد ازآن هم باید از ما اجازه بگیرند، ناصرالملک مجلس دوم را منحل کرد و 100 هزار تومان هم بابت مطالباتش از دولت گرفت و به اروپا بازگشت. در پایان دوره نیابت سلطنت وی می‌بینیم که اعلامیه‌های زیادی نوشته شده که از انتخاب وی اظهار ناامیدی شده است.
 

برخی نامه‌ها نیز به رئیس مجلس نوشته می‌شد و همچنین در بسیاری موارد علمای حاضر در مجلس یا علمای دیگر بلاد، مخاطب نامه‌ها قرار می‌گرفتند.
 

در آن دوره مردم اعتماد زیادی به علما داشته و سخن آنها نفوذ زیادی در میان مردم داشت. بخشهایی از محتوای این کتاب نیز مربوط به سخنرانیهاست. چقدر فضای سیاسی - اجتماعی، اجازه ایراد سخنرانی و مواجهه رودررو با مردم را به علما میداد؟ 
 
امروز هم علما و از جمله مقام معظم رهبری، بسیاری از بیانات را قبل از شروع درس رسمی خود مطرح می‌کنند که این رویه در گذشته نیز وجود داشته است. امروز اینگونه صحبت‌ها با تکنولوژی‌های جدید به سرعت رسانه‌ای می‌شود، ولی در گذشته شاگردان، این صحبت‌ها را می‌نوشتند و پس از ویرایش برای انتشار به یکی از نشریات مهم مانند روزنامه‌های مجلس در تهران، حبل‌المتین در کلکته یا شمس و چهره‌نما در قاهره می‌سپردند. گاهی هم علما و روحانیون نجف در اجتماعات عام سخنرانی می‌کردند که این سخنرانی‌ها پیاده و منتشر می‌شد.
 

در داخل کشور، در دوره استبداد صغیر، علمای مشروطه‌خواه اجازه فعالیت نداشتند، مگر علمایی همچون حاج شیخ فضل‌الله نوری، شیخ عبدالنبی نوری، ملا محمد آملی و رستم‌داری که موافق حکومت بودند. در دوره محمدعلی شاه از دوره بعد از انحلال مجلس تا سقوط حکومت او، این علما از فضای سیاسی استفاده می‌کردند و تلاش داشتند جلوی احیای دوباره مجلس را بگیرند، زیرا اعتقاد داشتند که مجلس، مُخِل نظم بوده و دستاوردی برای جامعه ایران نداشته است.
 

مهمترین ضرورتهای انجام پژوهش در این حوزه و تالیف این مجموعه از نظر شما کدامند؟
 
کسانی که بخواهند درباره دوره مشروطه تحقیق کنند، برای تائید یا رد مدعای خود، باید به نامه‌ها، اعلامیه‌ها و بیانیه‌های مراجع و علمای ایران و عراق مراجعه کنند، زیرا با نفوذ کلامی که در بین مردم داشتند، باید تا اندازه زیادی پیشرفت و یا رکود جریانات سیاسی را از طریق نقش ایجابی یا سلبی آنان  پیگیری کرد. از این منظر لازم است که محققان حتما نسبت به زوایای پنهان این جریان مطلع باشند و صرفا به دو یا سه نوشته و اثر که متناسب با نظر خودشان است، اکتفا نکنند و دیگر نظرات را نادیده نگیرند. این‌گونه پژوهش‌های یک‌طرفه به‌ نظر من جامع و کامل نیست. فکر می‌کنم اگر همه این  نوشته‌ها چاپ شود، تاریخ معاصر ما نیاز به یک بازخوانی مجدد خواهد داشت.
 

مجموعه حاضر، با نگاهی که بیشتر مورخان به تاریخ معاصر دارند، متفاوت است، چراکه تاکنون کسی فرصت نکرده بود از آغاز این جریان را بررسی کنند. البته مورخان و اندیشمندان بسیار خوب و نکته‌سنجی در کشور حضور داشته و دارند که کارهای بسیار ارزشمندی در این زمینه انجام داده‌اند، ولی یا فرصت انجام آن را نیافتند و یا عمر آن‌ها به درازا نکشید که از آن‌جمله می‌توان از محقق گرانمایه مرحوم استاد علی ابوالحسنی (منذر) نام برد.
 

بیشتر محققان به‌‌صورت موردی و مقطعی به این دوره تاریخی پرداخته‌اند. بیشتر اسنادی که از دوره مشروطه چاپ شده،‌ عیناً متن گراور شده و یا تایپ شده آن‌هاست و کمتر سندی دیده می‌شود که حاوی حواشی بوده و یا حتی ویرایش دقیقی روی آن صورت گرفته باشد. در مجموعه حاضر سعی کرده‌ام در حد امکان، تناقضات محتوایی و موارد مربوط به تاریخ‌ها را مرتفع کرده و نگارندگان را شناسایی کنم.
 

نحوه استفاده و دسترسی به منابع چگونه بوده؟ آیا به راحتی توانستید به اسناد دسترسی داشته باشید؟
 
منابع مختلفی را برای تدوین این مجموعه مطالعه کرده‌ام که شامل برخی کتاب‌های تواریخ عمومی مشروطیت در ایران و یا برخی مربوط به تواریخ محلی مشروطیت، مانند مشروطه در اصفهان، فارس یا تبریز است. دسترسی به برخی اسناد موجود در کتابخانه‌ها یا دیگر اماکن نیز چندان راحت نبود. برخی نیز در روزنامه‌های آن دوره وجود دارد. برخی هم برای نخستین‌بار در این اثر ارائه و بررسی شد، مانند نامه‌ مفصل شیخ فضل‌الله نوری به فرزندش که در جلد هفتم  مجموعه حاضر درج شده و در هیچکدام از آثاری که حاوی نامه‌ها و اعلامیه‌های حاج شیخ فضل‌الله نوری است،‌ این نامه وجود ندارد که آن را از روزنامه استوار پیدا کردم.
 

برای دسترسی به نامه‌ها و اسناد به کتابخانه‌های ملی و مجلس، کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی و کتابخانه ملک، کتابخانه آیت‌الله مرعشی و حتی کتابخانه‌های مهم شهرستان‌ها مراجعه کرده‌ام. نشریات تاریخی در قبل و بعد از انقلاب مانند وحید، بررسی‌های تاریخی، خواندنی‌ها و نشریه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و مجله بهارستان یا فصلنامه تاریخ معاصر ایران و فصلنامه کتابخانه ملی که امروزه منتشر می‌شوند نیز گاهی این‌گونه اسناد و اعلامیه‌ها را منتشر می‌کنند. دیدن و بررسی تمام اعلامیه‌ها و اسناد موجود، نیازمند یک کار جمعی و عزم ملی است.
 

در دوره ناصرالدین شاه و در اواخر صدارت میرزا آقاخان نوری، سپاه ایران هرات را محاصره کرد. هرات متعلق به ایران بود، ولی انگلستان سعی می‌کرد با تحریک عوامل خود در بین رؤسای افغان،‌ آشوب ایجاد کرده و این بخش‌ها را از ایران جدا کند. هرات در حال سقوط بود که انگلستان بر خلاف معاهداتی که با ایران داشت، به بوشهر که در آن زمان بندر مهم و آزاد ایران از لحاظ اقتصادی و سیاسی بود، حمله کرد و با تصرف آنجا شروع به پیشروی به داخل ایران نمود و با این کار، ایران را تحت‌فشار قرار داد که از محاصره هرات دست بردارد. وقتی تنها روزنامه رسمی ایران یعنی وقایع اتفاقیه، خبر حمله را منتشر کرد، مردم سراسر ایران قیام کردند و علما فتوا دادند که برای مقابله با انگلیسی‌ها به سمت جنوب حرکت کنند.

فقط در تبریز 15 هزار جوان مسلح، آماده عزیمت به سمت بوشهر شدند و در تمام شهرهای ایران، بسیج عمومی اعلام شد. برخی از اعلامیه‌های این واقعه، در روزنامه وقایع اتفاقیه آمده که یک نمونه از آن‌ها را در جلد نخست آورده‌ام. جای تعجب اینجاست که با بسیج گسترده عمومی در سراسر ایران، فقط اعلامیه‌ای که در وقایع اتفاقیه درج شده، امروز موجود است و در هیج کتابخانه‌ای از این اعلامیه‌ها موجود نیست. فتواهای علما علیه روسیه که مربوط به حدود 30 سال قبل از این تاریخ بوده و در آن زمان چاپخانه‌ای در کشور نبوده از هرکدام چند نسخه موجود است، ولی چرا در این دوره که چاپخانه داشتیم، یک نمونه از این اعلامیه‌ها موجود نیست؟!
 

در فهرست‌های نسخه‌های خطی، ردی از این نامه‌ها پیدا نکردم. برای جستجوی دقیق‌تر این اسناد، باید گروه‌های پژوهشی تشکیل شود و در همه شهرستان‌ها کتابخانه‌ها دیده شوند. تا جایی که از توان من برمی‌آمد، کتابخانه‌های مهم را بررسی کردم، ولی این مهم، نیازمند یک کار ملی و میدانی است.
 

جلدهای دهم و یازدهم این مجموعه که هنوز منتشر نشده، مربوط به رویدادهای تاریخی سال 1329 تا پایان سال 1330 است. تدوین این دو جلد در چه مرحلهای قرار دارد؟
 
90
درصد کار روی این دو جلد پیوسته، انجام شده و 10 درصد باقی‌مانده نیازمند بررسی بیشتر است. امیدوارم این دو جلد برای نمایشگاه کتاب در اردیبهشت‌ماه سال 97 منتشر و عرضه شوند.
 

پیشبینی میکنید این مجموعه با تدوین چند جلد دیگر به پایان برسد؟

از ابتدا پیش‌بینی می‌کردم کل این دوره در 14 جلد تدوین شود، ولی با این روند و گستردگی کار، به‌نظر می‌رسد، فقط دوره قاجار به 16 یا 17 جلد برسد.
 

روند انجام این پژوهش از ابتدا تا امروز چند سال طول کشید؟

از سال 1354 که وارد دانشگاه شدم، این دغدغه و علاقه به تاریخ معاصر در من وجود داشت و کمابیش کارهایی انجام می‌دادم. سال‌های بعد از انقلاب هم در مراکزی که حضور داشتم، منابع مورد نیاز را فراهم می‌کردم، ولی به‌طور رسمی و جدی کار روی این مجموعه را از سال 1380 شروع کردم و همه وقتم را روی آن گذاشتم. نخستین جلد در سال 1384 منتشر شد، ولی در ادامه، این جلد را بسط دادم و حدود 120 صفحه به آن افزودم. هرچه رو به جلو رفتم، فاصله زمانی مورد بررسی کمتر، ولی تراکم مطالب بیشتر شده است.
 

بازتاب انتشار این اثر چگونه بود؟

این کتاب پیش از اینکه در داخل کشور مورد توجه قرار گیرد، در خارج از کشور مورد توجه قرار گرفته است. چون این کتاب، مرجع است، نظر بیشتر مراکز پژوهشی خارج از کشور را که در حوزه مطالعات ایرانی و اسلامی فعالیت می‌کنند، جلب کرده است.
 

در داخل کشور، متاسفانه به دلایل گوناگون این کتاب آنطور که باید، بازتاب پیدا نکرده است. البته خواصی که کتاب را مطالعه کردند، اظهار لطف داشتند و ادامه کتاب را پیگیری می‌کنند، ولی به‌ طور کلی بازتاب داخل کمتر از بازتاب خارج از کشور است. البته به‌‌نظر می‌رسد یکی از دلایل آن، توزیع نامناسب در کشور است. برخی نیز براساس مسائل سیاسی و جناحی تصور می‌کنند که چون این ناشر (نشر نی) کتاب را منتشر کرده، پس حتما نظر خاصی در کتاب اعمال شده و برخی هم گمان می‌کنند هدف ما این است که در این کتاب، نگاه و یا سلیقه سیاسی خاصی را برجسته و یا سلیقه‌ای را تخریب کنیم، در حالی‌که من در این اثر فقط کار تاریخی انجام داده‌‌ام و تمام نظراتی که در این دوره مدنظر بوده، بدون هیچ‌گونه گزینشی ارائه کرده‌ام.
 

باید همین‌جا بیان کنم وقتی این کتاب در دولت قبلی منتشر شد، نهاد کتابخانه‌های عمومی به خاطر اینکه ناشر آن‌ نشر نی بود، حتی یک دوره از آن را نخرید. همینطور در برخی دانشگاه‌ها این کتاب جزو منابع درسی قرار نگرفت. متاسفانه به دلیل سیطره نگاه سیاسی که حتی در بین نخبگان ما وجود دارد، اجازه داده نشد که این کتاب فی‌نفسه موضوع مطالعه قرار گیرد. نمی‌گویم این کار بی‌نقصی است، ولی این نوع انتقادات برایم ارزشی ندارد. انتظار دارم محققانی که این اثر را می‌خوانند، به‌طور مستند به نقد آن بپردازند.
 

از خوانندگان عزیز هم تقاضا دارم هر نظر انتقادی و پیشنهادی را به من منتقل کنند تا در ویرایش‌های بعدی لحاظ شود. به‌طور حتم کاری که با این وسعت و به ‌صورت فردی انجام می‌شود، خالی از اشکال نخواهد بود. اگر اسناد و مدارکی هم در دست افراد است و من در این اثر ذکر نکرده‌ام، خوشحال می‌شوم که نسخه‌ای از آن‌را به من برسانند تا در جلدهای بعدی و یا ویرایش‌های بعد از آن‌ها استفاده کنم

منبع: ایبنا


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر