بررسی ریشههای نفرت ایرانیها از آمریکا در گفتوشنود با خسرو معتضد
150 کشته توسط نظامیان امریکایی در ایران
معتضد در مورد اسناد موجود درباره خیانت و دخالتهای امریکاییها در ایران میگوید: «ما اسناد و مدارک زیادی در وزارت خارجه و وزارت دادگستری داریم که نظامیان امریکایی در زمان اشغال و حضور در ایران مردم را بسیار اذیت و آزار میکردند. رانندگان امریکایی در ایران زن و بچههای مردم را زیر میگرفتند و بد مستی میکردند و متاسفانه کسی هم جلودارشان نبود. در تاریخ ثبت شده که حدود 150 مورد تصادف منجر به فوت توسط آمریکاییها داشتیم. امریکا در جنگ جهانی دوم وقتی ایران اشغال میشود، از همان موقع میخواست لایحه کاپیتولاسیون را درمورد سربازان امریکایی به دولت ایران تحمیل و اجرایی کند. ما مکاتباتی از سال 1322 داریم که در اسناد دولتی موجود است و 5 جلد آن نیز منتشر شده است. یک جلد آن درباره همین مزاحمتهای زنان و کشتن مردم ایران بوده است.»
شاه از ترس روسیه به آمریکاییها پناه برد
این مورخ شناخته شده تاریخ ادامه داد: «روسها در ایران بسیار اعمال قدرت میکردند؛ حزب توده را درست کردند. ششصد افسر تودهای را در ارتش ایران تربیت و اغوا کردند. به همین خاطر بود شاه سعی میکرد با امریکاییها روابط نزدیک داشته باشد. تا به واسطه آنها از شر روسیه و حزب توده خلاص شود.
بعد از کودتای 28 مرداد، ایران نیمه مستعمره شد
معتضد با اشاره به کودتای 28 مرداد که توسط امریکاییها در ایران رقم خورد و منجر به سرنگونی دولت قانونی دکتر مصدق شد اضافه میکند: «وقتی غائله کودتای 28 مرداد انجام شد امریکا در ایران تقریبا همه کاره و مالک کشور شد و ما عملا کشوری نیمه مستعمره شدیم. در واقع دولت ایران چشم به امریکا دوخته بود که هرچه میگفتند باید انجام میشد.»
آمریکاییها دنبال فرقه گرایی در ایران افتادند
این مورخ و تاریخ نگار برجسته درباره ریشههای رسوخ فرهنگی آمریکاییها در ایران میگوید: «یک کنسرسیوم نفتی بین ایران و امریکا تشکیل شد. پانصد میلیون دلار کمک از جانب امریکا و پانصد میلیون دلار هم در هشت سال از نفت درآمد کسب شده بود که روی هم یک میلیارد دلار شد. این کنسرسیوم به ایران آمد و بر سر سفره نشست. 5 شرکت بزرگ امریکایی بر سر سفره نفت ایران نشستند. با شکل گیری این کنسرسیوم آمریکاییها زیادی وارد ایران شدند و به یک باره کرایه خانهها بالا رفت. مستشارهای امریکایی که با زن و بچه شان به ایران میآمدند بهترین نقاط ایران را با اجاره بالا میگرفتند و کم کم فرهنگ امریکایی در ایران شکل گرفت که اینها باعث نارضایتی مردم ایران که بسیار محافظه کار بودند، شد. از دیگر رفتارهای امریکا که مورد مطلوب ایرانیان نبود، حمایت امریکا از یک فرقه خاص (بهایی ها) بود که درحال حاضر نیز بسیار تبلیغ آن را میکند و در زمان ناصرالدین شاه با عملیات شورش مسلحانه کار خود را شروع کرد، که کشتارهایی در نیریز فارس و در زنجان را به بار آورد. دولت انگلیس نیز از آنها حمایت میکرد.»
ماساچوست و دلیل نفرت ایرانیها از آمریکاییها
خسرو معتضد درباره مسئله دیگری که علت تنفر مردم ایران از آمریکاییها شد میگوید: «یک رفتار بد دیگر امریکا در ایران مسئله «ماساچوست» بود. ماساچوست دانشجویانی بودند که از امریکا به ایران میآمدند و اغلب فامیل افراد ثروتمند و نیرومند هیئت حاکمه بودند. این افراد از امتیازها و رانتهایی برخودار میشدند که برای مردم ایران و دانشجویان ایرانی چنین امتیازاتی وجود نداشت. این نوعی خود فروختگی و حقیر بینی ایرانیها بود. همین امر مردم و مخصوصا دانشجویان را عصبانی کرد و باعث نفرت مردم از آمریکاییها شد. این ماساچوست را کابینه «منصور» پذیرفت. کابینه منصور را هم یکدفعه «استوارتراکول» بر شاه تحمیل کرد که در عرض مدت کوتاهی گروه ترقی خواهان ایجاد شد و سپس فراکسیون مترقی در مجلس شدند و در انتخابات رای آوردند و آقای منصور از نفر آخر به نفر اول آمد. این وضعیتی بود که امریکا در ایران ایجاد کرده بوند.»
آمریکاییها به ما دستور میدادند به چهکسی و کجا پول بدهیم
معتضد در مورد تسلط امریکاییها بر دولتمردان ایرانی در زمان شاه میگوید: «هنگامی که ایران وضع مالی و درآمدش به واسطه فروش نفت خوب شد، امریکاییها به ایران دستور میدادند چه کاری باید بکنند. مثلا میگفتند: به کشور سنگال یک میلیارد دلار باید بدهید! مهندس فخیمی کتابی در این باره نوشته که تمام جزئیات دستورات آمریکاییها به ایران در آن کتاب وجود دارد. ایشان در این کتاب نوشته «ما به کشور سنگال رفتیم و دیدیم این کشور آنقدر فقیر است که اصلا پالایشگاه بدردشان نمیخورد! چطوری میتوان یک میلیارد دلار به اینها بدهیم؟!» و یا مثلا در مورد افغانستان میگفتند وام قرض الپس نده! بدهید. یا وقتی آخرین بودجه رضاشاه 400 میلیون تومان بود، در زمان مصدق کشور با 900 میلیون تومان اداره میشد که به یکباره بودجه کشور به 24 میلیارد دلار ارتقا یافت که دولت ایران حدود 18 میلیارد دلار اسلحه از آمریکا خرید که بسیاری از این پولها را به ما پس ندادند و اسلحهها را هم به کشورهای دیگر فروختند. اینچنین بود که در تمام موارد مختلف امریکایی حرف اول را میزند.»
وی افزود: «قراردادی در سال 1355 امضا شد که 50 میلیارد دلار امریکا به ایران اقلام مختلف غذایی بفروشد. از سویی دیگر امریکا در ایران طبقه مرفهای ایجاد کرده بودند و یا مثلا در کابینه جمشید آموزگار ایشان تخصص مهندس بهداشت بود که شد وزیر دارایی و ... که ما به اینها ماساچوستیها میگوییم که این کارها باعث نارضایتی مردم بود و همه را از چشم امریکا میدیدند؛ زیرا میگفتند امریکا پشتوانه شاه است و آن هم در همه امور دخالت میکند.» در کتابی که در امریکا چاپ شده و نوشتهی «اسد نیلی آرام است؛ که در ایران چاپ نشده است؛ میگوید هر معاملهای که میخواستیم بکنیم میگفتند باید نظر امریکاییها و انگلیسیها را جلب کنید. اگر بیمارستان میخواستیم درست کنیم به 10 میلیارد دلار (که دلار 5 تومان و دو زار بود) در صورتی که هزینه کل بیمارستان را به کمتر از نصف آن هم میتوانستیم درست کنیم و تماما انحصاری بود.»
این مورخ ادامه میدهد: «در سال 1958 کتابی به نام «امریکایی زشت» چاپ شد که دو نفر روزنامه نگار امریکایی آن را نوشتند و تمام نقاط ضعف و پلیدیهای امریکا را در این کتاب نوشتند. تمام این رفتارها و خصومتهای امریکا با ایران رفته رفته به واقعه 13 آبان انجامید.»
انتهای پیام