(
امتیاز از
)
گریههای حضرت زهرا و سایر معصومین به دلیل بیمعرفتی نسبت به پیامبر بود
صدای شیعه :هنوز صداى «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤمِنینَ رَؤُوفٌ رَحیمٌ»؛ است که مى آید و در طپش زمان مشتاقان حق را به کانون رحمت فرا میخواند.
او که محمّد است و در زمین ستایش شده، احمد است و در نزد آسمانیان ستوده شده، ابیالقاسم است و«بشیر» و «نذیر» است و « رحمة للعالمین ».
از خاتم مهربانى و عشق همین بس که وقتی مشرکان مکه آن حضرت را سنگباران می کنند، به جای نفرین میفرماید: «اللّهُمَّ اغْفِرْ قَوْمی؛ فَاِنَّهُم لایَعْلَمُونَ؛ خدایا! قومم را ببخش، زیرا آنها [نسبت به مقام من] نادانند»! و طلب بخشش «امّتى، أمّتى...»در واپسین نفسهاى مهربانش.
رسول مهربانى که خدا به او فرمود: «براى این امت فراوان دعا کن که دعاى تو مایه آرامش آنهاست...»او که دینش حب است وحبش دین « والذین آمنوا اشد حبا لله» و اجر رسالتش مودت اولیاء الله«قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی»(اى پیغمبر در برابر زحمات تبلیغ رسالت به مردم) بگو: من بر انجام رسالت، از شما مزدی نمیخواهم، مگر دوستی و محبت درباره نزدیکانم.
ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین، و الله یحب المحسنین، ان الله یحب المتقین، و الله یحب المطهرین، ان الله یحب المقسطین و...در معجزه جاوید کلمة الله اعظم، رسول مهربانىها و پیامبر خوبیها به عنوان آیاتی متضمن دوستى حضرت حق نسبت به مؤمنین ذکر شده است و شرط محبت متبادل آن و دوستى مؤمنان نسبت به حضرت حق پیروى از حبیب خدا« قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ...»( [ای پیامبر] بگو: اگر خدا را دوست میدارید،مرا پیروی کنید تا خدا دوستتان دارد.)
در ارتباط با آیه 31 آل عمران و نحوه بروز و ظهور این محبت با حجتالاسلام سید محمد قائم مقامی استاد حوزه و دانشگاه به گفتوگو نشستهایم.
*از آیاتی از قرآن استفاده میشود که مثلا دین،ایمان، احسان، و... سبب حب خداوند متعال به انسان میشوند پس دین است که سبب حب خداوند متعال نسبت به بنده می شود و طبق روایت امام صادق (ع)«الدین هو الحب والحب هو الدین».
مهمترین عنصر ارتباط انسان با خداوند تبارک و تعالی محبت است.چرا که علت آفرینش به همین موضوع محبت برمیگردد.خداوند به علت محبتی که در ذات اقدساش وجود دارد اراده فرمود که خود را معرفی بفرماید و به دنبال این معرفی اراده فرمود که دوستان و اولیایی داشته باشد که او را بشناسند و با او دوست باشند و همجلیس. اساس رابطه مخلوق و خداوند بر مبنای محبت متقابل است که بر اساس آن هم خداوند به مخلوقی که وظیفهاش را درست انجام داده و اهل معرفت و عبادت است محبت دارد و هم مخلوق اصلیترین ویژگیاش محبت خداوند است. و این است که خداوند میفرماید « والذین آمنوا اشد حبالله»کسانی که مومن هستند نه تنها محبت دارند بلکه محبت شدید دارند؛که میشود از آن به عشق هم یاد کرد.
*نحوه ظهور و بروز محبت در خلق چگونه است؟
ظهور و بروز محبت این محبت مبتنی بر تبعیت و اطاعت است که در درجه اول به معنای اطاعت مستقیم از ذات اقدس احدیت است و تبعیت از احکام و فرامین خداوند. و پس از آنکه خداوند تبارک و تعالی انبیاء و اولیا خود را معرفی میکند محبت در تبعیت از پیامبر و اولیاءاش ظهور و تجلی مییابد«إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ...»در اینجا نکته بسیارمهمی توجه انسان را جلب میکند و آن رد یک شبهه است.نقض این تصور که خارج از فرایند تبعیت و اطاعت نیز میتواند محبت وجود داشته باشد.باور چنین محبتی هم بین انسانها و هم بین جنیان وجود داشته است و شیطان سردسته آن گروهی است که ادعای محبت خدا را دارد ولی معتقد به تبعیت و اطاعت از خداوند نیست. و استدلال جاهلانهاش هم این است که "من چون عاشق تو هستم توجهی به فرمان و ولی تو ندارم".آن زمان که خداوند امر به سجده بر ولی و خلیفه خود مینماید؛شیطان با این استدلال سرپیچی میکند که من آنقدر عاشق تو هستم که به کس دیگری نگاه نمیکنم.این نوع توهم از محبت، در برخی از انسانها هم تجلی مییابد که من خدا را دوست دارم ولی نسبت به دستوراتش و اولیاءاش توجهی ندارم.
خداوند درقرآن کریم می فرماید:اگر قرار است خدا را دوست داشته باشید و خواهانید که این محبت متقابل باشد راهکارش تبعیت از پیامبر است و جانشینان معصوماش.به همین علت هر جا که موضوع تبعیت و اطاعت از خداوند و اولیاء خداوند مطرح میشود به همان میزان هم ویژگی محبت و عشق که علت آفرینش است ظهور و تجلی مییابد.
* صفی الله(آدم) ،نجی الله(نوح)،خلیل الله(ابراهیم)، کلیم الله(موسی) و....صفاتی است متصف به رسل و انبیاء خدا همانطور که حبیبالله بودن ویژگی خاص پیامبر است.چطور میشود که پیامبر اسلام حبیبخدا میشود.
درست است که پیامبران با صفات خلیل الله،کلیم الله،نجیالله و...نامیده میشوند اما این بدان معنا نیست که هر یک ویژگی خاص یک پیامبر است بلکه این صفات در همه آنها مشترک است اما برخی انبیاء به یک صفت بیشتر شهره می شوند.نه اینکه پیامبران دیگر حبیبالله نبودهاند و یا خاتمالانبیاء کلیمالله نبوده است؛بلکه صفت «حبیبالله»در وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) در اوج خود قرار میگیرد و بین این صفات، محبت از همه برجستهتر و مهمتر است به این علت وجود مقدس خاتم الانبیاء پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله)به عنوان حبیب و محبوب خدا منتخب میشود. و این حبیب به معنای کسی که دوست دارد و به معنای کسی که دوست داشته شده توامان این دو معنا را دارد.بر وزن فعیل است که هم به معنای فاعل است و هم به معنای مفعول؛هم محب است و هم محبوب.این ویژگی در وجود پیامبر تاکید شده و خدا خواسته پیامبر که خاتمالانبیاء است به صفت حبیب خدا شناخته شود و در محبان ایشان هم دو صفت "محبت" و "عقلانیت و علم" توامان جلوه کند.
* و به همین علت محبت خداوند در گرو تبعیت از پیامبر قرار میگیرد و آخرین سفارش موکد کلام تکوینی خدا، رسول خدا صلى الله علیه و آله تمسک به قران است و محبت اهل بیت.
نه تنها بر اساس سفارش پیامبر بلکه طبق نص قرآن کریم «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی»(بگو: من بر انجام رسالت، از شما مزدی نمیخواهم، مگر دوستی ومحبت درباره نزدیکانم)محبت خویشان پیامبر لازمه کسب محبت خداست.که این خویشان نه فقط خویشان نسبی پیامبر بلکه خویشان حسبی رسول خدا هستند. به عبارتی خاندان اهل بیت نه فقط نسب بلکه حسب هم از پیامبر بردهاند؛یعنی ویژگیهای معنوی، الهی و قدسی پیامبر به اهل بیتاش منتقل شده است. و به این علت پیامبر می فرماید:راه شما پس از من این است که به اهل بیت و قرآن رجوع کنید؛ این پیام بسیار مهم و تبیین کننده است؛شمایی که من را دیدید وحی و اسلام را مشاهده کردید و در این دولت زندگی کردید اگر میخواهید من ادامه داشته باشم، اگر میخواهید راه و دولت من تداوم داشته باشد راهکارش رجوع به قرآن و اهل بیت است.بحث محبت به خاندان پیامبر برمبنای آیه مودت(لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی) و آیه 31 آل عمران(إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ)؛ محبت بدون تبعیت نیست.چیزی که متاسفانه برخی مردم عامه در تاریخ اسلام این گونه ادعا و عمل کردند که ما هم قربی پیامبر را دوست داریم ولی آن را مستلزم پیروی و تبعیت نمیدانیم. این محبتی نیست که خداوند فرموده است؛بلکه محبت یعنی تبعیت و اطاعت؛یعنی حاکم ساختن آنها بر خودتان چه در مسائل دینی و چه در مسائل دنیوی و سیاسی.با حاکم کردن آنها می توانید جزو محبین باشید و گرنه این محبت به درد نمی خورد.محبتی شایسته است که سرانجاماش حاکمیت از علی(ع) و خاندان پیامبر باشد.
* پس به عبارتی ادعای "محبت بدون عمل شیطان" در اوضاع پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)در میان امت مدعی محبت جلوهگر میشود.
بله در اینجا هم شاهد پدید آمدن تفکری هستیم که میگوید من خدا را دوست دارم ولی اگر از امر خدا هم امتثال نکنم خللی به وجود نمیآید و یا در مورد پیامبر که برخی مسلمین ادعا میکنند که دوستدار پیامبر هستند؛اما اطاعت از امرش را لازمه اثبات آن محبت نمیدانند.همان خط انحرافی وهم آلود و نفسانی ادامه یافته و این فاجعه آفرین و مصیبتبار میشود.
* و با چنین عملکردی،وجود مقدس فاطمه زهرا(س)بعد از رحلت پیامبر اکرم گریهها و مصیبتها دارند و تعبیر مبارکشان این است که روز من را تبدیل به شب و سپیدیهای من را سیاه کرد و ...
* مصائبی که بر حضرت فاطمه زهرا(س)عارض میشود نه فقط بر مبنای وفات پیامبر است چرا که بنا بر اعتقاد ما و نص صریح قران پیامبر هم از جنس بشر است« انک میت و انهم میتون ».همه باید بمیرند پس مرگ فینفسه مصیبت نیست.مصیبت در اینجاست که متاسفانه مردم آن زمان پیام و حقیقت پیامبر را درک نکرده و عصیان میکنند.این حالت مصیبتبار است که عصیان و بیمعرفتی نسبت به پیامبر که پیش از این مخفی و مکتوم بوده با رحلت پیامبر به فعلیت رسیده و فاجعهآفرین میشود.گریههای حضرت زهرا(س) و مصائب سایر معصومین بر مبنای همین مصیبت است.به امید روزی که با آگاهی هر چه بیشتر مسلمانان و مردم جهان شاهد سیر نزولی مصیبت در جهان باشیم؛ از طریق آگاهی،بیداری،عقلانیت و اقبال به حقیقت دین.
«قل ما سالتکم من اجر فهو لکم ان اجری...»(آن اجری که برای شما گفتم سود آن هم برای شماست)
اللهم و اعز به الدین بعد الخمول،و اطلع به الحق بعد الافول و اجل به الظلمة و اکشف به الغمة
منبع : شبکه ایران
انتهای پیام