(
امتیاز از
)
دلم برای وهابیون میسوزد
از «سید یحیی طالب الشریف» دو کتاب منتشر شده و سومین کتابشان هم آمادۀ چاپ میباشد. «بنور القرآن اهتدیت» عنوان کتابی از این مستبصر یمینی است که در دست ترجمه میباشد. سید یحیی بر این باور است که با مطالعۀ این کتاب دین حق و الهی، کاملاً معلوم میشود. سرلوحه زندگی این نوشیعه یمنی این آیه است که: الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا.
با سلام و تشکر از شما که دعوت مارا برای این گفتگو پذیرفتید، به عنوان اولین سؤال بفرمایید که جمعیت یمن چقدر است و چه تعداد از این جمعیت را مسلمانان تشکیل میدهند؟
جمیت یمن حدود بیست و دو میلیون نفر است و حدود چهارصد هزار کیلومتر مربع وسعت دارد. در کشور ما تمام جمعیت مسلمان هستند و فقط چند هزار نفری یهودی و مسیحی هستند. شیعیان زیدی حداکثر سی درصد میباشند، راجع به شیعیان دوازده امامی سه قول داریم؛ پانصدهزار نفر، یک میلیون و پانصد هزار نفر و دو میلیون نفر، که به نظرم جمعیتی بین رقم اول و دوم درست به نظر میرسد، یعنی حدود یک میلیون نفر.
تفکر زیدیها راجع به شیعیان دوازده امامی چگونه است؟
ما فکر میکردیم که اهل بیت علیهم السلام از شیعۀ دوازده امامی متنفرند؛ چون امامان را تقسیم کردهاند به معصوم و غیر معصوم. ما معتقد بودیم که فقط زیدیها اهل بیت علیهم السلام را به خوبی میشناسند.
عقاید زیدیها راجع به امامت چیست؟
متأسفانه متعصب مذهبی زیاد است. به نظر من کم کم شیعیان زیدی در شیعیان اثنی عشری ذوب خواهند شد. زیدیها روایات بسیار کمی دارند. کلمۀ امام در نزد زیدیان قداست ندارد. هر طلبهای که کمی درس بخواند، ادعای امامت میکند و بعد هم به همین دلیل جنگ و درگیری پیش میآید. آنها صفاتی برای اهل بیت علیهم السلام شمردهاند، که این صفات شامل امامان خودشان نمیشود.
دیدگاه زیدیها راجع به دوازده امام چیست؟
از دیدگاه زیدیها، از دوازده امام شش نفر از فرزندان امام حسن مجتبی علیه السلام و شش نفر از فرزندان امام حسین علیه السلام میباشند.
البته این اعتقاد زیدیها برای من این سؤال را ایجاد کرد که کدام یک از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهم السلام چنین حرفی گفتهاند؟ از طرف دیگر اگر دوازده امام، فرزند حسنین باشند، پس در این صورت امام علی و حسن و حسین کجا باید بروند؟ آنها چه میشوند؟ بعضیها این اعتقاد را داشتند که عالم و اندیشمند هستند. البته نمیگویند اینها پشت سر هم میآیند تا روز قیامت. زیدیها یک صفاتی برای اهل بیت علیهم السلام تعیین کردهاند که من میخواهم راجع به آن کتاب بنویسم. اهل بیت علیهمالسلام علم و فهم پیامبر را دارا هستند. اهل بیت علیهمالسلام سفینۀ نوح هستند. کسی نباید از آنها جلو و یا عقب بیفتد.
ما شنیدهایم که شما زیدی مذهب بودهاید، چه شد که شیعه دوازده امامی شدید؟
وقتی من حدیث «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه؛ هرکس که بمیرد و امام زمان خودش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است،» را خواندم از خودم سؤال کردم به راستی امام من کیست؟
بعد من نماز خواندم، دستانم را بلند کردم و به خدا گفتم: خدایا! من نمیدانم که امام من کیست، اما من با امامی که الان وجود دارد و تو میدانی او کیست و من نمیدانم، بیعت کردم.
روزی که بنده شیعه شدم، نیمۀ شعبان بود که البته این موضوع را من بعداً فهمیدم. امام زمان (عج) کمک کرد که من شیعه شوم و شرمندۀ ایشان هستم. دعا کنید.
من لحظهای که فکر کردم شیعۀ 12 امامی شوم، برای من آن موقع واضح بود که این فرقه از لحاظ اعتقادی خیلی مشکل دارد. اما من بعد از دروس حوزه، شروع به تدریس قرآن به کودکان کردم. این کار من موجب اعتراض بسیاری از دوستانم شد. من در این مسیر متوجه شده بودم که کودکان نسبت به بزرگترها بیشتر به مطالب گوش داده و آنها را میفهمند. من از سوره مبارکه «حمد» تا سوره مبارکه «ناس» را به آنها آموختم. تمام آیات در ذهنم ملکه و ثبت شد.
بعد من آمدم ایران. به لحاظ فعالیتهای زیادی که در یمن انجام داده بودم، به گوش دوستانم در «جمعیت الارشاد للأعمال الخیریه» نیز رسیده بود. آنها نیز از ما برای رفتن به ایران دعوت کردند.
در ایران وقتی حالت نماز خواندن ایرانیها و توسل و حاجت خواستن آنها را مشاهده کردم، کمی زده شدم؛ در صورتی که خودم به توسل اعتقاد داشتم. چون نماز زیدیها خیلی رسمی بود، بطوری که حتی سرفه و سینه صاف کردن هم نماز را باطل میکند. در این زمان اهمیت دادن ایرانیان به قرآن برایم بسیار جالب بود. همچنین دعاهای آنها از جمله: دعای کمیل، دعای سحر، سمات و حتی دعای ندبه؛ اگرچه زیدیها اعتقاد دارند که امام زمان هنوز متولد نشده است.
من شنیده بودم که اگر کسی به زیارت حضرت امام رضا علیه السلام برود، ایشان سه حاجت او را برآورده خواهند کرد.
من هم گفتم تجربه که ضرر ندارد. من یک حاجت بسیار مهم داشتم که برایم بسیار عجیب بود که امام رضا علیه السلام چگونه میتواند حاجت مرا بدهد و مشکلم را حل کند.
ایران را چطور دیدید؟
ایران دو چهره دارد. اگر کسی به ایران بیاید و در مجالس سالم قرار گیرد مثل: دعاها، مساجد، مشهد، قم، مسجد جمکران، روحانیون، امام خمینی (ره) و ...
چهرۀ دیگر مسائل کاری و اداری است. به حول و قوۀ الهی من در ابتدا چهرۀ اول را دیدم. و بعد از اینکه شیعه شدم چهرۀ دوم را نیز دیدم. من با عنایت خدا فقط به جاهای خوب رفتم.
آیا دیدگاه زیدیها نسبت به امام خمینی مثبت است؟
بله! زیدیها هم نسبت به امام خمینی (ره) و انقلاب ایران و همچنین به سید حسن نصرالله خیلی علاقه دارند.
بعد چه کردید؟
قبل از اینکه من از ایران به یمن باز گردم، شخصی از ایران به یمن رفته بود و در مورد ایران فقط بدگویی میکرد و به خاطر همین کارها و حرفها جایگاه مناسبی در یمن پیدا کرده بود؛ اما من به خاطر خدا حقیقت را گفتم. این کار من باعث شد که بسیاری از جوانان حقیقتجو بیشتر از من سؤال بپرسند. در صنعاء با طلاب زیدی صحبت میکردم و در این میان یکی از آنها گفت که اصل اختلاف بین ادیان و مذاهب و فرق اسلامی موضوع ولایت و امامت است.
من قبلاً فکر میکردم که اصل اختلاف بر روی مسائل اعتقادی است که آیا خدا دیده میشود یا نه؟ در همین زمان یادم آمد که خداوند متعال تا چه اندازه در مورد مسائل مربوط به امامت و ولایت سخن گفته است. مثلاً ابلیس مشکل اعتقادی نداشت، بلکه تسلیم خدا نشد و تکبر ورزید و سجده نکرد. پسران آدم چرا برادرشان را کشتند؟ به خاطر استکبار. حضرت یوسف را چرا به چاه انداختند؟ مشکل بنی اسرائیل با حضرت موسی بر سر چه بود؟ قوم قریش و پیامبر چرا مشکل داشتند؟ و ...
همۀ اینها از روی عناد و دشمنی و استکبار آنها بود. این عده برای پیشبرد اهداف خود با سخنانی که از روی عناد و دشمنی با حقیقت بیان میکنند باعث گمراهی مردم شده تا جایی که حتی برای این هدف شوم و غیر الهی خود حتی یک دین دروغی نیز ایجاد میکنند که سردمدارانش خودشان باشند و به اهدافشان برسند. من وقتی شخصی غیر شیعه را میبینم، هیچ کینهای نسبت به او ندارم؛ چون فکر میکنم فریب استکبار را خورده است.
دغدغه شما چه بود؟
سؤالم اصلی و مهم من این پرسش بود که آیا خداوند اهل بیت علیهمالسلام را واقعاً انتخاب کرد یا نه؟ با خودم عهد کردم که پاسخ مثبت و یا منفی این پرسش را باید از غیر کتب شیعه بدست بیاورم. وقتی کتب اهل سنت را جستجو کردم، دیدم که الی ماشاءالله حدیث موجود است که حضرت علی علیه السلام خلیفۀ بلا فصل پیامبر گرامی اسلام است.
مثلاً چه حدیثی را مطالعه کردید؟
انت ولی کل مؤمن بعدی و حدیث انت منی بمنزلة هارون من موسی. انسان نمیتواند سیری خلاف مسیر خداوند متعال برای خود برگزیند. راجع به 12 امام هم در کتب اهل سنت حدیث دیدم.
آیا دوستانتان مانع شیعه شدن شما نشدند؟
بیشتر دوستانم شیعه شدهاند.
آیا همسرتان هم شیعه شد؟
همسرم هم مذهب زیدی تدریس میکرده؛ ولی در حال حاضر شیعه میباشد و یک کتاب نوشته به عنوان «و عرفت منهم اهل بیت علیهم السلام»
آیا زیدیها برای امام حسین عزاداری هم میکنند؟
نه آنها برای امام حسین عزاداری نمیکنند، آنها اعتقاد دارند که جمعی که برای عزاداری جمع میشوند، خداوند متعال بینشان تفرقه خواهد انداخت. شیعیان دوازده امامی آنجا عزاداری دارند؛ البته در حال حاضر دولت اجازۀ این کار را به آنها نمیدهد.
آیا در یمن وهابیون هم فعالیت دارند؟
من معتقدم دعوا فقط بین خدا و غیر خدا میباشد، نه بین اهل سنت و شیعیان و یا مسیحی و زیدی و ... خداوند متعال میفرماید: الله ولی الذین آمنوایخرجهم من الظلمات الی النور؛ طاغوت هرکه باشد و خدا. اگر ولایت خدا را نپذیرند، ولایت طاغوت را پذیرفتهاند. فرهنگ قرآن این است. خدا ولایتش را در آدم نهاد و دستور داد که سجده کند. بنابراین سجده برای ولایت خداوند متعال است.
اولین مستکبر ابلیس بود که بت نفسش را نتوانست بشکند. کار ما مثل کار فرشتگان در برابر آدم است و کار وهابیون چون شیطان است. ظاهر او این بود که فرشتهها چون سجده کردند مشرک شدند و چون شیطان سجده نکرد موحد است و این عین شرک است. خضوع ما در مقابل ائمه هم همین طور است.
لذا میبینید اصلیترین اساسی که وهابیون روی آن ایستادهاند، کاملاً از بین رفت و مسئله بر گردن آنها افتاد. من معتقدم وهابیها مشرکند؛ اما شرک هم مراتبی دارد. شرک در برابر خدا و یا شرک در برابر ولی خدا. دلم برای وهابیون میسوزد؛ ربک یخلق ما یشاء و یختار؛ خلقت و اختیار در دست خدا میباشد. ما کان لهم الخیره سبحانه و تعالی عما یشرکون.
اولاً ولایت الهی متمثل در اهل بیت علیهمالسلام برایم روشن شد. ادعای وهابیت هم از بین رفت و مسئله عکس چیزی است که وهابیون مطرح میکنند، لذا باید مثل فرشتگان باشیم، نه مثل شیطان مستکبر.
لذا با اینکه فعالیت وهابیها، خیلی زیاد است، موفق نبودهاند. در یمن 25% وهابی داریم. به نظرم آنها آدمهای زورگو و ثروتمندی هستند.
آیا خانوادهتان هم شعه شدند؟
مردم منطقۀ ما و پدر و مادرم به من اعتماد و اعتقاد دارند. پدرم به ایران بسیار علاقه دارد. اما به دلیل اینکه سواد ندارد، هنوز نتوانسته مذهب شیعه را قبول کند.
مادرم هم خیلی انسان با معنویت و اهل دلی است. توفیق من هم به خاطر نفس روحانی ایشان است. مادرم همیشه نماز جعفر طیار میخواند و در اصل ایشان بود که ما را به سمت دین کشاند؛ چون ایشان همیشه ما را با خود به خواندن «مفاتیح الجنان» تشویق میکرد.
وهابیها اگر روباه ببینند، میگویند شیر دیدهایم تا پول بگیرند. از عربستان و از تجار و از مسؤولین عربی.
به یمن هم میروید؟
به یمن میروم؛ اما موقعیت برای تبلیغ اصلاً مناسب نیست.
به نظر شما مشکلات شیعیان یمنی چیست؟
شیعیان اثنی عشری در یمن در اذیت و آزار هستند. آنها زندانی هستند و حقوقشان قطع شده است. در یمن ما یک مرجع تقلید و یا بزرگ عاقل نداریم. مرجعیت مسئلۀ بسیار مهمی است. وهابیت هم براحتی شیعیان را اذیت میکنند. فکر کنید اگر در عراق آیت الله سیستانی نبود، چه اتفاقی میافتاد.
از مجمع جهانی اهل بیت چه تقاضایی دارید؟
من از تمام مراجع، مؤسسات و جمهوری اسلامی ایران درخواست دارم که شیعیان یمن را متحد کنند. حالا با ایجاد یک مؤسسهای یا با فرستادن یک مبلغ قوی و یا هر راهی که خودشان تشخیص میدهند. شیعیان 12 امامی مظلوماند. خیلی مظلوم. دوستان جمهوری اسلامی ایران! خواست من خواست اهل بیت علیهم السلام است. و آن هم زمینه سازی برای ظهور امام زمان (عج) است. چون ما مولا داریم و مولای ما منتظر است. ما نباید فراموش کنیم که چه هستیم. امام زمان (عج) عدالت را برقرار میکند و ظلم را از بین میبرد. این اصلیترین خواسته است.
درخواست دوم من با توجه به اقامتم در ایران این است که، متأسفانه کار مؤسسات مختلف با هم تداخل دارد و این باعث ایجاد مشکلاتی میشود و باید در این زمینه برنامهریزی کرد.
مسئله دیگر تحقیق جدی و صادقانه راجع به جنگ اخیر یمن و اینکه الان چه میشود انجام داد؟ و اینکه چرا شیعه اینقدر مشکلات دارد؟ من الان 5 سال است که به خاطر مسائل امنیتی نتوانستم به یمن بروم و واقعاً حسرت میخورم. طلبۀ کوچکی مثل من فرصتهای بزرگی را میبینم که از دست میرود.
الحمدلله دوستان نگاه میکنند. این مسئلۀ تحقیق را جدی بگیرند. یک شخصیت را هم مأمور کنند برای اتحاد شیعیان یمن. شیعیان در آنجا به حال خودشان رها شدهاند. قدرتی ندارند. بزرگی ندارند. کار حکیمانه انجام نمیشود.
با تشکر مجدد، صحبت پایانی شما را می شنویم.
چه بگویم؟ شیعه شدن من یک نعمتی است که خداوند متعال به من داده است؛ این مسئله از یک طرف نعمت است و از طرفی دیگر مسؤولیتی سنگین. بعد از اینکه شیعه شدم به خاطر مکتب اهل بیت علیهم السلام بینش بسیار عمیق و بلندی پیدا کردم. از طرفی خیلی مشکل و حساس است؛ چون که مردم را میبینم که از این حقیقت و پذیرش آن دور هستند. مثل کسی که آب زلال دارد و میبیند دوستانش از تشنگی در حال مردن هستند و او هرچه میخواهد تلاش کند به آنها آب برساند، نمیشود و نمیگذارند. علت موضوع این است که یک سری کلاهبردار و مستکبر سر مردم کلاه گذاشتهاند. مسلمانان، مسیحیان و یهودیان دوست دارم قدرت داشتم و از هر راهی که میشد یک کاری انجام میدادم. این موضوع به من نشاط میدهد؛ اما اگر نتوانم کار کنم، غمگین میشوم. برای من دعا کنید که خداوند به من صبر دهد و بتوانم این نور را به دیگران منتقل کنم.
منبع : ابنا
انتهای پیام