سیاستمداران رادیکال را باید تهدید یا تطمیع کرد تا بیاثر شوند
صدای شیعه: این عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که نماینده مردم کرمانشاه در مجلس خبرگان رهبری نیز هست، بر این باور است که سیاستمداران رادیکال نصیحت یا تذکر پذیر نیستند ولی باید آنها را به نوعی بیاثر کرد. این بیاثر کردن هم به گفته وی باید با روشهای سیاسی صورت بگیرد چون «در مورد مسائل سیاسی، نمیتوان با منطق و فلسفه حرف زد».
این استاد حوزه و دانشگاه در عین حالی که یک مصاحبه را محلی برای تشریح روشهای بیاثر کردن سیاستمداران رادیکال نمیداند، تنها به این نکته اکتفا میکند که این افراد را باید «تهدید»، «تشویق» و یا «تطمیع» کرد.
آیتالله ممدوحی که اعلام حمایتش از نامزدی دوباره احمدینژاد در جریان انتخابات گذشته و تایید و تکذیب آن خبرساز شد، چندی پیش نیز اعلام کرد که در جلسات هیچ رییسجمهوری شرکت نمیکنم اما در جلسات احمدینژاد با علما و مراجع در سفر به قم شرکت میکند.
او در گفتوگویش با خبرآنلاین نیز جایگاه ویژهای برای رئیسجمهور قائل است ولی در عین حال تاکید دارد که او را معصوم نمیداند. با این حال تلویحا از اینکه احمدینژاد «سیاستمداران رادیکال» را رادیکال نیم داند، انتقاد دارد و میگوید که باید اهلِ عقل، کاری بکنند.
مشروح گفت وگوی خبرآنلاین با آیتالله حسن ممدوحی را در ادامه میخوانید:
*به نظر شما تدوین منشور اصولگرایی از سوی جامعتین، چه نتایج مثبتی در وحدت میان اصولگرایان در آینده خواهد داشت؟
تدوین منشور اصولگرایان از سوی جامعتین اولین اقدام است که ملاکهای اصولگرایی را در آن برشمردهاند. بر اساس این منشور، وضعیت افراد مشخص میشود که اصولگرا هستند یا نه؟ اما اینکه بعد چه بشود را من نمیدانم. این منشور صرفا به بیان معیارهای اصولگرایی پرداخته و همه چیز در آن نیست.
*اینطور که شما گفتید، این منشور ملاکی برای سنجش اصولگرایی افراد است. چطور میتوان پایبندی افراد به این منشور را سنجید و چه کسی مرجع این سنجش است؟ آیا جامعتین گروهی را برای سنجش اصولگرایی دیگران انتخاب خواهد کرد یا این وظیفه بر عهده کسی گذاشته میشود؟
همینکه افراد به شاخصهای مندرج در این منشور، ملتزم باشند یعنی اصولگرا هستند. تشخیص اصولگرایی افراد هم با مردم است. جامعتین این معیارها را داده است تا مردم افراد را بر اساس آن بسنجند و دریابند که کسی اصولگرا هست یا نه.
*اما مفاهیم این منشور بسیار کلی هستند. این طور نیست؟ فکر نمیکنید اینگونه ممکن است مردم به خطا بیفتند؟
واژه های بکار رفته شده در این منشور از واژههایی هستند که در طول انقلاب بسیار بهکار رفته و تکرار شدهاند. مردم این واژهها را میشناسند. اصلا این واژهها را چون مردم فهم بودهاند، به کار بردهاند.
*فکر نمیکنید با این تعاریف کلی ممکن است کسانی به جز آنها که به عنوان اصولگرا شناخته میشوند نیز در این دامنه قرار بگیرند؟
بحث جامعتین در تدوین این منشور، یک بحث در دامنه اصولگراهاست و بحث این نیست که برویم یک عدهای را اصولگرا کنیم. هدف از تدوین این منشور، ارائه شاخصهایی برای ایجاد وحدت بین خود اصولگراهاست.
*در این منشور به لزوم پرهیز از رفتارهای افراطی هیچ اشارهای نشده است. اگرچه قرار است با این منشور اصولگرایان به وحدت دستیابند اما برخی اصولگراها قائل به تفکیک بین اصولگرایی ناب و یا غربالگری داخلی میان اصولگرایان هستند. با منشور اصولگرایی چگونه میتوان این افراد را کنترل کرد؟
اگر با این منشور همدلی و همسویی میان اصولگرایان شکل بگیرد و مردم هم در کنار هم قرار بگیرند، خود به خود این آرای شخصی نمیتواند خودش را نشان دهد. به این ترتیب افرادی که مواضعی تند دارند، مجبور هستند که در تصمیمهای جمعی وارد شوند و از آن تبعیت کنند.
*و اگر این افراد حاضر به تمکین از نظرات جمع نشدند، چه؟
اگر این اتفاق بیفتد، یعنی همدلی لازم صورت نگرفته است. البته بنای جامعتین به ایجاد همدلی و همسویی میان اصولگرایان است. همسویی هم یعنی خودسر عمل نکردن و با جمع زندگی کردن. با این همسویی، خود به خود بسیاری از تفرقهها از بین خواهد رفت.
*یعنی می توان امیدوار بود که اینبار با گسترده شدن چتر اصولگرایی شاهد یک وفاق جمعی بین اصولگرایان در انتخابات آتی باشیم و تنها یک لیست از سوی اصولگرایان ارائه شود؟
اجماع کامل را که شاید در هیچ کجای دنیا نتوان پیدا کرد.ولی دستیابی به یک اجماع نسبی هم سودمند است. همانطور که گفتم این منشور به تنهایی کافی نیست. اجرای منشور اصولگرایی، عملکردهای قوی و قدرتمندی میخواهد و باید پیگیری شود. چرا که منشور اصولگرایی تنها به بیان معیارها پرداخته است. باید در عمل تبلیغات وسیعی در اینباره صورت بگیرد، در مورد آن در سخنرانیها باید با مردم حرف زده شود، در کنفرانسها و اجلاسها در برنامههای صداوسیما و همه جا باید این تبلیغات از سوی کسانی که مدعی تلاش برای ایجاد وحدت میان اصولگرایان هستند، بایدصورت بگیرد.
*در بند چهارم منشور اصولگرایی به «احترام و توجه به جایگاه روحانیت و مرجعیت» اشاره شده است. این در حالی است که بعضا برخی افراد اهانتهایی به جایگاه روحانیت و مرجعیت انجام می دهند. آیا اهانت کنندگان بر اساس این منشور، دیگر اصولگرا محسوب نخواهند شد؟
بله هیمنطور است. چون روحانیت همیشه با مردم است و اگر کسی به روحانیت اهانت کند، دیگر رای مردم را نخواهد داشت. روحانیت با اصل نظام ما گره خورده است. اگر بر فرض محال و خدای نکرده زمانی روحانیت از خط انقلاب خارج شود، دیگر از دست احدی کاری ساخته نیست. در منشور روحانیت نیز به چهار اصل اساسی اشاره شده است. کشور روی اعتقاد به اصول «اسلام، قانون اساسی، خط و سیره امام و ولایت مطلقه فقیه» ایستاده است. سردمدار این مسائل هم روحانیت است. حالا مدعیان ملیگرایی هرچه میخواهند بگویند. من به این آقایان، هشدارهای امام(ره) را یادآور میشوم. زمانی که مرحوم طالقانی را دفن میکردند، امام به برخی از این آقایان گفتند که ببینید مردم انقدر به ایشان علاقه دارند که حتی بیل و کلنگ را هم میبوسند اما شماها اگر بمیرد هم مردم برایتان فاتحه نمیخوانند.
از آن زمان، سالها گذشته، اما واقعیت این است که برخی همچنان خودشان را به غفلت میزنند. گویی فراموش کردهاند که روحانیت در شکلگیری و پیروزی انقلاب و حفظ و تداوم آن رکن اساسی بودهاند و الان هم محوریت را در میان اصولگرایان دارند.
*چرا برخی که حداقل به نام، اصولگرا هستند و در دولت اصولگرا هم فعالیت میکنند، چنین بی توجهیای را به جایگاه روحانیت و مراجع دارند؟
چون توجهی به مبدا و منشاء و مقصد انقلاب ندارند و فکر میکنند خودشان میتوانند هرکاری بکنند.
*چطور میتوان میان آنها و اصولگرایان معتدل مرزبندی ایجاد کرد؟
وقتی همدلی پیدا شود و این همدلی در میان مردم راه بیفتد، دیگر نیازی به مرزبندی نیست. این افراد باید خودشان را با جمع همراه کنند و گرنه خود به خود از سوی مردم کنار گذاشته خواهند شد. این مرزبندی را مردم با کنار گذاشتن آنها نشان میدهند.
*برخی معتقدند که این افراد با توجه به نگاهی که به جایگاه روحانیت دارند، نهایتا هم به منشور طراحی شده از سوی جامعتین پایبند نخواهند بود و در انتخابات آتی هم لیست جداگانهای خواهند داد. نظر شما چیست؟
این موضوع محتمل است. چون این نوع رفتارها در سی سالی پس از انقلاب بارها تجربه شده است. بارها دیدهایم که بی توجهی به روحانیت و این ایده از سوی مردم طرد شده و جایگاهی ندارد. معلوم نیست که پس از این تجربهها، چرا باز هم این حرفها را تکرار میکنند. به نظر میرسد که نیت آنها سوء استفاده است که عدهای را بیاورند و به قول خودشان چندگویی به راه بیاندازند. این کارها را میکنند تا برخی از مردم را گمراه کنند و به غفلت بیاندازند. برخی از مردم هم نشان دادهاند که گاهی فریب این آدمها را میخورند.
*بند دیگری از منشور اصولگرایی به «التزام عملی به ولایت فقیه و فصلالخطاب دانستن نظر رهبری» مربوط بود. برخی افرادی که ظاهرا در جریان اصولگرایی هستند، اتفاقا نشان دادهاند که چندان ملتزم نیستند و مثلا تا حکم مکتوب نیاید، نظر رهبری را نمیپذیرند. این افراد هم بر اساس منشور اصولگرایی، دیگر اصولگرا نیستند؟
نه. این افراد هم خارج از دامنه اصولگراییاند و ملحق به قبلیها هستند که گفتم. البته این افراد چند گروهند. برخی مامورند که اختلاف درست کنند، برخی هم از روی ناپختگی کارهایی میکنند. برخی هم سیاستمداران رادیکالی هستند که می خواهند در جامعه تفرقه ایجاد کنند. البته همه اینها در درازمدت ناچارند که با اکثریت کنار بیایند و نظر جمعی مردم را بپذیرند.
*با این سیاستمداران رادیکال چگونه باید برخورد کرد؟
در مورد مسائل سیاسی، نمیتوان با منطق و فلسفه حرف زد. با هر یک از آنها باید باید به یک شکل برخورد کرد. یک برخورد سیاسی. این افراد قابل نصیحت و تذکر نیستند.
*منظورتان از برخورد سیاسی چیست؟
برخورد با هر یک از اینها فرق میکند. یکی را باید تهدید کرد، یکی را تشویق کرد و شاید یکی را هم باید تطمیع کرد. ولی در مجموع این رفتار سیاسی باید بهگونهای باشد که خودشان ببینند که بیاثر و خنثی شدهاند. باید همت اصل کار را از آنها گرفت.
*یعنی باید برکنارشان کرد؟
نه. باید به روشهای مختلف بی اثرشان کرد. الان جای تشریح این روشها نیست.
*ولی الان مصادیق چنین سیاستمداران رادیکالی بعضا در دولت دیده می شود؛ این طور نیست؟
بله. البته این موضوع به سلیقه شخصی ایشان برمیگردد. ایشان این افراد را رادیکال نمیدانند. در تشخیص هویت افراد هم که نمیشود بحث کرد. اینها را باید به خود رئیسجمهور واگذار کرد. گویا مشکلاتی در کار است که اهل عقل باید آن را حل کنند. باید یک تصمیم و روش درست در برخورد با آنها پیدا کرد.
*توصیهتان به رئیسجمهور در اینباره چیست؟
بنده رئیس جمهور را یک شخص باتدبیر و مدیر و مدبر می دانم که شجاع و پیشرو است. البته ایشان را معصوم نمیدانم که هرگز خطایی نکند. ما هم وقتی ایشان را صدی، نود درصد قبول داریم، نمیتوانیم به خاطر دو سه درصد اشکالی که به برخی منسوبان ایشان وارد است، با دولت در بیفتیم.
سیاست ایجاب میکند که نیروهای قدرتمند را حفظ کنیم و به خاطر آنچه که نمیپسندیم، 95درصدی را که قبول داریم، به دست خودمان از دست ندهیم. این کار هوشیاری فوقالعادهای را میطلبد. ما فردی مثل آقای احمدینژاد را در طول انقلاب کم داشتیم. باید ایشان را حفظ کنیم.
*به نظر شما در مجلس هم سیاستمداران رادیکال داریم؟
در مجلس همه گونه نمایندهای هست. من نمیتوانم اسم ببرم ولی هستند نمایندگانی که معلوم است اظهاراتشان مخالف خط امام و رهبری و نظام است.
*چطور در آستانه انتخابات مجلس نهم، میتوان مانع از حضور چنین چهرههای تندرویی به مجلس بعد شد؟
آنها خود به خود ناگزیر از همسویی با ملت خواهند شد. همینطور که مجبور شدند با خواستهای مردم پیش بروند تا به مجلس راه یابند، باز هم باید با مردم راه بروند تا بتوانند بار دیگر به مجلس راه یابند.
انتهای پیام