(
امتیاز از
)
گفتمان سياسي امام(ره) مخالف جدايي سياست از اسلام است
صدای شیعه: انقلاب اسلامي ايران نشأت گرفته از تفکر انقلابي توأم با انديشه اسلامي امام خميني(ره) است که گفتمان تازهاي را پيشروي علم سياست و نحوه حکومت بر مردم باز کرد. در طول بيش از 3 دهه حيات جمهوري اسلامي، تفاسير و نظريههاي بسياري درباره انقلاب اسلامي مطرح شده است و هرکس از ظن خود، نظر خود را در تشريح چرايي و چگونگي باروري حکومت ولايت فقيه ابراز کرده است. اما اينکه گفتمان امام خميني(ره) در سياست برگرفته از آموزههاي اسلام ناب محمدي چيست، سؤالي است که براي يافتن پاسخ آن، با حجتالاسلام احمد مبلغي، رئيس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، معاون پژوهشي دفتر تبليغات اسلامي، معاون پژوهشي مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي، مؤلف و استاد حوزه به گفتوگو نشستيم. با ما همراه باشيد!
* سياست در ديدگاه امام(ره) مستقل انگاشته نميشود تا اسلام در خدمت آن باشد
حجت الاسلام احمد مبلغي در آغاز سخنان خود با بيان اينکه مکتب فقهي امام خميني(ره) مکتب ويژه و در خور بررسي علمي و توجه سياسي است، اظهار کرد: مکتب فقهي امام خميني(ره) مکتبي است که نگاه ويژهاي به سياست دارد. درباره آنچه امروزه با نام «اسلام سياسي» در جهان عرب و غيرعرب مطرح است و گاه زبان به نقد آن ميگشايند، بايد گفت؛ برداشت غلطي از تطبيق اين واژه بر مکتب فقهي امام(ره) صورت گرفته است.
وي افزود: «اسلام سياسي» در برداشت بسياري، به معناي اسلام در خدمت سياست است. در حقيقت در اين نگاه سياست محور و مبناست و اسلام در خدمت سياست قرار ميگيرد. در اين حالت اسلام، رنگ و چارچوب سياست بر خود ميگيرد و هرجا که مصلحت سياسي اقتضا کند، اسلام هم با همان رنگ و در آن راستا و مسير قرار ميگيرد.
اين استاد حوزه تأکيد کرد: اين نگاه غلطي است که بسياري از کسان در جهان عرب به مکتب امام خميني(ره) دارند. اين نوع تعريف از «اسلام سياسي» واقعيت و محتواي مکتب و نگاه امام خميني(ره) را نشان نميدهد.
رئيس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي در بخشي از سخنان خود اظهار کرد که ما درباره «اسلام سياسي» با 3 مقوله مختلف مواجهيم. وي در تشريح اين گفته خود گفت: مقوله اول اين است که در «اسلام سياسي» اسلام در خدمت سياست است. که البته نگاه امام خميني(ره) به رابطه اسلام و سياست از اين مقوله نيست.
وي ادامه داد: اسلام برخوردار از سياست، بخشي از مقوله دوم تعريف شده از «اسلام سياسي» است و اين تعريف ميگويد که اسلام اگرچه داراي ابعاد مختلف اجتماعي، فرهنگي عبادي و عرفاني و . . . است، بخشي از آنچه درون اين اسلام جاي گرفته، سياست است. اين مقوله هرچند نگاه مثبتي است، ولي باز نگاه امام(ره) را به سياست و رابطه سياست و اسلام بازنميتاباند.
مبلغي تصريح کرد: اين مقوله ميگويد؛ اسلام با ماهيت و حکمت سياسي، همان «اسلام سياسي» است. شايد بتوان گفت که اين مقوله همان چيزي است که امام(ره) بر آن نظر داشت و بر اين مبنا استوار است که؛ سياست، مقوله مستقلي نيست تا رابطه اسلام و سياست را بسنجيم و بگوييم يا اسلام در خدمت سياست است و يا بهعکس.
وي تأکيد کرد: گاهي گفته ميشود که «اسلام سياسي» يعني سياستي که ماهيت اسلامي دارد. يعني باز هم در اينجا سياست مستقل گرفته ميشود. اين بخش ديگري از مقوله دوم است. ولي گفته ميشود که سعي کنيم، سياست را در خدمت اسلام قرار دهيم. گفتمان امام(ره) از اينها به دور است. در ديدگاه امام(ره) سياست مستقل انگاشته نميشود تا بگوييم؛ گاه اسلام در خدمت سياست و گاه سياست در خدمت اسلام است. بر اين گفتمان، چون گفتمان نگاه استقلالي به سياست است، سياست به عنوان بخش و جزيي از اسلام تلقي ميشود که گفتمان امام(ره) گفتمان جزء و کل نيست؛ اگرچه تعدادي از شخصيتهاي سني و شيعه ممکن است چنين عقيدهاي داشته باشند.
* در گفتمان امام(ره) سياست جداي از اسلام نيست
معاون پژوهشي دفتر تبليغات اسلامي در ادامه اين بخش از سخنان خود با بيان اينکه در گفتمان امام(ره) سياست جداي از اسلام نيست، گفت: به اين معني که احکام فقهي اسلام بار سياسي و به تعبير ديگر، ماهيت سياسي دارد. اين به معناي سياست جداي از اسلام که گفته شود اسلام کوشش ميکند آن سياست را دنبال کند، نيست.
وي تأکيد کرد: در ديدگاه سياسي امام(ره) سياست به مثابه يک بعد جدايي ناپذير از اسلام است. يعني اسلام يک بعد عرفاني و يک بعد فقهي ـ به معناي فرهنگي، رفتارهاي خانوادگي و يا . . . ـ دارد و همچنين اين اسلام بعد کلامي، بعد فرهنگي و ابعاد مختلف ديگر دارد و هيچيک از اين ابعاد، جداي از اسلام نيستند و اصولاً بعد هستند.
اين مؤلف در ادامه سخنان خود اظهار کرد: اين ابعاد بيانگر چهره، ماهيت، نمود و وضع بيروني اسلام است و در اينجا بايد گفت که سياست هم يک بعد و يک وضع جدايي ناپذير است. و بايد تأکيد کرد که يک وضع هميشه همراه و بازتاب دهنده و نموددهنده و واقعيتدهنده به اسلام است که مقوله سوم «اسلام سياسي» ناميده ميشود.
مبلغي ادامه داد: اين نگاه حضرت امام(ره) به سياست و «اسلام سياسي» است. به همين دليل ايشان گاهي با اين تعبير ياد ميکردند که «احکام عبادي اسلام هم سياسي است» و اين نشان ميدهد که سياست يک حوزه خاص را اشغال و احراز نکرده است و چنين نيست که سخن از جزء بودن سياست براي اسلام به ميان آيد تا بگوييم کجا و در چه منطقي و با چه حدودي و محدودهاي ورود پيدا کرده است.
* در ديدگاه سياسي امام(ره) اسلام از اصالت نميافتد
معاون پژوهشي مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي همچنين افزود: امام(ره) اين نگاه را به صورت کلان به سياست داشتند. پس کساني که اين گفتمان را درک نکنند، شايد به خطا بيفتند و تصور کنند که اسلام اصولاً کاري به کار ابعاد فکري، عرفاني، علمي و . . . مگر آنگاه که در خدمت سياست باشد، ندارد. اين تصور را برخي دارند و بعد ميگويند که شما اسلام را از اصالت انداختيد و اصالت را به سياست داديد که به يقين اين نگاه غلط است.
وي افزود: بر اين اساس، کسي که ميخواهد اسلام و سياست را از ديدگاه امام(ره) بشناسد، بايد در ابتدا در چارچوب گفتمان امام(ره) قرار بگيرد.
مبلغي در ادامه گفت: متأسفانه امروز حرکتي در پارهاي از بخشهاي جهان عرب شروع شده است که با تصورهاي غلطي همراه است. عدهاي ميگويند که ما اسلام سياسي نميخواهيم. مقصودشان هم آن اسلامي است که همه هويت، واقعيتها، آزادگيها، فکر، فرهنگ، انديشه و تمدن خود را فرونهاده و به دنبال سياست ميدود و بزرگترين رنگ آن، رنگ سياسي است و يا به دنبال سياست در حرکت است.
وي تأکيد کرد: آنها در اين باره به تخطئه ميپردازند و اين اشتباه است. ما بايد براساس تقسيمبندياي که عنوان شد، به اين مقوله بپردازيم. طبعاً وقتي که گفتمان امام را پذيرفتيم، بايد ديد که چه چيزي به عنوان سياست، بُعد اسلام است و بعد جداييناپذير از اسلام تلقي ميشود.
وي گفت: برخي تصورشان اين است که ما بياييم و آنچه را به عنوان سياست رايج است، به اسلام تحميل کنيم. اين سازگار نيست؛ يعني سياستي که به مثابه بُعدي از اسلام است، سياستي است که خود اسلام ارائه ميکند و اگر اسلام رعايت شود، اينجور نيست که بُعدي بر بُعد ديگر فزوني يابد.
اين مؤلف و استاد حوزه در ادامه سخنان خود اظهار کرد: اسلام اگر شناخته شود و تطبيق و رعايت شود، همزمان هم بُعد عرفاني دارد و هم بُعد معرفتي، هم بُعد فرهنگي و هم بُعد عبادي و همچنين بُعد خانوادگي و علمي دارد و همه اين ابعاد با هم دنبال ميشود؛ ولي چون سياست در فضاي اجتماع خود به خود جايگاه و جولانگاه بزرگتري خود دارد ـ هر سياستي، چه سياست اسلامي و چه سياست غير اسلامي ـ در عرصههاي اجتماعي، اين بعد بروز و نمود و ظهور بيشتري دارد.
وي افزود: پس پررنگ بودن بُعد سياسي در جامعه به اين معنا نيست که مثلاً بُعد عرفاني کمرنگ شده است؛ بلکه نوعي وحدت ميان اين ابعاد وجود دارد که براساس مکتب فکري و چارچوب گفتمان امام(ره) ما بايد يک بازشناخت دقيق و مدام و در حال توليد شدن مدام را نسبت به همه ابعاد اسلام داشته باشيم و معرفتافزايي نسبت به اسلام به عنوان يک حرکت مدام صورت بگيرد.
معاون پژوهشي دفتر تبليغات اسلامي سخنان خود را در اين بخش اينگونه با پايان رسانيد: اينکه مرحوم امام(ره) مرتب ميفرمود: «اسلام را نشناختهاند» تأکيدشان بر معرفت بود. يعني ما بايد اسلام را با همه ابعادش بشناسيم.
* هيچگاه سياست بهمعناي جدايي از اسلام، شکل نميگيرد
حجت الاسلام مبلغي در بخش ديگري از سخنان خود اظهار کرد: اينجا سؤالي مطرح ميشود که گاهي سياست بر تطبيق اطلاق ميشود؛ يعني ما مصلحتسنجي ميکنيم و اين انسان است که تدبير ميکند ـ زيرا خداوند تدبير نميکند ـ خوب، اگر اين سياست باشد، چگونه اين بخشي از اسلام به آن معناست که بُعدي براي اسلام و جداييناپذير است؟
وي ادامه داد: در پاسخ به اين سؤال و نمايش تفکر امام (ره) در اين زمينه ميتوان گفت که اصولاً 1- اسلام چارچوبهاي سياست ويژهاي را بنيان نهاده است، 2- اسلام ثوابت غيرقابل زوال و غيرقابل تغييري در سياست بنيان نهاده است، 3- بخشي از ثوابت يا چارچوبها، نظام سياسي اسلام است و 4- پارهاي از متغيرها ـ يعني متغيرهاي در فقه که اسلام به متغير توجه کامل دارد و مکانيزم خاصي از ديدگاه ايشان براي متغيرات وجود دارد ـ براساس موضوعات جابهجا ميشوند.
وي تشريح کرد: يعني اين موضوعات هستند که به محض جابهجا شدن و جاي خود را به همديگر دادن، احکام را هم عوض ميکنند. اين مصلحتها، بخشي از موضوعاتي هستند که اگر يکي آمد و ديگري را کنار زد، به تناسب خود، يک وضع سياسي پديد ميآيد.
مبلغي افزود: نقش اين تدبير که از آن ياد ميشود، يک نقش معطوف به شناخت موضوع و معطوف به وضعيتهايي است که آن وضعيتها به محض احراز و انديشيده شدن و سنجيده شدن به عنوان مصلحت، موضوعي را شکل ميدهند؛ ولي اسلامشناس بايد سريع در آن دستگاه به دنبال حکم آن و ثابتي که اسلام ارائه کرده است، بگردد.
رئيس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي در ادامه سخنان خود اظهار کرد: اين است که هيچگاه سياست به معناي جدايي از اسلام، شکل نميگيرد. البته يک نوع استقلال به نگاه انسان داده ميشود؛ ولي اين نگاه انسان صرفاً در پي تشخيص مصلحتها است، در پي تشخيص ـ به تعبير ديگر و فنيتر ـ موضوعات است. موضوعات که شناخته شد، سريع در مدار اسلام آن موضوع به دنبال حکم آن تلاش ميشود تا به دست آيد و به نحوي انسان درون يک چارچوب حرکت ميکند و هيچگاه به آن معنا نيست که ما سياستي را پذيرفتهايم که ربطي به اسلام ندارد، چون بشر دخالت ميکند.
اين استاد حوزه تصريح کرد: در دستگاه فکري امام(ره)، دخالت بشر صرفاً معطوف به موضوعات است و اين در يک چارچوبي شکل ميگيرد و به محض شناخته شدن موضوعات، جوابهاي روشن از سوي فقه داده ميشود. پس به تعبيري در منظومه فکري حضرت امام(ره) يک مصحلتانديشي آزاد و دقيق و گرهخورده و پيونديافته با واقعيتهاي نوشونده جهان بيرون در حال انجام است و در عين حال همه اين تلاش آزاد مصحلت انديش معطوف به واقعيتها در حصار و چارچوبي تعريف شده ـ که همان اسلام است ـ شکل و جريان پيدا ميکند و يک ميلي است بين واقعيتها با همه هيمنه خودش و با اسلام با همه هيمنه خودش.
حجت الاسلام مبلغي در پايان سخنان خود با بيان اينکه تفکر امام(ره) بر اساس شناخت قطعات مختلف از اسلام است، گفت: رابطهاي بين آنچه امروز در جهان عرب تحت عنوان «اسلام سياسي» مطرح است و نسبت به آن تخطئه صورت ميگيرد، با فضاي گفتمان امام(ره) معنا ندارد؛ چون در فضاي ديگر، اسلام و سياست شکل گرفته؛ يعني پيشفرضي که در وراي «اسلام سياسي» نهفته است، اين است که سياست موضوع مستقلي است؛ اما گفتمان امام(ره) استقلال را براي سياست قايل نيست.
فارس