اهانت به اهل بيت دردآورترين شکنجه براي شيعيان زنداني آل خليفه
صدای شیعه: اينها تنها بخشي از شکنجههاي رژيم آلخليفه عليه رهبران شيعي منامه است. شيخ «حسن مشيمع» دبيرکل جنبش «حق» از تشکيلات معارض رژيم آلخليفه است که در انتفاضه سال 1372 در کنار «عبدالامير جمري» و «عبدالوهاب حسين» از ديگر رهبران انتفاضه فعاليت داشت. از سال 1372 تا اين تاريخ پنجبار بازداشت شده که آخرين اين بازداشتها بعد از تحرکات اخير در بحرين بود که از 25 بهمن 1389 آغاز و تا اين لحظه ادامه دارد. با به درازا کشيده شدن بازداشت وي و صدرو حکم زندان ابد براي اين انديشمند شيعي، خبرنگار ما به سراغ «علي مشيمع» فرزند ارشد شيخ حسن مشيمع رفت و آخرين وضعيت پدرش و ساير رهبران دربند رژيم آلخليفه را جويا شد که مشروح اين گفتوگو در پي ميآيد.
آخرين وضعيت پدرم بعد از محاکمه و صدور حکم دادگاه براي ايشان و ديگر رهبران تغييري نکرده است و در زندان واحدي به سر ميبرند. حتي زنداني که ساير رهبران معارض در آن زنداني شدهاند با زندان عمومي بحرين متفاوت است و جدا از آن زنداني است که ساير محکومين در آن نگهداري ميشوند. آنچه در بحرين معروف است؛ کليه زندانيان در يک زندان مرکزي نگهداري ميشوند ولي اين رهبران معارض همچنان بعد از محاکمه نيز در زندان ديگري نگهداري ميشوند. در حال حاضر وضعيت تمامي آنها بعد از اينکه در معرض وحشيانهترين شکنجه و درد و رنجهاي زياد قرار گرفتند شرايط آنها اکنون بعد از اين مدت، چه بسا به دليل انتفاضه مردمي و فشارهاي بينالمللي و چه بسا فشار بعضي از هيئتهاي بينالمللي که اخيراً از بحرين ديدار کردند؛ تا حدودي به سمت وضعيت عادي پيش رفته است.
اتهام وارده به پدر شما و ديگر رهبران معارض مانند عبدالجليل السنکيس و شيخ محمد المقداد که از دوستان نزديک و همقطاران پدرتان هستند چه بوده است؟
اتهام وارده به همه آنها تلاش براي سرنگوني نظام و تأسيس تشکيلاتي موسوم به تروريستي و تلاش براي سرنگوني نظام با توسل به خشونت ميباشد. به هر حال تمامي اين اتهامات تکراري بوده و اين اولينباري نيست که اين رهبران به اينگونه اتهامات متهم ميشوند و ما بر اين نظر هستيم که هم اين اتهامات و هم احکامي که براي اين رهبران صادر شده است هيچ ارزشي نداشته و همانطور که حتي سازمان عفو بينالملل نيز اعلام کرده است اين رهبران صاحب عقيده، انديشه و نظر بوده و جرمي مرتکب نشدهاند و دليلي که اثباتکننده اين اتهامات وارده به آنها باشد وجود ندارد. متهمان تروريست نبوده بلکه قربانيان تروريسم نظام آلخليفهاند و در نهايت اين نظام ديکتاتوري منامه است که آزاديخواهان را به بند ميکشد و کلمه را تحت تعقيب قرار ميدهد. اين رهبران صاحبان کلمه و موضع هستند و درنهايت اين کلمه و مواضع آنهاست که به ياري خدا پيروز خواهد شد.
عکسالعمل پدرتان شما هنگام شنيدن اين اتهامات و در زمان دستگيري چه بود؛ چگونه بود؟
اين اولينباري نيست که پدر من بازداشت ميشود چراکه سابقاً نيز بارها بازداشت و سالها نيز در زندان بوده است و با نظام آلخليفه و اين ديکتاتوري کاملاً آشناست. اين اتهامات قبل از بازگشت پدرم به بحرين قابل پيشبيني بود. قبل از بازگشت نيز اين اتهام به وي زده شده بود. نظام آلخليفه در طول 80 سال گذشته و تا اين لحظه دائماً اين سناريوها و شيوهها را تکرار ميکند و سر زدن چنين اقداماتي از سوي چنين رژيمي به هيچ روي عجيب به نظر نميرسد.
گفته ميشود که نظام آلخليفه با کشاندن پدرتان از بيروت به منامه براي چنين روزي طرحريزي کرده بود تا وي را در منامه دستگير و بازداشت کند. ارزيابي شما چيست؟ آيا اين موضوع را توطئهاي از جانب آلخليفه عليه پدرتان ارزيابي نميکنيد؟
خير چنين اعتقادي ندارم. اين نظام آلخليفه نبود که پدرم را به منامه کشاند، بلکه پدرم به اراده خودش و جهت مشارکت در اين انقلاب که از 14 فوريه (25 بهمن 1389) آغاز شد به بحرين بازگشت و تمامي خطراتي که ممکن بود متوجه وي شود، مانند زندان و حتي بدتر از آن را نيز پيشبيني کرده بود. وي به همه اين عواقب واقف بود و با اين نظام آشنايي کامل داشت ولي آرمانهاي وي بزرگتر از آنند که از رويارويي با چنين توطئهاي عقبنشيني کند.
شنيديم که پدر شما تحولات اخير در جهان عرب را نتيجه بيداري اسلامي ميداند. آيا همينطور است و اصولاً پدر شما بر اين باور بود؟ يعني قيامهاي ملتهاي عربي را بيداري اسلامي ميدانست؟
بله. اين تحرکات يک بيداري اسلامي است و هنگامي که پدرم به بحرين بازگشت در جمع جوانان گفت: «اي جوانان اکنون شما اميد بحرين هستيد و کاري کرديد که ما از انجام آن ناتوان بوديم و خداوند متعال، قادر مطلق است که اراده خويش را به رغم اراده ظالمان و طاغوتها اجرا ميکند. پس اميدوار باشيد و همچنانکه طاغوتها در مصر و تونس سرنگون شدند و به زير کشيده شدند در بحرين نيز چنين خواهد شد. به برکت ايستادگي و بردباري شما اين طاغوتيان نيز سرنگون ميشوند.» البته اينها باورهاي وي بود و آشکارا راجع به اين باورهايش با مردم صحبت و آنها را اعلام ميکرده است.
آيا اين مواضع به معناي آن است که پدرتان، روح دين اسلام و بيداري اسلامي را در تحولات اخير بحرين ميديد يا اينکه آن انتفاضه را جنبشي ملي ميداند؟
البته که اين حرکتها در نهايت امر جنبشي ملي است. ولي اينکه شرکتکنندگان در اين جنبش، مسلمان و متدين و پايبند به اسلام هستند بله چنين اعتقادي داشت و من ميخواهم به شما بگويم که جنبش ملت بحرين جنبشي است براي مطالبات ملي و در مخالفت با هرگونه فرقهگرايي است. شعارهاي اين انقلاب نيز ملي بوده و مختص يک فرقه مذهبي نيست ولي اکثريت اين انقلابيون داراي بينش و آگاهي اسلامي بوده و اين حرکت نشأت گرفته از جوهره دين و جوهره عقيده اسلامي بوده و در راستاي تطبيق آيه کريمه «و لا ترکنوا الي الذين ظلموا فتمسکم النار» (به کساني که ظلم ميکنند کرنش نکنيد که آتشش شما را خواهد گرفت) ميباشد و اين فرهنگ اسلامي در بين اغلب جوانان شرکتکننده در اين انقلاب وجود دارد و با عقيده و باورهاي آنها آميخته شده است. ولي اين جنبش آنها در مفهوم سياسي، براي مطالباتي ملي است و شعارهاي آن نيز ملي است.
گفته ميشود که نظام آلخليفه در پي عقبنشينياش در برابر جنبش مردمي بحرين اقدام به بازداشت شيخ حسن المشيمع نمود. نظر شما چيست؟ و بفرماييد که چه شکنجههايي بر پدر شما توسط نيروهاي رژيم منامه روا داشته شده است؟
مايل هستم در ابتدا به خوانندگان محترم روزنامه شما عرض کنم که برادري دارم که وي نيز زنداني است. برادر کوچکترم «محمد مشيمع» يک سال است که در زندان به سر ميبرد و تحت وحشيانهترين شکنجهها قرار گرفته است و اين شکنجهها فقط جهت انتقامجويي انجام ميشود. پدرم بعد از بازداشت، به زندان نامعلومي فرستاده شد و با اينکه سالخورده و سن وي بالاي 60 سال است و همان طور که ميدانيد مبتلا به بيماري سرطان است و به تازگي از لندن که جهت معالجه به آنجا رفته بود، بازگشته است تحت شکنجههاي مختلفي قرار گرفت. اولاً چشمان و دستهاي وي در تمام طول روز بسته بود و بر زمين خوابانده ميشد و مزدوران با پاهايشان به وي لگد ميزدند و ضرباتي را با خشونت تمام بر صورت و بر قسمتهاي مختلف جسم وي وارد ميکردند تا او را مورد اهانت قرار دهند. بيشترين چيزي که روح و جان را به درد ميآورد اين بود که آنان دائماً اهل بيت عليهمالسلام را مورد اهانت قرار ميدادند و با الفاظ رکيک و خجالتآور که زبان از بيان آنها شرم دارد، به مذهب شيعه توهين ميکردند. آنها به عقيده شيعه و حتي به اهل بيت عليهمالسلام فحش و ناسزا ميگفتند. آنچه که از آن تعجب ميکردم اين بود که آنان اهل بيت عليهمالسلام را با ذکر نام مورد فحش و ناسزا قرار ميدادند. آنان دشمني و کينهاي ديرينه نسبت به اهل بيت عليهمالسلام را در دل و روحشان قرار داده و آن را آشکارا در صحبتهايشان بيان ميکنند. همچنين در آن هواي سرد (در داخل سلولها دماي هوا بسيار سرد است) پدرم تحت شکنجه و ضربات در قسمتهاي مختلف جسمش قرار ميگرفت، آب سرد را بر روي وي ميريختند و او را جلوي باد سرد کولر قرار ميدادند. حتي در زمان شکنجه و بعد از مدت معيني دچار حالت لرز ميشد. در کنار وي ديگر برادران و معارضان نيز بودند و در ابتداي بازداشت قادر به ملاقات با آنها نميشد ولي صداهاي آنها که مورد شکنجه قرار ميگرفتند را ميشنيد و حتي اغلب آنها مورد شکنجه با شوک الکتريکي قرار ميگرفتند و بعضي از آنها و چه بسا اغلب آنها را لخت ميکردند تا به آنها ثابت کنند که هيچ کاري از دستشان برنميآيد و آنها را تحقيرکنند و اراده آنها را سست کرده باشند و احساس خواري و ذلت و تحقير را به آنها القا کنند.
اينها تنها نمونههايي از شکنجهها بود و حتي در روز جلسه محاکمه و صدور حکم نيز به يکي از سالنهاي دادگاه برده شده و آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند و آقاي عبدالهادي خواجه و شيخ حسن مشيمع جزو کساني بودند که بيش از سايرين مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. همانطور که پدرم نقل ميکند مزدوران آلخليفه در دادگاه وي را به همراه خود برده و بر زمين انداخته و با لگد به جان وي افتادند و حتي کفشهايشان را روي دهان وي قرار ميدادند تا او را تحقير کنند. آنان همواره بر اين موضوع تمرکز ميکردند. تمرکز بر توهين و ذليل کردن و تلاش براي سست کردن اراده.
چه حکمي براي پدر شما صادر شده است؟
حبس ابد حکمي بود که براي پدرم در دادگاه قرائت شد.
گويا بارها حکم حبس ابد براي پدر شما صادر شده بود؟ آيا اين موضوع صحت دارد؟
خير، اين اولين بار است که چنين حکمي براي پدرم صادر ميشود. البته همانطور که شما گفتيد تاکنون چندين بار دستگير شده و به زندان افتاده است.
از برادرتان محمد چه خبر؟ مقداري هم درباره شرايط وي در زندان توضيح دهيد.
برادرم محمد سال گذشته بازداشت و به يک سال حبس محکوم شد و بايد در همين روزها آزاد شود ولي همچنان به مدت سه ماه است که در سلول انفرادي به سر ميبرد و مورد شکنجه و آزار قرار ميگيرد.
جنابعالي چند سالي است که همراه با چندين نفر از رهبران معارض در لندن به سر ميبريد. آيا امکان بازگشت به بحرين براي شما مقدور است؟
خير. بنده هم به همان اتهاماتي که به پدرم نسبت داده شده؛ متهم هستم و به 15 سال حبس محکوم شدهام و چنانچه به بحرين برگردم قطعاً در همان ابتداي ورودم دستگير و روانه زندان ميشوم.
جوان آنلاین
انتهای پیام