( 0. امتیاز از )


آنچه رائج است ، اين است که بشر براي عبادت و معرفت خلق شد ؛ اين نيمي از هدف است ، نه تمام هدف . اگر کسي بگويد غرض خلقت ، عبادت و معرفت است ؛ غرض خلقت آن است که انسان وظيفه عبادي اش را انجام بدهد ، اين نيمي از سخن است .
زيرا اين حرف ها و مطالب از بخش پاياني سوره مبارکه ذاريات و طلاق استفاده مي شود ؛ در سوره ذاريات ،در آن آيه معروف ذکر شده است که غرض خلقت عبادت است ؛ ما خلقت الج نّ و النس لا ل يعبدون (1). در بخش پاياني سوره طلاق اينچنين ذکر شده است : الله الّذ ي خلق سبع سماوات و م ن الأرض م ثلهنّ يتنزّل الأمر ب ينهنّ ل تعلموا انّ الله علي کلّ ش يء قدير و انّ الله قد احاط ب کلّ ش يء ع لماً (2). يعني هدف آفرينش مجموعه نظام کيهاني آن است که شما موحدانه عال م به علم مطلق خدا و عال م به قدرت مطلق ذات أقدس له بشويد . از اين دو بخش آيات قرآني مي توان استفاده کرد که غرض خلقت،( عبادت ) است ، طبق آنچه در بخش پاياني سوره ذاريات آمده ؛ و غرض خلقت، ( معرفت ) است ، طبق آنچه در بخش پاياني سوره طلاق آمده که معروف هم همين است .
هر عمل غير عبادي ، سبب نرسيدن عامل به هدف خلقت
ولي با يک نظر جديد مي بينيد ، آنچه در بخش پاياني سوره ذاريات آمده ، اين نيست که بشر براي عبادت خلق شد . بلکه دو تا قضيه است ؛ يکي موجبه است ، يکي سالبه . يعني فقط براي عبادت خلق شد . آيه اين نيست که خلقت الج نّ و النس ل يعبدون ، آيه اين است : و ما خلقت الج نّ و النس لا ل يعبدون!
قهراً اين، دو تا قضيه است ؛ يکي موجبه است ، يکي سالبه . هدف هم دوچيز است ؛ يکي اينکه عبادت بکند ، يکي اينکه غير عبادت نکند ؛ کار غيرعبادي انجام ندهد . و چون آن سلب در سايه اين اثبات است ، مفيد حصر است ؛ يعني فقط بايد عبادت کند . بنابراين اگر کسي در 24 ساعت نمازش را بخواند ، نماز واجب و مستحب را بخواند ؛ و در ايام ماه مبارک رمضان روزه بگيرد و در ايام استطاعت، مکه برود ؛ بقيه را به کارهاي عادي بپردازد ، او به هدف خلقت نرسيد ! بقيه را عبادت نکرده است . اگر کسي 4 ساعت عبادت کند و 20 ساعت به کارهاي عادي بپردازد ، او به اين آيه عمل نکرده است . کسي به اين آيه عمل کرد که تمام 24 ساعت را عبادت کند ، ما خلقت الج نّ و النس لا ل يعبدون ؛ اين اصل اوّل .
( اطاعت ) خداي سبحان ، حقيقت « عبادت »
اصل دوّم آن است که منظور از اين عبادت ، اطاعت است ؛ نه عبادت يعني نماز و روزه . و عبادت هر چيزي ، تابع اطاعت و اطاعت هر چيزي برابر با دستور همان چيز است . اطاعت واجب هاي تعبّدي ، به قصد قربت است ؛ اطاعت واجب هاي توصّلي ، بدون قصد قربت تأمين است . عمده آن است که انسان در تمام نفس کشيدن ها و قيام و قعود، کاري انجام بدهد که رضاي خدا در آن باشد . کسب اگر مي کند ، براي اين نباشد که تکاثري پيدا کند ؛ بلکه براي کوثر باشد ، نه تکاثر ! کسب کردن ، مال به دست آوردن حرام نيست ؛ ولي اين در مسير خلقت نيست .
امّا يک وقت کسي کار مي کند ، تلاش مي کند در ( توليد ) ، قناعت مي کند در ( مصرف ) ؛ تا مشکلات جامعه را از نظر اقتصاد حل کند ؛ اين شخص در تمام 24 ساعت عبادت مي کند . وقتي هم که مي خوابد ، مي فهمد چگونه بخوابد . با وضو مي خوابد ، با دعا مي خوابد ، رو به قبله مي خوابد ؛ آن 8 ساعتش عبادت است . بسياري از خواب هاي خوب نصيب اينگونه افراد مي شود . خواب خوب بيشتر از يک درس يا يک سخنراني، آدم را متحوّل مي کند . بسياري از بزرگان از آن رؤياهاي صادقه متحوّل شدند .
يک وقت کسي پرخوري مي کند ، تا صبح مي خوابد ؛ اين معصيت نکرد ، ولي در مسير انساني پا نگذاشت . يک وقت کم مي خورد ، حلال مي خورد ، با دعا و رو به قبله مي خوابد ، خواب خوب هم مي بيند . آن خواب خوب براي پرورش جان او سهم تعيين کننده دارد . بنابراين اگر کسي تمام شب و روزش را در مسير دستور خدا قدم بردارد ، اقدام کند ؛ او به اين آيه عمل کرده است . اين هم آسان است و سخت نيست !
عبادت کردن و غير از عبادت کاري انجام ندادن ؛ دو وظيفه انسان
کسي درس مي خواند ، شبانه روز 10 ساعت درس مي خواند ؛ امّا نه براي اينکه کسي را فريب بدهد ، يا فريب کسي را بخورد ، و از اين عبا و ع مامه بهره سوء ببرد ، و خيال بکند اينجا بازار است و وارد تجارت مي شود ، و حرفه است ؛ اگر اينچنين بود اينچنين کرد ، اينچنين فهميد ؛ او در تمام قيام و قعود درس و بحثش دارد عبادت مي کند . چون جز خدا نمي انديشد ، و جز براي خدا کار نمي کند . آيه ، پيامش دو تا قضيه است . يعني انسان بايد عبادت کند ، يک ؛ و غير عبادت نکند ، دو . و ما خلقت الج نّ و النس لا ل يعبدون .
اگر چنين شد ، آنگاه بخش پاياني سوره مبارکه انعام شکل مي گيرد که وجود مبارک پيغمبر (ص) فرمود : نّ صلات ي و نسک ي و محياي و ممات ي ل لّه ربّ العالمين (3)؛ تمام شئون من براي رضاي خداست . اگر آب مي نوشم ، اگر قدم بر مي دارم ؛ غذا مي خورم ، به عنوان قوّ علي خ دمت ک جوار حي (4)غذا مي خورم . يک وقت کسي غذا مي خورد که به اشتهاي خود و به گرسنگي خود پاسخ مثبت بدهد . اين معصيت نکرده ، ولي در راستاي هدف قدم برنداشت .
يک وقت کسي کنار سفره مي نشيند ، با اين نگرش که قوّ علي خ دمت ک جوار حي ؛ خدايا ! توفيقي بده که با اين غذا خوردن، تواني پيدا کنم که در راه تو خدمت بکنم ، اين قدرتم را در راه تو صرف بکنم که اگر گفتي : خذوا ما آتيناکم ب قوّه (5)، من ا متثال کنم . اگر گفتي : و اع دّوا لهم ] ما استطعتم [ م ن قوّه (6)، من اطاعت کنم . من اين نيرو را در راه کار کردن براي تو صرف بکنم ؛ اين غذا خوردن مي شود در راستاي آن هدف . نگاه کردن ها هم همينطور است ، قيام و قعود همينطور است ، استراحت هم همين طور است . اگر کسي اينچنين بود ، يعني باور کرد که پيام پاياني سوره ذاريات اين نيست که هدف خلقت عبادت است ؛ پيام پاياني اين است که : هدف خلقت (فقط) عبادت است و لا غير ، آنگاه بخش پاياني سوره انعام براي او روشن مي شود که نّ صلات ي و نسک ي و محياي و ممات ي ل لّه ربّ العالمين. .
تجلّي ظهور کامل عبادت در تمامي شئون و احوال حضرت ولي عصر (عج)
اين مقدّمه کوتاه براي اين است که روشن بشود خلقت دو چيز مي طلبد ؛ يکي داشتن وليّ الله مطلق که خليفه خداست و اينچنين است ، يکي برنامه خلافت و ولايت و حکومت جهاني آن خليف الله که مردم را به کدام سمت و سوي رهبري مي کند . وجود مبارک ولي عصر (أرواحنا فداه) طبق زيارت آل ياسين اينچنين است ؛ او مصداق کامل اين آيه است . هم به بعد سلب اين آيه به خوبي عمل کرده ، هم به بعد اثبات اين آيه عمل کرده ؛ هم عبادت کرده و هم غير عبادت ،کاري انجام نداده ؛ هم اطاعت کرده ، و هم غير اطاعت کاري را انجام نداده .
شما مي بينيد در زيارت آل ياسين ، ما به پيشگاه امام زمان (أرواحنا فداه) عرض ادب مي کنيم ، مي گوئيم : سلاأ علي آل ياسين (7)، بعد او را به عنوان مفسّر ، مبيّن ، ترجمان و دليل اراده خدا ياد مي کنيم . يعني هم تو ترجمان و مفسّر و مبيّن آيات علمي خدائي ، هم مظهر اراده تکويني ذات أقدس لهي .
سلام گفتن بر تک تک شئون و حالات امام عصر (عج)
آنچه که در صدر زيارت آل ياسين آمده ، به منزله متن است ؛ بعد اين متن شرح مي شود . مي گوئيم : اينکه ما عرض مي کنيم شما دليل اراده حقّيد ، ترجمان حقّيد ، تالي آيات حقّيد ، داعي لي ک تاب الله ايد ؛ اين، اختصاصي به ساعت سخنراني و درس و بحث شما ندارد ؛ جميع شئون شما اينچنين است . لذا السّلام عل يک ح ين تقرء و تبيّن ، السّلام عل يک حين تقوم و تقعد (8)؛ سلام بر تو آن وقتي که قرائت مي کني ، تبيين مي کني ، تلاوت مي کني ، تفسير مي کني ؛ سلام بر نشستنت و برتو در حال نشستن ؛ سلام بر ايستادنت و بر تو آنوقتي که مي ايستي . يعني ما بر تک تک شئون تو سلام مي کنيم ؛ براي اينکه نشستن تو براي خدا ، ايستادن تو براي خدا ، آنوقتي که مي نشيني يا بر مي خيزي براي خدا !
محوريت تمامي اعمال و افعال انسان کامل بر رضاي خدا
اينکه همه ما موظّفيم به پيشگاه وليّ مان سلام عرض کنيم ، بعد عرض مي کنيم : آنوقتي که مي نشيني ، سلام ما بر شما ؛ آنوقتي که مي ايستي ، سلام ما بر شما ؛ براي آن است که نشستن او ل لّه است ، و ايستادن او ل لّه . و اگر وجود مبارک پيغمبر (ص) درباره سبطي نبيّ الرّحمه و سيّدي شباب اهل الجنّه الحسن و الحس ين (عليه ما السّلام) فرمودند : نّ الحسن و الحس ين ا مامان قاما او قعدا (9)، به همين معناست . يعني نشستن آنها ل لّه است ، برخاستن آنها ل لّه است ، جنگ آنها ل لّه است ، صلح آنها ل لّه است ، سکوت آنها ل لّه است ، نطق آنها ل لّه است .
سخنراني آيت الله جوادي آملي (دامت برکاته) در ديدار با جمع کثيري از طلاب ، فضلاء ، دانشجويان و اقشار مختلف مردم قم به مناسبت ميلاد حضرت ولي عصر (عج) قم ؛ دفتر مقام معظّم رهبري ـ 1381
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) ذاريات / 54 (2) طلاق / 12 (3) انعام / 162 (4) مفاتيح الجنان / دعاي کميل(5) بقره / 60 (7) مفاتيح الجنان / زيارت آل ياسين (8) مفاتيح الجنان / زيارت آل ياسين (9) بحار الأنوار / 36 / 289

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر