( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: «کفر» در لغت به معنای پوشاندن و مخفی کردن است که در مقابل شکر و سپاس‌گذاری قرار دارد، و «کفر نعمت» به معنای شکر نکردن احسانی است که به انسان می‌شود.[1] از این رو عاقبت و آثار کفر نعمت را به دو صورت کلی می‌توان بررسی کرد. یکی از آن جهت که موجب از دست دادن منافع و فواید شکر نعمت خواهد شد؛ دوم ضررها و مشکلاتی که از ناحیه خود کفران نعمت به انسان می‌رسد.
الف. در بخش اول باید گفت؛ یادآوری نعمت‌‏های مادی و معنوی برای ایجاد انگیزه مثبت برای شکر و انگیزه منفی نسبت به کفران و ناسپاسی، از سنّت‌‏های الهی است که توسط پیامبران(ع) اعمال می‌‏شود؛ نظیر آنچه حضرت هود(ع) به قوم خود، یعنی عاد[2]، حضرت صالح(ع) به قوم خود، یعنی ثمود[3] و حضرت موسی(ع) به قوم خود یعنی بنی‌‏اسرائیل[4] فرمودند.
نکته‌ای که در این‌جا وجود دارد آن است که اصرار خدای سبحان و سفارش به شکرگذاری برای آن است که انسان در سعادت باقی بماند؛ زیرا انسانی که به یاد نعمت خدا نبوده و در اندیشه ولی ‏نعمت خود نباشد نعمت را در راه باطل صرف می‏‌کند و در نتیجه سعادت خود را از دست خواهد داد.
توضیح این‌‏که، خدای سبحان هم طبع اوّلی انسان را (که غیر از فطرت است) به او تفهیم می‌‏کند و هم سنّت خود را گوشزد می‌نماید؛ درباره طبع اوّلی انسان می‏‌فرماید: «طبیعت انسان بر سوء استفاده است؛ هم نعمت‌‏ها را کرامتی برای خویش می‌‏پندارد،[5] و هم نعمت سبب سرکشی و روگردانی او می‌‏شود.»[6]
درباره سنّت ثابت خود نیز می‏‌فرماید: «هر کس از نعمت الهی سوء استفاده کند، خدا نعمت را تغییر می‌‏دهد.»[7]
به هر تقدیر، خدای سبحان برای این‌‏که انسان به کیفر تغییر نعمت مبتلا نشود، پیوسته با تعبیرهای گوناگون به او گوشزد می‌‏کند که به یاد نعمت حق باشید؛ گاهی با تعبیر «اذکروا» و گاهی با لفظ «اشکروا».[8]
روشن است که ذکر و شکر نعمت و یادآوری و بازگویی آن، اگرچه مفهوماً از هم جدا هستند، ولی مصداقاً در کنار یکدیگرند؛ چراکه ذکر نعمت و یادآوری آن، زمینه شکر نعمت را فراهم می‌‏کند و مقدمه‌‏ای برای بجا صرف کردن آن است.
ب. عواقب و مضرات کفران نعمت: کفر نعمتی که در آیات و روایات آمده، گاهی در مقابل نعمت‌های الهی است و گاهی در مقابل احسان و نیکی دیگران به انسان که آثار این دو متفاوت است.
عواقب کفر نعمت‌های الهی متعدد است که در قرآن به چند مورد آن اشاره شده است:[9]
1. هلاکت و نابودی کسانی که نعمت را کفران می‌کنند: «و این به شیوه خاندان فرعون بود و کسانى که پیش از آنها بودند. آنها آیات پروردگارشان را تکذیب کردند و ما به کیفر گناهانشان هلاکشان کردیم و خاندان فرعون را غرقه ساختیم، زیرا همه ستمکار بودند».[10]
2. تبدیل نعمت به نقمت و بلا، چنان‌که خداوند فرموده‌اند دست و پا و زبان و مال و فرزندش به ابزاری برای گرفتار شدن وی به عذاب مبدل می‌‌‏گردد و در این حال اگر مهلتی به آنان داده شود، در جهت کیفر سخت آنان خواهد بود.[11]
3. زوال نعمت و یا تغییر آن: در حدیث آمده است مردى از امام صادق(ع) در مورد آیۀ «فَقالُوا رَبَّنا باعِدْ بَینَ أَسْفارِنا وَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ» سؤال کرد. امام(ع) در جواب فرمودند: «این جماعت، گروهى بودند که چند روستای به هم پیوسته داشتند و اهل آنها همدیگر را مى‏‌دیدند، و نهرهاى روان و مال‌‏هاى زیاد داشتند. اما نعمت‌‏هاى خداى عز و جل را ناسپاسى نمودند، پس خداوند متعال نعمت‌هایی که در اختیار آنها بود را تغییر داد و سیل عَرِم را به سوى ایشان فرستاد که به سبب آن روستاهایشان را غرق کرد و خانه‌‌‏ها را خراب نمود و مال‌‏هاى ایشان را از بین برد، و به جای آن باغ‌ها، دو باغ که حاصل آن میوۀ بدمزه اراک و کنّار بود، به آنها داد. بعد از آن فرموده است: «ذلِکَ جَزَیناهُمْ بِما کَفَرُوا وَ هَلْ نُجازِی إِلَّا الْکَفُورَ»؛ یعنى این عذاب عاجل، پاداش دادیم ایشان را، به سبب آن‌که کفرانِ نعمت ورزیده، بر رسولان ما کافر شدند، و آیا جزا مى‌‏دهم، مگر کفور را».[12]
جا دارد در این‌جا به این نکته اشاره کنیم که این عذاب، از اقتضاى عمل گنه‌کاران ناشى مى‌‏شود نه از ناحیه خداوند؛ چرا که از ناحیه او جز رحمت و نعمت ناشى نمى‌‏شود. در قرآن کریم آمده است: «ما یفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِکُمْ إِنْ شَکَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ»،[13] و «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ».[14] از این دو آیه به خوبى بر مى‌‏آید که اگر خداوند گنه‌کاران را عذاب مى‏‌کند، به اقتضاى ربوبیتش نیست، و عذاب او به افراد معینى تعلق مى‌‏گیرد که همان کسانی‌اند که نعمتش را کفران کرده‌‏اند. پس عذاب او مستند به گنه‌کاران است نه به او. همچنین از آیات کریمه قرآن بر مى‌‏آید که اصولاً عذاب همان فقدان رحمت است، همچنان‌که نقمت، عدم بذل نعمت است و این محروم کردن نعمت و رحمت، جز در مورد افرادى که به خاطر کفر و گناه استعداد رحمت و نعمت را از دست داده‏‌اند، تحقق پیدا نمى‌‏کند.[15]
در مورد عاقبت کفران احسانی که غیر خداوند به انسان نموده است، حضرت رسول(ص) فرمود: «هر کس که به او احسان شود، باید جزاى آن‌را بدهد، اگر نتوانست باید آن‌را ستایش کند و اگر چنین نکرد کفران‏ آن نعمت را نموده است».[16]

[1]. ر. ک: ابن درید، محمد بن حسن‏، جمهرة اللغة، ج 2، ص 787، نشر دار العلم للملایین‏، بیروت‏، چاپ اول‏.
[2]. اعراف، 69.
[3]. اعراف، 74.
[4]. مائده، 20.
[5]. فجر، 15.
[6]. اسراء، 83.
[7]. انفال، 53.
[8]. ضحی، 11.
[9]. این نکته حائز اهمیت است که بر اساس آیۀ 55 سوره نحل، کفر نعمت‌های الهی هدف و غایت مشرکان از شرک به خداوند متعال معرفی شده است. علت این امر آن است که اشتغال به محسوسات و مادیات، مادی‌گرى و دلبستگى به اسباب ظاهرى را در دل‌های مشرکان ملکه قرار داده، و آن ملکه پردۀ ضخیمى میان آنان و معرفت فطری آنها شده و توحید ربوبی را از یادشان برده است. آنها در برخورد با هر نعمتى سبب ظاهرى آن‌را به یاد مى‌‏آورند و به یاد مسبب اسباب یعنى خداى تعالى نمى‌‏افتند، و قهرا در برابر همان اسباب، خاضع گشته و از انقطاع آنها نگران مى‌‏شوند، ولى در برابر خدا نه خضوع دارند و نه خشوع بلکه و به همین دلیل به او و فرامین او کافر می‌شوند. پس کفر و شرک به خداوند، کفران نعمات او نیز می‌باشد (به علت غایتی که دارد) و نتیجۀ این کفران بسیار سنگین و دردناک است به گونه‌ای که خداوند متعال می‌فرمایند: «فتمتعوا فسوف تعلمون»[9] یعنی «از این نعمات بهره ببرید که بعدا خواهید فهمید».
[10]. انفال، 54.
[11]. توبه، 55؛ آل عمران، 178.
[12]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 3، ص 678 – 679، دار الحدیث، قم، چاپ اول، ‏1429ق.
[13]. «اگر سپاس دارید و مؤمن باشید خدا را با عذاب شما چکار». نساء 147.
[14]. «و اگر سپاس دارید افزونتان دهم، و اگر کفران کنید عذاب من بسیار سخت است». ابراهیم، 7.
[15]. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 274، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[16]. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 5، ص 296، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1408ق.

منبع:اسلام کوئست

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر