( 0. امتیاز از )


«میهمانی در خواب یعنی چه، میهمانی در بیداری یعنی چه؟ چرا ما را به هر لحظه میهمان می‌کنند که انفاسکم فیه تسبیح (1). دمی که برمی‌دارید تسبیح حق است؛ این یعنی چه.
مگر چه خبر است؟ مگر کجا می‌خواهیم برویم؟ مگر چه شده که این‌طور میهمانی منظم و مرتب لحظه‌ای که هیچ لحظه ما را به حال خودمان رها نمی‌کنند، برایمان فراهم می‌کنند، مگر چه شده؟ کجا می‌خواهیم برویم؟ چه خبر است؟ خب بالاخره آدم می‌خوابد دیگر. در خواب هم آدم میهمان باشد، آن هم میهماندارش خدا؛ این یعنی چه؟! چه خبر شده؟ فرشتگان باید مواظب ما باشند که ما خوب بخوابیم. این یعنی چه؟ صحبت آن است که ماییم و این اندیشه‌های 70، 80 ساله‌مان. ماییم و خاطرات 70، 80 ساله ما. ماییم و اعمال و گفتار و رفتار 70، 80 ساله ما. آن وقت یک اردویی از خاطرات است! آدم را که رها نمی‌کند، آدم با این خاطرات چه بکند؟ اگر خدای ناکرده طی این 70، 80 سال بیراهه رفته باشد، آنگاه چه کند؟ جهنم که هست، حرفی در آن نیست. بهشت هم که هست، حرفی نیست، اما سوخت و سوز جهنم 2 قسم است؛ یک قسمش را ما نمی‌فهمیم با چه گرم می‌کنند، اما یک قسمش را قرآن بخوبی روشن کرده. یک جایی که بخواهند یک کسی را بسوزانند یا چیزی را بسوزانند، 3 عنصر محوری لازم است. مثلا در این کارخانه ذوب آهن وقتی بخواهند یک چیزی را گداخته کنند، 3 چیز لازم است؛ کوره، مواد اولیه مثل زغال سنگ و ماده انفجاری. آن آهن‌ها را می‌آورند اینجا گداخته می‌کنند و بعد.... جهنم چطور است، آنها را خدا می‌داند! و اما این 3 بخش را خیلی شفاف و روشن برای ما عنوان کرده است. فرمود: جهنم یک جایی است. هر جا هست معلوم می‌شود که ما یک جهنم منقولی هم داریم که فرمود: ما جهنم را می‌آوریم، و جیء یومئذ بجهنم (2). معلوم می‌شود که جهنم آوردنی است! آن جهنمی که منقول نیست و سر جایش هست، آن کجاست ما نمی‌دانیم، اما این جهنم منقول که می‌آورند، این را ما می‌فهمیم.
خب این جهنم هیزم می‌خواهد! هیزم جهنم کیست؟ فرمود: آدم‌های فاسد و اما القاسطون فکانوا لجهنم حطباً (3).
قاسط از قسط است؛« قسط» یعنی ظلم، این قاسطین در قبال ناکثین و مارقین. اینها هیزم‌های جهنمند. پس معلوم شد که مواد اولیه‌اش همین افراد ظالمند. حالا این مواد اولیه را جمع کردند، این هیزم‌ها را جمع کردند؛ آن تی‌ان‌تی، آن کبریت، آن بنزینش کیست؟ فرمود: اینها ائمه کفرند. مثل فرعون، مثل هیتلر و مثل صدام... اینها که وسیله آتش را در دنیا فراهم می‌کردند، اینها را می‌گویند: «وقود». وقود یعنی ما توقد به النّار. کبریت را می‌گویند: وقود. در این روستاها قبلاً بود، الآن هم هست؛ آنجا که با هیزم زندگی می‌کردند، در آتشکده‌ها هم بود. بعضی از چوب‌هایی بود که به این زودی آتشش خاموش نمی‌شد. اینها را که مشتعل می‌کردند، مدت‌ها در آن اجاق بود یا در کوره بود که چوب‌های بعدی را با آن مشتعل کنند و بسوزانند.
به اینها می‌گفتند: وقود. فرمود: اتّقوا النّار الّتی وقودها النّاس و الحجاره (4). حالا آن سنگ‌هایی که با او بت درست کردند، آنها را می‌پرستیدند، آنها می‌شوند وقود النّار؛ و یک عده آدم‌هایی هستند که اینها هم آتش‌گیره‌های جهنمند. همین‌ها بودند که در دنیا آتش روشن می‌کردند. نمونه این آتش‌گیره‌ها کیست؟ در سوره مبارکه آل عمران فرمود: کدأب آل فرعون(5). می‌خواهی آتش‌گیره‌های‌جهنم را بدانی، اینها همان‌هایی هستند که در دنیا آتش روشن می‌کردند. پس مواد اولیه و چوب‌هایش افراد ظالمند. آن وقود و آتش‌زنه و آتش‌گیره‌ها و اینها هم رهبران ظلمند، کدأب آل فرعون. بعد بقیه تبهکارها را می‌اندازند، اینها یلقون فی‌النّار فهم یسجرون(6) هستند. این در بخش سوم از آیات است؛ اینها مسجور می‌شوند، مشتعل می‌شوند. حالا معلوم شد که ما یک جهنم متحرکی هم داریم و انسان در این خاطرات 70، 80 ساله‌اش دارد می‌سوزد و دست و پا می‌زند. کار به این آسانی‌ها نیست! برای اینکه ما تمام نعمت‌های الهی را نمی‌بینیم...اینکه گفت: ابر و باد... سخن از ابر و باد و مه و خورشید و فلک نیست؛ همه ملائکه در کارند، مدبرات عرش در کار است. همه دست به هم می‌دهند تا یک انسان زندگی کند. حالا خدای ناکرده انسان در کنار این سفره‌های عظیم بنشیند و رهاوردی نداشته باشد! یک زمان حضرت امام‌(ره) در مسجد اعظم در پایان سال تحصیلی نصیحت می‌کردند؛ این روایت را فرمودند که در روایات اخلاقی ما آمده عده‌ای در قیامت، زبان‌هایشان به قدری دراز می‌شود که افراد عادی روی این زبانشان پا می‌گذارند و می‌روند. بعد فرمود: تعجب نکنید! آنکه امروز زبانش آنقدر دراز است که آبروها را می‌ریزد، این دراز بودن زبان در ریختن آبروی دیگران در قیامت به آن صورت ظهور می‌کند... پس ما با یک جهان عظیمی روبه‌رو هستیم، یک کار مهمی داریم! در قرآن کریم فرمود: عمّ یتساءلون، عن النّبا العظیم(7). خبر مهم؛ وقتی چیزی را خدا به عنوان خبر مهم بداند، معلوم می‌شود خیلی مهم است! قل هو نبو عظیم انتم عنه معرضون(8). کتاب عقد الفرید مال ابن‌اثیر است. اینها 3 تا برادر بودند؛ هر کدام یک کار علمی قابل عرضه‌ای ارائه کردند؛ یکی تاریخ ابن‌اثیر نوشت، یکی مسائل ادبیات نوشت و یکی هم تفسیر و اینها نوشت. این بزرگوار نقل می‌کند که عده‌ای روی لوح قبر مشایخشان می‌نوشتند: قل هو نبو عظیم انتم عنه معرضون. چون قبر آنها بالاخره پیام داشت. آدم لوحی که تهیه می‌کند، باید پیام داشته باشد؛ عصاره زندگی آن شخص باشد، یا یک آیه‌ای، یا یک شعری یا یک دعایی، یک مناجاتی که وقتی کسی به زیارت اهل قبور می‌رود و یک لوحی را مطالعه می‌کند، متنبه شود و یک چیزی بفهمد. می‌نوشتند، قل هو نبو عظیم انتم عنه معرضون. فرمود: اینجا خبرهای مهمی است، شما از آن اعراض می‌کنید. نمی‌دانید اینجا چه خبر است! پس معلوم می‌شود خیلی جای مهمی ما
می‌خواهیم برویم... ».
سخنان آیت‌الله جوادی آملی در جلسه درس اخلاق؛ قم ـ
 

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر