( 0. امتیاز از )


متن يکي از سخنراني حجت‌الاسلام والمسلمين پناهيان خطيب تواناي کشورمان را منتشر کرد که در ذيل مي‌آيد:
اينکه فردا از کنار شما چه ماشين‌هايي عبور کند و يا چه رفقايي را در همسايگي درس و زندگي پيدا کنيد؛ با چه کساني مواجه شويد که با شما مهربان برخورد کنند يا نامهربان،و يا اينکه توجه شما به چه چيزايي به جلب شود؛ اينها هيچ کدام تصادفي نيست. حتي اينکه هنگامه صبح و در مسير به حديث روي ديوار توجه کند. يا فکر کردن در خصوص تاثير مثبت يا منفي بودن مطلبي که بنا داريم با دوستان خود در ميان بگذاريم. اينها همه مقدراتي است که از قبل تعيين شده و بر اساس حکمت خداوند متعال متناسب با شخصيت و زندگي، دارايي هاي دروني و بيروني، براي ما تنظيم مي‌شود.
قدر مقدرات را کسي مي داند که بفهمد هيچ وقت تصادفي زندگي نکرده و نخواهد کرد. مقدرات براي کسي مهم است که فقط اتفاق هاي مهم را جز مقدرات ندانسته و تمام جزئيات زندگي رو جزء مقدرات زندگي خودش حساب کند.
متاسفانه خيلي ها به مقدرات خود، اهميت نمي دهند و در محضر خداوند عالميان التماس نمي کنند؛ چون زندگي را مثل سنگي که از بالاي کوه رها شده و تصادفا حرکتي نامعلوم دارد تا به مقصد برسد، تصور مي کنند در حالي که اين طور نيست.
يک لقمه نان و يک قطره آب شما مقدر هست.
تمام قطرات آبها و غذاهايي که انسان استفاده مي کند منظم است. نمي شود قطره هاي آب بلا تکليف بماند. بايد روش دستور صادر شود.
ذرات عالم هستي نمي توانند بدون تکليف باشند.
اضافه کنيد ذرات اکسيژن و هوايي که تنفس مي کنيم، لحظه هاي سلامتي و لحظه هاي دردي که با آنها مواجه مي شويم. آروم و خرامان در حال راه رفتني، ناگهان پات مي خوره گوشه ديوار درد ميگيره؛ اينها اتفاق هايي است که همه از قبل براي تو طراحي شده است و وقتي مي گويند شب تعيين مقدرات است، يعني چنين شب باعظمتي.
تو يه لحظه، امشب خدا مقدرات سال آينده شما رو تنظيم ميکند. وقتي مقدرات را تنظيم کرد، در طول سال هر چه ميخواهي دست و پا بزني، دست و پا بزن که ديگر فايده ندارد. محدوده آزادي شما در سال آينده تحت سيطره مقدرات شماست. يعني اول مقدرات معين مي شود بعد حيطه آزادي و اراده شما را مشخص مي کنند.
اگر فلان کار را انجام دهد يا اگر دعا بخواند يا اگر کار خير انجام دهد يا اگر کسب روزي حلال کند، ارزشي بيش از قبل خواهد يافت.
لا جبر ولا تفويض و لکن امر بين امرين. الان و در شب قدر آن قسمت جبري زندگي ما مشخص مي شود. شما براي اينکه بتوانيد خوب زندگي کنيد؛ اين طور از خدا بخواهيد که خدايا ! اون قسمت مقدرات زندگي منو طوري تنظيم بکن تا بندگي تو برام راحت باشه، تا زندگي براي من راحت باشه. بعضي ها به خاطر دنياي خود از مقدرات الهي مي ترسند و هيبت امشب، آنها را فرا مي گيرد در حالي که بعضي به خاطر آخرت خود امشب به درگاه ايزد يکتا پناه مي برند.
مي دونم هر چي هست تو قلم امشبه.
اگر تنبلي مي کنيم براي عبادت، خدايا مي دوني که من ضعف دارم، خدايا سال آينده را براي من طوري بنويس که اين تنبلي من نابود شود. اين دعاها و حرفا را امشب بايد بزني!! نه فردا و پس فردا و بعد از ماه رمضان. آن موقع مقدرات تو بسته و تمام شده. ملائکه به چنين شخصي مي خندند و مي گويند تو اين حرف ها را بايد شب قدر مي گفتي. بعضي ها اصلا حواسشون نيست که لحظه لحظه زندگيشون طراحي شده از طرف خداست. براي خدا هم اين مقدوره که لحظه لحظه زندگي همه را مشخص و بعد همه را رها کند تا زندگي کنند!!
پسري دوچرخه سوار است، صبح با ماشيني تصادف مي کند. پاي پسرک صدمه مي بيند. به بيمارستان منتقل مي شود. گويي خدا اين وسط براي بيست نفر برنامه ريزي کرده.
اول اين پسرک که فلان جرم را انجام داده بود من خواستم اين چوب را بخورد.
راننده ماشين براي ماشين خود صدقه نداده بود، ديگري حسد کرد نسبت به راننده و اين بايد در اثر اين حسادت ها و تعامل ها و قوانيني که خدا بين آدم ها گذاشته اين لطمه رو ببيند تا حالش جا بياد.
پدر پسر بايد در جايي مالش را انفاق مي کرد، انفاق نکرد و اين جوري حالا مي ريزه تو جوب آب.
مادر پسر، بچه ي همسايه را سرزنش کرد و دل مادر آن بچه شکست و حالا نوبت دل سوزي اوست.
بقالي رو مي‌خواستم امتحانش کنم ببينم وقتي کسي جلوي او به زمين بخورد چه طور دست گيري مي کند، چون پسر اين بقال قراره همين الان يه جاي ديگه زمين بخوره و بر اساس اين، اون جا را تصميم بگيرم.
چه کسي مي‌بره درمانگاه. براي اون هم يه حساب مفصل جداگانه.
براي تمام کادر بيمارستان هم يه حسابي هست سر همين قصه.
آخر مايي که تمام لحظات زندگيمون دست خداست و اين قدر بيچاره ي خدا هستيم، امشب مي توانيم پلک روي هم بگذاريم؟ به ما مي گويند امشب قراره همه چيز مقدر شود؛ آدم اصلا تا صبح ماته که کاري از او بر نمياد جز اينکه بياد در خونه خدا ببينه چه تصميمي مي خوان براش بگيرن. اگه کسي توجه به تقدير پيدا کنه با همين انگيزه مياد در خونه خدا که بفهمه خدا چه تصميمي مي خواد براش بگيره !!!
تازه بعضي از اين تقديرايي که براي ما نوشته مي شه در تمامي عمر ما تاثير گذاره. بعضي از اتفاقات، سال آينده براي شما خواهد افتاد و با همين يک امضا که در شب قدر براي شما مي کنند تمام عمر شما تحت الشعاع قرار ميگيره. امشب دستاتو بالا ببر و سر آن اتفاقات، تاثير بگذار و کل عمرت را تحت الشعاع قرار بده .
براي بعضي‌ها هم امشب مي‌نويسند، سال آخر عمر شريف اوست.
حالا ببينيد خدا امشب چه کار مي‌کند. خدا امشب براي بعضي از رفقاي خودش تصميم ميگره ، اين رفيق منه اگه زياد بهش پول بديم مي ترسم خراب بشه. يه مقدار تنگي براش بگيرد، من نمي خوام اين رفيقم خراب بشه.
براي اين يکي رفيقم امکانات بنويسيد چون اگه تو تنگي قرار بگيره از در خونه من دور مي شه.
براي اون يکي يه سفر کربلا بنويسيد. ديديد امسال چه جوري محرم آمد در خونه من.
برا اين يکي يه سفر حج بنويسد. امسال مي خوام اونجا ببينمش.
آيا خدا اين تصميما رو بي حساب ميگيره ؟
نه امشب خدا بخواد از هر کي انتقام بگيره، مي گيره و به هر کي بخواد مهرباني کنه امشب مي کنه.
شب قدره ديگه...
حالا چرا خدا اين تصميما رو ساليانه مي گيره؟ چون سال به سال منتظر اعمال تو مي مونه ببينه تو امسال چه کار مي کني و بر اساس کارايي که انجام مي دهي سال آينده ات را تنظيم مي کنه.
در گذشته چه کار کردي؟ سال بعد را خدا بر اساس سال قبل مي نويسه. حالا بريم درخونه خدا. به علي مرتضي قسم بديم . خدايا قصور ها و لغزش هاي گذشته ما را در نظر نگير . العفو...العفو.
به طواف کعبه رفتم به درون رهم ندادند
که تو در برون چه کردي که درون خانه آيي؟
ما دوتا نگراني امشب داريم.
يکي اينکه خدا با گذشته ما چه کار مي کنه . دوم اين که خدا با آينده ما چه کار خواهد کرد.
خدايا امشب مي دوني چرا آمدم در خونه تو و ذکر مي گم، آخه امشب مي خواي مقدرات من را رقم بزني. من از روي ترس به تو پناه آوردم. آمدم ذکر تو بگم که آروم بشم که الا بذکر الله تطمئن القلوب.
اصلا اگر اشک کسي هم جاري نشد عيب نداره. مي گه خدا من از نگراني زبانم بند آمده و اشکام خشک شده. فقط تا صبح در اثر اين دو نگراني در درگاه تو مي ايستم و منتظر لطفت مي مونم ... براي بعضي ها امشب آخرتشون را هم رقم مي زنه. خدا مي گه امشب برا اين يه کاري کنيد که از در خونه من بره. ديگه نمي خوام ببينمش. سال گذشته يه کار زشتي انجام داد که امکان نداره ببخشم. بنويسيد که از در خونه من دور و دورتر بشه.
معمولا هم اين مقدراتي که هست هيچ دستي نمي خوره. يه گوشه هايي از اون رو مي شه تغيير داد اما يا با يک جنايت بزرگ يا به يک عبادت خيلي بزرگ مي شه گوشه هايي از اين مقدرات رو تغيير داد. اما ما معمولا زندگي عادي خودمون را داريم و هر چي برامون بنويسن همونه... .
امسال يه معلم سخت گير براي اين بنده ام بگذاريد.
ملائکه وقتي دارند مي نويسند چون ما را مي شناسند مي گند خدا اين روفوزه مي شه با اين معلم. اين طاقتشو نداره!!!
همه چيز امشب رقم مي خوره. تو فردا چي مي خواي بگي؟
حالا وقتي اين چيز ها رو به آدم بگن آدم مي تونه بخوابه؟
مياد پشت در خونه خدا مي ايسته وقتي مي گن برو استراحت کن، مي گه نمي تونم، نگرانم، اونجا دارند براي آينده من تصميم مي گيرند.
بعضي ها فکر مي کنند امشب شب گريه است؛ نه. اصلا تو بيا در خونه خدا فقط بايست. بگو خدا نمي توانم. سر به سجده بگذار تا صبح ناله بزن. نماز بخوان. راه برو. قرآن رو به سر بگير. بگو خدا نگرانم. خدا را به ائمه معصومين قسم بده.
به خودش قسمش بده......بک يا الله.....بمحمدٍ....بعلي.....
امشب عين صحراي محشر است. مي خواهند نتيجه اعمال ما را رقم بزنند. نتيجه اعمال سال گذشته ما را امشب رقم مي زنند و سال آينده ي ما را تعيين کنند. خب آدم نگران مي شه!
فقط فرقش با روز قيامت اين است که آن جا ديگر نمي توني حرف بزني و امشب تا حرف بزني به دهن تو لجام آتشين نمي زنند.
"ابکي لخروجي من قبري عريانا ذليلا خائفا "
اما خدا امشب به ماگفته من يه طرف قصه ام و امام زمانم يه طرف قصه... تو هم بنده من بيا ببينم تو چي ميگي!! خدا آيا حرف من را امشب قبول مي‌کني؟
با تو حرف بزنم اين يک ساله جبران مي شه؟ مي فرمايد عزيز من تو بيا!! امشب براي تو به اندازه 80 سال عبادت مي نويسم. فقط بيا..
خدايا بيش از 80 سال عبادت کردن از پس يک سال گناه کردن بر نمياد؟ گفتي ليله القدر خير من الف شهر!
خدايا من امشب براي علي تو سينه مي زنم تو بگو اين بنده 80 سال براي علي من سينه زده. نه خدا گويا تو براي آمدن من در خونت دنبال بهانه بودي. به من اجازه صحبت دادي. ارزش امشب را براي من بالا بردي. منو تشويق به آمدن کردي!

قال موسى (عليه السلام):
الهى اريد قربک، قال: قربى لمن استيقظ ليلة القدر، قال:
الهى اريد رحمتک، قال: رحمتى لمن رحم المساکين ليلة القدر، قال:
الهى اريد الجواز على الصراط، قال: ذلک لمن تصدق بصدقة فى ليلة القدر، قال:
الهى اريد من اشجار الجنة و ثمارها، قال: ذلک لمن سبح تسبيحه فى ليلة القدر، قال:
الهى اريد النجاة من النار، قال: ذلک لمن استغفر فى ليلة القدر، قال:
الهى اريد رضاک، قال: رضاى لمن صلى رکعتين فى لية القدر.

ترجمه:
خداوندا! مى‏خواهم به تو نزديک شوم، فرمود: قرب من از آن کسى است که شب قدر بيدار شود، گفت: خداوندا! رحمتت را مى‏خواهم، فرمود: رحمتم از آن کسى است که در شب قدر به مسکينان رحمت کند: گفت: خداوندا! جواز گذشتن از صراط را از تو مى‏خواهم فرمود: آن، از آن کسى است که در شب قدر صدقه‏اى بدهد. گفت‏خداوندا! از درختان بهشت و از ميوه‏هايش مى‏خواهم، فرمود: آنها از آن کسى است که در شب قدر تسبيحش را انجام دهد گفت: خداوندا! رهايى از جهنم را مى‏خواهم، فرمود: آن، از آن کسى است که در شب قدر استغفار کند: گفت‏خداوندا خشنودى تو را مى‏خواهم، فرمود: خشنودى من از آن کسى است که در شب قدر دو رکعت نماز بگذارد.
 
 

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر