رهنمودهاي معنوي آيتاللهالعظمي محمد تقي بهجت
صدای شیعه: خدا کند گرمي باطني و انس باطني به قرآن و دين و مقدمات و لوازم دينداري داشته باشيم و کتاب و عترت، ما را کافي باشد، تا حقانيت دين نزد ما يقيني گردد.
ـ در اطاعت اوامر الهي و نيز در معصيت و به فرمان شيطان و نفس بودن، امر داير است بين اينکه: با کسي که حيات و ممات، غنا و فقر و مرض و صحت... به دست اوست مجالست کنيم، يا با کسي که هيچ ندارد؟
ـ براي تسهيل طاعت و اجتناب از معصيت، راهي جز اين نداريم که متوجه شويم و يقين کنيم که: طاعت، نزديکي به تمام نعمتها و خوشيها و داراييها و عزتهاست. و معصيت، عبارت است از محروميت و ناخوشي و نداري و ذلت.
ـ اگر کسي طالب معرفت باشد و در طلب، جديت و خلوص داشته باشد، در و ديوار به اذن الله معلمش خواهند بود.
ـ ائمه(ع) ياد دادهاند که: به يقينيات عمل کنيم و هر جا يقين نداشتيم، توقف و احتياط نماييم.
ـ خوب است که انسان اسم خود را در هر کار خير بنويسد و خود را شريک گرداند؛ زيرا فرداي قيامت معلوم نيست کدام قبول و کدام رد ميشود.
ـ انسان چقدر به مرگ نزديک است و در عين حال، چقدر آن را دور ميپندارد و از آن غافل است! هر شب در عوالمي از بزرخ ميرويم که هيچ اختيارش دست ما نيست. با اين همه، اين گونه از مرگ غافل هستيم!
ـ خوشا به سعادت کسي که با حال خوب از دنيا برود و در آخرت، خوب مورد استقبال قرار گيرد!
ـ تمام نقص بشر، بر اثر پيروي نفس و دوري از تعاليم و متابعت انبياست.
ـ محال است کسي راه قناعت را پيشه نکند و به آنچه دارد راضي گردد! برعکس اگر کسي قناعت کند، مايحتاجش به او ميرسد، هر چند زياد باشد.
ـ آيا ميشود همان گونه که به هنگام گرسنگي و تشنگي، به آب و نان احساس احتياج ميکنيم، بلکه بيشتر از آن، براي رفع گرفتاريهاي اهل ايمان احساس احتياج به دعا براي آنان بکنيم؟
ـ آيا ميتوانيم سالم بار به منزل ببريم و در عين حال به امور مسلمانان و مؤمنين بيتفاوت باشيم؟! آيا امکان دارد بدون اهتمام به امور مسلمانان، به مقصود برسيم؟
ـ هيچ کاري نيست که احتياط در آن، پشيماني در پي داشته باشد.
ـ فقرا در کمبودها و فقر و ناداري، بايد صبر و شکيبايي داشته باشند؛ و بدانند که آنها هم از نعمتهاي ديگري برخوردارند که اغنيا برخوردار نيستند و ثروتمندان، بلاها و ابتلائات و گرفتاريهايي دارند که مستضعفان و محرومان ندارند!
ـ راحتي دروني و خوشي و آرامش دل، به داشتن وسايل رفاه و راحتي نيست، بلکه چه بسا وسايل رفاه، اسباب نگراني و ناراحتي و اضطراب دروني را فراهم کنند. تنها وسيله آرامش دل، ذکرالله است؛ ولي ما بر اسباب تکيه ميکنيم و از مسببالاسباب غافل هستيم.
ـ اگر بيتفاوت باشيم و براي رفع گرفتاريها و بلاهايي که اهل ايمان بدان مبتلا هستند دعا نکنيم، آن بلاها به ما هم نزديک خواهد بود.
ـ خدا به ما توفيق تنبه دهد که اگر در ابتلا و آزمايش قرار گرفتيم، بد را خوب و خوب را بد نبينيم. ما خرابيم، خدا کند بفهميم که خرابيم تا به فکر اصلاح و درمان برآييم!
ـ کمال انسان، به تقواست.
ـ اگر انسان تکاليفش را رعايت کند، از فرشته بالاتر است، و ديگر غصه نبايد بخورد.
ـ ائمه(ع) دعاها را در اختيار ما گذاشتهاند تا ما را غرق در نور ببينند.
ـ انبيا(ع) آمدهاند که ما را از دنيا و توجه به آن دور سازند.
ـ شيطان با ششهزار سال عبادت، عاقبتش آنطور شد، آيا ما ميتوانيم به خود مغرور شويم؟ به خدا پناه ميبريم!
ـ عُجب، کبر و حسد، مانع قبولي اعمال است؛ زيرا خداوند ميفرمايد: «انّما يتقبل الله من المتقين».
ـ چاره کار ما در يک چيز منحصر است: تکليف الهي را تشخيص بدهيم و بدانيم که چه کار را بايد بکنيم و چه کار را نبايد بکنيم!
ـ خدا ميخواهد ما هميشه با او بوده و به سرچشمه متصل باشيم و اين به نفع ماست.
ـ به هر عملي که به واسطه آن و از راه آن، حال ما مساعدتر است و توجه ما به خدا بيشتر است، بايد به همان بيشتر بپردازيم و خود را با آن، به ذکر و مراقبه و توجه به حضرت حق مشغول سازيم.
ـ با نور عقل ميتوان فروع و اصول دين را اثبات نمود. کساني که با قواعد و استدلالات عقلي مخالفند، از بيديني ترويج ميکنند؛ زيرا
«لا دين لمن لاعقل له».
ـ دينداري انسان وقتي معلوم ميشود که بر سر دوراهي دنيا و آخرت، و متابعت هواي نفس و شيطان يا بندگي رحمان قرار گيرد.
ـ واي بر ما اگر معنويت و روحانيت را مقدمه و وسيله رسيدن به ماديات و فانيات قرار دهيم!
ـ چقدر انسان مؤمن بايد مقيد باشد که خلاف يقين مرتکب نشود! حفظ دين، روي آتش راه رفتن يا آتش در دست گرفتن است.
ـ اگر بخواهيم محيط خانه گرم و باصفا و صميمي باشد، فقط بايد صبر و استقامت و گذشت و چشمپوشي و رأفت را پيشه خود کنيم تا محيط خانه گرم و نوراني باشد.
ـ خوشا به حال کسي که خطاي خود را ببيند، و به عيب خود توجه داشته باشد و عيوب ديگران را ناديده بگيرد و خود را کامل و بينقص نبيند.
ـ بايد باب توجيه خطا و اشتباه را به روي خود ببنديم و براي هر خطا، زبان به استغفار بگشاييم و اگر قابل جبران باشد، جبران کنيم.
ـ خدا ميداند که غذا چقدر در ايمان و کفر و اعمال خير و شر انسان مدخليت دارد. واي بر ما اگر در خصوص خوردنيها و نوشيدنيها از حرام اجتناب نکنيم! زيرا همين غذاهاست که منشأ علم و ايمان و يا کفر ما ميشود.
ـ خوردن غذاي شبههناک و نيز غذاي کسي که از حرام پرهيز ندارد، هرچند جايز است؛ ولي انسان را مريض و از عبادات محروم ميکند و يا سبب سلب توفيق ميشود.
ـ اگر ميخواهيد از ناحيه دعا به جايي برسيد، زبان حالتان اين باشد: تسليم خدا هستيم، هر چه بخواهد بکند، بنا داريم عمل به وظيفه بندگي کنيم.
ـ سپاسگزاري از نعمت، به معناي اطاعت خداست که موجب افزايش نعمت ميشود. کفران نعمت هم به معناي عصيان الهي و موجب عذاب از ناحيه او است.
ـ عدم انجام کارهاي خير از قبيل صدقات جاريه و ساختن بناهاي خيريه عام المنفعه، مساجد، حسينيه ها، حمامات، مدارس و بيمارستانها و...، از بيپولي نيست، از بيتوفيقي ماست!
ـ بلاهايي که بر ما وارد ميشود، تمام رحمت است؛ حداقل باعث تکفير گناهان ميشود.
ـ راستگويي، در ديدن رؤياي صادقانه و صفاي روح خيلي مؤثر است.
ـ باب رسيدن به کمالات و لقاءالله مفتوح است. حيف نيست اين مراحل را که از راه بندگي حاصل ميشود، نداشته و از آنها محروم باشيم؟!
ـ خداوند ايمان کساني را که در گرفتاريها ثابتقدم بمانند، تقويت ميکند تا هيچ ابتلايي آنها را از پا درنياورد و با ايمان و ذکر و انس با خدا از دنيا بروند.
ـ به چيزي غير از توکل و ياد خدا براي انسان، آرامش حاصل نميشود. و چيزي غير از اعراض از ياد خدا و غفلت، زندگي را تلخ و ناگوار نميکند.
ـ اي کاش هيچ بودن عالم امکان را درک ميکرديم و براي هيچ، اينقدر ارزش و اعتبار قائل نميشديم، و بر سر هيچ، اين همه با هم نزاع نميکرديم!
ـ موجبات خواطر و غفلت و نسيان از ياد و ذکر حضرت حق را خود ما فراهم ميکنيم... بر اثر محاسبه و مراقبه، عيب کار آشکار ميگردد.
ـ کساني که از مقداري معنويات برخوردار بودند، دنبال کشف و کرامت نميرفتند. کسي که از معنويات و معرفت خدا بهرهمند است، چه حاجت به کيميا دارد؟ چه کيميايي بالاتر از خداشناسي؟!
ـ انسان هر راهي را بدون پايبندي به قرآن و سنت برود، روز به روز تنزل ميکند. بايد هر روز موضع خود را مشخص کند که آيا اهل حق است و يا باطل و پيرو آن.
ـ ذکر، بالاترين کمال براي بشر است.