( 0. امتیاز از )

صدای شیعه: مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: شب علی(ع) غیر از شب ماست. شب علی(ع) خیلی تاریک است. او زهرا(س) را می‌شناسد. انوار را خوب طی کرده است. با آسمانها آشناست. او شب را خوب می‌شناسد. اصلاً علی(ع) خودش را شبرو می‌داند. فرمود: شبرو صبح می‌فهمد چه جور و چقدر راه رفته است. علی(ع) همه کارهایش شب بوده است. یعنی ناشناس بوده است. اشخاص بزرگ ناشناسند.

کار خالص کن، راه درست برو و کیفیت را بکن! شبرو این جور است. ممکن است در مورد شما حرفها و گفتگوهای بی جا باشد، ولی اعتنا به آنها نداشته باشد. صبح معلوم می‌شود شبرو چقدر راه رفته است. صبح قیامت معلوم می‌شود او چه خورشیدی شده است. این جا را روشن کرده است. آنجا بخل و مرض و حسد نیست. دیگران هم کیف می‌کنند.

قبض و بسط قلب مومن شب و روز است. گاهی مدت آن زیاد است و گاهی کم. هرچه جلو می‌رود شب او کم‌تر می‌شود. در ظهور قیامت، شب وجود ندارد. همه‌اش روز است. حزن و غم و غصه‌ها تمام می‌شود. به یک جا می‌رسیم که دیگر غم و غصه‌ای نیست. همه‌اش بهجت و سرور است. روز است، نور است و حیات. تاریکی‌ها را از بین می‌برد.

قیامت شب ندارد. شب مال دنیاست. تاریکی محض. الحمدالله خدا نجاتتان داد، روز شناس شدید. کفار اصلا روز ندارند، بهجت ندارند. نمی‌بینید خنده را درس می‌دهند. خنده را یاد می‌گیرند تا در اجتماع بتوانند راه بروند. آنها درس می‌خوانند تا لبخند را بیاموزند ولی در این جا این جور نیست، بلکه جلو خنده‌هاشان را می‌گیرند می‌گویند: زیاد گریه کنید. چرا این قدر می‌خندید؟!

شیعیان نمی‌دانند خدا چه نعمتهایی به آنها داده است. جلو خنده‌شان را می‌گیرند. گریه را دوست دارند. دیگران نه خنده دارند و نه گریه و نه لذت. آنچه را هم می‌بینی که مثلا بازی می‌کنند یا کارهای دیگر انجام می‌دهند برای تسلیت است.

از خودشان هیچ ندارند. مثل کسی که مرض بدی مثل سرطان دارد. جلو او کاری می‌کنند که خودش باشد. ترحم می‌کنند. این تفریح دنیا برای تسلیت آنهاست. در این دنیا یک لفت و لیسی برای خودشان درست می‌کنند. شیعیان و دوستان اهل بیت(ع) غیر از این عالم به عالم دیگری قائلند. به جای این که کلاس خنده بروند، تمرین گریه هم می‌کنند تا از این دنیا جان به در برند.

ان شاء الله خدا آن پشت پرده را همین جا نشانمان بدهد که چقدر سرور خوابیده است! چقدر علم و حیات خوابیده است! هر چیز خوب و زیبا که از این عالم رفته است در آن جا با شماست. در پشت پرده از انبیا و اولیا بگیرید. زیباهای خدا که در عالم آمدند و رفتند، همه آن طرف هستند.

گاهی می‌بینید کسی از بیچارگی‌اش می‌گوید، اما در او بهجت و سرور خوابیده است، یک جا گریه و ناله می کند و در عین حال که دارد غصه‌ها را می گوید و از خدا و پیغمبر می‌خواهد که کارها را سر و صروت بدهد، یک لبخند نشان می‌دهد. مومن وقتی درد دل پیش خدا و ائمه(ع) می‌کند نهایت لذتش را می‌برد.

لذا به دوستان و شیعیان مبادا ترحم کنید! اگر می خواهید کمک مالی بکنید نگویید بیچاره است. امام‌های ما این را دوست ندارند. نشنیده‌اید که حضرت صادق(ع) یک روز نشسته بود. مردی خدمت حضرت نشست و عرض کرد: یکی از شیعیان سر و وضعش خیلی خراب است؛ نان ندارد، پول ندارد،... کُلفَت‌مند است. اگر پول داشتیم کمکش می‌کردیم، و از این قبیل صبحت‌ها، به طوری که خیال می‌کرد حضرت را گریه می‌اندازد.

حضرت چهار زانو نشسته بود. یک مرتبه دو زانو شد و غضب کرد و یک نگاهی کرد و فرمود: پناه می‌بریم به خدا که کسی درباره دوست ما ترحم کند. ببینید چقدر دوستانشان نزد آنها عزیزند. ترحم به حیوانات خوب است، به کافر هم خوب است؛ اگر جا ندارد، لباس ندارد، غذا ندارد، به او بدهید. ثواب دارد. خداوند خیلی دوست دارد. اما به دوست اهل بیت منت سر می‌گیرند. اینها بزرگ و عزیزند؛ «سبحان ربک رب العزه عما یصفون و سلام علی المرسلین»این از اسرار محبت و ولایت است. مال شرافت ولایت ائمه(ع) است.

کتاب طوبی محبت – ص 79
مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر