مناجات شعبانيه
ترجمه استاد کريم زماني
صدای شیعه: اشاره: يکي از نغزترين و زيباترين ادعيه، «مناجات شعبانيه» است که روايت شده حضرت اميرالمؤمنين(ع) و امامان ديگر آن را در ماه شعبان ميخواندند. مرحوم امام خميني نيز بارها توجه همگان را به اين گنجينه عرفاني معطوف ساخت و از جمله فرمود: «مناجات شعبانيه از مناجاتهايي است که اگر يک عارف دلسوخته آن را شرح کند، بسيار ارزشمند است و محتاج به شرح است...»، «چه بسا مسائل عرفاني که در قرآن و همين مناجات شعبانيه هست که فلاسفه [و] عرفا تا حدودي ممکن است ادراک کنند، بفهمند عناوين را، لکن آن ذوق عرفاني چون حاصل نشده است، نميتوانند وجدان کنند»، «مناجات شعبانيه از مناجاتهايي هست که اگر انسان دنبالش برود و فکر در او بکند، انسان را به يک جايي ميرساند... همه ائمه هم به حسب روايت ميخواندند.» اينک متن ترجمه اين دعا به نقل از «زبده مفاتيحالجنان» چاپ انتشارات اطلاعات:
خداوندا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و آن دم که تو را خوانم، دعايم بشنو؛ و چون تو را ندا دهم، ندايم بشنو؛ و آنگاه که با تو راز گويم، به من رخ بنماي که [از همه] به سوي تو گريختهام و در پيشگاهت ايستادهام، نالان و زاران و بيبرگ و نوا، و به پاداشي که نزد توست اميدوارم.
و تو داني که در دل چه دارم و از نيازم آگهي و نهادم ميشناسي؛ و کار اين سراي و آن سرايم بر تو پوشيده نيست. [و تو داني] آنچه خواهم که به زبانم رانم و بنمايم و خواستهام گويم و آنچه براي سرانجام خويش بدان اميدوارم.
سرورا، سرنوشتم به دست توست و هر آنچه تا واپسين دم حياتم، نهان و عيان از من سر زند، تو داني. و کاستي و فزود و سود و زيانم تنها به دست توست نه دگري.
معبودا، اگر ناکامم گرداني، کيست که روزيام دهد؟ و اگر به خواريام کشاني، کيست که ياريام دهد؟
معبودا، از خشم تو و فرودآمدن کيفرت به تو پناه برم.
معبودا، اگر من سزاوار رحمت تو نيستم، تو خود سزاواري که مرا از مهر و بخشش بيشمارت برخوردار کني.
معبودا، آنسان به رحمت تو اميدوارم که گويي در پيشگاهت ايستادهام و توکل بسزايم به تو بر سرم سايه گسترده است، پس تو فرماني را که سزاوار آني، راندهاي و مرا در عفو و گذشتت پوشاندهاي!
معبودا، اگر بر من بخشش آري، کيست که در بخشودن، سزاوارتر از تو باشد؟ و اگر مرگم دررسد درحالي که کردارم مرا به تو نزديک نکرده، اقرار به گناهانم را وسيلهاي براي وصال به تو قرار ميدهم.
معبودا، با گرايشم به خواهش نفس، برخود ستم کردم. پس واي بر من اگر بر آن آمرزش نياوري!
معبودا، هماره نيکي تو در طول زندگانيام به من رسيده، و اينک نيکي و احسان خود را به گاه مرگم نيز بر من ارزاني دار.
معبودا، چگونه پس از مرگم از الطافت نوميد شوم، درحالي که در سراسر زندگانيام چيزي جز نيکي بر من روا نداشتهاي؟
معبودا، کارم را آنسان برعهده گير که تو خود سزاوار آني، و از فضلت بر بندة گنهکاري چون من بخش که نادانياش او را در گرداب خود فرو برده است.
معبودا، تو گناهاني از من در دنيا پوشاندي که من به پوشاندن آنها در آخرت نيازمندترم. اينک اگر اين گناهان را بر احدي از بندگان شايستهات نمايان نکردهاي، مرا در روز رستاخيز نيز در حضور مردم رسوا مفرما!
معبودا، بخشايندگيات بساط اميد و آرزويم گسترد و گذشت تو از کردارم برتر آمد.
معبودا، روزي که در ميان مردم داوري کني، مرا به ديدارت شاد گردان.
معبودا، عذرخواهيام به درگاه تو مانند عذرخواهي کسي است که به پذيرش عذرش سخت نيازمند است. از اين رو پوزشم پذير،
اي بزرگوارترين کسي که بدکاران از او پوزش خواهند.
معبودا، حاجتم را بازمگردان و طمعم را به نوميدى مکشان و اميد و آرزويم را از درگاهت قطع مفرما.
معبودا، اگر خواريام ميخواستي، هدايتم نميکردي و اگر رسواييام ميخواستي، عافيتم نميبخشيدي.
معبودا، چنين گمان ندارم که تو، بندة نيازمندي همچون مرا که براي رفع نيازم عمري در پيشگاهت سپري کردهام، از خود براني.
معبودا، ستايش جاودان و پايدار و هميشگي از آن توست؛ ستايشي که فزوني گيرد و به نيستي نرود و آنسان باشد که تو دوست داري و پسندي.
معبودا، اگر مرا به جرم و جريرتم گيري، تو را به عفو و گذشتت گيرم؛ و اگر مرا به گناهم گيري، تو را به آمرزشت گيرم؛ و اگر مرا به آتشم اندرسازي، به دوزخيان گويم که: «منم دوستدار تو!»
معبودا، اگر در برابر طاعتِ تو کردارم خوار و بيمقدار آيد، ولي در برابر اميد [به بزرگواريات] آرزويم بسي بزرگ است.
معبودا، چه سان از درگاهت ناکام بازگردم که به تو بس خوشگمانم که مرا کامروا و برخوردار از مِهرت بازگرداني؟
معبودا، عمرم را در بيخبري از تو سپري کردم و جوانيام را در سرمستيِ دوري از تو فرسودم!
معبودا، در روزگارانِ غرور به تو، بيدار نشدم و هماره رهِ خشم تو پوييدم.
معبودا، اينک منم بندة تو و زادة بنده تو؛ در پيشگاهت ايستادهام و به بزرگواري و بخشندگيات توسل جستهام.
معبودا، منم بندهاي که از سرِ شوخچشمي در پيشگاه تو گنه کردم، و اينک از تو عفو خواهم؛ زيرا که عفو، صفتِ بزرگواري و بخشندگي توست.
معبودا، مرا تواني نيست که بدان از چنگ گناهانم گريزم، مگر وقتي که تو با دوستيات بيدارم کني و آنسان شوم که تو خواهي؛ پس سپاست گويم از آن رو که مرا به [درياي] کرمت درآوردي و دلم از پليدي غفلت از حضرت تو زدودي.
معبودا، مرا به چشم آن بندهاي نگر که او را خواندي و پاسخت داد و او را بر طاعتت گماردي و از تو فرمان بُرد. اي نزديکي که [از هيچ بندهاي] دور نشوي [و حتي] از بندگان مغرورت نيز دوري نميگزيني. و اي بخشندهاي که به اميدواران پاداشت، تنگچشمي نميکني!
معبودا، به من دلي بخش که مشتاق مقام قرب تو شود، و زباني که صدقش به سوي درگاهت بالا رود، و ديدهاي حقيقتبين که به تو تقرب جويد.
معبودا، هر که به تو شناخته شود، گمنام نگردد و هر که به تو پناه جويد، خوار نشود. و هر که تو به او رخ بنمايي، بندة دگري نشود.
معبودا، هر که به نور تو راه پويد، هماره روشنضمير باشد و هر که آستانِ تو جويد، هماره در پناهت سر کند.
معبودا، به تو پناه جستم؛ مباد که برخلاف آنچه به تو گمان دارم، با من رفتار کني و از رحمتت دورم سازي!
معبودا، مرا در شمار دوستانت قرار ده، همانها که به فزونيِ دوستيات اميد بستهاند.
معبودا، هماره مرا شيفته يادت گردان؛ آنسان شيفتگي که جلوة نامهايت وجودم را فرا گيرد و مرا به مقام قدس تو رساند.
معبودا، به ذات تو بر تو سوگند که مرا به جايگاه بندگان فرمانبردار و شايستهات رساني، که مرا تواني نيست که از خود زياني رانم و براي خود سودي به دست آرَم.
معبودا، منم بندة ناتوان گنهکار و برده توبهکنندهات. مرا در شمار کساني قرار مده که از آنان رخ برتافتهاي و از فرطِ غفلت، هرگز مشمول گذشت تو نگردند!
معبودا، مرا به کمالِ گسستن [از خلق] و پيوستن به خودت رسان و ديده قلبمان را با فروغي که بدان تو را مشاهده کنند، روشن فرما تا ديده دل ما حجابهاي نوراني را بردرَد و به کانِ عظمت و جلال رسد و جانهاي ما به مقام والاي قدس تو بپيوندد.
معبودا، مرا در شمار کساني قرار ده که چون آنان را خواندي، پاسخت دادند و چون بدانان نگريستي، بر اثر تجلّي شکوه و جلالت، مدهوش شدند. پس تو با آنها به نهان، راز گفتي و آنان به عيان، به طاعت تو پرداختند.
معبودا، بر نيک گمانيام [به تو] زنگار نوميدي ننشانم که هرگز اميدم به بزرگواري زيباي تو گسسته نشود.
معبودا، اگر خطاها مرا از نظر تو انداخته، به خاطر توکل و اعتماد شايستهام به تو، از من درگذر!
معبودا، اگر گناهان، مرا از بلنداي الطاف شايانت به نشيبِ [حرمان] فرو کشد، ولي يقينم به کرَمت همچنان بيدار و آگاهم نگه داشته است.
معبودا، اگرچه خواب غفلت مرا درربود و نگذاشت که آماده ديدارت شوم، ولي شناختي که به نعمتهايم دارم، مرا بيدار داشته است.
معبودا، اگر کيفر بزرگت مرا به سوي آتش رانَد، ولي لطف فراوانت مرا به سوي بهشت خوانَد.
معبودا، از تو خواهم و به درگاه تو نالم و به تو گرايم. و از تو خواهم که بر محمد و خاندان محمد درود فرستي و مرا در شمار کساني قرار دهي که هماره ياد تو کنند و پيمانت نگه دارند و از سپاست غفلت نورزند و فرمانت خوار نشمرند.
معبودا، مرا به نور گرانقدر خويش رسان تا تو را شناسم و از جز تو رخ برتابم و از تو ترسم و فرمانت برم؛ اي دارندة شکوه و بزرگواري و درود و سلام فراوان خدا بر محمد فرستادهاش و خاندان پاکش باد.
انتهای پیام