از پناه امام هشتم(علیه السلام) به جای دیگری نمیروم
صدای شیعه: زیارت یکی از دلپذیرترین اتفاق هایی است که می تواند روح خسته آدمی را در ساحل دریای کرامت و بزرگی یک انسان مافوق بشر، آرامش بخشد. زیارت و توسل به اولیاء الله یک رسم مذهبی است که در بیشتر ادیان مورد پذیرش قرار گرفته، اما گاهی محل پرسش و شبهه برخی افراد قرار می گیرد. سیره بزرگان و علما در زیارت اهل بیت(علیهم السلام) پاسخگوی این پرسش ها و شبهات است.
روایت امروز ما از زیارت امام هشتم(علیه السلام) مربوط به ارادت فیلسوف و مفسر بزرگ جهان اسلام، علامه طباطبایی(ره) است.
1-زمانی نویسنده مشهوری بوسیدن ضریح امامان(علیهم السلام) و این قبیل احترام نهادنها را سرزنش میکرد. وقتی سخن او را به علامه طباطبایی در حرم رضوی(علیه السلام) عرض کردند، ایشان فرمود: «اگر منع مردم نبود، من از دم مسجد گوهرشاد تا ضریح، زمین را میبوسیدم.»
2-روزی در صحن حرم امام رضا(علیه السلام) شخصی به علامه عرض کرد: «از راه دور آمدهام و میخواهم دست شما را ببوسم.» علامه فرمود: «زمین صحن را ببوس که از سر من هم بهتر است. (که اصلاً اجازه نمیداد کسی دست ایشان را ببوسد)
ایشان میگفت: «من به حال این مردم که این طور عاشقانه ضریح را میبوسند، غبطه میخورم...
3-یک بار علامه طباطبایی میخواستند به روضه رضوی مشرف شوند. به ایشان عرض شد: «آقا! حرم شلوغ است؛ وقت دیگری بروید! » فرمودند: «خوب، من هم یکی از شلوغها! » و رفتند. مردم هم که ایشان را نمیشناختند تا راهی برایشان بگشایند و در نتیجه، هر چه سعی کردند دستشان را به ضریح مبارک برسانند، نشد و مردم ایشان را به عقب هل دادند. وقتی بازگشتند، اطرافیان پرسیدند: «چطور بود؟» فرمودند: «خیلی خوب بود! خیلی لذت بردم! »
4-علامه میفرمودند: «انسان هنگامی که وارد حرم رضوی میشود، مشاهده میکند که از در و دیوار حرم آن امام رأفت میبارد.»
5-ایشان هر ساله به مشهد مشرف میشد، حتی در پنج- شش ماه آخر عمر با همه کسالتی که داشت به مشهد مشرف شد. یکی از بستگان نزدیک ایشان میگفت: «با آغوش باز با آن کهولت سن و کسالت، جمعیت را میشکافت و با علاقه ضریح را میبوسید و توسل میجست که گاهی به زحمت او را از ضریح جدا میکردیم...»
6- فرزند ایشان نقل میکرد: در سال آخر حیاتشان به دلیل کسالتی که داشتند و بنا به تأکید و توصیه پزشکِ مخصوص نمیخواستیم که ایشان به مشهد مقدس بروند، ولی ایشان اصرار داشتند و رفتند.
پس از مراجعت از مشهد، به ایشان گفتم سرانجام به مشهد رفتید، فرمود: «پسرم جز مشهد کجاست که آدم بتواند دردهایش را بگوید و درمانش را بگیرد؟»
7- علامه طباطبایی وقتی به مشهد، مشرف میشد، از وی تقاضا میکردند که در خارج از مشهد چون طرقبه و ... به دلیل اعتدال هوا، سکونت داشته باشند و گاهی برای زیارت مشرف گردد. ایشان قبول نمیکرد و میفرمود: «ما از پناه امام هشتم(علیه السلام) به جای دیگری نمیرویم.».
8-حجت الاسلام معزّی نقل میکند، یک بار در ایام طلبگی به مشهد رفته بودم و در صحنهای حرم مطهر رضوی قدم میزدم و به بارگاه امام مینگریستم، اما داخل رواقها و روضه نمیرفتم. ناگهان دست مهربانی بر روی شانههایم قرار گرفت و با لحنی آرام فرمود: «حاج شیخ حسن! چرا وارد نمیشوی؟» نگاه کردم و دیدم علامه طباطبایی است. عرض کردم: خجالت میکشم با این آشفتگی روحی بر امام رضا(علیه السلام) وارد شوم. من آلوده کجا و حرم پاک ایشان کجا! آنگاه مرحوم علامه فرمود: «طبیب برای چه مطب باز میکند؟ برای اینکه بیماران به وی مراجعه کنند و با نسخه او تندرستی خود را بیابند. اینجا هم دارالشفای آل محمد(علیهم السلام) است. داخل شو که امام رضا(علیهالسلام) طبیب الأطباست.»
انتهای پیام