( 0. امتیاز از )


همان بن عباده که مردي عابد و مجتهد بود به مولاي ما علي (عليه السّلام) عرض کرد شما را به خدايي که اهل بيت را گرامي داشت و برگزيد و شما را دوست داشت و بر ديگران برتري داد ، سوگند مي دهم صفات شيعه را برايمان بگوييد!
امام فرمود: قسم مخور! به شما خواهم گفت. آن گاه امام دست همام را گرفت و وارد مسجد شد و دو رکعت نماز مختصر خواند و سپس نشست و روي به ما کرد و سپاس الهي را به جا آورد و بر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم ) درود فرستاد و فرمود:
شيعيان ، خداشناس و عارف به الله هستند و اوامر خدا را اطاعت مي کند.
آنها اهل فضل (بزرگواري) وبخشش اند. سخن به درستي مي گويند و در زندگي ميانه رو اند. آنها افرادي متواضع هستند ، و به طاعت خدا ، گردن مي نهند و با عبادت در برابر خدا خاکساري مي کنند و از آنچه خداوند حرام کرده ، چشم مي پوشند ، و گوشهاي خود را براي شنيدن دانشهاي ديني وقف کرده اند . حال آنها در بلا و گرفتاري : همچون آسايشي و خوشي است ، زيرا راضبي به قضاي الهي هستند . اگر مدت عمري که خدا در دنيا برايشان تعيين کرده ، نبود ، از شوق ديدار با خدا و دستيابي به ثواب و ترس از عذاب ، جان در بدنشان ، لحضه اي آرام و قرار نمي گرفت .
خدا به چشم آنها بزرگ و غير او در نظرشان کوچک است . آنها بهشت را مانند کسي که آنرا ديده و بر تختهاي آن تکيه زده ، باور دارند و اعتقادشان به جهنم ، مانند کسي است که داخل آن گرديده و عذاب شده است . دلهاي شيعيان از ترس خدا اندوهناک است و آزارشان به کسي نمي رسد. بدنهاي آنها بر اثر روزه و عبادت بسيار لاغر است و زياده طلب نيستند و بيشتر از نيازشان نمي خواهند.
آنها با عفت هستند و شهوت پرست نيستند و بسيار به دين خدا ياري مي رسانند. چند روز دنيا را به شکيبايي به پايان مي برند و پس از آن ،آسايش هميشگي (بهشت) را به دست مي آورند.
آنها مردماني خردمند و با هوشند. دنيا به آنها رو مي آورد ، ولي آنان از دنيا روي بر مي گردانند. دنيا به دنبال آنها است ، ولي شيعيان با نپذيرفتن دنيا ، آن را به ستوه آورده اند.
چون شب شود براي نماز به پا خواسته ، آيات قرآن را با تامل و انديشه مي خوانند و از مثل هاي قرآن پند مي گيرند وبراي دردهاي خود آز آن درمان مي جويند ، و گاه براي نماز پيشاني ، کف دست ، زانو و پاي خود را به خاک مي سايند.
از خوف خدا اشکشان بر گونه هايشان جاري است و خداوند جبار و عظيم را ستايش مي گويند و به بزرگي ياد مي کنند و براي نجات از آتش جهنم به خدا پناه مي برند.
آنها در روز بردبار ، دانا ، نيکوکار و پرهيزکارند .ترس از خدا چنان لاغرشان کرده که مانند چوب تراشيده اند. هر کس آنها را ببيند مي پندارد بيمارند ولي آنها بيمار نيستنند بلکه جانشان رنجور عشق خداست و يا به خاطر سخناني که مي گويند و مردم درک نمي کنند. گمان مي برند شيعيان ديوانه اند و هذيان مي گويند، ولي حقيقت اين است که عظمت پروردگار آن ها را مشغول کرده است .
دلهاي آنها در برابر خدا خوار و خاشع است و در راه خدا عشق به خدا عقل و هوش از سرشان پريده است.
در اين راه چون استقامت ورزند ، با اعمال پاک و شايسته در محضر پروردگار حاضر مي شوند .
آنا براي رضاي خدا به اعمال کم راضي نمي شوند وبراي خدا ،کار بسيار فراوان نمي دانند، پس خود را به کوتاهي در طاعت متهم مي کنند و از اعمالشان مي ترسند مبادا مورد رضايت خدا نباشد.
هر گاه يکي از آنها به داشتن ايمان ستايش شود ، از گفته هاي ديگران مي ترسد و مي گويد من از حال خودم بهتر خبر دارم و پروردگارم از من داناتر است . بار خدايا ! آنچه را ميگويند و موجب خودپسندي است بر من مگير و مرا بالاتر از آنچه مي پندارند ، قرار ده و گناهانم را که پي به آن نبرده اند، ببخشاي ، زيرا تو به غيب آگاهي و عيبها را مي پوشاني اينها نشانه هاي شيعيان است .
از علامتهاي ديگر اين است که شيعيان در کار دين ، قوي و توانا هستند شيعه در عين نرم خويي ، دور انديش است و ايمان او، همراه با يقين است . شيعه مشتاق دانش اندوزي و يادگيري فقه و مسائل ديني است . بردباري او همرا با دانايي است و در همان حال که مهربان و خوش خو است ، خردمند است .
شيعه اگر ثروتمند باشد ، اصراف نمي کند و در فقر آراسته است . شيعه به هنگام سختي صبر مي کند و در هنگام عبادت فروتن است .
شيعه دلسوز انسانهاي رنجيده است ، و در راه حق ، بخشنده است . او در کسب و روزي ملايم است و به دنبال روزي حلال است و از طمع و آز دور است و به ناپاکيها چشم ندارد و در درستکاري ، پر شور و با نشاط است . در هنگام شهوت ، خود دار و در حال توانمندي نيکوکار است . شيعه از آنچه نمي داند نمي هراسد و کارهاي خوب خود را به رخ ديگران نمي کشد . او در هنگام کار ، شتاب نمي کند و کارهاي نيک را پيشه خود مي کند وي شب را به روز مي رساند درحالي که کار او ياد خداست ، و روز را به پايان مي رساند در حالي که همتش سپاس گذاري از خدا است .
در شب از خواب غفلت گريزان است ، و در صبح از بخشش و رحمت خدا شادمان است . اگر نفس ، او را وسوسه کند به کار ناپسندي دست زند ، به خواهش نفس تن نمي دهد . چشم داشت او در چيزي (آخرت) است که جاويدان است و به آنچه (دنيا) فاني است ،رقبتي ندارد.
او علم را با عمل و دانش را با بردباري مي آميزد و هميشه با نشاط است و از کسالت و تنبلي دوري مي کند . شيعه آرزوهاي دور و درازي ندارد و کمتر دچار لغزش مي شود و مرگ را فراموش نمي کند و در انتظار آن است . قلب او خاشع و به ياد پروردگارش است .
شيعه آدم قانعي است و جهل و ناداني از او دور و پنهان است دين او محفوظ و بيماريش (شهوت) از بين رفته است او خشم خود را کنترل مي کند و خوش خلق است . آزارش به همسايه نمي رسد و بر ديگران سخت نمي گيرد، متکبر نيست و صبور است . بسيار به ياد خدا است و کار خيري را براي ريا انجام نمي دهد و به علت خجالت از ديگران ، آن را ترک نمي کند .
ميتوان به خير او اميد داشت واز شر او آسوده بود (از آنرو که به ياد خداست) . از جمله افراد آگاه است ، گرچه در ميان غافلان باشد و اگر در بين مردم آگاه باشد، از خدا بي خبران نيست .
از کسي که به او ستم کرده مي گذرد و به کسي که به او خست ورزيده است بخشش مي کند و با آن که از او بريده مي پيوندد.کار خوب را زود انجام مي دهد و راستگو است .
کردارش نيکو است و خيرش به همه مي رسد و شرش از سر همه کوتاه است . نيرنگ باز نيست ، در مشکلات با وقار و در ناگوريها صبور است و خود را نمي بازد و در آسايش شکرگزار است .
اگر با کسي دشمن است ، براو ستم نمي کند و براي کساني که دوست دارد ، مرتکب گناه نمي شود. چيزي را که مال او نيست درخواست نميکند و مطلب حقي را که عليه اوست انکار نمي نمايد و پيش از آنکه عليه او دليلي بياورند به حق اعتراف مي کند. در امانت ، خيانت نمي کند و ديگران را با القاب زشت ، صدا نمي زند به کسي ظلم نمي کند و حسادت بر او چيره نمي شود . به همسايه زيان نمي رساند و ديگران را به علت ناگواريها شماتت نمي کند امانت را به صاحبش بر مي گرداند و به طاعات عمل مي کند . در کار خير شتاب مي کند و رغبتي به گناه ندارد . مردم را به انجام کارهاي خوب دعوت مي کند و خود، کارهاي خوب را انجام مي دهد و مردم را از کارهاي زشت باز مي دارد و خود کار زشت نمي کند . در اموري که نميداند و آگاهي ندارد وارد نمي شود، و بر اثر ناتواني ، از حق دست بر نمي دارد . اگر سکوت کند درمانده نيست و اگر سخن حق بگويد ، خسته نمي گردد، با صداي بلند نمي خندد وبه آنچه خدا براي او مقدر کرده راضي است . بر ديگران خشم نميگيرد و هوا وهوس بر او چيره نمي شود و بخل نمي ورزد .
شيعه با فهم و دانش با مردم مي آميزد وبا خوشي از آنها جدا مي شود . براي اينکه از ديگران استفاده ببرد ، سخن ميگويد و براي فهميدن ، مي پرسد .
خودش را در زحمت مي اندازد . ولي مردم از او در آسايش اند . براي مردم اسباب زحمت نيست ، ولي خود را براي آخرت به زحمت وا مي دارد . اگر به او ظلم کنند ، صبر مي کند ، زيرا خدا ياري کننده اوست . از کسانيکه پيش از او اهل خير بوده اند پيروي مي کند . تا ديگراني که بعد از او مي آيند و طالب خوبي هستند ، به او اقتدا کنند.
شيعيان کارگزاران خدايند . حاملان فرمان و طاعت اويند . آنها در روي زمين و ميان آفريده هاي خداوند ، بهترين و والاترين هستند.سپس علي (عليه السّلام) فرمودند: شيعيان پيروان و دوستداران ما هستند ، آنها از مايند و با ما هستند . چقدر مشتاق ديدار آنهايم!

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر