( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: چگونگى «انتظار» همواره متناسب با هدفى است که در انتظار آن هستيم:

انتظار آمدن يک مسافر عادى از سفر

انتظار بازگشت يک دوست بسيار عزيز

انتظار فرا رسيدن فصل چيدن ميوه از درخت و درو کردن محصول‏

انتظار فرا رسيدن فصل تحصيلى مدارس ...

هر يک از اين انتظارها آميخته با يک نوع آمادگى است.

در يکى بايد خانه را آماده کرده و وسايل پذيرايى فراهم ساخت؛ در ديگرى ابزار لازم و داس و کمباين و ... در ديگرى کتاب و دفتر و قلم و لباس مدرسه و مانند آن.

اکنون فکر کنيد آنها که انتظار قيام يک مصلح بزرگ جهانى را مى‏کشند در واقع انتظار انقلاب و دگرگونى و تحولى را دارند که وسيعترين و اساسى‏ترين انقلاب‏هاى انسانى در طول تاريخ بشر است.

انقلابى که بر خلاف انقلاب هاى اصلاحى پيشين جنبه منطقه‏اى نداشته و نه اختصاص به يک جنبه از جنبه‏هاى مختلف زندگى دارد؛ بلکه علاوه بر اين که عمومى و همگانى است، تمام شؤون و جوانب زندگى انسان ها را شامل مى‏شود؛ انقلابى است سياسى و فرهنگى و اقتصادى و اخلاقى.

«انتظار» هميشه از دو عنصر «نفى» و «اثبات» تشکيل مى‏شود؛ ناراحتى از وضع موجود و عشق و علاقه به وضع بهتر. در هر انقلاب و تحول بنيادى نيز دو جنبه وجود دارد؛ جنبه نفى و جنبه اثبات.

جنبه نخستين انقلاب که همان جنبه «نفى» است، از ميان بردن عوامل اختلال و فساد و انحطاط و شستشو دادن لوح جامعه از نقش هاى مخالف است.

پس از انجام يافتن اين مرحله، نوبت به جنبه اثبات يعنى جانشين ساختن عوامل اصلاح و سازندگى مى‏رسد.

ترکيب دو مفهوم «انتظار» و «انقلاب جهانى»؛ يعنى، کسانى که در انتظار چنان انقلابى به سر مى‏برند اگر در دعوى خود صادق باشند (نه جزء منتظران دروغين خيالى) بطور مسلم آثار زير در آنها آشکار خواهد شد:

خودسازى فردى‏

حکومت جهانى مهدى قبل از هر چيز نيازمند به عناصر آماده و با ارزش انسانى است که بتوانند بار سنگين چنان اصلاحات وسيعى را در جهان بدوش بکشند؛ و اين در درجه اول محتاج به بالا بردن سطح انديشه و آگاهى و آمادگى روحى و فکرى براى همکارى در پياده کردن آن برنامه عظيم است؛ تنگ نظرى‏ها، کوته بيني ها، کج فکري ها، حسادت ها، اختلافات کودکانه و نابخردانه، و بطور کلى هر گونه نفاق و پراکندگى با موقعيت منتظران واقعى سازگار نيست.

نکته مهم اينجاست که منتظر واقعى براى چنان برنامه مهمى هرگز نمى‏تواند نقش تماشاچى را داشته باشد؛ بايد حتماً در صف اصلاح طلبان واقعى قرار گيرد.

ايمان به نتايج و عاقبت اين تحول هرگز به او اجازه نمى‏دهد که در صف مخالفان باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نيز محتاج به داشتن اعمالى پاک و روحى پاکتر، برخوردارى از شهامت و آگاهى کافى است.

من اگر ناپاک و آلوده‏ام چگونه مى‏توانم منتظر تحول و انقلابى باشم که شعله اولش دامان مرا مى‏گيرد!

من اگر ظالم و ستمگرم چگونه ممکن است در انتظار کسى بنشينم که طعمه شمشيرش خون ستمگران است و من اگر فاسد و نادرستم چگونه مى‏توانم در انتظار نظامى که افراد فاسد و نادرست در آن هيچ گونه نقشى ندارند، بلکه مطرود و منفور خواهند بود، روزشمارى کنم!

آيا اين انتظار براى تصفيه روح و فکر و شستشوى جسم و جان من از لوث آلودگي ها کافى نيست!

ارتشى که در انتظار جهاد آزاديبخش به سر مى‏برد، حتماً به حالت آماده باش کامل در مى‏آيد؛ سلاحى که براى چنين ميدان نبردى شايسته است به دست مى‏آورد؛ سلاح هاى موجود را اصلاح مى‏کند؛ سنگرهاى لازم را مى‏سازد؛ آمادگى رزمى نفرات خود را بالا مى‏برد؛ روحيه افراد خود را تقويت مى‏کند؛ و شعله عشق و شوق براى چنان مبارزه‏اى را در دل فرد فرد سربازانش زنده نگه مى‏دارد؛ ارتشى که داراى چنين آمادگى نيست هرگز در انتظار به سر نمى‏برد و اگر بگويد دروغ مى‏گويد؛ انتظار يک مصلح جهانى به معنى آماده باش کامل فکرى و اخلاقى، مادّى و معنوى، براى اصلاح همه جهان است.

فکر کنيد چنين آماده باشى چقدر سازنده است! اصلاح تمام روى زمين و پايان دادن به همه مظالم و نابساماني ها شوخى نيست! کار ساده‏اى نمى‏تواند باشد! آماده باش براى چنين هدف بزرگى بايد متناسب با آن باشد؛ يعنى بايد به وسعت و عمق آن باشد.

براى تحقق بخشيدن به چنين انقلابى مردانى بسيار بزرگ و مصمم و بسيار نيرومند و شکست‏ناپذير، فوق العاده، پاک و بلند نظر، کاملًا آماده و داراى بينش عميق، لازم است؛ و خودسازى براى چنين هدفى مستلزم به کار بستن عميق‏ترين برنامه‏هاى اخلاقى و فکرى و اجتماعى است؛ اين است معنى انتظار واقعى؛ آيا هيچ کس مى‏تواند بگويد چنين انتظارى سازنده نيست!

خودياري هاى اجتماعى‏

منتظران راستين در عين حال، وظيفه دارند که علاوه بر اصلاح خويش، در اصلاح ديگران نيز بکوشند؛ زيرا برنامه عظيم و سنگينى که انتظارش را مى‏کشند يک برنامه فردى نيست؛ برنامه‏اى است که تمام عناصر تحول بايد در آن شرکت جويد؛ بايد کار به صورت دسته جمعى و همگانى باشد؛ کوشش ها و تلاش ها بايد هماهنگ گردد و عمق و وسعت اين هماهنگى بايد به عظمت همان برنامه انقلاب جهانى باشد که انتظار آن را دارند.

در يک ميدان وسيع مبارزه دسته جمعى هيچ فردى نمى‏تواند از حال ديگران غافل بماند؛ بلکه موظف است هر نقطه ضعفى را در هر کجا ببيند اصلاح کند؛ و هر موضع آسيب پذيرى را ترميم نمايد؛ و هر قسمت ضعيف و ناتوانى را تقويت کند؛ زيرا بدون شرکت فعالانه و هماهنگ تمام مبارزين، پياده کردن چنان برنامه‏اى امکان‏پذير نيست.

بنابراين منتظران واقعى علاوه بر اين که به اصلاح خويش‏ مى‏کوشند، وظيفه خود مى‏دانند که ديگران را نيز اصلاح کنند.

اين است اثر سازنده ديگر براى انتظار قيام يک مصلح جهانى! و اين است فلسفه آن همه افتخارات و فضيلت ها که براى منتظران راستين شمرده شده است.

حل نشدن در فساد محيط

هنگامى که فساد فراگير مى‏شود، و اکثريت و يا جمع کثيرى را به آلودگى مى‏کشاند، گاهى افراد پاک در يک بن بست سخت روانى قرار مى‏گيرند، بن بستى که از يأس از اصلاحات سرچشمه مى‏گيرد.

گاهى آنها فکر مى‏کنند، کار از کار گذشته و ديگر اميدى براى اصلاح نيست، و تلاش و کوشش براى پاک نگهداشتن خويش بيهوده است؛ اين نوميدى و يأس ممکن است آنها را تدريجاً به سوى فساد و همرنگى با محيط بکشاند، و نتوانند خود را به صورت يک اقليت ‏صالح در برابر اکثريت ناسالم حفظ کنند، و همرنگ جماعت نشدن را موجب رسوايى بدانند.

تنها چيزى که مى‏تواند در آنها روح اميد بدمد و به مقاومت و خويشتن دارى دعوت کند و نگذارد در محيط فاسد حل شوند، اميد به اصلاح نهايى است؛ تنها در اين صورت است که آنها دست از تلاش و کوشش براى حفظ پاکى خويش و حتى براى اصلاح ديگران بر نخواهند داشت.

و اگر مى‏بينيم در دستورات اسلامى يأس از آمرزش. يکى از بزرگترين گناهان شمرده شده است و ممکن است افراد ناوارد، تعجب کنند که چرا يأس از رحمت خدا اين قدر مهم تلقى شده- مهمتر از بسيارى از گناهان- فلسفه‏اش در حقيقت همين است که گناهکار مأيوس از رحمت، هيچ دليلى نمى‏بيند که به فکر جبران بيفتد و يا لااقل دست از ادامه گناه بردارد، و منطق او اين است:

«آب از سر من گذشته است، چه يک قامت چه صد قامت- من که رسواى جهانم غم دنيا هيچ است- بالاتر از سياهى، رنگ دگر نباشد؛ آخرش جهنم است من که هم اکنون آن را براى خود خريده‏ام؛ ديگر از چه چيز مى‏ترسم!»

اما هنگامى که روزنه اميد براى او گشوده شود، اميد به عفو پروردگار و اميد به تغيير وضع موجود، نقطه عطفى در زندگى او پيدا مى‏شود و چه بسيار او را به توقّف کردن در مسير گناه و بازگشت به سوى پاکى و اصلاح دعوت مى‏نمايد.

به همين دليل، اميد را مى‏توان همواره به عنوان يک عامل مؤثر تربيتى در مورد افراد فاسد شناخت؛ همچنين افراد صالحى که در محيط هاى فاسد گرفتارند، بدون اميد نمى‏توانند خويشتن را حفظ کنند.

نتيجه اين که، انتظار ظهور مصلحى که هر قدر دنيا فاسدتر مى‏شود اميد ظهورش بيشتر مى‏گردد اثر فزاينده روانى در معتقدان دارد، و آنها را در برابر امواج نيرومند فساد بيمه مى‏کند؛ آنها نه تنها با گسترش دامنه فساد محيط مأيوستر نمى‏شوند، بلکه به مقتضاى:

وعده وصل چون شود نزديک             آتش عشق تيزتر گردد

وصول به هدف را در برابر خويش مى‏بينند و کوشش هايشان براى مبارزه با فساد و يا حفظ خويشتن با شوق و عشق زيادترى تعقيب مى‏گردد.

بنابراين چنين نتيجه مى‏گيريم که اثر تخديرى انتظار تنها در صورتى است که مفهوم آن مسخ و تحريف شود- همان گونه که جمعى از مخالفان، تحريفش کرده‏اند؛ و جمعى از موافقان مسخش- اما اگر به مفهوم واقعى در جامعه و فرد پياده شود، يک عامل مهم تربيت و خودسازى و تحرک و اميد خواهد بود.

از جمله مدارک روشنى که اين موضوع را تاييد مى‏کند، اين است که در ذيل آيه:
«وعداللّه الّذين آمنوا منکم و عملوا الصّالحات ليستخلفنّهم فى الارض ...؛ خداوند به آنها که ايمان دارند و عمل صالح انجام مى‏دهند، وعده داده است حکومت روى زمين را در اختيارشان بگذارد ...» از پيشوايان بزرگ اسلام نقل شده است که منظور از اين آيه «هوالقائم و اصحابه؛ مهدى و ياران او» هستند.

و در حديث ديگرى مى‏خوانيم: «نزلت فى المهدى؛ آيه درباره مهدى نازل شده است» در حالى که در اين آيه مهدى و يارانش به عنوان «الّذين آمنوا منکم و عملوا الصّالحات» معرفى شده‏اند.

بنابراين تحقق اين انقلاب جهانى بدون يک ايمان مستحکم، که هر گونه ضعف و زبونى و ناتوانى را دور سازند و بدون اعمال صالحى که‏ راه را براى اصلاح جهان بگشايد، امکان‏پذير نيست و آنها که در انتظار چنين برنامه‏اى هستند، هم بايد سطح آگاهى و ايمان خود را بالا ببرند و هم در اصلاح خويش و اعمال خود بکوشند.

تنها چنين کسانى هستند که مى‏توانند نويد زندگى در حکومت او به خود دهند، نه آنها که با ظلم و ستم همکارى دارند! و نه آنها که از ايمان و عمل صالح بيگانه‏اند!

نه افراد ترسو و زبونى که بر اثر ضعف ايمان از همه چيز حتى از سايه خود مى‏ترسند!

و نه افراد سست و بيحال و بيکاره‏اى که دست روى دست گذارده و در برابر مفاسد محيط زندگى و جامعه شان سکوت اختيار کرده و کمترين تلاشى در راه مبارزه با فساد ندارند.

آرى انتظار راستين اين است!(1)

1- حکومت جهانى مهدى (عج).

 


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر