صداهاي شيطاني بر تربيت کودکان اثرات مخرب فراواني دارد
صدای شیعه: پس از پايان ماه صفر، آيتالله مجتبي تهراني در سخنرانيهاي خود در درس خارج فقه خود، موضوع غيرت را مد نظر قرار داد. قصد داريم تا اين سخنان را در قالب 3 سخنراني به مخاطبان ارائه دهيم. آنچه در پي ميآيد، بخش دوم سخنان معظمله در اين خصوص است.
*مروري بر مباحث گذشته
بحث ما راجع به محيطهايي بود که انسان در آن محيطها ساخته ميشود و رابطهها در آن محيطها محبتي است. غيرت هم از محبت نشأت ميگيرد و همان محبت موجب ميشود که شخص غيور، چه نسبت به خودش، چه نسبت به آن کساني که تحت نظر او در آن محيط هستند نقش سازندگي داشته باشد. گفته شد اولين محيط که قويترين رابطه محبتي در آن است، محيط خانوادگي است و بالاترين رابطه هم، رابطي ميان پدر و مادر در ارتباط با فرزند است که نقش سازندگي دارد.
بحث به اينجا رسيد که فرزند براي والدينش ميراث است. اين را هم عرض کردم که فرزند ادامه وجودي پدر و مادر در اين نشئه است، و بقاء والدين به بقاء اوست. از طرفي هم فرزند امانتي الهي است. يک وقت ميگويي به اينکه خود فرزند ميراث است، يک وقت تو خودت ميخواهي ميراثي براي او بگذاري. اينها دو گوني متفاوت است.
*ادب، ارثي جاودانه براي فرزند
در اينجا اين مطلب مطرح ميشود که: معمولاً وقتي ارثيه گفته ميشود، ميروند سراغ مال! حال اينکه اگر امر دائر بشود به اينکه در دست فرزند چيزي بماند، باقي باشد بهتر است يا مثل مال فاني؟ در اينکه اگر ارث فاني شود به درد نميخورد، شبههاي نيست. باقي باشد بهتر است. بقاء هم، نه به اين معنا که تا در دنياست باقي بماند؛ بلکه در تمام نشئات وجودي - چه نشئه دنيا، چه نشئه برزخ و چه آخرت - باقي باشد. چيزي به او ارث بدهي و براي او بگذاري که وسيلي سير او در اين نشئات باشد. حضرت امام صادق (ع) در باب آنچه که براي فرزند به ارث گذاشته ميشود فرمودند: «إِنَّ خَيرَ ما وَرَّثَ الآباءُ لِأَبنائِهِم الأَدَب لَا المال فَإِنَّ المالَ يذهَبُ وَ الأَدَبُ يبقَي» «همانا بهترين چيزي که پدران براي فرزندان به ارث ميگذارند، ادب است نه مال. چرا که مال از بين ميرود و ادب باقي ميماند» امام صادق (ع) فرق ميگذارد بين مال و ادب. بهترين چيزي که پدران براي فرزندان به ارث ميگذارند ادب است نه مال، بعد علّت را هم خيلي روشن بيان ميفرمايند: مال از بين رفتني است، امّا ادب از بين نميرود.
*ادب، سازنده شاکله وجودي هر شخص
چرا مال از بين رفتني است و ادب باقي ميماند؟ زيرا ادب شاکلي وجودي و روحي انسان را ميسازد و شکل به آن ميدهد. وجود برزخي ما هم تا قيامت، همان شاکلي وجودي است.
شاکلي وجودي هر فردي که ظاهراً شبيه انسان است، ممکن است انسان نباشد. باطن او را که تو نميبيني! چشم برزخي تو باز نشده است تا بفهمي در باطن او چه هست! باطن هرکس شکل خاصّ خودش را دارد. ممکن است باطن انسان يک گرگ درندهاي باشد. البتّه با مرگ چشم برزخي آدمي باز ميشود: «فَبَصَرُکَ اليومَ حَديدٌ» امروز چشمت تيزبين شده است يعني حقيقت همه چيز را ميبيني. آن موقع است که انسان ميبيند وضعش چگونه است. وقتي از اين عالم دارد ميرود ميفهمد انسان ميرود، يا يک حيوان ميرود. راجع به قيامت هم داريم «وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَت» «و هنگامي که حيوانات وحشي برانگيخته ميشوند.»
پس ادب شاکلي وجودي هر انساني را ميسازد. حالا اگر تعبير ميکنم به انسان، مسامحه است. بايد بگويم هر شخص. اين ادب است که موجب ميشود شخصي به شکل انساني الهي بشود. يعني ملکات الهي پيدا کند.
*نقش پدر و مادر در الهي شدن فرزند
در اينجا اين مسأله مطرح ميشود که: نقش پدر و مادر در اين مسئله چيست؟ آن کساني که پرورشدهنده انسان هستند - يعني والدين - چه نقشي در رابطه با الهي شدن فرزند دارند؟ چون اولين محيط که ميخواهد انسان را بسازد اينجاست. منشاء غيرت آنها محبّت است و غيرتشان هم همانطور که در جلسه گذشته گفتم، غيرت حيواني نيست. غيرت انساني و الهي است، بُعدِ معنوي انسان است.
اگر والدين ميخواهند فرزند از نظر باطن، صورتي الهي و انساني پيدا کند، بدانند اين امر از همان تربيتي که آنها ميکنند، تحقق مييابد. درباري نقش والدين تعبيراتي وجود دارد که همي اينها متّخذ و برگرفته از معارف ماست مانند اينکه نقش والدين مانند نقش زارع و دهقان است. امّا با تفاوتهايي! زارع هم بايد زمين را شخم بزند و آماده کند، هم بذر بپاشد يا نِشا کند و بعد هم آبياري بکند تا آرامآرام، محصول برسد و ثمر دهد.
*تربيت فرزند از زراعت آسانتر است
والدين هم نقش زارع و دهقان را دارند امّا به يک معنا خيلي آسانتر. شايد اين تعبير را تا به حال نشنيده باشيد که تربيت براي والدين خيلي آسانتر است نسبت به کاري که زارع و دهقان براي محصولش انجام ميدهد، نه سختتر! زارع بايد سه کار بکند: هم بايد زمين را شخم بزند و آماده کند، هم بذر را بپاشد، هم آبياري کند. بعد بنشيند دستش را روي هم بگذارد ببيند ثمري ميگيرد يا نه. ولي در مورد تربيت طفل لازم نيست دو کارِ اوّل را بکني، يک کار بکن. چون از نظر زمين، زمينِ آن طفل آماده است، هيچ شخم زدن نميخواهد. در روايتي که جلسه گذشته مطرح شد ديديد که علي(عليه السلام) به اين مضمون فرمودند که بچّهاي که تازه در دامن تو چشم باز کرده، صفحه روح او، قلب او، پاک است. هيچ سنگ و کلوخي در آن نيست. اتفاقاً سريع هم اثر ميگذارد. هم سريع است و هم عميق. هر دو در تعبير حضرت وجود دارد.
بذر هم لازم نيست تو بپاشي، بذر آن را خدا پاشيده است. بذرش همان عقلِ عملي است. تمام اموري که از ديدگاه عقل ما حَسَن است يا قبيح است، همه اينها را ميداند. امّا به صورت بالقوّه است، استعداد است. تو فقط اين را در طفل به فعليت برسان. يعني اينکه تو فقط بايد آبياري بکني. زمين آماده است، نِشا را خدا کاشته است، بذر را پاشيده است. تو ميتواني خيانت نکني؟!! ميتواني جنايت نکني؟!!
*ادب، آب حيات تربيت انسان است
حرف اين است که اِي پدر و مادر! فقط آب بده! حال ميگويم که آب دادن يعني چه. علي(عليه السلام) فرمودند: «إِنَّ بِذَوي العُقول مِنَ الحاجَة اِلي الأَدَب کَما يظمَأُ الزَّرع اِلَي المَطَر» «نياز ذوي العقول به ادب مانند نياز زرع است به باران»
اين عقل، عقل نظري نيست، عقل عملي است. همه انسانها احتياج به ادب دارند، اما ميداني ادب براي آنها مثل چه ميماند؟ احتياجشان مثل اين است که زرع احتياج به باران داشته باشد، نقش ادب مانند نقش باران و آب است.
والدين بايد فقط کاري کنند که عقل عملي طفل، به فعليت برسد. به فعليت برسد يعني چه؟ يعني عقل عملي را که جنبه استعدادي دارد و به صورت بالقوّه است، شکوفا کنند.
*ادب يعني شکوفايي عقل عملي
لذا در رواياتمان داريم که والدين بايد به او شکل بدهند و در او ملکات ايجاد کنند. چگونه ملکه را براي او درست ميکنند؟ علي (عليه السلام) اين تعبير را ميفرمايد که: «الأَدَبُ صُورةُ العَقل» «ادب صورت عقل است»
مراد عقل عملي است. يعني آن بذرها بايد به فعليت برسد، ادب آنها را به فعليت ميرساند. ما در بحثهاي طلبگي خودمان ميگوييم فعليت شيء به صورت شيء است. نقش ادب اين است که آن چيزهايي که در مکنون طفل نهفته است را آشکار ميکند و به فعليت ميرساند. چه در بعد انساني او، چه در بعد الهي او. «کُلُّ مُولُودٍ يولَدُ عَلَي الفِطرَة» «هر طفلي بر سرشت الهي بدنيا مي آيد»
*تربيت از دو طريق سمعي و بصري است
بنابراين، تو اگر ميخواهي چيزي براي او به ارث بگذاري، يک چيزي را انتخاب کن که در تمام نشئات وجودياش از آن بهره بگيرد. و آن تربيت است. تربيت مانند مسئله زراعت است. امّا با اين تفاوت که خيلي آسانتر از آن است. اين زمين شخم زدن نميخواهد ، بذر پاشيدن نميخواهد، نِشا کاشتن نميخواهد. خدا کاشته است. تو خرابکاري نکن! فقط آن را آب بده! حالا با چه چيزي آب بدهي؟ تربيت از دو طريق سمعي و بصري است.
ملکات ما بر اثر تکرار ايجاد ميشود. هنگامي که بچّه به دنيا ميآيد، از نظر دروني اينگونه است که يک قوي حافظه دارد (اتاق بايگاني). هر چه به او بگويي وهر چه ببيند، سريع ميبرد و در اتاق بايگانياش ميگذارد. سرعت گيرندگياش زياد و عميق است. وقتي هم رفت آنجا، به اين زودي بيرون نميآيد. وقتي که اين کار تکرار شد، به صورت ملکه در ميآيد و شاکلي او را تشکيل ميدهد. شاکلي وجودي معنايش اين است که ملکات، از دو راه سمعي و بصري شاکلي وجودي و دروني انسان را تشکيل ميدهد.
ما در رواياتمان داريم که بچّه وقتي به دنيا آمد، مستحبّ است همان روز اوّل، در گوش راست او اذان گفته شود و در گوش چپ او اقامه. يعني اوّلين صوت و آهنگي که از راه سمع و گوش به او ميرسد، توحيد و نبوت و ... باشد. اين در روز اوّل مستحب است. ميگويند تا قبل از اينکه ناف او بيفتد که معمولاً حدود ده روز طول ميکشد اين کار مستحب است و اين از طريق سمع است.
روايتي از امام باقر (عليه السلام) است و هم از امام صادق (صلوات الله عليه) است که فرمودند: «إِذا بَلَغَ الغُلام ثَلاث سِنين يقالُ لَهُ سَبع مَرَّات قُل: لاإِله الا الله ثُمَّ يترُک» «بچه وقتي به سه سالگي رسيد به او هفت مرتبه اينگونه گفته شود که: "بگو: لا اله الا الله " سپس رها شود»
وقتي بچّه به سن سه سالگي رسيد يعني دو سالش تمام شد، ميخواست وارد سه سال بشود و معمولاً بچه زبان باز مي کند که ميتواند کلمات را بگيرد و ادا کند - «بَلَغَ» يعني ميرسد به اينجا - به او کلمي توحيد را بگو و هفت بار هم بگو. چرا هفت بار؟ براي اينکه اين کلام با تکرار ملکهي او بشود، يادش نرود.
*تأثير مخرّب صداهاي شيطاني بر تربيت کودکان
معارف ما اين است. انسان الهي بساز، از همان کوچکي، از روز اول کلام الهي به گوشش بخورد. آهنگ الهي را بشنود نه آهنگ شيطاني را. واي به حال آن جامعهاي که اطفال آن به آهنگ شيطاني معتاد بشوند. به خدا قسم اگر ميگفتند اين آهنگهاي شيطاني استحباب دارد، اينگونه اصرار نميبود. ميفهميد چه داريد ميکنيد؟ دشمنانتان دارند به اهدافشان ميرسند ...
ادامه دارد
منبع: سايت رسمي آيتالله مجتبي تهراني
انتهای پیام