( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: آيت‌الله مجتبي تهراني در سخناني به توصيف «علل تسريع و تأخير در اجابت دعا» پرداخت که مشروح آن در پي مي‌آيد؛

اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‏ِ الْعَلَمِين وَ صَلَّي اللهُ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبينَ الطَّاهِرِينَ وَ لَعنَةُ اللهِ عَلي اَعدائِهِم اَجمَعين.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْکَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْکَ» [1]
خدايا بر محمد و خاندانش درود فرست و صدايم را بشنو هنگامي که تو را صدا مي‌زنم؛ به دعايم گوش فرا ده، آن هنگام که تو را مي‌خوانم و رو به من فرما در آن‌ زمان که با تو نجوا مي‌کنم. همانا من به سوي تو فرار کرده‌ام و در مقابل تو ايستاده‌ام.

* مروري بر مبحث دعا

آيت‌الله مجتبي تهراني در ابتداي صحبت در خصوص مباحث گذشته و بحث دعا گفت: گفته شد در ماه مبارک رمضان سفارش شده است که انسان هم تلاوت قرآن داشته باشد و هم دعا کند. جهت آن‏هم اين است که اهل معرفت مي‌گويند اين ماه، ماه سلوک إلي‌الله‌تعالي و ضيافت‌الله است و لذا اين ماه، ماهي است که «ربّ و عبد» و «عبد و ربّ» با يکديگر سخن مي‌گويند. عبد هم بايد اين سخنان ربّ را که خطاب به عبد گفته است، بازگو کند و هم بايد با ربّ خودش سخن بگويد و آنچه را که مي‌خواهد از او تقاضا کند.
وي در ادامه بيان داشت: دعا بر دو قسم است؛ دعاي مأثور و غيرمأثور. دعاي مأثور را در جلسه گذشته معنا کردم. معناي دعاي غيرمأثور هم اين است که عبد مطالب و خواسته‏هايش را در هر قالبي که خودش مي‌خواهد، انشا کند که اين نوع از دعا، داراي شرايط و آدابي است [2]. عرض کردم که ما در معارفمان اموري را مي‏بينيم که در باب دعا اعمالي را بيان مي‏فرمايند که انسان بايد قبل از دعا انجام دهد و بعد از خداوند درخواست کند. روايات متعددي را خواندم که در آن روايات مسأله «نماز قبل از دعا» مطرح شده بود؛ ديديد که در روايات متعدد دو رکعت نمازخواندن را داشتيم. همچنين روزه گرفتن، که من عرض کردم ماه رمضان که اين‏قدر به دعاي در آن سفارش شده، به خاطر اين است که همه در آن صائم هستند و به طور معمول انسان‌هاي سالم در اين ماه روزه مي‏گيرند؛ لذا انسان براي دعاکردن آماده مي‏شود. نمازها و دعاهايي هم که در اين ماه وارد شده و از ائمه (عليهم‏السلام) مأثور است، براي همين جهت است.
وي در ادامه تصريح کرد: جلسه گذشته گفتم اين امور که در دعا نقش دارد. مثل اينکه انسان پيش از آنکه حاجتش را از خدا بخواهد، دو رکعت نماز بخواند، تأثيرش اين است که انسان را به خداوند نزديک مي‏کند و انقطاع از غير خدا و اتصال به او را تقويت مي‏کند. در يک روايتي داشت که وضو بگير، دو رکعت نماز بخوان، بعد حاجتت را از خدا بخواه؛ يا روزه بگير، سپس دعا کن. [3] اين امور يعني صوم و صلاي به دعا کمک مي‏کند؛ «وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة» [4]. جلسه گذشته روايات آن را خواندم و آيه شريفه را معنا کردم و ارتباط دعا با صوم و صلاي را هم بيان کردم. عرض کردم که اين امور مقتضي را در دعا شدت مي‌بخشند، يا به فعليت مي‏رسانند و يا در اجابت تسريع مي‏کنند. اين سه مورد بود که جلسه گذشته گفتم.

* معناي سرعت در اجابت دعا

آيت‌الله تهراني ادامه داد: راجع به سومين تأثير که «سرعت در اجابت» بود، مي‌خواستم مطلبي را بگويم. چون مي‌خواهم بگويم روايتي را که ديشب نقل کردم -عامه هم اين را نقل مي‌کنند- هيچ منافاتي با آن مطالبي که گفتم، ندارد. روايتي از پيغمبر اکرم (صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم) نقل شده است که: «مَن تَوضَّأ فَأحْسَنَ الوُضُوءَ، ثُمَّ صَلَّى رَکعَتَينِ، فَدعَا رَبَّه کانَتْ دَعْوةً مُسْتَجَابَةً»؛ تا اينجاي روايت با همه رواياتي که جلسه گذشته گفتم هم‌سو است. بعد دارد «مُعَجَّلَةً أو مُؤَخَّرَةً» [5] يعني اگر با اين شرايط دعا کند، زود يا دير، يک دعاي مستجاب دارد. يک وقت اشتباه نشود که اين روايت مي‏خواهد بگويد ما تسريع در اجابت نداريم و اين امور در تسريع اجابت مؤثر نيستند. نخير! سال گذشته اين را مطرح کردم که اموري هستند که تسريع در اجابت دعا دارند و از آن طرف هم اموري در اجابت دعا تأخير مي‏اندازند. بنابراين ما در روايات مسأله سرعت و بُطئ در اجابت دعا را داريم.

* سريع‏ترين دعا نسبت به اجابت

اين استاد اخلاق تصريح کرد: مثلاً ما در روايت داريم که اگر برادر مؤمني پشت سر برادر مؤمنش براي او دعا کند، دعايش به سرعت مستجاب مي‏شود. يعني اين دعا از نظر تأثير و سرعت در اجابت، سريع‌تر به اجابت مي‌رسد تا او خودش براي خودش دعا کند. روايت از امام باقر (عليه السلام) است که حضرت فرمود: «أَسْرَعُ الدُّعَاءِ نُجْحاً لِلْإِجَابَةِ دُعَاءُ الْأَخِ لِأَخِيهِ بِظَهْرِ الْغَيْبِ». [6] سريع‏ترين دعايي که موفق به اجابت مي‏شود، دعا براي برادر مؤمن در غياب او است. روايت خيلي صريح است؛ اصلاً نصّ در سرعت در اجابت است.

* دعايي که دير مستجاب مي‏شود

وي اضافه کرد: از آن طرف هم درباره کندي و بطئ در اجابت روايات مختلفي داريم. مثلاً از امام صادق (عليه السلام) نقل شده است که حضرت فرمود: «إِنَّ الْعَبْدَ الْوَلِيَّ لِلَّهِ يَدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الْأَمْرِ يَنُوبُهُ فَيَقُولُ لِلْمَلَکِ الْمُوَکَّلِ بِهِ اقْضِ لِعَبْدِي حَاجَتَهُ وَ لَا تُعَجِّلْهَا». [7] همانا بنده‏اى که دوست خدا است در پيش‌آمدى که براى او رخ داده دعا مي‏کند و خدا به فرشته‏اى که موکّل او است مي‏فرمايد حاجت بنده مرا برآور، ولى در آن شتاب مکن! حاجت او را برآورده کن، اما عجله نکن! دست نگه‌دار. روايت قبل در مورد سرعت بود، اين روايت در مورد بُطئ است. هر دو مورد را داريم.

* با زباني دعا کن که هرگز معصيت نکرده‏اي

آيت‌الله تهراني در ادامه بيان داشت: مطلبي را که مي‌خواهم بگويم اين است که اين روايات، با هم منافاتي ندارد. البته در اين‌ها جهاتي مطرح است که اشاره خواهم کرد. مثلاً فرض کنيد آنجايي که تسريع در اجابت مطرح بود که فرمود اگر يکي از برادران مومن در حق انسان دعا کند، آن دعا زودتر به اجابت مي‌رسد تا خودم دعا کنم، جهتش اين است که ما در روايات داريم که با زباني دعا کنيد که با آن زبان معصيت نکرده‏ايد. من از زبان شما معصيت نکرده‌ام؛ لذا اگر شما براي من دعا کني، زودتر مستجاب مي‌شود. ولي خودم -نعوذبالله- با زبانم معصيت کرده‏ام. همين آلودگي زبانم به معصيت موجب مي‌شود اجابت دعاي من بطيئ شود. اين‌ها هر کدام جهت و دليل دارد و اين مباحث بسيار ظريف است و جزء معارف ما و نکات معرفتي ما است.

* تأخير در بروز آثار اجابت؛ نه در خودِ اجابت

البته اين نکته را هم تذکر بدهم که در بحث تأخير در اجابت، اين‌طور نيست که دعاها مستجاب نشده باشد و خدا به آن‌ها جواب نداده باشد؛ بلکه همه اين دعاها پذيرفته شده‏اند. اما اين سرعت و بُطئ در ظهور و بروز اثر است. بروز و ظهور اثر، دير و زود دارد. وقتي من دعا کردم، خدا جوابم را داده و رويش را از من برنگردانده است؛ پس دعاي من مستجاب شده و جواب گرفته‏ام. مقبول هم شده است؛ يعني خدا پذيرفته است و گفته چشم! آنچه مي‌خواهي را به تو مي‌دهم؛ اما در تأثير، تأخير افتاده است. بنابر اين «تأخير در تأثير» يعني «تأخير در بروز و ظهور علائم اجابت» که اين خودش يک بحث مستقلي است.

* علّت تأخير در ظهور آثار اجابت دعا

وي در ادامه گفت: گاهي هم در تأخير، مصلحتي هست. [8]چه بسا الآن در اين موقع اگر چيزي را که از او درخواست کرده‌ام به من بدهد، به ضرر من مي‌شود. لذا اجابت را به تأخير مي‏اندازد. فرض کنيد کسي از خدا پول مي‌خواهد، خدا اگر همين الآن به او بدهد، نفْسش سرمست و چموش مي‌شود و او را به تباهي مي‏کشاند. براي همين خدا مي‌گذارد موقعي به تو پول مي‌دهد که نَفْسَت چموش نشود. لذا دعايت مستجاب شده و خدا جواب تو را داده و درخواستت را هم پذيرفته و مقبول هم واقع شده است اما بحث در سرعت و بُطئِ بروز و ظهور اثر اجابت دعا است. [9]

* علّت تأخير اجابت دعاي خوبان

آيت‌الله مجتبي تهراني در ادامه صحبت خود اضافه کرد: در باب بُطئ گاهي اين جهت مطرح است که عرض کردم و گاهي هم نه؛ مسأله بالاتر از اين حرف‌ها است. يک مسائل معرفتي است که تأثير اجابت را به تأخير مي‏اندازد. چون متن روايت است، مي‏گويم. [10] مطلب اين است که چون رابطه «عبد و ربّ» يک رابطه محبّتي است، يعني رابطه ميان «مُحبّ و محبوب» است، اگر عبد از اولياي خاص خدا باشد، خدا صدايش را دوست دارد. لذا اگر او دعايي کند و درخواستي از خدا داشته باشد، خدا زود حاجتش را به او نمي‌دهد. چون اگر خداوند زود حاجت او را بدهد، ديگر او درخواستش را تکرار نمي‌کند. يعني خداوند آهنگ صداي او را دوست دارد. مي‌خواهد که او پشت سر هم بگويد «يا الله»! خدا از آهنگ صداي او لذت مي‌برد.
روايت را مي‏خوانم که تعبير امام صادق (عليه السلام) است: «إِنَّ الْعَبْدَ الْوَلِيَّ لِلَّهِ يَدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الْأَمْرِ يَنُوبُهُ فَيَقُولُ لِلْمَلَکِ الْمُوَکَّلِ بِهِ اقْضِ لِعَبْدِي حَاجَتَهُ»؛ يعني آن بنده‌اي را که از اولياي خاص خدا است، وقتي در امري دعا کند، خداوند فرمان مي‏دهد حاجت او را بدهيد! اما «وَ لَا تُعَجِّلْهَا» عجله نکنيد! چرا؟ چون «فَإِنِّي أَشْتَهِي أَنْ أَسْمَعَ نِدَائَهُ وَ صَوْتَهُ». [11] من دوست دارم اين آهنگ را بشنوم. پس چه مسأله سرعت در اجابت، چه مسأله بطئ، يعني سرعت و کُندي بروز آثار اجابت دعا، هيچ‌کدام از اين‌ها بي حساب و کتاب نيست؛ بلکه همه حساب‌شده است.

* قبل از دعا، پيش‌کش ببر

وي همچنين گفت: در روايات گذشته بحث نماز و روزه قبل از دعا مطرح شده بود. اما يک روايت داريم که مسأله را به طور کلي مطرح مي‏کند. من اين روايت را مي‏خوانم بعد هم اشاره به جهت آن مي‌کنم. دارد: «عَنِ النَّبِيِّ صَلَّي‌اللهُ‌عَلَيهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم أَنَّهُ قَالَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَدْعُوَ اللَّهَ فَقَدِّمْ صَلَاةً أَوْ صَدَقَةً أَوْ خَيْراً أَوْ ذِکْراً»؛ [12] حضرت مي‌فرمايد هرگاه خواستي دعا کني و از خدا تقاضايي داشته باشي، قبل از آن يا نماز بخوان، يا صدقه بده، يا يک کار خيري انجام بده و يا ذکري بگو.
اين روايت چه مي‌خواهد بگويد؟ من به يک جهت بسيار سطح پايين آن اشاره مي‏کنم و آن اين است که وقتي تو از خدا تقاضا مي‌کني و چيزي از او مي‌خواهي، قبل از آن بيا «براي خدا» يک کاري کن که روي تقاضا کردن از او را داشته باشي. يک کاري براي خدا، ِللّه، انجام بده که رويت بشود از او درخواست کني. به اصطلاح ران ملخي پيش‌کش ببر! مورچه هم براي حضرت سليمان (عليه السلام) يک چيزي بُرد؛ حرف اين است که بي‌معرفت نباش! بدتر از مورچه نباش! يک کار الهي انجام بده و بعد درخواستت را به زبان بياور. خيلي زيبا است که اوّل بحث صلاة را پيش مي‌کشد، بعد صدقه را و بعد مي‌گويد يک کار خير، لِلّه و في سبيل‌الله انجام بده و بعد مي‌گويد يک ذکري از اذکار را بگو. اين يک جهت بسيار ساده و در سطح پايين بود که من عرض کردم.

* عمل صالح، عبد را به خدا متوجه مي‏کند

وي در ادامه گفت: اينکه گاهي اشاره مي‌کنند قبل از دعا، اموري و اعمالي را انجام بده و بعد دعا کن، منظورشان اعمال الهي است، چه عبادي و چه قُربي باشد. [13] قبل از دعا لااقل نمونه‏اي از اين اعمال الهي را انجام بده. با اينکه اين به نفع خودت است و در کيسه خودت مي‌رود ولي از نظر صوري اين‌گونه است که اگر قبل از دعا باشد در اجابت تأثير مي‏گذارد. گذشته از اينکه اين کارها، خودش قبل از آنکه بخواهي وارد دعا شوي، از نظر دروني تو را متصل به مبدأ مي‏کند. با اين کا تو داري يک کار براي او انجام مي‌دهي. يعني آن چيزي که اساس دعا است را تحصيل مي‏کني. اساس دعا توجه تامّ به خالق و ربّ است، و اين عملِ صالح، زمينه‏ساز روح دعا است.

* سرّ تأکيد بر استعانت از نماز و روزه

آيت‌الله مجتبي تهراني در ادامه بحث، بيان داشت: لذا اگر شما به رواياتي که جلسه گذشته خواندم نگاه کنيد، مي‏بينيد فرموده که قبل از دعا دو رکعت نماز بخوان يا روزه بگير؛ جهت و دليلش را هم در انتهاي روايت ذکر کرده است که «وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة». [14] يعني جهتش اين است که در بين تمام عبادات، تنها دو عبادت است که تمام پيکره‏اش پرستش است و آن صلاة و صوم است. چون وقتي انسان روزه گرفت، ممکن است احدي جز خودش و خدايش نفهمد. لذا اين پيکره‏اش پرستش است. صلاة پيکره‌اش کُرنش به معبود است. لذا روايات روي اين دو مورد تکيه مي‌کند. قرآن هم مي‌گويد از اين‌ها کمک بگير؛ «وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة».
دعا خودش مؤثر است. اما اگر مي‌خواهي براي به مقصد اجابت رسيدن دعا، از چيزي کمک بگيري که حتماً هم نياز به کمک داري، از اين دو مورد استعانت بجو و کمک بگير. سرآمد اموري که در دعا مؤثر است -چه از نظر اقتضاء، چه از نظر فعليت و چه از نظر سرعت اجابت- عبارت از نماز و روزه است.

* استعانت انبيا و اوليا از نماز، هنگام اعجاز و کرامت

وي اضافه کرد: لذا در تاريخ هست که غالباً وقتي معجزات يا کراماتي از انبياء و اولياء سر مي‌زد، اوّل نماز مي‏خواندند و از خدا مي‏خواستند، بعد آن کرامات و معجزات از ايشان سر مي‏زد. ما در روايت راجع به حضرت عيسي (عليه السلام) داريم که وقتي مي‏خواست مرده را زنده کند، نماز مي‏خواند و از خدا مي‏خواست. راجع به ائمه (عليهم السلام) هم موارد بسياري داريم که ايشان براي اينکه کرامتي ظاهر کنند، از خدا استعانت مي‏جستند. همه اين‌ها روي همين جهت بوده است. البته ما درباره انسان‌هاي برتر اخبار و رواياتي داريم که نشان مي‌دهد آن‌ها چه بسا با کلمه‌اي يا با اشاره‏اي، بدون استعانت از نماز هم مس وجودي انسان‏ها را طلا مي‏کردند.

پي‌نوشت‌ها:

1. بحارالأنوار 91 96
2. وارد اين بحث شدم چون، تتمه بحث سال گذشته است.
3. الآن به ذهنم آمد که ما در باب «زائر مدينه» هم اين مسأله را داريم که بد نيست بگويم. راجع به مسافر داريم که مسافر نمي‏تواند روزه بگيرد؛ ولي وقتي انسان به مدينه مشرف مي‌شود، در حالي که مسافر است و مسافر هم روزه نمي‌گيرد، ولي اينجا اگر حاجتي داشته باشد، مي‌تواند سه روز، روزه بگيرد و بعد حاجتش را بخواهد، با اينکه مسافر است. اين يک مسأله بود که در باب مدينه وارد شده است. مي‌خواهم بگويم دقت کنيد که روزه چه مقدار اثرگذار است.
4. سوره بقره، آيه 45
5. کنز العمال 2 109
6. الکافي 2 507
7. الکافي 2 490
8. اين‌ها را چون من قبلاً بحث کردم و نبايد از بحثم منحرف بشوم، فقط اشاره مي‏کنم.
9. آن‌هايي که اهل فن هستند، بايد بشينند اين روايات را نگاه کنند تا بفهمند معارف ما چيست. من جمع‌بندي کردم که در آخر بحث به کجا مي‌رسيم.
10. که من اين را به ذهنم اين است که سال گذشته اين را به آن اشاره داشتم،
11. الکافي 2 490
12. مستدرک‏الوسائل 5 199
13. صلاة عملي عبادي است، صدقه عملي قربي است. اين‌ها اصطلاحات فقهي و اصولي است. جاي آن هم اينجا نيست. اين‌ها با هم فرق دارند. صلاة تمام پيکره‌اش پرستش است؛ صدقه نه، پيکره‌اش پرستش نيست ولي بايد قصد قربت در آن باشد و براي خدا باشد؛ ولي همه آن‌ها الهي هستند.
14. سوره بقره، آيه 45
 

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر