( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: گفته شد ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن ـ یعنی بازگوکردن کلام رب ـ و ماه دعا ـ یعنی گفتگوی عبد است با ربش ـ است و عرض کردیم که ادعیه بر دو گونه است؛ مأثور و غیرمأثور، که این‏ها هم دارای آداب و شرایطی است.

بالأخره بحث ما به اینجا رسید که عواملی در دعا مؤثر هستند. یعنی خود دعا، کارآیی دارد، اما عواملی هم در کنارش اثرگذاری دارند از جمله عامل زمان. در بحث زمان ابتدا، «روز و شب» را به‏طور عمومی مطرح کردیم و ان‏شاءالله بعد زمان‏های خاص، یعنی ایام و لیالی خاص را مرور خواهیم کرد.

عرض کردم که در باب روز و شب، ما چند دسته روایت داریم. دسته‏ای بر روی مسئله شب به‏طور خاص تأکید کرده، دسته‏ای هم بر نیمه‏شب به بعد، دسته‏ای بر ثلث آخر شب، یعنی سحرگاهان و گروهی هم بر «بین‏الطلوعین» تأکید فرموده است.

ساعات خاص روز برای دعا کردن

امّا در این جلسه سراغ ساعات خاص «روز» می‏رویم. ما در باب روز هم داریم که یک وقت خاصی از روز بر روی دعا مؤثر است. در آیه پانزدهم سوره مبارکه رعد آمده است: «وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ». یعنی هر آنچه در آسمان و زمین است خواه‏ناخواه، و سایه‏های آن‏ها، بامدادان و شامگاهان برای خداوند، سجده می‏کنند.

* قبل از طلوع و غروب خورشید

در ذیل این آیه شریفه روایتی از امام ششم(ع) آمده که حضرت فرموند: «هُوَ الدُّعَاءُ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِهَا وَ هِیَ سَاعَةُ إِجَابَةٍ». یعنی منظور آیه، دعا کردن در این زمان‏ها است و این ساعت ـ‏قبل از طلوع و غروب آفتاب‏ زمان استجابت دعا است. (الکافی، 2 ، 522)

روایت دیگری از امام صادق (ع) است که حضرت فرمودند: «إِنَّ الدُّعَاءَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِهَا سُنَّةٌ وَاجِبَةٌ». دعا کردن قبل از طلوع خورشید و قبل از غروب آن، از احکامی است که روی آن تأکید شده است . (الکافی، 2، 532)

روایت دیگری باز هم از امام صادق (ع) است که حضرت فرمود: «إِذَا کَانَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ فَعَلَیْکَ بِالدُّعَاءِ وَ اجْتَهِدْ وَ لَا یَمْنَعُکَ مِنْ شَیْ‏ءٍ تَطْلُبُهُ مِنْ رَبِّکَ وَ لَا تَقُولُ هَذَا مَا لَا أُعْطَاهُ وَ ادْعُ فَإِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ». قبل از طلوع آفتاب و غروب آن دعا کن و بر دعا کردن و خواسته‏ای که از پروردگارت داری اصرار نما و چنین نگو که این خواسته من اجابت‏شدنی نیست؛ دعا کن؛ چون پروردگارت هر کاری را که بخواهد، انجام می‏دهد.(وسایل الشیعه، 7، 33)

اثر این زمان بر روی داعی

بحث تأثیرگذاری زمان، یک‏وقت در ارتباط با اثر زمان «بر روی دعا» است و یک‏وقت در مورد اثر «بر روی داعی» و در ربط با دعا کردن او است.

یعنی زمان گاهی بر نَفسِ دعا اثر دارد و گاهی بر روی داعی اثر می‏گذارد که در نتیجه روی دعای او هم مؤثر است. عرض کردم که وارد بحث اول نمی‏شوم، ولی بحث دوم را وارد شدم و در رابطه با دعا کردن در ثلث آخر شب، سحرگاهان و بین‏الطلوعین مطالبی را گفتم.

در جلسه گذشته این مسئله را در باب بین‏الطلوعین مطرح کردم که برای چه روی آن تأکید شده است. روایتی هم در این زمینه بود که من آن را خواندم. یعنی حرف‏ها، از خودم نبود و من بین روایات را جمع کردم.

اول و آخر بگو خدا

گفته شد که مردم صبح‏ها که بیدار می‏شوند از نظر روند طبیعی و حالِ غالب این‏طور است که در صدد آمادگی برای رفتن به دنبال امور مادی و به دست آوردن رزق و روزی هستند. یعنی غالباً انسان‏ها در آن ابتدایی که وارد روز می‏شوند، از همان موقع برای مسائل مادی و به دست آوردن روزی تلاش می‏کنند.

از قدیم هم این‏طور بوده و به‏طور متداول هم کار از همان طلوع شمس آغاز می‏شود و انتهای این تلاش‏ها هم غروب است. این روایات بر روی «اول و آخر» همه تلاش‏ها دست گذاشته است. از همان اول که بلند می‏شوی و می‏خواهی دنبال کار و کاسبی و مسائل مادی بروی، خدا خدا کن! آخرش هم همین است. اول خدا، آخر هم خدا، خوب دقت کنید ببینید چقدر زیبا است. آخر بحث عرض می‏کنم که منشأ اصلی این معارف ما چیست. بعداً در مورد آن توضیح می‏‏‏‏‏دهم.

جلوگیری از انحراف

چندین دلیل در این مسئله وجود دارد. یکی اینکه چرا در صبح و عصر باید دعا و خدا را صدا کرد؟ چون مردم که در طول روز سراغ کسب و کار می‏روند، امور بسیاری از وسوسه‏های شیطانی برایشان پیش می‏آید چه شیطان درونی و چه بیرونی که آنها را فریب داده و اغفال می‏کند. این امور دائماً می‏خواهد انسان را از صراط شرعی و راه و چارچوب‏هایی که شرع برای او تعیین کرده، خارج کند. من باید چه کار کنم که نجات پیدا کنم و از راه بیرون نروم؟

استغفار در آخر روز

می‏گوید همان اول صبح که می‏خواهی بیرون بروی، خودت را به خدا بسپار و دعا کن، اول کار هم طلوع شمس است. آخر کار هم به‏طور غالب تا غروب شمس ادامه پیدا می‏کند. چه‏بسا در بین این دو مقطع زمانی، لغزش‏هایی هم پیدا شود. هنگام غروب که شد، خدا از یادت نرود، فکر کن و اگر خطایی از تو سرزده است، با دعا آن را برطرف کن، دعا کن و از خدا بخواه که از تقصیرت بگذرد. بهترین دعا برای این منظور چیست؟ استغفار است.

خود را به خدا بسپار

این یک مسیر است برای اینکه دعا در این زمان‏ها را توجیه کنیم. اما مسائل زیادی در اینجا مطرح است. مثلاً اینکه معمولاً حوادثی در روابط اجتماعی، برای انسان پیش می‏آید که از این گرفتاری‏ها راه نجاتی نیست.

وقتی انسان وارد جامعه می‏شود حوادث و اتفاقاتی برای او پیش می‏آید که تنها حافظ او خدا است. این مورد غیر از آن مسئله قبلی است. آنجا بحث وسوسه‏های شیطانی و تخلف از احکام الهی و حرام و حلال‏های شرعی بود؛ اما اینجا بحث حوادث و اتفاقاتی است که در طول روز پیش می‏آید.

از وقتی که بیرون می‏آیم تا زمانی که برمی‏گردم ممکن است برایم هزار اتفاق بیفتد و شاید صبح که می‏آیم، اصلاً به شب نرسم و دیگر برنگردم. لذا همان اول صبح که می‏خواهی راه بیفتی، خودت را نسبت به این حوادث به خدا بسپار.

پیشگیری از هر نوع پیشامد

اگر انسان بخواهد سراغ ابعاد مختلف مسئله برود می‏بیند یک بعد و دو بعد نیست. همه این حرف‏ها حساب شده است. از اول طلوع شمس تا غروبش که معمولاً در این وقت، انسان به دنبال کسب در‏آمد به درون جامعه می‏آید، برای انسان مسائلی پیش می‏آید، چه از نظر وسوسه های شیطانی، چه از نظر حوادث طبیعی و روابط انسانی که حافظ و نگهداری جز خدا، برای انسان نیست.

دعا در این اوقات از پیشامدها، آن هم هر نوع پیشامدی پیشگیری می‏کند. در یک جمله، دعا از پیشامدهایی که در این مقطع زمانی برای من ممکن است پیش بیاید چه معنوی و چه مادی و طبیعی پیشگیری می‏کند.

* نماز و دعا هنگام زوال

دسته دیگری از روایات است که ‏ «عند زوال الشمس»، یعنی ظهر را مطرح می‏کند. دو روایت هست که یکی از آنها روایتی از پیغمبر اکرم(ص) است که فرمود: «إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ فُتِّحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ أَبْوَابُ الْجِنَانِ»؛ آنگاه که ظهر می‏شود، در‏های آسمان و در‏های بهشت باز می‏شود؛ «وَ اسْتُجِیبَ الدُّعَاءُ»؛ و دعا مستجاب می‏شود؛ «فَطُوبَى لِمَنْ رُفِعَ لَهُ عِنْدَ ذَلِکَ عَمَلٌ صَالِحٌ». پس خوشا به حال آن کسی که در این وقت، کردار نیکی از او بالا رود.(وسائل الشیعه، 4، 165)

روایت دوم را هم می‏خوانم: «کَانَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ و سَلَّمَ إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ یُصَلِّی أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ فَسُئِلَ عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ هَذِهِ سَاعَةٌ تُفْتَحُ فِیهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ أُحِبُّ أَنْ یَصْعَدَ لِی فِیهَا عَمَلٌ صَالِحٌ». پیغمبراکرم وقتی که نزدیک ظهر می‏شد، چهار رکعت نماز می‏خواندند. چرا؟ می‏فرمودند چون این ساعت زمانی است که در‏های آسمان‏ باز می‏شود و من دوست دارم کار نیکی از من در این ساعت بالا رود.(مستدرک الوسائل، 3، 67)

توجه به بعد روحانی انسان

این‏ها اشاره به مطلب دیگری دارد. انسان صبح که راه افتاد و دنبال کار رفت، بحبوحه اشتغالات او به مادیت چه وقت است؟ سر ظهر، وسط کار است که دیگر گرم کار شده است و تمام همّ و غمّش، رفته سراغ پول ـ‏نعوذبالله‏ـ؛ در همین‏ وقت حواست را به عالَم بالا جلب می‏کند که تو آدم هستی و فقط یک بعد نداری. تو موجودی چند بُعدی هستی. دائماً که نباید به دنبال احتیاجات جسمانی‏ات باشی. سَری بالا کن و متوجه عالَمی شو که روزی‏ات باید از آن عالَمِ برتر به تو برسد. چه خبر است که این‏قدر به دنیا مشغول شده‏ای؟! رزق و روزی‏ همین دنیایی که در آن غرق شده‏ای، از جای دیگر ـ‏از یک عالم برترـ می‏رسد. این هم باید از بالا برسد.

روزی‏ها در آسمان است

در سوره ذاریات است: «وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُون». روزی شما و آنچه که وعده داده شده‏اید،در آسمان است. روزی‏های شما در عالَم عِلوی ـ‏یک عالم برترـ است، نه در این خاک.(سوره ذاریات، آیه 22) نه اینکه می‏خواهد بگوید در دنیا کار نکن و فقط دعا کن، می‏گوید تمام توجهت را صرف دنیا نکن.

بله، راجع به زمین هم داریم که: «قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ». (سوره یونس آیه 31، سوره نمل آیه 64 و سوره فاطر، آیه 3 )

ولی پیغمبر می‏گوید، عمل صالح در این موقع، یعنی وقت زوال شمس به آسمان می‏رود. موقع نماز ظهر و عصر که حتّی خدا آن را واجب هم کرده است، به سراغ خدا برو.

* بین وقت نماز ظهر تا وقت نماز عصر

حتی در روایتی از از امام صادق آمده است که: «الْوَقْتُ الَّذِی لَا یُرَدُّ فِیهِ الدُّعَاءُ هُوَ مَا بَیْنَ وَقْتِکُمْ فِی الظُّهْرِ إِلَى وَقْتِکُمْ فِی الْعَصْرِ». وقت و ساعتی که دعا در آن رد نمی‏شود، ما بین وقت نماز ظهر تا وقت نماز عصر است. (بحارالانوار، 90، 347)

حضرت می‏فرماید در این ساعت سراغ او برو گاهی این‏طور است که در بین روز وسط کار که انسان گرم کار است ممکن است ـ ‏نعوذبالله‏ـ حوادث ناگواری برای او پیش بیاید که دیگر نتواند کارش را ادامه دهد و یا درست فکر کند. گاهی به چه‏کنم، چه‏کنم می‏افتد. همان وسط روز و وسط کار که به چه‏کنم، چه‏کنم افتاده‏ای، متوجه این معنا باش که گره‏گشا بالا است. به آنجا توجه کن.

نه سرمست مادیات شو و نه دستپاچه

من به این روایاتی که می‏خوانم دقت دارم. همه می‏خواهد بگوید خودت را گم نکن. پیشامد ناگواری اتفاق افتاده است؟ نترس، تو خدا داری، چرا دست و پایت را گم کرده‏ای؟! سرت را بالا کن و از او بخواه، گره‏گشای اصلی او است. نه از این طرف سرمست مادیات شو و نه از آن طرف اگر حادثه‏ای پیش‏آمد کرد، دست و پایت را گم کن.

در متن مادیت به معنویت هم توجه کن

نکته اساسی این است که بر اساس معارفمان اصلاً مادیت ما، آمیخته به معنویت است و معنویت هم در مادیت گسترده شده است. این جزء معارف ما است که اینها از هم جدا نیستند.

خیال نکنی که مادیت از معنویت جدا است. این خبرها نیست. این اشتباه است که فکر کنی معنویت در امور مادی، راه ندارد و اینها از هم بیگانه‏اند. مادیت ما آمیخته به معنویت است.

این روایات دارد این حرفها را به ما می‏‏آموزد. اینها دستوراتی است که از ناحیه بزرگان دین برای ما آمده است که در متن مادیت به معنویت هم توجه کن. در متن مادیتِ من معنویت است. لذا یک مؤمن هیچگاه در زندگی‏ هراس ندارد و دست و پای خود را گم نمی‏کند و نه غافل می‏شود و سرمست که خدا را فراموش کند.
پایگاه اطلاع رسانی آیت الله شیخ مجتبی تهرانی

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر