( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: این معیار طلایی ما برای بحث راجع به داوری در مورد خویشتن است، کاری که به غایت دشوار است کما آنکه ما معمولاً خود را معیار قضاوت برای دیگری قرار می‌دهیم، دیگران را با خود مقایسه می‌کنیم اما خود را با چه می‌سنجیم؟ به گفته سعدی: همه کس را عقل خود به کمال نماید و فرزند خویش به جمال! و نیز چه زیبا فرموده است:
گر از بسیط زمین عقل شود معدوم به خود نبرد هیچکس ظن که نادانم
در روانپزشکی همانگونه که برای انواع بیماری‌های روانی معیارهایی داریم، برای سلامت روان هم معیار داریم که به آن معیار بهنجاری می‌گوییم. معیار بهنجاری می‌تواند آرمانی یا آماری باشد. برای نمونه زمانی که می‌گوییم سلامتی به معنی نداشتن هیچ مشکل زیستی- روانی- اجتماعی است، آرمانی را بیان می‌کنیم که حصول به آن در جهان خاکی ما بسی دشوار است. از نظر آماری آنچه را در اکثریت مردم مشترک می‌بینیم، بهنجار تلقی می‌کنیم و عموماً چاره‌ای جز پذیرش بخش‌هایی از این و از آن معیار نداریم.
برای نمونه، با اینکه می‌دانیم 80 درصد مردم دندان‌های پوسیده و به اصطلاح کرم خورده دارند، پوسیدگی دندان را معیار بهنجاری فرض نمی‌کنیم و بلکه می‌گوییم سلامتی واقعی زمانی کامل می‌شود که همه دندان‌ها سالم باشد.
می‌توانیم سلامتی روانی را که پیش زمینه اصلی برای قضاوت در باب خویش و دیگران است در چند اصل خلاصه کنیم:
فرد دچار اختلال در کارکردهای روانی چون احساس، ادراک، اندیشه، عاطفه، بصیرت، توجه، تمرکز، قضاوت و هوش نباشد. با خود و با محیط اطراف خود رابطه واقع‌بینانه و صمیمانه داشته باشد.
با جامعه خویش هماهنگ باشد و به اصطلاح فردی ضداجتماعی و جامعه ستیز نباشد.
توانمندی خویش را در جهت اهداف انسانی و الهی به کار ببرد.
برای حصول سلامتی روانی این معیارهای چهارگانه باید کامل شده باشد، اما ملاحظه می‌کنید بالاترین آنها به‌کارگیری توانمندی‌ها در جهت اهداف انسانی و الهی است.
در اینجاست که میزان و ترازوی ما کارآمدی لازم را ندارد مگر آنکه معیاری فراتر از دانش ناقص انسانی خود داشته باشیم.
نمی‌توانیم خود را با دانش کوتاه‌بینانه خویش بسنجیم و از آنجا که هر کس تنها به قاضی برود راضی برمی‌گردد، نمی‌توانیم به داوری خویش با معیارهای خود بسنده کنیم.
اینجا نیاز به معیارهایی داریم که خداوند وضع کرده است. معیارهایی برای خوب بودن، انسان راستین بودن و بنده خاص خدا بودن.
از این‌رو داوری ما در باب خود بر مبنای آن چیزی است که خداوند وضع کرده، چیزی که از دانش نارسا و متغیر و متلون ما فراتر می‌رود.
آنگاه است که خود را از مقام تصوری مرکز جهان بودن خلع می‌کنیم و به مشاهده جلوه‌های داور کل و شکوه ملکوت او خواهیم پرداخت و خواهیم کوشید هرچند «به آن مقصد عالی نتوانیم رسید» اما مصادیق آن را در جهان خاکی که همان معصومین باشند ملاک قرار دهیم.مهمترین داوری، داوری خداوند است که از آن گریزی نیست: «ز فرمان داور که داند گریخت؟»
 

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر