( 0. امتیاز از )


خداوند این انسان را جانشین خود بر روی زمین قرار داده و ملائکه به عنوان نزدیک‌ترین و عزیزترین موجودات نزد خود را در برابر انسان به سجده درآورد. قرآن کریم نیز به روشنی می‌گوید که خداوند تعالی تمامی این جهان را در اختیار انسان قرار داده و استفاده از آن را متعلق به انسان می‌داند و دنیا و آخرت و بهشت و جهنم و زندگی ابدی را برای انسان خلق کرده است. بنا بر این انسان محور است و خداوند او را با عقل، آزادی، اختیار، اراده و عزم آفریده و مسئولیت را بر دوش او قرار داده است. بنا بر این تکریم و گرامی داشتن انسان تنها یک افتخار ساده نیست بلکه نتیجه این است که انسان امانت الهی را پذیرفته و آن را متحمل شده است. در فهم انسانی می‌بینیم که انسان عامل اصلی تمامی حوادث از خلقت آدم تا روز قیامت است. انسان کسی است که زمین را آباد کرده و عدل و صلح و امنیت را برقرار می‌کند. انسان کسی است که امکانات طبیعت را در اختیار دارد و در عین حال ممکن است مرتکب خونریزی، بی‌عدالتی و ظلم شود.
بنا بر این زندگی دنیا و آخرت و روز قیامت نیز مرهون رفتارهای انسان است. با توجه به این امر است که باید به موقعیت و مسئولیت‌های خود آگاه باشیم و بدانیم که چه بر دوش ما قرار داده شده است.
در تاریخ تلاش‌های زیادی برای از بین بردن این مسئولیت ایفا شده است و برخی گفته‌اند که انسان اختیار ندارد و همه چیز بر او تحمیل شده است که این گروه از مردم به جبریون معروف هستند. این در واقع یک مذهب سیاسی است که از طرف ملوک و طاغوت‌ها ایجاد شده تا بتوانند به ظلم و جور خود ادامه داده و اینطور وانمود کنند که اختیار نداشته و مجبور هستند اینگونه عمل کنند.
من اکنون نمی‌خواهم وارد بحث عقیدتی شوم، ولی برای رد آن کافیست بگوییم که نسبت دادن ظلم به خداوند چیزی جز عذاب ندارد. بنا بر این گفتن این سخن که انسان مجبور به انجام بعضی کارهاست باطل است.

در مقابل برخی سعی دارند بگویند آنچه در زندگی ما از تحولات امنیتی و سیاسی و اجتماعی در جریان است، به حرکت ستاره‌ها و برج‌های فلکی ارتباط دارد که این نیز صحیح نیست.
در این روزها به خصوص با توجه به شروع سال نو مسیحی شاهد گرم شدن بازار پیش‌بینی‌ها از طریق طالع‌بینی هستیم، ولی ما باور نداریم که ستاره‌ها و آسمان نقشی در آینده و رفتار انسان‌ها داشته باشند.
رفتار انسان تنها چیزی است که آینده وی در دنیا و آخرت را مشخص می‌کند. انسان همچنین از دایره سلطه دیگر آفریده‌ها از جمله جن به دور است. برخی به اشتباه فکر می‌کنند جن‌ها بر انسان سیطره دارند و از تسلط جن بر انسان سخن می گویند. در حالیکه و جن این قدرت و توانایی را ندارد مگر اینکه کسی خودش کاری کند که جن بر او تسلط یابد. شیطان هم همینطور. من باید به جوانان بگویم که شیطان یک مفهوم خیالی نیست بلکه وجود خارجی دارد. «ابلیس» از میان اجنه است و سربازانی در اختیار دارد که از اجنه و انسان‌ها هستند. حتی شیطان نیز بر ما مسلط نیست و نمی‌تواند چیزی را به انسان‌ها تحمیل کند. هر آنچه ابلیس و سربازانش می‌توانند انجام دهند بازی کردن با عقل ما و فریب دادن ما و تبدیل کردن شر به خیر در نظر انسان‌ها است. شیطان از تمایلات و شهوت انسان استفاده می‌کند تا مردم را فریب دهد. روز قیامت مردم به نزد شیطان رفته و می‌گویند که تو ما را مجبور کردی تا این رفتارها را داشته باشیم ولی شیطان در پاسخ می‌گوید من بر شما سیطره‌ای نداشتم و تنها در شما وسوسه ایجاد کردم و این شما بودید که به راه من رفتید.

بنا بر این حتی شیطان نیز بر انسان کنترل ندارد و این فقط انسان است که بر همه چیز سلطه دارد و می‌تواند با شیطان و فریب‌های وی مخالفت کند. حتی ملائکه نیز بر انسان سیطره‌ای ندارند و مسئولیت‌های دیگری دارند و هیچ دخالتی در زندگی انسان نمی‌توانند داشته باشند.
ایمان‌ها و باورها و گزینه‌هایی که ما در پیش می‌گیریم تنها بر اساس اختیار ماست و هیچ عامل خارجی در آن دست ندارد. حتی من می‌گویم که اسلام پا را پیش‌تر گذاشته و شأن انسان را والاتر قرار داده و او را تبدیل به عاملی برای لطف خود قرار داده و مشیت خود را بر اساس خواسته‌های انسان قرار می‌دهد. مثال‌های زیادی در این زمینه داریم که مثلا خداوند به انسان می‌گوید اگر تو صله رحم انجام دهی، من عمر تو را زیاد می‌کنم. در نمونه دیگری خداوند به انسان می‌گوید اگر از فقرا دستگیری کنی، من بلاها را از تو دور می‌کنم.

در معادلات مختلف شاهد هستیم که مثلا جهاد بر اساس اصول و قواعد ممکن است باعث شکست شود، ولی اگر این جهاد فقط برای حق و خدا باشد، خدا در مقابل مشیت خود را تغییر داده و انسان را پیروز می‌کند.
بنا بر این انسان تا این اندازه بر زندگی و دنیا و آخرت خود تاثیر دارد، تا جایی که خداوند مشیت خود را به خواسته انسان ربط می‌دهد.
بر اساس آنچه در مورد محوریت انسان گفته شد، هدف انبیا مشخص می‌شود که چیزی جز تربیت انسان به عنوان یک موجود نزدیک به خدا نیست. در اینجاست که متوجه می‌شویم چرا اسلام گفته است تغییر و اصلاح از انسان قبل از هر چیزی شروع می‌شود. از اینجاست که محور تربیت دینی و ایمانی را در می‌یابیم که انسان را محور هر چیزی قرار داده است.

از نظر تربیت انسانی، حتی قبل از انعقاد نطفه و قبل از ازدواج والدین بر فرزند تاثیر دارد. تجربه‌های علمی ثابت کرده که فرزندان غیر شرعی بیشترین گناهان را انجام می‌دهند. هنگامی که اسلام بر اهمیت ازدواج تاکید می‌کند در واقع اساس کار را به ما نشان می‌دهد و نمی‌گوید که مثلا شما دنبال زیبایی یا مال باشید، بلکه می‌گوید ایجاد خانواده بر اساس مال و زیبایی باعث تداوم و آرامش زندگی نمی‌شود. اصل در اسلام التزام ایمانی و طهارت و عفت و صفا و پاکی و صدق است و این چیزیست که خانواده را حفظ کرده و بر فرزندان تاثیر می‌گذارد.

اسلام طرفین را آزاد گذاشته تا یکدیگر را انتخاب کنند و در این زمینه بر اصل‌های درستی تکیه کنند که برخی از از آنها در دایره واجبات و حلال و حرام بوده و برخی دیگر مستحبات هستند. همچنین در زمان بارداری مسایل زیادی وجود دارد که بر روح و ذات فرزند تاثیر می‌گذارد. از زمان تولد و پس از آن نیز مسئولیت بزرگی بر دوش خانواده قرار دارد. برخی اوقات متاسفانه در خانواده‌‌هایی که طلاق و جدایی در آنها رخ می‌دهد، مشکلات زیادی در زمینه سرپرستی فرزندان شاهد هستیم. این موضوع ربطی به سلطه ندارد بلکه مسئولیت‌ها و تربیت فرزندان مهم است.
از جمله اموری که اسلام بر تربیت صحیح تاکید کرد، اطعام فرزندان با مال حلال است. تربیت فرزندان با مال حرام تاثیر ناپسندی بر زندگی و روح و روان او می‌گذارد و خانواده‌ها باید در این مورد بسیار دقت کنند و صفا و پاکی کودک را از بین نبرند. ما به خوبی می‌دانیم کسی که گوشت و پوستش با مال حرام شکل گرفته، در آینده تربیت‌ناپذیر است.

برخی تصور می‌کنند تعداد زیاد فرزندان عامل خوبی است و باعث گسترش جمعیت می‌شود ولی اسلام به این موضوع از زاویه تعداد و جمعیت نگاه نمی‌کند بلکه مسئولیت شرعی وجود دارد که می‌گوید تربیت فرزندان در درجه اول اهمیت قرار دارد. همان اندازه‌ای که والدین در زمینه خوراک و پوشاک فرزندان مسئول هستند، در قبال تربیت صحیح او نیز مسئولیت دارند. بسیاری احادیث وجود دارد که بیانگر ثواب عظیم برای والدینی است که فرزندانی صالح تربیت می‌کنند و این فرزندان حتی پس از درگذشت انسان نیز برای وی سود دارند.
انسان هنگامی که دستش از دنیا کوتاه می‌شود تنها از سه عامل تاثیر می‌گیرد که یکی از آنها فرزند صالح است. در اینجا تاکید بیشتری در مورد دختران شده است، زیرا دختران و زنان تاثیر بیشتری در تربیت انسان‌ها دارند و این به تقسیم‌بندی خدا باز می‌گردد. پیامبر به کسانی که از دختردار شدن ناراحت بودند می‌گفتند که این رحمتی است که از طرف خدا به شما شده است. پیامبر گفته که اگر خدا به انسان چهار دختر اعطا کند و همه آنها را درست تربیت نماید، من بهشت را برای او تضمین می‌کنم. اصحاب رسول‌الله با تعجب سوال کردند که اگر سه یا دو دختر یا حتی یک دختر باشند باز هم این سخن را تکرار می‌کنی و پیامبر این موضوع تاکید می‌کند.

چرا تا این اندازه بر تربیت دختران تاکید شده است؟ زیرا هنگامی که در جامعه‌ای زنان صالحی وجود داشته باشند، همه چیز تغییر می‌کند و این تنها به زندگی اجتماعی و خانوادگی باز نمی‌گردد بلکه زن صالح اطمینان و ایمان و جهاد را زیادتر می‌کند که نمونه‌های آن را در کربلا، لبنان، فلسطین و عراق دیده‌ایم که زنان چه تاثیر شگرفی در پیروزی‌ها داشته‌اند.
من در این روز گرامی به جوانان و خانواده‌ها می‌گویم که باید به تعلیم و تعلم اهمیت زیادی بدهید. ممکن است در لبنان این موضوع به خاطر هزینه‌های بالا مشکل باشد ولی خانواده‌ها مسئول هستند که فرزندانی دانش‌آموخته و با فرهنگ تربیت کنند، چرا که ما می‌خواهیم قادر باشیم بتوانیم با تمامی مشکلات موجود در کشورمان تعامل داشته و باعث پیشرفت آن شویم.

اگر علم نیز با ایمان همراه نباشد، شاهد سوءاستفاده از آن توسط مستبدین برای اعمال قدرت بر ملت‌های مستضعف خواهیم بود.
در طول تاریخ تربیت ایمانی عمیق بوده که انبیا و پیروان آنها در مقاومت در برابر طاغوت و مستبدان یاری داده است. طاغوت و مستبدان منطق نداشته و همواره به قتل و ظلم متوسل می‌شدند که در حادثه فرعون و نمرود این را در تاریخ شاهد بوده‌ایم. هنگامی که ساحران معجزه موسی را دیده و به خدا ایمان آوردند فرعون نیامد با آنها بحث و جدل کند بلکه آنها را تهدید به شکنجه و قتل کرد.
در تاریخ همواره آنهایی که خواستار عدل و عدالت بودند با قتل و شکنجه تهدید شده‌اند. انبیاء و اولیا هرگز نیاز به شمشیر نداشته‌اند و دیده‌ایم که چگونه انبیا و اولیا قربانی شده‌اند تا از حقی که به آن ایمان دارند بازگردند. طاغوت‌ها هرگز منطق برخورد با انبیا و اولیا را نداشته‌اند و به شیوه‌های خشونت‌آمیز روی آوردند.
در کربلا نیز این اتفاق افتاد به گونه‌ای که یزید و پیروان وی منطقی نداشته و در مقابل حسین (ع) منطق و حجت کافی داشت. آنها حاضر به بحث و مجادله نبودند و تنها منطق زور را می‌فهمیدند.
در طول تاریخ انبیا و اولیا مقاومت کردند، حتی اگر این امر منجر به جنایت و شهادت آنها بشود. در طول تاریخ طاغوت‌ها هرگز موفق نشدند با قتل انبیا، رسالت‌های آنها از بین ببرند.
اسراییل در آنچه در منطقه رخ می‌دهد چه منطقی دارد؟ این قدرت‌ها هستند که مشغول مجبور کردن ملت‌ فلسطین به مهاجرت و آوارگی هستند و آنها را می‌کشند تا اسراییل به حضور خود ادامه دهد و در مقابل آن جنبش‌های مقاومت وجود دارند که حق هستند و به حقوق خود در مقدسات و سرزمین و انسان و کرامت او پایبند هستند.
جنبش‌های مقاومت امکان ندارد که ضعیف شده و از بین بروند و این ربطی به تعداد شهدا و فداکاری‌ها ندارد و در طول تاریخ تکرار شده است.
بار دیگر تکرار می‌کنم که آنچه در غزه جریان دارد تکرار جنگ تابستان 2006 با لبنان است. اکنون اسراییل دیگر از حمله زمینی سخن نمی‌گوید و تنها به چند نقطه به صورت محدود تجاوز کرده است و این دقیقا اتفاقی است که در لبنان نیز رخ داد و به این خاطر انجام می‌گیرد که به اسراییل فرصت داده شود تا پیش از تصمیم‌گیری در شورای امنیت موفق به تحقق اهداف خود شود.

اکنون انتظار می‌رود که تا روز دوشنبه و جلسه شورای امنیت، اسراییل دست به اقداماتی تندی مانند آخرین روزهای جنگ علیه لبنان بزند.
در مواجهه زمینی با لبنان نیز ما ایمان داشتیم که وارد کردن بیشترین خسارت بر دشمن اسراییلی باعث شکست آن می‌شود. اکنون نیز من ایمان داشته و امیدوارم که در صورت شروع حمله زمینی، واقعه لبنان تکرار شود.
من مایلم بر روحیه عمومی تاکید کنم که می‌گوید مهم این است که به حق خود پایبند بوده و برای تحقق آن تلاش کنیم و هر چه که علیه ما گفته می‌شود باطل است. متاسفانه می‌بینیم که در برخی رسانه‌ها هنگامی که حماس مخاطب قرار می‌گیرد از منطقی استفاده نمی‌شود و فحاشی می‌کنند و حتی اگر سخنی بگویند این سخن هیچ تاثیری بر عزم مجاهدان ندارد.
من در این روزهای سخت و سرنوشت‌ساز مایلم سخن خود در جنگ تابستان 2006 را تکرار کنم و بگویم کسانی که بر شکست ما تکیه کرده و از پیروزی ما می‌ترسند باید از شکست ما بیشتر بترسید.
کسی که فکر می‌کند که شکست دادن مقاومت باعث از بین رفتن آن می‌شود در اشتباه است بلکه باعث می‌شود این مقاومت قوی‌تر شود. در این روزهای سرنوشت‌ساز همه امت باید در کنار مقاومت ایستاده تا باعث پیروزی آن شوند و در این زمینه قلم‌های توطئه‌گر را شکسته و اجازه ندهند وارد محوربندی‌های منطقه‌ای شویم.
آنچه در غزه جریان دارد، دفاع از مقدسات اسلام و مسیحیت و انسانیت است و ارتباطی به محورهایی چون ایران یا سوریه یا ... ندارد. چنین سخنانی نه به درد دنیا می‌خورد نه آخرت.
تکیه ما این روزها بر فرهنگ مقاومت و پایداری آن است و ما در برابر افسانه جدیدی از پیروزی خون بر شمشیر قرار داریم.
روري است که چه دلايلي در تسريع حکم عزل ايشان در قضيه عفو زندانها از سوي امام مؤثر بوده ا

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر