(
امتیاز از
)
چگونه نفس را کنترل کنیم؟
از مهمترین عواملی که باعث بهبود وضعیت نفس انسان شده و نفس را در کنترل عقل و اراده انسان قرار میدهد، یادآوری همیشگی قیامت و حوادث روز قیامت است. در مقابل فراموشی و از یاد بردن قیامت نتایج نفسی و روحی بسیار بدی داشته و قساوت قلب و سردی روح را در پی خواهد داشت و انسان بدین ترتیب وارد وادی گناهان میشود.
طبیعی است که آیات قرآن و احادیث نقل شده از پیامبر بر این موضوع تاکید دارد. نفس انسان قدرت زیادی داشته و بسیار بلندپرواز بوده و امیال و امکانات آن بدون حد و مرز است. با این حال نفس در عین حال قدرتی دارد که میتواند در خیر یا شر و در برقراری عدالت یا ظلم و خونریزی به کار گرفته شود. موضوع این است که انسان بتواند نفس خود را تحت کنترل درآورده و از امکانات آن برای خیر دنیا و آخرت استفاده کند. این در حقیقت چالش بزرگ انسان است.
چگونه نفس را باید کنترل کنیم؟ اگر انسان بتواند بر نفس خود چیره شود و آن را در راه صحیح قرار دهد، نفس او منشا بسیاری از برکات و خیرات میشود که خدا این نعمت را به مجاهدان و مومنان اعطا میکند. اگر نفس از کنترل خارج شود، علیه شخص و بشریت عمل میکند.
در تربیت نبوی، پیامبران همواره ملتها را مخاطب قرار داده و گفتند که از روز قیامت و آنچه در آن اتفاق میافتد بترسید ولی در عین حال امید نیز بخشیدهاند. آنچه که باعث کنترل نفس و اطاعت بیشتر و مقاومت و فداکاری بیشتری در همه زمینهها میشود، امید و ترس همزمان از روز قیامت است.
پیامبر نیز فرموده که هر کسی که مهمترین هدفش آخرت باشد، خداوند نیز قلب او را آرام و قوی خواهد کرد و هیچ چیزی باعث لغزش وی نمیشود. انسان هر روز نیاز به یادآوری و دور شدن از غفلت و فراموشی دارد و در این زمینه بهترین راه تلاوت قرآن است.
نشانههای روز قیامت که اولین مرحله آن از مرگ انسان و پایان بشریت در روی زمین شروع میشود، در قرآن ذکر شده و سپس وارد روز حشر و محاسبه شده و پس از آن مردم به جهنم یا بهشت میروند. تمام این امور در واقع حوادث روز قیامت هستند. من قصد ندارم در مورد این حوادث سخن بگویم ولی میخواهم به روز محاسبه اشاره کنم.
برادران و خواهران؛
در آیات قرآن بدین گونه آمده است که در ابتدا انسان حتما خواهد مرد و خداوند گفته است «کل نفس ذائقة الموت». همه نیز به سمت خدا باز خواهند گشت «انا لله و انا الیه راجعون». بنا بر این هیچکس استثنا نشده و همه به سمت او باز میگردند. روز قیامت خدا مردم را از نو بر میانگیزد، «ویحشر الله ناس جمیعا». هر انسانی که در طول تاریخ زندگی کرده در برابر خدا قرار گرفته و به تنهایی محاسبه میشود. در زندگی دنیا مسئولیتهای فردی و جمعی وجود دارد و محاسبه روز قیامت با محاسبه و بازخواستهای دنیا فرق دارد.
در صحرای محشر در روز قیامت، مجرمان و مومنان به شکل متفاوتی ظاهر میشود، «ونحشرهم یوم القیامه علی وجوههم». خداوند در آن روز با مجرمان و جنایتکاران سخن نگفته و به آنها نگاه نمیکند. خدایی که عذاب و عقاب و پاداش در اختیار اوست، به این افراد نگاه نمیکند. در طرف دیگر مومنان هستند که نورانی بوده و مورد لطف خداوند هستند.
روز قیامت همچنین به نام «روز بیشترین ترس» نیز خوانده شده است. برخی از انسانها در انتظار خیر هستند و قلب آنها سرشار از امید است و برخی دیگر هراسان و نگران هستند و هر کسی بار نیکی و بدی خود را حمل میکند و به خود مشغول است. هر کسی ایستاده و راه فراری از بازخواست ندارد. انسان به کجا فرار میکند؟ «الی این المفر». انسان در آن روز از عدالت و محاسبه و بازخواست و عدالت خدا به کجا میخواهد فرار کند. همه ما در آن روز در برابر خدا هستیم. سپس نامه اعمال انسانها به آنها تسلیم شده و همه میبینند که در این نامه اعمال هر کوچک و بزرگی ذکر شده است. پس از آن انسان عمل خود را در برابرش حاضر میبیند. پس میبینیم که هیچ راه فراری ندارد و اعمالش در دنیا در برابر وی کاملا مشخص است. ملائکه و نوشتهها و اجسام در آن روز بر انسان شهادت میدهند. آیا انسان در آن روز میخواهد از علم و آگاهی خدا فرار کند؟ در آن روز تمامی حقیقتها نیز فاش میشود و سپس ترازوی دقیق برپا شده و دادگاه عدالت برگزار میشود و تمامی مفسدان در زمین محاکمه شده و حق به تمامی مظلومان بازگردانده میشود و هر کسی باید به تنهایی از خود دفاع کند.
انسان در آن روز ایستاده و هیچ معذرتخواهی فایده ندارد. تلاش میکند تا معامله کند ولی باز هم ثمری ندارد. هیچکس هم به درد انسان نخواهد خورد. انسان سپس به شیطان پناه میبرد که در تمام عمر از او پیروی کرده ولی شیطان نیز از او روی گردان میشود. سپس وی به سمت کسانی میرود که به خاطر آنها حق دیگران را پایمال کرده و به تمامی اعمال ناپسند دست زده ولی آنها نیز از وی رو بر میگردانند چون خود نیز توان دفاع از خود را ندارند. در آن روز انسان حتی از عزیزترین داشتههای خود مثل پدر و مادر و همسر و فرزند نیز فرار میکند.
هر کاری که انسان در دنیا انجام میدهد و دیگر انسانها ممکن است قبول کنند، در روز قیامت بیاثر است، چرا که این روز، روز پشیمانی و حسرت است. برخی انسانها هستند که در دنیا توانایی شگرفی در موذیگری و نقشههای مختلف دارند که این نیز فایدهای نخواهد کرد و تقاضای آنها برای گرفتن فرصت جدیدی نیز بیپاسخ میماند، چرا که دیگر چیزی قابل بازگشت نیست و احکام عادلانه خدا جاری و ساری میشود و گروهی روانه بهشت و گروه دیگر روانه جهنم میشوند.
برادران و خواهران؛
این صحنهای که برای شما به طور خلاصه ذکر کردم، نباید لحظهای از یاد ما برود و باید به تلاوت قرآن ادامه دهیم. در تمامی آیات قرآن این صحنهها ذکر شده است. تنها امید برای روز قیامت، عمل صالح و کنترل نفس و امید به شفاعت انبیاء و اولیا و امید به رحمت الهی در آن روز بزرگ است.
این صحنهای است که در تمامی دعاهای انبیا به شکل مداوم تکرار شده و در سیره و کتاب و زندگی آنها ذکر شده است. من قصد دارم دو نمونه در مورد این ایده از سخنان امیرالمومنین علی (ع) در زمان حکومت وی بر جهان اسلام ذکر کنم که ببینیم حتی در سیره امام علی نیز روز قیامت چقدر پررنگ بوده است.
به امیرالمومنین خبر میرسد که یکی از نمایندگان وی در بصره (عثمان بن حنیف) مردم را به میهمانی دعوت کرده که فقط پولدارها در آن شرکت میکنند. امام علی فرمودند که چنین دعوتی اشتباهی بزرگ است و برای وی نوشت که این امر برخلاف مسئولیت حکمرانان است. امام علی در نامه خود خطاب به وی از نگاهش به جهان و روش زندگیاش نوشته و گفت که مال و املاک دنیا چه فایدهای دارد هنگامی که ما در نهایت در قبر قرار گرفته و نفس سپس به آخرت و قیامت منتقل میشود در حالیکه هیچ چیزی به کمک آن نخواهد آمد.
بنا بر این موضوع مایملک و داراییهای انسان و قدرت و شهرت او در دنیا نیست، بلکه مهم «نفس» است که امام علی آن را به تقوا توصیه میکند تا در روز «بیشترین ترس»، احساس امنیت کند و بر پل صراط با اطمینان خطر قدم بردارد.
این همان حاکم اسلامی و نبوی است که مستضعفان تاریخ در انتظار او هستند و این شیوه حکومت اوست که میگوید تمام مایملک دنیا برایم هیچ ارزشی ندارد.
متاسفانه شاهد هستیم که تمامی حکام دنیا به دنبال مالاندوزی برای خود و همراهانشان هستند. در آخرین آمارگیری میبینیم که چه تعداد مالاندوز وجود دارد در حالیکه بیش از یک میلیارد انسان در آستانه مرگ و گرسنگی هستند. برخی پادشاهان به خود نگاه کنند ببینند که نمرودها و فرعونها کجایند؟
ماجرای دوم به این گونه است که امام علی با ما در مورد برادرش عقیل سخن میگوید. عقیل خانوادهای بزرگ و فقیر داشت و علی حاکم مسلمانان بوده و اموال آنها را در اختیار داشت و بین آنها تقسیم میکرد. عقیل سهم خود و خانوادهاش را دریافت کرد ولی این سهم کافی نبود. وی نزد علی آمد و سهم بیشتری تقاضا کرد.
امام علی در پاسخ به برادرش گفت: «از روزی میترسم که حقی از کسی پایمال کرده باشم و روز بیشترین ترس بدون پاسخ باشم. اگر عقیل نزد من آمده و دانهای گندم از بیتالمال تقاضا کند و حتی اگر فرزندانش را با خود همراه داشته و رنگ آنها از شدت فقر سیاه شده باشد و بار دیگر درخواست خود را تکرار کرده و گمان کند که من دین خود را میفروشم، آهنی را داغ کرده و به وی نزدیک میکنم».
عقیل در اینجا میگوید آیا قصد داری مرا بسوزانی؟ امام علی در پاسخ میگوید چگونه از آتش میترسی در حالیکه قصد داری مرا دچار آتشی کنی که خداوند بر میافروزد؟
بنا بر این قیامت، جهنم، محاسبه و بازخواست دقیق خداوند است که بر رفتار علی حتی اگر حاکم بوده و قدرتمند باشد، سیطره دارد.
وی در پایان میگوید: «به خدا قسم اگر هفت زمین و آسمان را در اختیار من قرار دهند تا به انسانی ذرهای ظلم کنم، این کار را نخواهم کرد و دنیای شما برای من پشیزی ارزش ندارد».
این ماجراها است که بسان ماجراهایی عبرتآموز در پیش روی ما قرار دارد و این چیزی است که در کربلا نیز شاهد بودیم.
حسین (ع) از مدینه خارج شد تا مسئولیت خود را متحمل شود چرا که قیامتی وجود داشته و بازخواست میشود.
موضوع یادآوری یا فراموشی قیامت است که اساس و پایه حوادث آن روز تشکیل میدهد. عمر سعد به قیامت و جهنم و بازخواست اعتقاد داشت ولی این دنیا بود که در نهایت وی را فریب داده و به گمراهی کشاند.
انسان هنگامی که به طرف گناه میرود صرفا به این خاطر نیست که قیامت را قبول ندارد. بسیاری از کسانی که این روز را به خوبی میشناسند نیز هستند که مرتکب گناه و معصیت و نافرمانی خدا میشوند. جهان اسلام از این جنایتها و ظلمها سرشار است، زیرا این افراد روز قیامت را «فراموش» کرده و فریب دنیا را خوردهاند.
در مقابل کسانی که با حسین ایستادگی کردند به آخرت ایمان داشتند و دیگران آخرت را فراموش کرده و به دنیا متمسک شدند که همه چیز در آن محدود و گذرا است.
این غفلت در یک سو و یادآوری قیامت از سوی دیگر بود که باعث رخ دادن حادثه کربلا شد. آنچه در کربلا رخ داد این بود که کسانی که قیامت را یادآور بودند در کنار امام حسین ایستاده و از تمامی دنیای خود چشم پوشیدند در حالیکه بیشتر آنها نیز در عنفوان جوانی خود بودند. در مقابل نیز کسانی که از آخرت غافل شدند، بزرگترین جنایتهای تاریخ را انجام دادند و نوه پیامبر خود را قربانی کرده و قلب دختران پیامبر را سرشار از ترس کردند.
در اردوگاه کربلا انسان همه چیز خود را فدای خدا و نجات روز قیامت کرد و در اردوگاه کوفه انسان از شمشیر و ویرانی منزل یا مال و زندان ترسید و مرتکب بزرگترین گناهها شد.
امروز این عامل ایمانی، مهمترین عاملی است که وارد محاسبات مقاومت شده است. ما طبیعتا کلیه تجربههای مقاومت را گرامی میداریم، ولی از عوامل قدرت و ضعف ممکن است برخی تفاوتها ایجاد شود.
در نبرد با دشمن اسراییلی اگر بخواهیم به نمونه لبنان توجه کنیم میبینیم که تحول اصلی رخ داده در لبنان، ورود عامل ایمانی و اعتقاد به خدا و قیامت و روز آخرت و بهشت و جهنم و بازخواست و مجازات و پاداش و شهادت و مقام شهدا به معادلات مقاومت بود. موضوع دیگر فقط قطعهای زمین نبود که باید باز پس گرفته میشد که البته جزو وظایف ماست. موضوع همچنین دفاع از میهن نیز نبود که باز هم واجب ما بوده و هست؛ بلکه اصل بهشت و درجه اخروی مجاهدین و شهدا در روز قیامت بود. در اینجا معنویات و روحیه و اراده و عزم و انگیزه فرق دارد. قدرت تحمل مشکلات و از دست دادن عزیزان و اموال فرق میکند چرا که برای راه خدا و به خاطر خدا مقاومت صورت گرفته و این ایمان وجود دارد که از طرف خدا پاداش خواهد گرفت.
این درک و ایمان بود که باعث شد مقاومت در لبنان ادامه یافته و بزرگتر شده و ملت ما نیز تحمل کند. تفسیرهایی که از نمونههای مردمی در جنگ 2006 به عمل آمد همه بیانگر تعجب توانایی در مقاومت و چگونگی تحمل بود.
در کربلا هنگامی که امام حسین همه چیز خود را تقدیم کرده و در نهایت طفل خردسال او در آغوشش به شهادت رسید رو به آسمان کرد و حتی قربانی شدن فرزندم در راه تو عزیز است.
این همان چیزی است که در معادله مقاومت وارد شده و هنوز هم صهیونیستها نتوانستهاند آن را درک کنند چرا که از توانایی آنها خارج است. این موضوع را برخی حکمرانان عربی همراه با اسراییل نیز نفهمیدهاند و فکر میکنند که میتوان مقاومت را به سادگی از بین برد. آنها در اشتباه هستند و خود و رهبرانشان نمیدانند که این نبرد وارد مرحله کاملا متفاوتی شده است که حداقل از دو دهه پیش تاکنون ادامه دارد و این ایمان به خدا و توکل به او است که برای ما اصل است.
هنگامی که عامل ایمان وارد نبرد شود، دیگر راهی برای شکست نخواهد بود، چرا که اگر مجاهد شهید شود باز هم پیروز است. امام حسین نیز با شهادت خود وارد تاریخ شده و چهره آن را تغییر داد.
امروز این مقاومت که به خدا توکل داشته و به او ایمان دارد مشغول مبارزه در غزه است. به همین دلیل تمامی دنیا که به نتیجه بمباران شهروندان و بیگناهان نگاه میکنند در انتظار این هستند که ببینند مقاومت چه زمانی پرچم سفید را بالا برده و مردم نیز از مقاومت دست شسته و تسلیم میشوند ولی چنین اتفاقی نخواهد افتاد.
متاسفانه در جهان عرب نیز شاهد هستیم که پنج روز بعد تازه وزرای خارجه عرب گرد هم آمده و مصوبات قابل توجهی نیز ندارند و حتی تصمیم به تشکیل کنفرانس سران عرب نیز گرفته نشد و بیشترین دستاورد آنها تشکیل هیئتی برای اعزام به شورای امنیت در روز دوشنبه است. جالبتر اینکه برخی کشورهای عربی نیز از موضعگیریهای مهم جلسه وزرای خارجه عرب تشکر و تقدیر کردند. حال چرا دوشنبه قرار است این هیئت به نیویورک برود و نه مثلا جمعه یا شنبه؟
اکنون آیا این امر به مفهوم تحمل مسئولیتها است. یعنی از اکنون تا دوشنبه اتفاقی رخ نخواهد داد و اسراییل مشغول کار خود است و اعراب نیز به اسراییل میگویند که شما به کار خود ادامه دهید. اگر اسراییلیها تا دوشنبه شکست بخورند، این هیئت نیز دیرتر خواهد رفت.
این نیست که اعراب تنها با اسراییلی همراهی میکنند بلکه از اراده ملتها نیز جلوگیری میکنند. چرا مصر باید هزاران سرباز را وارد خیابانها کرده تا از ابراز عقیده مردم جلوگیری به عمل آورند؟ نگاه کنید که این حکام چگونه حتی تحمل فریاد چند هزار نفر از مردم در خیابانها را نیز ندارند. آنها خدا و حتی خود را نیز فراموش کردهاند و عاقبت و سرنوشت تنها گذاشتن مقاومین در طول تاریخ، ذلت و خواری و ناتوانی بوده است.
آیا این اتفاق اکنون در حال رخ داد نیست؟ آنچه در غزه شاهد هستیم، مقاومت و ادامه شلیک موشکها است و توطئهها فایدهای نخواهد داشت.
امروز شاهد هستیم که در اسراییل در پایان روز هفتم شروع به بررسیهای جدیدی کردهاند. آنها میگویند زمان آنکه اسراییل بتواند نبرد را در شش روز خاتمه دهد گذشته است. اسراییل اکنون مشغول کشتن مردم در غزه است و هنوز بعد از هفت روز هیچ دستاوردی نداشته است.
اگر کسی که در غزه مشغول دفاع بود، یک ارتش نظامی بود همان چند روز اول کار یکسره شده بود ولی از آنجا که مقاومت وجود دارد هنوز دستاوردی نداشته است. اسراییل در جنگ شش روزه ظرف این مدت کوتاه چندین ارتش عربی را شکست داد ولی در لبنان سی و سه روز نتوانست مقاومت را شکست دهد.
امروز اسراییلیها شروع به بررسی چگونگی خاتمه دادن به جنگ کردهاند. اسراییلی بر این باور است که تنها گزینه موجود در شرایط کنونی، عملیات زمینی است و همه در مورد تردید در دست زدن به عملیات زمینی سخن میگویند که از نتایج جنگ لبنان است. امروز همه آنها به یاد میآورند که تانکهای آنها در حال ورود به لبنان نابود شدند.
بنا بر این صحیح است که شاهد صحنههایی خونین در غزه هستیم ولی در عین حال ترس نیز در میان اسراییلیها وجود داشته و من معتقدم پایداری و مقاومت نتیجهای جز پیروزی نخواهد داشت، زیرا ما ایمان داریم ملتی که با اعتقاد مقاومت میکند، هیچ سرنوشتی جز نیکی نخواهد داشت.
ما در برابر یک امتحان بزرگ و منطقی جدید قرار داریم که به لطف این مقاومت شکل خواهد گرفت.
انتهای پیام