(
امتیاز از
)
رشد عرفانهای نوظهور نتيجه فضاسازی هنرمندان، شاعران و سخنوران ماست!
صدای شیعه: سيديحيی يثربی، استاد بازنشسته دانشگاه علامه طباطبايی، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايکنا)، با تأکيد بر اين که نبايد بدون مقدمه عرفان را به دو نوع عرفان خوب و بد تقسيم کرد، اظهار کرد: عرفان چيزی متفاوت با دين است و نمیتوان نوعی و شکلی از عرفان را ارائه کرد و گفت که اين عرفان عين دين اسلام است و بر همين اساس و ابتدا به ساکن عرفان اسلامی را از انواع ديگر عرفان جدا کرد.
نويسنده کتاب «عرفان نظری» با اشاره به بخشی از کلام الهی که میفرمايد: «وَ رَهْبَانِیَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا کَتَبْنَاهَا عَلَیْهِمْ؛ و ترک دنيایى که از پيش خود درآوردند ما آن را بر ايشان مقرر نکرديم» (حديد/ 27)، گفت: اگر ما از کسانی که از عرفان سخن میگويند، بپرسيم که منظور شما از عرفان اسلامی چيست؟، عموماً به عرفان ابن عربی اشاره خواهند کرد، در حالی که خود ابن عربی در «فصوصالحکم» آيه مذکور را شاهدی مبنی بر بشری بودن عرفان میآورد؛ همچنان که عبدالرزاق کاشانی نيز در «شرح منازلالسائرين» در بحث از منزل رعايت، همين نکته را تأييد میکند که عرفان، وحی آسمانی نيست.
نويسنده کتاب «عرفان عملی در اسلام» با بيان اين که عرفان نيازمند رياضت است، خاطرنشان کرد: از کسانی که مدعی پيروی عرفان درست و صادقند آنانی که اهل رياضت نيستند، حقهبازند و به طور کلی دروغ میگويند و به نام عرفان به کسب و کار مشغولند و به دنبال پول و شهرت هستند.
يثربی در خصوص رياضت، توضيح داد: اين رياضت چيزی نيست که خدا گفته باشد، اما در همين مکتبی که بشر ساخته است، اين قاعده حاکم است که اگر کسی رياضت نکشد، به جايی نمیرسد. بنابراين بشری بودن عرفان به معنای بیارزش بودن آن نيست، بلکه به اين معناست که ارزش آن را به راحتی نمیتوان تعيين کرد و گفت که واقعاً تا چه حد و به چه شکل درست و ارزشمند است. در واقع نمیتوان گفت که عرفان امری بدون مبنا و بدون ريشه است، اما میتوان گفت که با وحی متفاوت است؛ چرا که خود عرفای اسلام نيز آن را وحی نمیدانند.
نويسنده کتاب «فلسفه عرفان» در خصوص ارزيابیاش از جريانهای جديد، بيان کرد: جريانهای جديد اجتنابناپذيرند، چرا که ما خود زمينه را برای اين رفتارها و گرايشها فراهم کردهايم، بنابراين به جای درگير شدن با اين جريانها بايد ببينيم که خود ما چه زمينهای را برای آنها فراهم کردهايم که اکنون شاهد رشد و گسترش آنها هستيم.
وی نفی مدعيات جريانهای جديد را راهکار نادرستی برای نقد آنها دانست و خاطرنشان کرد: همه شاخههای عرفانی مدعیاند که ما به چيزی میرسيم و به يک معنا اساساً عرفان جای ادعاست و در اين خصوص تفاوتی ميان مکاتب عرفانی جديد و قديمی وجود ندارد. بنابراين در شرايطی که نمیتوان جلوی ادعای افراد را گرفت، برای مقابله با نفوذ جريانهای جديد، بايد راهکاری برای جلوگيری از گسترش زمينه اين ادعاها و نفوذ آنها در جوانان انديشيد.
اين استاد بازنشسته دانشگاه علامه طباطبايی با اشاره به اين که هر روز ممکن است چيز جديدی در جامعه مطرح شود، عنوان کرد: آن چه ما بايد انجام دهيم، اين است که بايد کاری کنيم و جامعه را به گونهای بار بياوريم که اين گونه افکار و عقايد را به طور طبيعی از خود دفع کند. اين درحالی است که ما عرفانگرايی را تبليغ کردهايم و به همين دليل فضايی در جامعه پديد آمده و افرادی نيز موقعيت را مناسب و جامعه را برای پذيرش اين گونه مطالب آماده ديدهاند و در حالی که هيچ ريشهای در اين زمينه ندارند، به طمع افتادهاند که مريدانی اطراف خود جمع کنند و از همين رو مکاتبی اختراع کردهاند که کارشان نيز گرفته است.
يثربی ادامه داد: اين عرفانها در شرايطی در جامعه ما پديد آمدهاند که ما فضا را برای آنها فراهم کردهايم، هنرمندان و شاعران ما شعر عرفانی خواندهاند و سخنوران ما همه از عرفان سخن میگويند و الان هم سالانه 50 تا 60 جا از تهران و شهرستانها خود مرا برای سخنرانی درباره عرفان و مولوی و ابن عربی و سهروردی و موضوعاتی از اين دست دعوت میکنند، در حالی که حداقل در اين 15 سال اخير حتی يک مورد نيز وجود نداشته است که دعوتی برای سخنرانی در مورد شخصيت پيامبر اکرم(ص) داشته باشم يا بگويند بيا اگر چيزی درباره شخصيت مولا علی(ع) داری، بگو.
وی اضافه کرد: بنابراين بايد به جامعه حق بدهيم و بدانيم که خود ما گناهکاريم. ما مسئوليم که چنين زمينهای را برای رشد عرفان ايجاد کردهايم. وقتی چنين فضاهايی گسترش میيابد، حق و ناحق با هم رشد میکنند و آنگاه است که تازه ما به يادمان میافتد که بايد از بعضی چيزها تا حدی جلوگيری کنيم.
انتهای پیام