(
امتیاز از
)
انتخابات ايران و شيطنت روزنامههاي اماراتي و عربي
دليل اين امر نيز واضح و روشن است. در ايران مساله دموکراسي يک موضوع جدي و پايهاي است. تمام مقامات جمهوري اسلامي ايران به نحوي از سوي مردم انتخاب ميشوند. گردش قدرت در ايران بسيار جدي است و همگان شاهد هستند که در طول 30 سال بعد از انقلاب اسلامي، روساي جمهور به واسطه اين گردش جاي خود را به منتخب ملت پس از خود دادهاند.
سوال مطرح در اينجا اين است که برخي جريانات رسمي و غيررسمي صاحب تريبون که درباره مسائل ايران سخن ميگويند، خوب است به اين پرسش پاسخ دهند که تاکنون در کشور کدام يک از آنها، اين ميزان مشارکت در انتخابات آنها به ثبت رسيده است؟
متاسفانه با وجود همه اينها، برخي رسانههاي کشورهاي عربي و ازجمله شيخنشين امارات بدون در نظر گرفتن حق همسايگي با کشوري مسلمان و قدرتمند، صرفا براساس اوهام و خيال به جاي تاکيد بر پيگيري منافع مشترک و تقويت همکاريها و بدون در نظر گرفتن نقش مهم جمهوري اسلامي ايران در ايجاد تعادل استراتژيک در منطقه حساس خليج فارس، با اهانت وقيحانه به نظام، رهبري و ملت ايران و تلاش براي انتشار يک سري القائات سراسر دروغ، سعي در مخدوش جلوه دادن اين حماسه بزرگ دارند.
اين نگارنده در اين مقام نيست که فعلا ساختار آبشخور تدارک ديده شده از سوي رژيم صهيونيستي براي اين جرايد را شرح و بسط دهد، اما درباره مهملاتي که روزنامههاي عربي امثال روزنامه خليج تايمز چاپ امارات طي هفتههاي گذشته منتشر کردهاند، بدون بيان ديدگاههاي خود و صرفا با نقل قول از سوي جمعي از روزنامهنگاران و تحليلگران سياسي عرب که با آزادانديشي در پي انجام وظايف انساني و اطلاعرساني خود هستند و به تشريح وضعيت رقتانگيز و عقبمانده موضوع دموکراسي و انتخابات در برخي کشورهاي عربي ميپردازند نکاتي را به اطلاع مقالهنويسهاي روزنامههاي امارات گوشزد کند:
يکي از اين روزنامهنگاران سياسي عرب ابتدا با طرح پرسشي با اين عنوان که «آيا اعراب حق ابراز شک و ترديد در دموکراسي ايران را دارند؟» مينويسد: با ديدن برخي شبکههاي ماهوارهاي و خواندن برخي مطبوعات و پايگاههاي اينترنتي عربي در پوشش انتخابات ايران با صدايي بلند خنديدم. تصور کنيد آنها که از دموکراسي ايران انتقاد ميکنند و در صحت آن ابراز ترديد و شک کرده سعي ميکنند با سرو صدا در نکوهش انتخابات ايران و تلاش براي کاستن از اهميت و مخدوش کردن آن، به هدفي برسند مشخص نيست که چرا ميانديشند ميتوانند تابش خورشيد را با گرد و خاک بپوشانند.
نقش آنها مثل پزشکي است که براي مردم نسخه ميپيچد، اما خود بيمار است. چگونه آنها انتخابات را در کشورهاي خود تکفير ميکنند اما درباره ديگران در خارج فلسفهبافي ميکنند؟ انتخابات ايران نشاني از کثرتگرايي و پختگي سياسي جامعه ايران را بيان ميکند.
وي ميافزايد: در برخي کشورهاي عربي در قرن بيست و يکم، انتخابات نيم بند شهرداريها برگزار ميشود، بر طبل ميکوبند و آن را به عنوان يک حادثه جهاني بزرگ ميکنند. برخي ديگر از آنها براي يک انتخابات عشايري و قبيلهاي متقلبانه و بيرمق، شبانه روز پايکوبي ميکنند، اما اهميت و حساسيت جلوه دموکراسي در مقابل چشم ميليونها ناظر در اقصي نقاط جهان را به تمسخر ميگيرند؟
آيا اعرابي که در سياست مرده، در اقتصاد وابسته و تابع هستند و ملتهاي خود را ذليل و خوار کردهاند و صاحب هيچ تصميمگيري حقيقي و اراده سياسي براي پيشرفت و توسعه نيستند، حق دارند از دموکراسي ايراني برآمده از صندوقهاي راي با قريب 40 ميليون رايدهنده انتقاد کنند؟ اين انتخابات درس مهمي را به مردم منطقه در مقوله دموکراسي خواهد آموخت.
اين تحليلگر سياسي عرب با اشاره به محور ديگري ميگويد: آيا اين رويکرد رسانهاي غوغاسالار با خط دهي برخي پايگاههاي ناشناخته نيست که خود حتي تحمل يک انتخابات در عرصه شهرداري و نمايندگان مجلس را ندارند، چه رسد به انتخابات رياست جمهوري؟ آيا در انديشه قرون وسطايي آنان، هيچ جايگاه حقوقي براي قضاوت در مورد انتخابات ايران وجود دارد در حالي که خود در پايينترين سطح سياسي قرار دارند؟ آيا کساني که خود همچنان از نظر مفهومي در چارچوب کشورهاي قبل از عصر جديد به سر ميبرند، حق طعنه زدن و زيرسوال بردن صحت روند انتخابات در اين يا آن کشور را دارند؟ آيا اشخاص غيرمنتخب حق دارند تا در مورد افراد منتخب قضاوت کنند؟ چرا برخي از اين افراد گمان ميکنند ميتوانند انتخابات ايران را بيهوده و پوچ جلوه دهند.
واقعيت اين است که وقتي نيروهاي بيهوده منطقهاي و مداخلهگر خارجي از مخدوش کردن انتخابات ايران عاجز و ناتوان ماندند، به سلاح زنگ زده و فاقد کاربرد شک، ترديد و اتهام روي آوردند. ما بايد از ملت ايران ياد بگيريم چگونه سرنوشت خود را به دست بگيريم؛ ملتي که دموکراسي، تاريخ و آينده را خودش ميسازد در حالي که ما اعراب همچنان سربند، عقال و سوزن و سرم خود را از توکيو، ژنو و پکن وارد ميکنيم.
منبع : جام جم
انتهای پیام